اعتماد: در برنامه آشپزي مهموني همهچيز در يك دكور بزرگ و گسترده شكل ميگيرد؛ دكوري كه از سه فلفل بزرگ و غولپيكر شكل گرفته است و در آشپزخانه آن، يخچالهاي گرانقيمت، مايكروفر و چندين وسيله اضافي و تجملي ديده ميشود كه نمونه آن فقط در خانواده آدمهاي مرفه جامعه قابل رويت است
برنامهسازي براي تلويزيون در اغلب موارد تابعي از نيازهاي مخاطبان تلويزيون است. مخاطبان هر شبكه تلويزيوني به سرگرمي علاقهمند هستند و به همين دليل مضمون و محتواي حجم زيادي از شبكههاي تلويزيوني «سرگرمي» است. آنها دوست دارند رويدادهاي زندگي واقعي خود را در قالب آثار نمايشي با اندكي طعم «تخيل» تماشا كنند و بر همين اساس حجم فراواني از برنامههاي شبكههاي مختلف به سريالها و فيلمهاي داستاني اختصاص مييابد. «خوردن و آشاميدن» هم يكي از نيازهاي جدي انسانهاست و بر همين اساس ميتوان حجم فراوان برنامههاي موجود در شبكههاي مختلف و ديگر رسانهها از جمله مجلات، سايتها و... با موضوع «خوردن و آشاميدن» را با اين منطق توجيه كرد. در گذشتههاي دور برنامههاي تلويزيوني صرفا به معرفي خوراكيها ميپرداختند و بيهيچ واسطه و ظرافتي خوردنيهاي موجود در طبيعت را به مخاطب معرفي ميكردند اما در سالهاي اخير نوع خاصي از برنامهسازي در شبكههاي تلويزيوني رواج يافته كه طي آن مراحل هنرمندانه تبديل مواد خام به غذاهاي لذيذ به شكلي جذاب و هنري و گاهي در قالب يك مسابقه به تصوير كشيده ميشود. برنامههايي با اين مضمون سالهاست در شبكههاي مختلف تلويزيوني دنيا توليد ميشوند و در دو سال اخير نيز پاي چنين برنامههايي به شبكههاي داخلي باز شده است. در مطلبي كه ميخوانيد يكي از اين برنامهها با نام «آشپزي مهموني» كه از شبكه پنج سيما در حال پخش است، بررسي شده است.
از بخشهاي كوتاه و جنبي تا بخشهاي مستقل
«بينندگان عزيز امروز ميخوام طرز پختن غذاي جديدي رو به شما آموزش بدم. مواد لازم.»
براي سالهايي طولاني اين جملات كليشهيي و تكراري را در ابتداي همه برنامههاي آشپزي تلويزيون ديده و شنيدهايم؛ برنامههايي كه به عنوان آيتمهاي كوتاه برنامههاي خانوادگي ظهرگاهي و عصرگاهي از سيما پخش ميشد و هر بار يك مجري ـ كارشناس با حضور در مقابل دوربين پخت غذاي جديد يا ساخت دسري تازه را به بينندگان آموزش ميداد.
در اغلب موارد قرار گرفتن چنين آيتمي در يك برنامه خانوادگي تلويزيون بيشتر براي آن بود تا جنس برنامه جور شود. گاهي نيز در اين برنامهها پخت غذاهايي آموزش داده ميشد كه تهيه مواد اوليه براي پخت آن در توان مخاطبان يك برنامه نبود و اين مساله گاه اعتراضهايي از سوي مخاطبان را به دنبال داشت كه البته در فرآيند توليد اين برنامهها تاثيري نداشت!
اما بعد از آغاز پخش برنامههاي يك شبكه جديد التاسيس ماهوارهيي با نام «من و تو» و مورد توجه واقع شدن مسابقه «بفرماييد شام» آن، برنامهسازان تلويزيون و مديران اين رسانه ناگهان متوجه قابليت جالب اين موضوع براي ساخت برنامهيي مستقل با موضوع آشپزي شدند. اينگونه بود كه مخاطبان سيما با تعداد فراواني برنامههاي آشپزيمحور در شبكههاي مختلف مواجه شدند. موضوع آشپزي ناگهان آنقدر جذاب شد كه حجم فراواني از مجلات نيز به اين موضوع علاقه نشان دادند و نشريات مختلفي با اين موضوع به كيوسكهاي مطبوعاتي راه پيدا كردند كه تلاش ميكردند ايده ساخت برنامهيي با موضوع «آشپزي» را در حجم و اندازهيي گسترهتر ارائه كنند.
