به گزارش باشگاه خبرنگاران،
پای صحبت مجری پر انرژی تلویزیون نشستیم.خانمی که كه خیلیها معتقدند با
اجراهایش یك شبه ره صدساله را رفت. خودش میگوید دوست داشت به دور از تمام
هیاهوهای اجرا، یك گوشه آرام بنشیند و كتابهای مورد علاقهاش را بخواند یا
دغدغههایش را روی كاغذ بیاورد اما حالا كار از كار گذشته و همه راهها
برای او فعلا به اجرا ختم شده. توصیه میكنیم خواندن سؤال و جوابهای مجله
"ایده آل" را با آزاده نامداری از دست ندهید.اولین اجرا زنده ات چطور بود؟شاید
باورتان نشود اما من خونسردترین آدمی بودم كه روبهروی دوربین برنامه زنده
قرار گرفت. در واقع هیچ دركی از برنامه زنده نداشتم بنابراین طبیعی است
كه هیچ استرس و دلهرهای هم نداشته باشم. در حقیقت حس خاصی نداشتم، درست
مثل این است كه دفعه اول كسی را هل بدهی داخل آب و به این دلیل كه هیچ دركی
از مفهوم آب و خفه شدن وجود ندارد، ترسی هم نخواهد داشت.
اولینبار كه مقابل دوربین بودم، برای مجریگری نبود، شبكه جامجم به عنوان
شاعر، مهمان برنامه بودم و هیچ حسی برای اینكه بخواهم روزی شغل مجریگری
را انتخاب كنم، نداشتم. مدتی گذشت تا اینكه تابستان 84 برای اولینبار به
عنوان مجری روبهروی دوربین برنامه زنده قرار گرفتم.من دانشجوی دانشگاه
شهیدبهشتی بودم، اما به هنر و كارهای پشت صحنه خیلی علاقه داشتم. البته
علاقه اصلیام نویسندگی و نمایشنامهنویسی بود، كلا در این فضاها سیر
میكردم. خیلی اتفاقی در تست مجریگری شركت كردم و قبول شدم. این ماجرای
مجریشدن من است.
در برنامههای بعدی چون متوجه شده بودم كه زیر ذرهبین هستم و تعداد زیادی از مردم من را میبینند، كمی نگران شدم.
اولین تلاش جدی ای كه برای مجریگری انجام دادی، چه بود؟
از اواسط برنامه «تازهها» تصمیم گرفتم مجریگری را دنبال كنم، از همانجا
هم بود كه قضیه برایم جدی شد. احساس كردم مردم برنامهام را دنبال میكنند
و میتوانم به عنوان یك شغل به آن تكیه كنم. بعد از آن سعی كردم مجری
بهتری شوم. فیلمهای ضبطشدهام را كامل میدیدم. در آن زمان یك هجمهای به
من وارد بود مبنی بر اینكه تند صحبت میكنم. شروع كردم به تمرین كردن كه
شمردهشمرده حرف بزنم. به حركات دستم هم دقت كردم. در حالت عادی موقع صحبت
كردن خیلی حركت میكنم. تكان میخورم. سعی كردم این حركات را كنترل كنم. در
واقع بعد از چند ماه وقتی موضوع مجریگری تبدیل به دغدغهام شد، احساس
كردم شغلی را انتخاب كردهام كه باید برای آن تلاش كنم.
مبلغ اولین دستمزدت چقدر بود؟خیلی كم بود. چون آن موقع اصلا نمیدانستم كه باید قراردادی هم وجود داشته باشد.
با توجه به علاقهات به هنر چرا در رشته مدیریت تحصیل كردی؟من
در كنكور هنر هم شركت كردم اما رتبهام 400 شد و با این رتبه نمیتوانستم
در دانشكده هنر تحصیل كنم. با این رتبه میتوانستم در رشته مدیریت صنعتی
دانشگاه شهید بهشتی به راحتی تحصیل كنم.
