فارس: شاید حکمتی در این باشد که فیلم
شور شیرین به عنوان اثری که به یک قهرمان شهید و رشید این دیار پرداخته،
خود نیز اینگونه شهید شود تا علی رغم تمامی میل و خواسته نااهلان بهتر
بتواند بماند و حرف و مظلومیت خویش را به همه منتقل کند.
به دنبال نامهربانی هایی که فیلم
سینمایی "شور شیرین" در هنگام اکران عمومی با آن مواجه گردید و بعضی بد
اخلاقی ها نسبت به نحوه اکران این اثر ارزشمند، محمد دیندار منتقد و
فیلمنامه نویس کشور طی یادداشتی به جواد اردکانی کارگردان فیلم "شور شیرین"
نکاتی را مطرح نموده که متن این نامه تقدیم شما می شود.
جناب آقای اردکانی!
نخستین بار "شور شیرین" شما را که
تبلوری از سالهای حماسه و ایثار می باشد، در سی امین جشنواره فیلم فجر و در
سالن برج میلاد به تماشا نشستم، همراه با کسانی که یا از اصحاب رسانه
بودند و یا از اصحاب سینما؛ و چه شیرین بود برایم وقتی که در انتهای فیلم،
تشویق پر شور و یکپارچه ی این دو صنف سینماشناس را دیدم و خود را در لذت
تماشای این شورشیرین تنها ندیدم.
آقای اردکانی!
در همان ایام جشنواره سی ام فیلم فجر
یکبار دیگر فرصت شد تا در سینمایی دیگر و با حضور عامه ی مردم، تماشاگر"شور
شیرین" باشم و باز هم دیدم مردم و بخصوص چندین نوجوان و جوان حاضر در
سالن، چگونه با دیدن ذکاوت و شجاعت محمود کاوه این شیر مرد رشید و شهید
خراسانی با هیجان و شادمانه شروع به تشویق و دست زدن برای قهرمانی نمودند
که حدود سی سال است سینمای ایران او را فراموش نموده و تو مردانه و صبورانه
و البته در حد وسع سینمای این دیار، نسبت به معرفی او به نسل حاضر و بخصوص
جوان همت نمودی.
آقای اردکانی!
شور شیرین البته غنیمتی بس بزرگ در
جشنواره ای بود که بوی خیانت در آن هر مشامی را می آزرد جز سازندگان آنها
را؛ جشنواره ای که کثرت فیلم هایی با مسائل خصوصی و اعلام نرخ تن فروشی و
عشق های مثلثی و مربعی و عادی سازی خیانت مرد به زن و زن به مرد و شوخی با
مقدسات، چنان تند، بی محابا و افراطی به تصویر کشیده شده بود که صدای
ناخشنودی هر قشر و گروه و جناح را در آورد. چنانکه هم رسانه ها ی اصول گرا
نسبت به این جشنواره لب به اعتراض گشودند و هم غیر اصول گرا ، هم چهره های
روحانی بر این فیلم ها خرده گرفتند و هم چهره های دانشگاهی، هم اعضای هئیت
انتخاب جشنواره به گلایه برخاستند و هم هئیت داوران! و خلاصه این آش چنان
شور بود که بعضی از سرآشپزان آن نیز علی رغم مقاومت های اولیه سرانجام تن
به قبول شوری آن دادند و می دانی و می دانیم که آن قصه و آن غصه همچنان
ادامه داشته و سر دراز دارد! آقای اردکانی، با این حال و با وجود استقبال
پرشور از "شور شیرین" در جشنواره، این اثر در روز برگزاری مراسم اختتامیه،
خواسته یا ناخواسته از سوی داوران نادیده گرفته شد؛ هر چند که همین فیلم
در بخش تجلی اراده ملی و توسط داورانی که نه منصوب معاونت سینمایی، بلکه
منتخب بعضی دستگاه ها و نهادهای ارزشی و فرهنگی خارج از حیطه وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی بودند، مورد تقدیر و سپاس قرار گرفت و تا حدودی غفلت بخش
مسلبقه جشنواره فجر جبران مافات گردید، اما افسوس که این غفلت بعدها نیز
ادامه یافت تا اینک که شاهد شهید شدن فیلم " شور شیرین" در اکران عمومی آن
هستیم. شاید اگر معاونت سینمایی (یا سازمان سینمایی!؟) طی چند ماه گذشته
تمام توان و همت خود را مصروف بعضی منازعه های بی حاصل با حوزه هنری و دیگر
دلسوزان نمی نمود و طرحی نو برای اکران چنین فیلم هایی می انداخت، اینک
"شور شیرین" این چنین با بعضی نامهربانی ها، نابخردی ها و بد اخلاقی ها
روبرو نمی شد.
