1- بی شک جریان دوم خرداد می کوشد شمایی از یک جریان قانونی که دارای دغدغه سیاسی است را به خود گیرد و از این منظر در عرصه انتخابات حضور یابد. بهترین شاخص برای تصدیق این امر رای دادن خاتمی در انتخابات سال گذشته است . رای ای که برای او چالش هایی را موجب شد اما توانست حداقل هایی را ایجاد یک بستر سیاسی برای فعالیت وی فراهم کند.این فراهم شدن بستر اما ممکن است به از کف رفتن جایگاه او در میان طیف رادیکال منجر شود . بنابراین بهترین راه برای جلوگیری از این امر فرستادن پالس هایی به این طیف تندرو مبنی بر قرابت نظر و سوگیری سیاسی است. از این حیث دیدار با نوری به عنوان فردی رادیکال که دیر زمانی است پیوندهای خود را با نظام سیاسی گسسته است،چنین هدفی را تامین می کند.
2- نوری به عنوان سرحلقه طیفی از جنبش سبز سابق و گروه سیاسی ساختارشکنی که خود را شورای راه سبز می داند ، برای فعالیت سیاسی خود هدفی را برگزیده است که در چارچوب راهبرد «آرام سازی» خاتمی نمی گنجد. چندی پیش در ادعا و پیشنهادی نزدیک به ایده آل های نهضت آزادی، نوری خواستار برگزاری رفراندوم برای سنجش اقبال انرژی هسته ای در کشور شد. امری که با رویکرد خاتمی تفاوت هایی جدی را دارد. خاتمی چندی پیش درباره چالش هسته ای ایران با غرب گفته بود:« ما واقعاً امیدوار بودیم که هم غربی ها اطمینان پیدا کنند که ما به سوی بمب اتم نمی رویم (که البته واقعا هم نمی خواستیم و نمی خواهیم به آن سمت و سو برویم و غربی ها همواره نسبت به این موضوع بدبین یا نگران بوده اند). هیچ اشکال ندارد که به راهکاری برسیم که برای آنها اطمینان حاصل شود یا اعلام کنند در این مورد اطمینان پیدا کرده اند. از طرفی حقوق ایران به رسمیت شناخته شود...غربی ها نشان داده اند نمی خواهند چیزی به جمهوری اسلامی بدهند، در عین حال که می خواهند خیلی چیزها را یک طرفه از ما بگیرند! این شدنی نیست! متاسفانه گروه 5+1 ضعیف است. 5+1 یا تحت تأثیر قدرت های بیرونی است، یا لااقل احساس ترس و ضعف می کند... تا آنجایی که می دانم موضع و راه ایران مشخص است. حسن نیت را در طرف ایران می بینم، ولی ایران و ایرانیان حقوقی دارند که نه تنها آژانس و موازین بین المللی، بلکه خود غربی ها هم به رسمیت شناخته اند و باید با اعمال این حق هم موافق باشند.»
این موضع تفاوت آشکاری با مدعیات نوری در خصوص انرژی هسته ای دارد،بنابراین جای این پرسش است که این دو نحله چگونه می خواهند بر سر اموری اینچنین به تفاهم برسند؟ به نظر می رسد خاتمی در همان چنبره ای گرفتار شده است که در سالهای 76 به بعد در آن گرفتار شده بود و آن ترسیم مرز مشخص میان فعالیت درون نظام یا بیرون از آن است.بنابراین این دیدار اگر به قصد تطبیق مواضع صورت گرفته است نتیجه آن مشخص است.
3- خاتمی در تازه ترین اظهار نظر خود گفته است:« ما در چارچوب جمهوری اسلامی و با پایبندی به اسلام عمل میکنیم
و با سکولاریزم از یک سو و خشونتطلبی و جزم گرایی از سوی دیگر مخالفیم. ما اصولی داریم
«اسلام، قانون اساسی و جمهوری اسلامی». اما این منافاتی ندارد با اینکه به بعضی امور
انتقاد داشته باشیم...» این سخنان بی شک منطبق بر مواضع نوری و حلقه گرادگرد او
نیست . قانون اساسی و اصل جمهوری اسلامی دیر زمانی است که در مواضع نوری و حلقه
گرداگرد او در داخل و خارج کشور جایی ندارد. خاتمی در سال 87 درباره این حلقه گفته
بود:« این واقعا خیلی جالب است که هر حرفی در
هر جای دنیا از سوی کسانی که قبلا برای خود ادعایی داشته اند به جبهه اصلاح طلبان
نسبت داده شود و اصلاح طلبان مسئول هر اظهار نظر ربط و بی ربطی از سوی دیگران باشند....»این امر در
سال 88 نه تنها بروز نیافت بلکه بدل به
همدلی شد. حال پس از سه سال خاتمی می خواهد به فضای پیش از 88 رجعت کند . امری که
با دیدار با نوری محقق نمی شود.