«تقليدي بودن» يكي از ويژگيهاي مهم چنين برنامههايي است. در سالهاي پيش از فراگير شدن پديده ماهواره در ايران، برنامهسازان تلويزيون گاهي با تماشاي برنامههاي شبكههاي خارجي به تقليد از برنامههاي ماهوارهيي و اقتباس از آنها ميپرداختند و مثلا ايده مسابقهيي بينالمللي را بوميسازي ميكردند اما از وقتي بازار شبكههاي فارسيزبان رونق پيدا كرده، اين برنامهسازان ديگر زحمت ديدن برنامههاي خارجي را هم به خود نميدهند و از همان برنامههاي فارسي تقليد ميكنند غافل از اينكه اين برنامهها توسط مخاطب ايراني هم ديده ميشوند و قاعدتا براي آنها نمونههاي تقليدي اينگونه فاقد جذابيت است. در ادامه مطلب به جنبههاي تقليدي يكي از اين برنامهها خواهيم پرداخت.
آشپزي مهموني، يك مسابقه بزرگ ديگر از شبكه 5
«آشپزي مهموني» برنامه جديدي است كه پخش آن از اواسط ارديبهشت در شبكه تهران آغاز شده است.
در سايت شبكه تهران از اين برنامه با عنوان «برنامهيي جذاب و ديدني» نام برده شده كه از سوي گروه اجتماعي- فرهنگي شبكه تهران توليد ميشود.
اين مسابقه در 52 قسمت 90 دقيقهيي با مشاركت يك شركت خودروسازي تهيه و توليد شده كه در هر قسمت دو گروه (2 زوج جوان) در دو آشپزخانه برنامه با هم به رقابت ميپردازند. دليل انتخاب نام اين مسابقه حضور «ميهمان ويژه» اين برنامه است كه در يكي از آيتمهاي مسابقه با تشريفات خاصي وارد برنامه ميشود تا درباره غذاي پخته شده توسط شركتكنندگان اظهارنظر كند.
هنرمندان، ورزشكاران، خوانندگان و بازيگران ميهمان ويژه اين مسابقه در هر برنامه ميشوند و با خوردن غذايي كه توسط شركتكنندگان پخته شده به آن امتياز ميدهند.
اين مسابقه ابتدا قرار بود با حضور 3 گروه ضبط شود اما اين روزها با رقابت دو گروه نمايش داده ميشود.
اين مسابقه در روزهاي پنجشنبه هر هفته ساعت 30/22 پخش ميشود و يك مجري زن و يك مجري مرد به همراه يك مجري كمكي اجراي برنامه را بر عهده دارند.
در هر مسابقه هم حدود 50 نفر شركتكننده به تشويق اين گروهها ميپردازند تا فضاي كلي كار به يك رقابتي هيجانانگيز تبديل شود.
پيش از مسابقه «آشپزي مهموني» شبكه دو سيما نيز مسابقهيي با نام «سرآشپز بزرگ» را توليد و پخش كرد و به اين ترتيب اين مسابقه دومين مسابقه جدي با مضمون آشپزي است كه از سيما پخش ميشود.
مجريان چندكاره
در مسابقههاي تلويزيوني هميشه مجري نقشي مهم و كليدي دارد. «آشپزي مهموني» برنامهيي است كه توسط دو مجري اجرا ميشود. البته در قسمتهاي ابتدايي برنامه «رابعه اسكويي» بازيگر كشورمان هم جزو مجريان برنامه بود اما بعد از چند قسمت اين مجري از برنامه حذف شد و حالا برنامه به همين دو مجري واگذار شده است.
