روزنامه ایران - جواد محرمي / فاصله خاتمه جنگ با وداع امام از دنيا خيلي طولاني نشد. تقريباً بيشتر عمر
رهبر مستضعفين جهان پس از پيروزي انقلاب اسلامي در جنگ گذشت. امامت براي
امام در جهاني كه ظلم و ستم در آن فراگير بود با نبرد معنا پيدا ميكرد.
نبرد با ضدانقلاب در داخل، جنگ با دشمن خارجي، جنگ تمام حق در برابر تمام
كفر. جنگ پابرهنگان و مستضعفين در مقابل زراندوزان و مستكبرين، مبارزه
عنصري اساسي و هميشگي در زندگي امام بود. امام بدون مبارزه امام نبود.
مبارزه و جهاد جلوهاي حقيقي از ماهيت وجودي امام است كه برخي تا توانستند
بر آن خدشه كردند. در طول تاريخ بارها اتفاق افتاده كه هرگاه جبهه حق در يك
بزنگاه بزرگ براي درهم پيچيدن بساط كفر و نفاق قرار ميگيرد و براي فرود
آوردن آخرين ضربات بر پيكر نيمهجان اهريمن خيز برميدارد. خناساني از
سپاه خودي لبه تيغ را به سمت سپاه خودي گرفته و قرآنهاي بر سر نيزه ضامن
بقاي جبهه ظلم و كفر و نفاق ميشود.
پيروزي انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن ماه 1357 بيشك جهان را با تحولي
شگفتانگيز و رويدادي حيرتآفرين روبهرو كرد. جبهه كفر، صدام را كه به جان
انقلاب ايران انداخت به نظاره نشست تا از موضوع خميني و يارانش خلاص شود.
امام اما مرد مبارزه و روزهاي سخت بود. گفته بود جنگ جنگ تا پيروزي و خوب
ميدانست كه نبرد ملت ايران فقط با صدام نيست. براي امام، انقلاب اسلامي با
بيرون كردن شاه تمام نشده بود و براي عدهاي از مردان سياست اين قابل هضم
نبود. براي برخي مبارزه در بهمن 57 پايان يافته و به تاريخ پيوسته بود.
براي آنها كه «جنگ جنگ تا پيروزي امام» را يك شعار ميپنداشتند و انقلاب
كرده بودند تا فقط حكومت كنند، قدس مسئله اصلي نبود، چنانچه جنگ با عراق
مسئلهاي فرعي بود. شايد بيراه نباشد اگر بگوييم آنچه را كه امام براي
اداره جنگ از مسئولان ميخواست صدام در عراق به خوبي پياده كرده بود و
امكانات مادي عراق يكپارچه در خدمت نبرد با ايران قرار داشت. در داخل ايران
اما مرداني از تبار سياست لحظهشماري ميكردند براي خاتمه جنگ.
قطعنامه 598 شوراي امنيت نتيجه تحولات عظيم در صحنه داخلي ايران و سياست
بينالمللي و نيز حوادث و رويدادهاي جبهههاي نبرد بود. پيشرفتهاي نظامي
عمدهاي كه در رشته عملياتهاي والفجر، خيبر، قدس، ظفر، كربلا و نصر به دست
آمد و تلفات و خسارات سنگيني كه به نيروهاي دشمن وارد شد و تصرف بخشي از
اراضي در داخل عراق بخصوص نزديك شدن ايران به بصره وضعيت بغرنجي براي عراق و
حاميان جهانياش به وجود آورد. بر همين اساس ياري رساندن به صدام براي
جلوگيري از شكست او در ماههاي پاياني جنگ به اوج خود رسيد.