آیا روند زندگیات بعد از مجریگری تغییر كرد؟من
خیلی وقت نكردم زندگی قبل از مجریگری را تجربه كنم چون در 20سالگی در
موقعیتی قرار گرفتم كه دیگر مردم مرا میشناختند. قبل از كار اجرا، یك بچه
مدرسهای بودم كه خیلی اتفاقات آنچنانی را تجربه نكرده بودم. اما خب، در
حال حاضر خیلی چیزها را دارم و در عین حال خیلی چیزها را هم ندارم. طبیعتا
نمیتوانم مثل مردم عادی راحت زندگی كنم و باید مراقبت رفتارهایم باشم. من
زیاد شرایط تجربه كردن را نداشتم چون در سنی كه هر كسی تازه میخواهد شروع
كند به تجربه كردن باید از خیلی چیزها مواظبت میکردم.
اگر به گذشته برگردی باز هم این شغل را انتخاب میكنی؟نویسندگی
را دنبال میكردم. دوست داشتم سرم به كار خودم باشد و ارتباطات زیادی را
با دنیا برقرار نمیكردم. در كل آن زندگی بیشتر با روحیات من سازگار است.
الان افتادهام در دنیایی كه خیلی با من سازگار نیست.البته لطف خدا همیشه
شامل حال من بوده و اتفاقات خوبی كه برایم پیش میآید هم كم نیست. به هر
حال همین انرژیای كه از مردم میگیرم، یك اتفاق منحصربهفرد است و
نمیخواهم ناشكری كنم. اما خب آدمها باید كاری را انجام دهند كه با
فطرتشان بیشتر همخوانی داشته باشد.
هیچ وقت برای اجرای برنامههایت الگو داشتهای؟نه،
من خیلی حواسم جمع این نیست كه روی آنتن چه كار كنم. در برنامه زنده به
شدت خودم هستم. حواسم به این نیست كه چه حرفی بزنم و چه كار كنم یا بخواهم
شبیه كسی باشم. واقعا وقتی روبهروی دوربین قرار میگیرم خود خودم هستم اما
در عین حال، برنامههای مجریهای دیگر را دنبال میكنم؛ چه از آنها خوشم
بیاید، چه نیاید، به صحبت كردنشان دقت میكنم. شاید بتوانند به صورت
ناخودآگاه روی من اثر بگذارند اما آگاهانه نیست.
موفقترین كسی كه میشناسی چه كسی است؟اپرا
وینفری را به عنوان بهترین مجری میشناسید. اما من اعتقاد دارم مجریهای
بهتر و برنامهسازهای بهتر از اپرا در كشورمان داریم و كافی است فقط فضای
فرهنگی در كشورمان آماده باشد تا بتوانی چیزهای زیادی را در برنامهات
تجربه كنی. ما وقتی مرد سهزنه را به برنامه دعوت كردیم، طبیعی بود كه
ریاكشنهای خوبی از جامعه نگیریم، شاید 70درصد جامعه به این برنامه انتقاد
تند داشتند. با همه این حرفها، من احساس میكنم اگر یك برنامهساز موفق
داشته باشیم، میتوانیم از اپرا موفقتر باشیم.
اتفاق ناگهانی و غیرمنتظره هیچوقت در برنامهات پیش آمده؟اتفاق
عجیب و غریب كه خیلی برایم پیش آمده است. از افتادن میز و صندلی در برنامه
زنده تا حضور مردی که سه همسر داشت و دعوت از بیمار اسكیزوفرنی با
ریآكشنهای خاصی که داشت در برنامه زنده همه و همه اتفاقات هیجانانگیزی
بوده كه من توانستم فقط با پررویی آن را كنترل كنم. البته كنترلی هم وجود
نداشت، من هم مثل مردم خندیدم. در كل مجریای نیستم كه بخواهم همیشه فضا
را كنترل كنم و دوست دارم اتفاقات طبیعی پیش برود.