نكته جالب توجه برنامه اين است كه اين مجريان اجراي ديگر برنامههاي شبكه تهران را هم بر عهده دارند. از برنامه عصرگاهي شبكه 5 گرفته تا مسابقات اين شبكه و ميانبرنامههاي زنده و به همين دليل چهره آنها براي مخاطبان شبكه تكراري است. حتي «علي معصومي» در يكي از قسمتهاي اين مسابقه به برنامههاي متعددي كه اجراي آن را بر عهده دارد، اشاره ميكند و به نوعي به پركار بودن و چندكاره بودن خود افتخار ميكند!اشكال اين موضوع اين است كه اين دو مجري در اجراي اين برنامه نيز همان سبك و سياق اجراي برنامههاي عادي را در پيش گرفتهاند حال آنكه اجراي مسابقهيي از اين جنس كاري حساس است كه طي آن مجري بايد به مخاطبان هيجان بدهد و با ريتمي تند به رقابت ميان شركتكنندگان رنگ و بويي هيجاني ببخشد اما چنين اتفاقي رخ نميدهد و تنها در بخشهايي از اين رقابت گاهي مجريان به كمك شركتكنندگان ميآيند و مثلا در خرد كردن گوجه فرنگي به آنها كمك ميكنند!نكته قابل توجه در اين برنامه عدم حضور نويسندگان مسلط در متن برنامه است و بر همين اساس احساس ميشود متنها فاقد انسجام و نكات خاص است كه اين مساله نيز به برنامه لطمه زده است.
يكي از جنبههاي تقليدي اين برنامه از مجموعه معروف «بفرماييد شام»، حضور شخصيتي به نام «آقا قلندر» و برادرش است كه مشابه آن پيش از اين در بفرماييد شام با نام شخصيت «عمو قاسم» وجود داشته است. شخصيتي كه صرفا صداي آن شنيده ميشود و گهگاه با حضور در كنار راوي نكتههاي طنز آميزي بيان ميكند اما در برنامه «آشپزي مهموني» شخصيت «آقا قلندر» به شكلي ناچسب و زجرآور در تمامي بخشها شركتكنندگان و مجريان را همراهي ميكند و با كنايهها و جملههاي خود تلاش دارد فضاي برنامه را طنزآميز كند كه اين تلاش صرفا به يخ شدن فضاي برنامه منجر ميشود. نكته جالب توجه اينكه اين مجري تلاش فراواني ميكند تا صداي «عمو قاسم» را هم بازسازي كند كه اين ميزان از تقليد و مشابهسازي جاي انتقاد فراوان دارد.
در بخش گفتوگو با ميهمانان ويژه هم با وجود آنكه ميتواند بخشي جذاب باشد، متاسفانه شاهد هيچ نوع خلاقيتي نيستيم. در اين بخش اتومبيل برنامه با آرم شبكه تهران سراغ ميهمانان ميرود و آنها را به برنامه ميآورد. اين ميهمان گاهي يك خواننده، گاهي يك مجري و گاهي نيز يك ورزشكار است كه سوال و جوابهاي آنها و مجريان برنامه نيز تابعي از كليشههاي ديگر برنامه است و گاه حتي نكاتي بيربط را در برنامه مطرح ميكنند. مثلا در يكي از قسمتها مجري ـ كارشناس درباره غذا خوردن و دست پخت از ميهمان مرد سوال ميكند و او در پاسخ ميگويد: «دو چيز در دنيا لذت دارد كه اولي غذا خوردن است!» ميهمان برنامه در پاسخ به اين سوال به مورد دوم اشاره نميكند كه اين مساله بسيار كنايهآميز است. ضمن آنكه مشخص نيست بر چه مبنايي بايد مثلا وقتي ميهمانان برنامه زن و شوهر هستند، به سبك و سياق نخستين ميهماني عروس و داماد در يك بشقاب با هم غذا بخورند و چرا فضاي برنامه آشپزي بايد تا اين اندازه رمانتيك باشد؟!
دكورهاي بزرگ و حجيم
متاسفانه در اغلب برنامههاي صدا و سيما «حجم» بر «كيفيت» غلبه دارد و به همين دليل برنامهسازان به تصور اينكه حجمهاي بزرگ و عظيم مخاطبآور است، به سراغ چنين فرمول ناكارآمدي ميروند.
اگر در آن برنامه معروف شبكه فارسيزبان، مبناي برنامهيي با موضوع آشپزي رقابت چهار نفر است و اين چهار نفر نه در يك دكور بزرگ و گسترده بلكه در خانههاي كوچك يكديگر ـ كه گاه به اندازه يك سوئيت 30 متري است ـ با هم رقابت ميكنند و دوربينها هم اين رقابت را ثبت و ضبط ميكنند، در برنامه آشپزي مهموني همهچيز در يك دكور بزرگ و گسترده شكل ميگيرد؛ دكوري كه از سه فلفل بزرگ و غولپيكر شكل گرفته است و در آشپزخانه آن، يخچالهاي گرانقيمت، مايكروفر و چندين وسيله اضافي و تجملي ديده ميشود كه نمونه آن فقط در خانواده آدمهاي مرفه جامعه قابل رويت است.
