اکبر عبدی که در فیلم سینمایی «رسوایی»
نقش یک روحانی را در قالبی کاملا جدی بازی میکند، گفت: در پشت صحنه چنان
جدی برخورد میکردیم که بچهها جرأت نمیکردند نزدیکمان بیایند و حتی سلام
علیک معمولی کنند.
به گزارش فارس، اکبر عبدی را همه در
ایران میشناسند. بازیگری که هر نقشی به او بدهی، درمیآورد. زن، بچه،
دیوانه، پیر، جوان، رمانیتک، خوشحال، ناراحت، دکتر، مهندس، پلیس، پادشاه،
تاجر، عاشق و هر نقش دیگری که فکرش را بکنید.
عبدی متولد 4 شهریور 1339 اردبیل است.
او تا به حال در فیلمهای زیادی جلوی دوربین رفته که اجارهنشینها (داریوش
مهرجویی)، دلشدگان (زندهیاد علی حاتمی)، ای ایران (ناصر تقوایی)، مدرسه
پیرمردها (سیدعلی سجادیحسینی)، مادر (زندهیاد علی حاتمی)، آدمبرفی (سید
داوود میرباقری)، گراند سینما (حسن هدایت)، سفر جادویی (ابوالحسن داوودی)،
روز فرشته (بهروز افخمی)، قاعده بازی (احمدرضا معتمدی) و خوابم میآد (رضا
عطاران) از آن جملهاند.
او همچنین دو سیمرغ بهترین بازیگر نقش
مکمل را از جشنواره فجر به خانه برده است. یکی سال 1378 برای بازی در فیلم
«مادر» ساخته مرحوم «علی حاتمی» و دیگری برای نقشآفرینی در فیلم سینمایی
«خوابم میآد» ساخته رضا عطاران.
اکبر عبدی حالا در نقش جدیدی ظاهر شده،
در لباس یک روحانی. اما کاراکتر او مثل کاراکتر روحانی فیلم «مارمولک» طنز
نیست، بلکه خیلی هم جدی است و تجربه جدیدی در کارنامه او محسوب میشود.
این بازیگر که اهالی سینما او را عمو
اکبر صدا میزنند، به تازگی جلوی دوربین مسعود دهنمکی در فیلم سینمایی
«رسوایی» حاضر شد و یک نقش متفاوت را بازی کرد تا به خودش ثابت کند برای یک
بازیگر کمدی سخت نیست که نقش جدی بازی کند.
عمو اکبر سینمای ایران هیچ وقت جلو و
پشت دوربین دست از شوخیهایش برنمیدارد اما در پروژه «رسوایی» به دلیل
بازی در نقش یک کاراکتر جدی و حساس و به احترام لباس روحانیت، با هیچکس
بگو بخند نمیکند و اینطور که خودش میگوید عوامل گروه حتی جرئت نمیکردند
با او سلام علیک کنند.
در آخرین روز از فیلمبرداری فیلم سینمایی «رسوایی» تصمیم گرفتیم گپ و گفتی با این بازیگر تمامعیار داشته باشیم.
بخش اول گفتوگوی فارس با «اکبر عبدی» در ادامه میآید:
* آقای عبدی در ابتدا از چگونگی حضورتان در پروژه «رسوایی» برای ما بگویید؟
- بسم الله. ارادت ما به آقا دهنمکی برمیگردد به حدود 15 سال قبل از ساخت «اخراجیها 1».
بعد از همکاری در پروژههای اخراجیها 1
و 2 و 3، سال گذشته بود که آقای دهنمکی به من گفت روی قصهای کار میکنم
که داستان یک روحانی است. به او گفتم: کار کمدی است؟ گفت: نه کاملا برعکس،
فوقالعاده جدی و قابل باور است.
آقای دهنمکی آدم دست به قلمی است و طبیعتا برای ایشان قصه و سناریو خیلی مهم بود.
پرداختن به کاراکتر روحانی حساسیت بالایی داشت
روی این سناریو هم خیلی حساسیت وجود داشت، به دلیل اینکه لباسی که قرار بود تن بازیگر شود، حساسیتهای خودش را به همراه داشت.
همانطور که میدانید پرداختن به روحانیت از حساسیت خاصی برخوردار است و در مورد این فیلم هم حساسیتها بیشتر بود.
* یعنی از همان زمان پیشنهاد بازی در نقش این را به شما دادند؟
- نه اینکه به من پیشنهاد کند این نقش را بازی کنم اما یک سال پیش به من گفت میخواهم این فیلم را کار کنم.
شاید هم دلیلی که به من نگفت این بود
که چون در ذهن مردم، بنده به عنوان کمدین جا افتادم و اکثر کارهایم کمدی
بوده، شاید دو دل بوده از این جهت که کار فوقالعاده جدی است، نمیتوانست
بحثاش را با من باز کند.
تا اینکه درست دو ماه قبل باخبر شدم
ایشان روی 5، 6 بازیگر که اسمشان را نمیآورم شخصیت روحانی را تست میزند.
بازیگرانی خوب که یکی از آنها دکترای بازیگری هم داشت. ما هم از دور
میشنیدیم و باخبر میشدیم؛ تا اینکه روزی از طرف دفتر آقای دهنمکی با من
تماس گرفتند و گفتند که قراری با آقا دهنمکی بگذاریم و همدیگر را ببنیم.
