اقدامهایی که رسانه در راستای ترویج حجاب انجام داده، کاملاً سطحی و نمایشی بوده است. نباید از اقدامهای ریشهای و اساسی در این خصوص غافل شد و تنها به ظاهر آن پرداخت. در حقیقت ابتدا باید اصل موضوع را پروراند و سپس به ظاهر موضوع پرداخت. اما متأسفانه در سینمای ما این کار صورت نگرفته…در سالهای اخیر مسئله حجاب و عفاف همواره یکی از دغدغههای مهم دینى، فرهنگی و اجتماعی بوده است که در این میان، رسانههای دیداری اعم از تلویزیون، سینما و تئاتر به دلیل اقبال عمومی مردم نقش انکارناپذیری در ترویج یا تضعیف فرهنگ حجاب و عفاف در سطح عموم داشتهاند. عملکرد ضعیف ۳۰ ساله رسانههای داخلی ما در زمینه ترویج عفاف و حجاب ضرورت ایجاد طرحی مدون و برنامهریزی صحیح و کارشناسانه را در این خصوص بیش از پیش نمایان میسازد. در این ارتباط سایت برهان با سرکار خانم« اعظم بروجردی» کارگردان تئاتر به گفتگو نشسته است…
جایگاه پرداختن به حجاب و الگوی زن محجبه در سینما و تلویزیون در ۳۰ سال گذشته چگونه بوده است؟
متأسفانه اقدامهایی که تا کنون در این راستا انجام شده، کاملاً بهصورت
سطحی و نمایشی بوده است. نباید از اقدامهای ریشهای و اساسی در این خصوص
غافل شد و تنها به ظاهر آن پرداخت. در حقیقت ابتدا باید اصل موضوع را
پروراند و سپس به ظاهر موضوع پرداخت. اما متأسفانه در سینمای ما این کار
صورت نگرفته است و به همین دلیل گاهی اوقات در فیلمها و سریالها، زنان
چادری را در نقش منفی و خلافکار میبینیم، در حالی که چادر حرمت دارد و
میتواند بالعکس، شخصیتی را معرفی کند که نمیتواند، معتاد باشد و نباید
باشد اما وقتی ما ظاهر موضوع را مد نظر قرار میدهیم که باید در فیلمها و
سریالهایمان نقش چادری هم داشته باشیم، آن وقت مشاهده میکنیم که در
کارهای تلویزیون، تئاتر و سینما، زن محجبهی معتاد و خلافکار هم به تصویر
کشیده میشود.
این بدان معناست که به مغز و اصل حجاب توجهی نشده و نتیجهی این نوع نگاه رویگردانی قشر جوان از حجاب است. در حقیقت ما باید این فرهنگ را بشناسیم و باور داشته باشیم و سپس برای این ارزش، اثر هنری تولید کنیم که به واقع درخور آن باشد اما وقتی دستاندرکاران آنطور که باید خودشان اعتقاد و شناخت آنچنانی به حجاب ندارند، چطور میتوانند آن را تبلیغ کنند و برایش اثر هنری تولید کنند.
شما بهعنوان زن مسلمان هنرمند، آیا چهرهی خود را در قاب سینما و تلویزیون به شکلی قانع کننده و صحیح میبینید؟
واقعیت این است که نشان دادن شخصیت غیرقابل باور ساده و سطحی به عنوان یک
زن مذهبی، قانع کننده نیست، مانند سریال ستایش که تمام اتفاقها بهخاطر
این دختر باحجاب میافتد یا کشته میشوند یا بلا سرشان میآید، خب این
شخصیت با حجابی است که رسانهی ما آن را به این صورت برای جامعه معرفی
میکند و اتفاقاً سریال پرمخاطبی هم است و اگر در چنین سریالی چهرهی درستی
از زن محجبه نشان داده شود، میتواند بسیار اثرگذار باشد، اما وقتی فیلم
را تحلیل میکنید متوجه میشوید که چه اتفاق بدی میافتد؛ فیلم، شخصیتی را
مطرح میکند که چادری است، ولی متأسفانه – از یک زن مسلمان تنها چادرش را
دارد – هر کار و تصمیم غیرمعقول و بدی که فکر میکنید از او سر میزند،
حماقتهای مختلف را مرتکب میشود، در حالی که چهرهی زن مسلمان این نیست،
زن مسلمان میبایست رفتارش نیز بر اساس تفکر دینی باشد.