مسئله پذيرش قطعنامه در تاريخ 27 تير سال 67 از مباحث پرابهام تاريخ انقلاب
اسلامي است كه امام خميني(ره) نويد تبيين آن را در آينده دادند. اينك پس
از گذشت 24 سال از پذيرش قطعنامه، ضرورت واكاوي و پژوهش در جزئيات و زواياي
مغفول آن و از همه مهمتر جمله رازآميز امام(ره) در نوشيدن جام زهر ضرورتي
انكارناپذير به نظر ميرسد، چرا كه گذشته را بايد چراغ راه آينده نمود و
از وقايع روزگار پند گرفت. ترديدي نيست كه امام(ره) مصلحت امت اسلام و حفظ
نظام اسلامي كه آن را اوجب واجبات ميدانستند را در پذيرش قطعنامه در نظر
گرفتند، اما با كمي دقت در سير موضعگيريهاي امام خميني(ره) در مورد جنگ
درمييابيم كه ايشان تمام كوشش خود را مبذول داشتند تا جنگ به مسئله اصلي
كشور تبديل شود و شواهد و قرائني كه اشاره به آنها در حوصله اين نوشتار
نميگنجد، به خوبي نشان ميدهد كه اين خواست امام هيچگاه محقق نشد.
اعتقاد
امام در مبارك بودن امر جنگ، آنچنان كه بايد براي بسياري از مردان سياسي و
بعضاً نظامي كشور به درستي درك نشد. امكانات مادي و معنوي كشور آنچنان كه
بايد هيچگاه در خدمت يك مقاومت متمركز و همهجانبه فراگير قرار نگرفت. در
اراده دولت وقت براي يكپارچه كردن اصحاب رسانه، فرهنگ، هنر، صنعت، تجارت،
آموزش، تبليغات و تبيين خواست امام براي تمركز يكپارچه جامعه و كشور در امر
جنگ سستيهاي فراواني رخ داد. گرچه ظاهر امر شايد اين را نشان نميداد،
اما يك نگاه تيزبين و دقيق و منصف در همان زمان هم ميتوانست اوج مظلوميت و
غربت امام امت و رئيس جمهور وقت را در عين اقتدار و به رغم پشتيباني
بيشائبه و فداكاري بيمانند مردم در نثار جان و مال خود براي انقلاب به
وضوح به نمايش بگذارد.
امروز نيز در شرايط حساسي كه دشمن زبون، نااميد از اثرگذاري حربههاي
ناجوانمردانهاي چون جنگ، تحريم، انقلاب رنگين و اختلافافكني داخلي، تزريق
پول به عمال وطنفروش داخل و خارج كشور و در برابر محاصره بيداري اسلامي و
خروش ملتها در منطقه و جهان، كورسوي اميدش براي به زانو درآوردن ملت بزرگ
ايران را در شليك آخرين تير تركش خود يعني ايجاد يك جنگ همهجانبه اقتصادي
ميداند، نبايد غافل بود كه همان سياستمداران بياعتقاد به آرمانهاي
انقلاب و امام و رهبري در پشت نقابهايي ديگر بيكار نبوده و بيترديد در
كمين غفلت سادهلوحان نشستهاند.
براي حسن ختام اين نوشتار تأمل در جملهاي از سخنان چند روز قبل نماينده
محترم وليفقيه در سپاه ميتواند براي خردمندان خالي از لطف نباشد.
حجتالاسلام علي سعيدي در هجدهمين همايش سالانه نيروي زميني سپاه كه در
مشهد مقدس برگزار شد، به حساس بودن شرايط حال حاضر اشاره كرده و گفته: «ما
امروز در دقيقه 90 به سر ميبريم. ما در آستانه فتح خيمه معاويهايم. مردم
بايد بيش از گذشته صبر و استقامت داشته باشند و ما بايد آستانه صبر مردم را
بالا ببريم.»
واضح است كه برخي از صاحبان قدرت و ثروت و كينه، در گوشه و كنار و
حاشيههاي امن مزورانه و منافقانه همه امكانات خود را بسيج كردهاند تا
چونان خناسالوسواس دلهاي مردم را به وسيله اختلال و فساد در نظام اقتصادي
كشور و دميدن در بوق پروپاگانداي بيرحم و يكپارچه سرد كرده و انقلاب را
از فتح خيمه معاويه زمان منصرف نمايند. بيشك ملت بزرگ ايران در اين پيچ
بزرگ تاريخي و در حالي كه مالك اشتر زمان براي فتح خيمه معاويه تنها چند
ضربت كاري نياز دارد، اجازه نخواهند داد تشنگان قدرت و ايادي نقابدار
استكبار به امام مستضعفين جام زهر تعارف كنند.