من هم از طریق شهرام زمانی با ایشان
مرتبط شدم. 3-4 جلسه با هم گذاشتیم و رفتیم و آمدیم تا اینکه گفتند عمو
اکبر خواهش میکنیم از شما، مثل سایر بازیگرها، برای بازی در نقش روحانی
تست گریم بگیریم و اگر دیدیم درنیامد، خندهدار شد و یا قابل باور نشد به
دل نگیریم و دوستیمان سر جایش باشد؛ بگذاریم به امید کارهای آتی که با هم
باشیم و من هم گفتم نه اصلاً اشکال ندارد، مسئلهای نیست، اصلاً بخشی از
کار بازیگری همین است.
خلاصه آمدیم «امیر اسکندری» روی صورت
من تست زد. قبلا از آن قرار بود استاد «عبدالله اسکندری» تست گریم انجام
دهد اما به خاطر کار در فیلم آقای «محمد حسین لطیفی» سر این کار نبود اما
برای بازیگران قبلی تست گریم زده بود. خلاصه با اجرای بسیار زیبا و ماهرانه
«مصطفی اصغربیگی» جلوی دوربین رفتیم که ایشان در این یک ماه فیملبرداری از
کرج میآمدند، خسته راه، اما حدود دو ساعت و نیم روی صورت من کار میکرد.
وقتی دهنمکی خندید متوجه شدم پسندیده است
بعد از اتمام گریم، وقتی آقای دهنمکی
من را دید، خندید. وقتی میخندد با درونش تایید میکند، چون انسان مأخوذ به
حیایی است، معمولا میخندد و سرش را پایین میآورد. آنجا بود که من متوجه
شدم، پسندیده است.
قرارداد را سفید امضا کردیم
وقتی یک جریانی اذیتش میکند یا پلانی
درنمیآید یا بازیگر نمیرسد به آنجایی که دلش میخواهد، نه اینکه عصبی
شود ولی اصلاً از آن خنده خبری نیست. در نهایت قرارداد بستیم و قرارداد را
هم سفید امضا کردیم.
* در مورد کاراکتر روحانی فیلم هم کمی توضیح دهید؟
- زمینی نیست. برای مردم زندگی نمیکند
و آدمی است که برای سخنرانی پولی نمیگیرد. کارگر ساده است. پدر شهید است.
آدمی است که یه مقدار روی هواست، برای خدا کار میکند، برای خدا میخوابد،
برای خدا بلند میشود، برای خدا برای خودش چای میریزد و میخورد. ما
اینها را در فیلم نمیگوییم ولی مخاطب آن را درک میکند.
بچهها جرأت نمیکردند نزدیکم بیایند که سلام علیک کنند/ فضای کار کاملا جدی بود
* در زمان فیلمبرداری دیالوگها را تغییر میدادید؟
نه، این طور نبود. ببیند زندهیاد علی
حاتمی در همه کارهایش هم خودش کارگردان و هم نویسنده بود، در مورد ایشان هم
همینطور بود، نمیشد دست ببری. من با فهم، درک و سوادم چه دیالوگی
میتوانستم بنویسم، قشنگتر از دیالوگی که مرحوم استاد علی حاتمی نوشته
بود. این جا هم همین اتفاق افتاد، این دیگر «بایرام» نبود که 12 پسر عمو
داشته باشد و من آنها را از قبل بشناسم.
من نقش روحانی را بازی نکرده بودم. هم
برای خودم هم برای آقای دهنمکی قضیه کاملاً جدی بود. به این صورت که زمانی
که کار میکردیم، در فضای تغییر دوربین و زمانی که مثلا 20 دقیقه وقت بود،
یا از بچهها دور میشدیم و به گوشهای میرفتیم یا اینکه اگر قرار بود 5
دقیقه بعد شروع کنیم، چنان جدی برخورد میکردیم و دیواری دور خودمان
میکشیدیم که بچهها جرأت نمیکردند نزدیکمان بیایند و حتی سلام علیک
معمولی کنند.
میخواستم به خودم ثابت کنم برای بازیگر کمدی سخت نیست کار جدی انجام دهد
* چرا اینقدر جدی؟
- به دلیل اینکه وقتی آدم وارد فضای
خنده و شوخی میشود، دست خودش نیست و به سمت دیگر سر میخورد؛ چیزی که هم
آقای دهنمکی دوست نداشت، هم بنده، به این جهت که دوست داشتم به خودم این
را ثابت کنم برای بازیگری که کمدی بازی میکند، خیلی سخت نیست که جدی بازی
کند. ممکن است برای کسی که جدی بازی میکند، بازی در نقش کمدی سخت باشد اما
برعکس آن این طور نیست.
فضای کار هم ایجاد میکرد که ما از
فضای خنده و کمدی دور باشیم. میخواستم از طریق شما از همه کسانی که با من
همکاری کردند و شخص اول آنها آقای دهنمکی که به من لطف داشت و به من
اطمینان کرد، تشکر میکنم.
همچنین از سایر بچههای گروه، مجید
شهریاری، افشین گودرزی، امیر اسکندری (گریمور)، استاد مجید میرفخرایی (طراح
صحنه و لباس)، فرشاد گلسفیدی (مدیر فیلمبرداری) و همه عوامل گروه که سعی
کردند این کاراکتر را به واقعیت نزدیک و نزدیکتر کنم و از تیپ به کاراکتر
برسانم و برای تماشاچی قابل باور باشد و جدی بودنش را از دست ندهد، کمال
تشکر را دارم.