ما نمیگوییم زن با حجابی که در یک اثر هنری به تصویر کشیده میشود نباید خطا بکند یا عاری از هرگونه اشتباهی باشد زیرا به هر حال هر فردی نقاط ضعف و قوت را با هم دارد. اما مسئلهی اصلی این است که باید حجاب را با آگاهی به مردم معرفی کنیم. اگر بخواهیم جاهلانه معرفی کنیم نه تنها به هدف نمیرسیم بلکه نتیجهی عکس هم میگیریم اما متأسفانه میبینیم که این اتفاق دارد میافتد، اگر در ذهن جامعه چادر و حجاب با آگاهی همراه باشد، دید جامعه به حجاب عوض میشود و تبدیل به یک دید مثبت میگردد، وقتی جامعه به این باور برسد که زن محجبه یعنی کسی که به دین، فرهنگ، مسائل شرعی، عرفان و… آگاهی بیشتری دارد؛ بدون شک او را الگو قرار میدهد.
مطالعه و علم نیز باید یکی از وجوه شخصیتی باشد که به عنوان یک فرد محجبه به جامعه معرفی میکنیم، واقعیت این است، کسی که آگاهی لازم را از اسلام ندارد، محجبه نباشد بهتر است چرا که حجاب نقطهی تکامل زن مسلمان است. دقیقاً مانند لباس روحانیت، زن مسلمان وقتی به یک تکامل میرسد حجاب اسلامی را انتخاب میکند؛ همانند طلبهای که وقتی مدارجی از علم را طی کرد، هم خودش به انتخاب لباس روحانیت میرسد و هم نهاد حوزه این اجازه را به او میدهد، حال اگر روحانی را ببینید که در این لباس مقدس کارهای غیرمعقول و غیراخلاقی انجام میدهد، از این لباس متنفر میشوید و شاید به همین دلیل این لباس را انتخاب نکنید.
همان طور وقتی دختر جوان ما در آثار هنری بهخصوص تلویزیون، زن محجبه را زن بیسواد، بیفرهنگ و از لحاظ اجتماعی در ردهی پایین و بیارزش میبیند، از این لباس زده میشود، در حقیقت هیچ آدمی چنین الگویی را برای خود انتخاب نمیکند. البته ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم که همه این حجاب کامل را انتخاب کنند. به نظر بنده کسی که آگاهی دارد، باید حجاب برتر داشته باشد و این نکته باید در رسانه نشان داده شود که حجاب، لباس زنی است که از آگاهی بالاتری نسبت به دیگران برخوردار است و نه حتی مساوی با دیگران.
بهعنوان کارگردان و نویسندهای که سالهاست کار تولیدی میکنید، سازمانهای حمایت کنندهی آثار هنری چقدر در سالهای گذشته نسبت به تولید آثار مربوط به حجاب اسلامی همت گماشتهاند و اصولاً با سفارش اثر هنری در باب حجاب موافقید یا اینکه اعتقاد دارید حجاب باید بهصورت گفتمانی در همهی آثار تولیدی حکم فرما باشد؟
ابتدا باید گفتمانش حل بشود نه مانند سایر کارهای سفارشی تنها برای رفع تکلیف. متأسفانه ما میبینیم که هماکنون وضعیت تئاتر ما اینگونه است که کسی که بی پول میشود یک کار مذهبی انجام میدهد تا نیازش را برطرف کند و پولی از این راه بهدست بیاورد و کیفیت کار هم برایش مهم نیست، اصلاً مهم نیست که اثرش روی مردم تأثیر مثبت ایجاد کند یا نه. اتفاقاً همه جا اعلام میکند این کار خوب نبود و من برای پولش این کار را کردم، به نظر شما این کار چه اثری میتواند داشته باشد؟
یا به هر حال ابتدا باید آگاهی ایجاد شود و بعد به دنبال سفارش برویم. متأسفانه کسانی هم که اعتقاد دارند اگر در این زمینه کار کنند، برچسب «سفارشی کاری» به آنها میخورد اما وقتی مسئولین سراغ افراد بیاعتقاد میروند، آنها هم کارهای ضعیف انجام میدهند و ژست روشنفکری میگیرند که ما برای پول این کار را کردیم و به این کار اشتباهشان افتخار هم میکنند و برای آنها نوعی ژست اپوزیسیونی هم محسوب میشود. به همین راحتی … و متأسفانه هنرمندان متعهد هم عرصه را خالی کردهاند و به نوعی خلع سلاح شدهاند.
