واحد عملیات روانی ارتش اسرائیل "ملات" ؛
خلاصه جلسه سخنرانی در پارک برگزار شد و دانشجوها متفرق شدند. مانده بودم تک و تنها نمی دانستم چه کار کنم. نه جایی را می شناختم نه کسی را. یک دفعه دیدم آقایی به طرفم می آید. آمد با من دست داد و گفت من احمدی نژاد استاندار اینجا هستم. شنیدم با شما برخورد مناسبی نشده ناراحت شدم اگر ممکن است امشب را بیایید خانه ما. مرا به اصرار به خانه شان برد. شام هم مهمان سفره خانواده اش بودم. شب را آنجا ماندم و فردا مرا راهی تهران کرد. با وجودی که می دانستم از طرفداران ما نیست. اما مرا حسابی تحویل گرفت.