آقای اردکانی!
شاید اگر دعوت بعضی عافیت طلبان را که
ماه ها پیش از شما صورت گرفته بود که "رها کن تلاش در وادی این مضامین را و
رجوع کن به فیلم های عامه پسند" می پذیرفتی، امروز اینگونه در میدان مین
قرار نمی گرفتی و بلکه در گوشه ای کنج عافیت طلبیده و از تماشای نشستن برف
روی کاج لذت می بردی.
شاید اگر شما نیز عادت کرده بودید تا
زودتر خوابتان بیاید، اینگونه بواسطه بیداری، مورد نامهربانی و سنگ اندازی
قرار نمی گرفتی چرا که بعضی مدیران و سلیقه ها، افرادی را که عافیت طلبانه
خواب راحت را بر بیدار بودن ترجیح می دهند، بهتر می پسندند و هذیان های
هنگام خواب را بر حرف های حق در هنگام هوشیاری بیشتر تحویل می گیرند! و
البته برای کسانی که خود را به خواب زده اند نیز بهتر فرش قرمز پهن می
کنند.
شاید اگر شما بجای پرداختن به یک
قهرمان بزرگ و واقعی و دغدغه هایش برای دفاع از مکتب و مملکت، به مسائل
خصوصی و هواهای نفسانی افراد غیر حقیقی می پرداختی، اینک این همه خون دل
نمی خوردی که چرا باید با فیلمی که تصویرگر گوشه ای از اقیانوس حماسه این
ملت است، اینگونه جفا شود.
شاید اگر شما هم در معادلات و جغرافیای
این سینما خرس می دواندی، اینک با ظرف های شیر و عسل کامت شیرین شده بود و
دیگر با وجود "شور شیرین" این همه تلخی نمی دیدی.
شاید اگر شما نیز بجای پرداختن به لاله
های بهشتی به لاله های زمینی پرداخته بودی، آنگاه عزیز دردانه می شدی و به
شکل تمام قد مورد حمایت واقع می گردیدی و بجای رنج سفر به پاوه، اکنون در
ینگه دنیا به سر می بردی و در همان حال ارز فرهنگی این کشور بی هیچ دوندگی و
دغدغه ای به حسابت واریز می شد.
آقای اردکانی!
با اینحال همه کسانی که خواسته یا
ناخواسته سعی داشتند تا با انواع و اقسام شیوه ها، از خرس دواندن در نحوه
اکران گرفته تا جاسوس نهادن برای آمارگیری معکوس از استقبال تماشاگران!
شیرینی این شور دل نشین را گرفته و این اثر را به مسلخگاه برده و قربانی
سازند، شاید نمی دانستند همانطور که قهرمانان هشت سال دفاع مقدس هنگامی که
مظلومانه به شهادت می رسیدند،در همان لحظه نیز به ماندگاری واقعی نائل می
گشتند، اینگونه برخوردهای قهرآمیز نیز با این اثر و شهید کردن آن در اکران
عمومی، باعث حساسیت و رویکرد بیشتر دلسوزان به فیلم شور شیرین خواهد گردید،
چنانکه هم اینک شاهد استقبال روزافزون از این اثر توسط مردم هستیم و جالب
است بخشی از مردمی که امروز به تماشای "شور شیرین" و حماسه قهرمان غیور "
شهید محمود کاوه" می نشینند، کسانی هستند که به علت فضای نامناسب بسیاری از
فیلم های سالهای اخیر، حاضر به آمدن به سینما نبوده اند و امروز با شور
شیرین آشتی دوباره ای با سینما نموده اند.
آقای اردکانی عزیز!
شاید حکمتی در این باشد که فیلم شور
شیرین به عنوان اثری که به یک قهرمان شهید و رشید این دیار پرداخته، خود
نیز اینگونه شهید شود تا علی رغم تمامی میل و خواسته نااهلان بهتر بتواند
بماند و حرف و مظلومیت خویش را به همه منتقل کند، پس دلنگران نباش و بر این
راه استوار بمان که بقول امام شهدا و پیر جماران، خدا می داند که راه و
رسم شهادت کور شدنی نیست...
و در پایان جناب آقای اردکانی! شهادت فیلم شور شیرین بر شما تبریک و تسلیت باد.
محمد دیندار