رسانه و ارگانهای فرهنگی با چه روشهایی بهتر میتوانند به تولید آثاری با محوریت یا با موضوعیت حجاب بپردازند؟
رسانه باید هنرمند آگاه را پیدا کند و دستش را برای کار کردن باز بگذارد و او را حمایت کند. جذابیتی که در کارهای دیگر وجود دارد، یکی از موانع فعالیت در این عرصه به شمار میآید. در واقع باید در این کار جذابیت ایجاد شود تا هم جامعه راغب باشد و هم هنرمند به این سمت برود که اثر مذهبی تولید کند. آثار هنری که همیشه نیاز و موضوعات پیش پا افتاده را سوژهی خود قرار میدهد، بیشتر برای مردمی است که بهصورت عام کودکاند و به این شکل باید برای آنها کار کرد اما نمیتوان برای کسی که فیلسوف است و اهل مطالعه، حکمت و اندیشه، کاری تولید کرد که برایش جذاب باشد و تعدادشان هم کم است، اگر یک نمایش فلسفی در تئاتر شهر به نمایش گذاشته شود، به نظر شما چند تماشاگر جهت دیدن این نمایش در سالن حاضر میشوند؟ پس مجبورید کودکانه بنویسید و از غرایض و نیازهای سخیف مایه بگذارید.
علت اقبال کم قشر به اصطلاح جوان و طیف زیادی از هنرمندان سینما و تئاتر به حجاب کامل و عرفی مد نظر جامعه را چه چیزی میدانید و چه پیشنهادهایی برای الگوسازی درست برای این قشر تأثیرگذار دارید؟
باید به مردم آگاهی بدهیم، وقتی میگوییم مردم منظورمان همه است زیرا هنرمندان هم جزو همین مردم هستند. پس ابتدا باید نسبت به حجاب علم پیدا کنند و وقتی آگاهی و علم ایجاد شد، اثرش را در جامعه میبینیم. گاهی مردم برای هنرمند خوراک فکری میسازند و گاهی هم هنرمند خود پیشرو است و راه را به مردم نشان میدهد. در واقع باید از هر دو راه استفاده کرد، حجاب مبحث بسیار عظیم و مهمی است که ضد تبلیغ برای آن زیاد است.
به روش ۳۰ سال اخیر نمیتوان برای حجاب تبلیغ کرد چون ضدش بسیار تولید شده، پس باید از زبان هنر استفاده کرد و مقولهی حجاب را با آگاهی و علم در بطن اثر مطرح کرد، باید در کنار فیلمنامههایی که تولید میشود، مشاوران آگاه حضور داشته باشند. حتی این گفتمان باید برای آثار غیرمرتبط و هنرمندانی که به ظاهر اعتقادی ندارند توسط مسئولین و افراد آگاهتر ایجاد شود.
در حقیقت حجاب برای این نیست که زن و مرد به هم نگاه نکنند بلکه به این خاطر است که اتفاقاً به هم نگاه کنند اما در داخل نظام خانواده؛ یعنی حجاب برای این است که زن تنها برای شوهرش و بالعکس جذاب باشد. اگر این نگاه در آثار هنری جاری باشد میتواند تعریف حجاب را اصلاح کند، دورهی جوانی دورهای است که جوان دوست دارد مورد توجه قرار گیرد، اگر این جوان بداند حجاب برای نهادینه کردن این دیده شدن است، نه برای ممانعت، یعنی در یک محدودهی جزیی و خانواده و به این خاطر که آدمها برای دیگران بمانند و برای یکدیگر جاذبه داشته باشند وبدانند اگر عریانی اشاعه پیدا کند، اولین ضربه متوجه خود زن خواهد شد و سبب از هم پاشیدن نظام خانواده میشود و دیگر زن ارزشی را که شایستهی آن است، نخواهد داشت و… مسلماً نگاهش به حجاب نگاه مثبتی خواهد بود. باید این موارد کارشناسی شود و تک تک این مفاهیم تبدیل به موضوع و سپس سوژه گردد و سپس برای تولید اثر در اختیار هنرمند قرار بگیرد.
نقل از "پایگاه تحلیلی تبیینی برهان"