از طرفي حجم فراواني از رنگ نيز در دكور به كار گرفته شده كه مشخص نيست اين اغتشاش تصويري بر چه مبنايي شكل گرفته است؟ مثلا چرا بايد دكور برنامه، ميزي با روكش ترمه و يك صندلي با روكش قرمز باشد يا اينكه رنگ سبز فسفري به چه دليلي در برنامه انتخاب شده است؟ درباره حجم بزرگ دكورها نكته قابل تامل ديگر، ميزهاي بزرگي است كه كارشناسان برنامه پشت آن مينشينند و از آنجا نظارهگر عمليات آشپزي شركتكنندگان هستند؛ ميزهايي بزرگ و عظيم كه معلوم نيست در كليت اين برنامه قرار است چه كاركردي داشته باشد؟ آيا نميتوان همين كارشناسان را در پشت ميزهاي كوچكي جا داد؟ ضمن آنكه ميهمانان ويژه برنامه هم وقتي وارد دكور ميشوند، در فضايي بزرگ و خاص به صرف غذا ميپردازند كه اين مساله هم جذابيت خاصي را به دنبال ندارد. در اين برنامه غذاي پختهشده توسط ميهمانان توسط «كارشناس تغذيه»، «كارشناس خانواده» و «كارشناس انرژي» مورد قضاوت و داوري قرار ميگيرد كه البته اين كارشناسي يكي از بخشهاي مبهم برنامه است. مثلا وقتي كارشناس انرژي به شركتكنندگان امتياز ميدهد، مشخص نيست منظور از انرژي چيست؟ آب؟ برق؟ گاز؟ اساسا چگونه مصرف انرژي سنجيده ميشود و با چه معياري مشخص ميشود كدام گروه انرژي كمتر يا بيشتري مصرف كرده است؟ نكته ديگر اينكه در چنين برنامهيي كارشناس خانواده واقعا چه جايگاهي دارد و اگر كارشناس خانواده است، چرا كارشناس روانشناسي حضور ندارد؟ درباره حضور كارشناس تغذيه هم نكته قابل تامل اين است كه مواد غذايي چگونه كارشناسي ميشود وقتي حتي خريد مواد غذايي در برنامه نمايش داده نميشود؟
اسپانسر بيربط
مشكلات مالي صدا و سيما در سالهاي اخير سبب شده حجم فراواني از برنامههاي اين سازمان به سمت «توليد مشاركتي» برود.
توليد مشاركتي به معناي آن است كه فقط زماني يك برنامه ساخته ميشود كه تهيهكنندهيي تلويزيوني موفق شود نظر مثبت نهادها، سازمانها، شركتها و... را براي پرداخت بخش مهمي از هزينههاي توليد يك برنامه جلب كند. مديران سازمان صدا و سيما هم به چنين تهيهكنندگاني علاقه فراوان دارند زيرا با وجود آنها ديگر دغدغهيي براي تامين سرمايه ساخت يك برنامه ندارند و صرفا كليات يك برنامه را از نظر تطابق يا عدم تطابق با معيارهاي كلي و مميزي صدا و سيما كنترل ميكنند.
اما نكته جالب توجه درباره برنامه «آشپزي مهموني» اين است كه يك شركت خودروسازي به عنوان اسپانسر اصلي اين برنامه معرفي ميشود و البته در بخشهاي مختلف هم بر اين مساله اشاره ميشود كه علاقهمندان در صورت تمايل براي تبليغ محصولي خاص ميتوانند با يك شماره تلفن همراه كه در برنامه اعلام ميشود، تماس بگيرند!
نكته جالب توجه اين است كه با وجود تعداد بالاي شركتهاي توليدكننده محصولات غذايي چرا بايد يك شركت خودروسازي اسپانسر برنامه شود و تبليغات اين شركت به شكل ناشيانهيي به برنامه متصل شود؟
شايد اين اتفاق به اين دليل ميافتد كه اين برنامه آنقدر جدي نبوده كه مثلا يك آگهيدهنده مواد غذايي آن را جدي بگيرد و به آن آگهي بدهد يا حمايت مالي از آن را بر عهده بگيرد. در طول اجراي برنامه شركتكنندگان با اتومبيل اين شركت به خريد ميروند. محل خريد آنها بازار تجريش است و اتومبيل آنها در بهترين نقطه مقابل بازار ـ كه در شرايط عادي امكان يك ثانيه توقف هم در آن نيست ـ پارك ميشود. البته در طول مسير هم دوربين برنامه از بيرون اتومبيل شركتكنندگان را تعقيب ميكند و دوربين ديگري هم در داخل اتومبيل با آنها مصاحبه ميكند.
پس از بازگشت شركتكنندگان به داخل استوديو هم مجري اقدام به شكرپراكني كرده و ميگويد: «اگر اين افراد راحت به خريد رفتند، اين راحتي به همت موسسه خودروسازي... بوده است» و...
فقط غذاهاي ايراني
آشپزي دنيايي متنوع است اما اين برنامه نيز مانند ديگر برنامههاي آشپزي صدا و سيما صرفا به معرفي غذاهاي ايراني ميپردازد. علت اين مساله هم دستورالعمل معاون سيما درباره ممنوعيت آموزش و معرفي پخت غذاهاي خارجي در برنامههاي سيماست اما آيا غذايي مانند لوبياپلو يا زرشكپلو با مرغ آنقدر مهم و استراتژيك است كه در اين برنامه چندين بار به آن پرداخته شود؟ البته كاش درباره اين غذاها نيز برنامه آشپزي مهموني شيوهيي درست را در پيش ميگرفت نه اينكه در همهچيز صرفا به كليات بسنده كند، نحوه خريد مواد غذايي را آموزش ندهد، درباره ادويه مورد نياز براي پخت بهتر غذا صحبت نكند و بعد هم بخش آمادهسازي و پخت غذا را بهشدت محدود كند و پايه و اساس كار را بر نصيحت مخاطبان قرار دهد و درباره تفاهم ميان همسران مخاطبانش را نصيحت كند و زمان برنامه را به شعرخواني ميهمان يا شعرخواني قلندر براي مجري اصلي اختصاص دهد.
اين روزها بهترين زمان شبكه 5 سيما به نمايش برنامهيي اختصاص يافته كه فاقد هرگونه ظرافت و جذابيت است و هر ايده خوب و جذابي در آن به سادگي هدر ميرود.
مدتزمان برنامه بسيار طولاني است و به همين دليل سازندگان برنامه تلاش كردهاند با بهكارگيري ايدههاي فراوان برنامه را جذاب كنند اما اين موضوع به اغتشاش برنامه منجر شده و در ادامه بسياري از ظرافتها از دست رفته است. مثلا در اغلب موارد هنگام اعلام نام برنده و بازنده دوربين فراموش ميكند كه اين بخش خيلي مهم است و به همين دليل بايد شركتكنندگان از زاويه خوبي نشان داده شوند. در اغلب موارد سكوهايي كه محل نشستن مخاطبان است خالي است و تعداد اندكي تماشاچي در استوديو حضور دارند. در يكي از قسمتها هم در كمال تعجب مگسي در داخل استوديو وجود دارد و روي غذاها مينشيند اما توجهي به آن نميشود. قاعدتا در چنين مواقعي و آن هم درباره برنامهيي با موضوع آشپزي كه نظافت در آن اهميت زيادي دارد، بايد ضبط متوقف و مگس گستاخ معدوم و از استوديو بيرون انداخته شود و دقايقي بعد ضبط مجددا آغاز شود اما به چنين مساله مهمي در اين برنامه توجه نميشود و به جاي آن ناگهان به شيوه شوها و كنسرتهاي خارجي، از وسط فلفلهاي حجيم موجود در وسط صحنه آتش به بيرون پرتاب ميشود!
شبكه تهران براي مخاطباني برنامه توليد و پخش ميكند كه طبق تقسيمبندي مخاطبان از نظر صدا و سيما، در جايگاه متفاوتي نسبت به ديگر مخاطبان تلويزيون در شهرها و نقاط كشور قرار دارند. مخاطبان اين شبكه به دليل سكونت در تهران به برنامههاي سرگرمكننده و فعاليتهاي تفريحي زيادي دسترسي دارند و برنامهيي كه بخواهد نظر آنها را جلب كند بايد استانداردهاي بالاتري نسبت به ساير برنامههاي مشابه داشته باشد اما متاسفانه گاهي مخاطب با تماشاي چنين برنامههايي احساس ميكند تلويزيون براي افراد كندذهن برنامه توليد ميكند، نه مخاطبي باهوش و نكتهبين.