کد خبر: ۶۷۷۵۴
زمان انتشار: ۱۱:۱۰     ۲۷ تير ۱۳۹۱
همایون شاهرخی که مشهور به اخلاق گرایی در فوتبال ایران است، نکات قابل توجهی را در گفت و گو با مشرق درباره این روزهای این رشته مطرح کرد و به راستی، چه اندکند مردانی این چنین.
مشرق، هنوز هم صلابت یک پاسی را دارد؛ هر چند از آن باشگاه، یک خاطره تلخ در ذهن فوتبالی ها مانده باشد. همایون شاهرخی، مردی از مکتب پاس که این روزها ترجیح داده در خانه باشد تا تن به تن این فوتبال بزند که بسیار فاصله دارد با او و تفکراتش. مردی که همیشه به عنوان شخصی اخلاق مدار در فوتبال این مرز و بوم شناخته می شد؛ چه زمانی که توپ می زد و چه آن دوران که عنوان سرمربی و مدیر را یدک می کشید.
فرصتی دست داد تا با همایون شاهرخی گفت و گویی درباره فوتبال و این روزهایش داشته باشیم؛ فوتبالی که موجب انتقاد همه شده و هزینه های میلیاردی آن با معضلاتی همراه شده است.

× فوتبال و شرایط بد جامعه
فوتبال جدا از ورزش ما نیست. امروزه حواشی فوتبال نسبت به گذشته بیشتر شده؛ اما آدم هایش هم فرق کرده اند. فوتبال ورزشی مفرح و شاد است. هدف این رشته در ایران تنها برای بالا بردن نام ایران و روحیه مردم  است. مسائل مالی که امروز اینگونه وارد فوتبال شده، متاسفانه شرایط بدی را در جامعه رقم زده است. مردم به خاطر فوتبال هم خوشحالند و هم ناراحت چرا که جو بدی را شاهد هستند.

× سه نکته مهم درباره فوتبال
چرای هزینه های سنگین فوتبال به اوضاع نابسامان اقتصادی و مدیران غیر متخصص که وارد این عرصه شده اند، برمی گردد. سه نکته مهم در این باره هست که به آن اشاره می کنم. 1- این بازیکنان جوانی که امروز در فوتبال هستند، بیشتر فکر آینده هستند و روزهای مبهمی که پیش رو دارند. 2- مدیران غیر متخصصی که مشغول به کار هستند. 3- خرج که ازکیسه میهمان بود، حاتم طایی شدن آسان بود.

× تفاوت های ورزش و سیاست
صحبت های من در باره کل ورزش کشور است. ورزش مثل سیاست و اقتصاد تخصصی است. اگرچه می توان سیاست و اقتصاد را به مرور زمان پیش برد؛ اما در ورزش همه چیز مثل نمودار است. در سیاست می توان مردم را اداره کرد؛ اما در ورزش یک روز وقت مسابقه فرا می رسد و در آن روز توانایی ها دیده می شود. وزیر ورزش غیرمتخصص است. شخصا آدم خوبی است؛ اما آدم هایی که فقط خوب باشند و متخصص نباشند نمی توانند در حوزه ای مثل ورزش کارآمد باشند. یک عده در این مسیر قرار می گیرند که باعث آب شدن ورزش می شوند مثل شیر برفی که مقابل آفتاب آب می شود.


تنها بازنده طرح خنده دار و من درآوردی انتقال باشگاه های تهرانی به شهرستان ها، نه رئیس وقت سازمان تربیت بدنی و نه مسئولان استان همدان، بلکه فقط  پاس بود

× مدیران وقت ورزش تصمیم غلطی برای پاس گرفتند که خنده دار بود
 برای نمونه می توان به طرح انتقال تیم ها به شهرستان ها که کاملا غیر تخصصی و دل بخواهی بود، اشاره کرد. طرحی کاملا من در آوردی که باعث نابودی تیم هایی چون پاس شد. روزی پاس جزو قطب های اصلی فوتبال به شمار می رفت. تنها بازنده ی آن طرح خنده دار، نه رئیس وقت سازمان تربیت بدنی و نه مسئولان استان همدان، بلکه فقط  پاس بود. زمانی که پاس در حال انتقال بود، هیچ حمایتی از آن نشد و تیمی که متعلق به نیروی انتظامی بود، خیلی راحت قربانی شد و به تاریخ پیوست. الان هم خیلی جالب است که شنیده می شود قرار است جام حذفی را به خاطر تیم ملی برگزار نکنند که این هم مصداق همان رفتار غیر تخصصی است که از مدیران غیر تخصصی دیده می شود.

× از اینکه بیکارم، ناراحت نیستم
این که چرا الان بیکارم، از روزگاری است که در آن قرار گرفته ایم. قانون می گوید یک روز در این فوتبال می آیی و یک روز هم باید بروی. همیشه تابع این قانون نانوشته بوده ام. خودم هیچ احساسی در این خصوص ندارم و باید مسئولان پاسخگوی خانه نشینی پیشکسوتان باشند. وقتی اعضای هیئت مدیره و مدیران عامل باشگاه ها رامی بینم، فقط افسوس می خورم که جای آدم های متخصص و سالم در باشگاه ها خالی است. این افراد غیر متخصص و فرصت طلب برای روزی خودشان این داستان ها را رقم می زنند.

× باز شدن پای قوه قضائیه به فوتبال
اگر به ورزش به طور تخصصی نگاه شود، حرفه ایست و باید پول حرفه ای هم در آن خرج شود؛ اما خرج کردن درست. اگر این پول طوردیگری خرج شود، سقف به وجود می آید و سقف هم یعنی زیر آبی رفتن و دور زدن قانون که با این مسئله، پای قوه قضاییه هم در فوتبال باز می شود. وقتی فوتبال ما آشفته بازار باشد، مصداق این است که آب راهش را کج می رود و ممکن است در هر روزنه ای نیز نفوذ کند. وقتی آب مسیر خود را برود، هیچ کس نمی تواند وارد آن شود؛ مگر اینکه اجازه داشته باشد. برای همین، فوتبال به این روزی که الان می بینید درآمده و تمام قشرها از آن طلب می کنند. دلالیسم یکی از آن راه ها است و ممکن است راه فوتبال را عوض کند. در آخر هم آب کج می رود و سود جویان هم به سودشان می رسند.

× کسی نمی تواند بر سر مدیر متخصص کلاه بگذارد
در زمان ما فوتبال به خاطر خودش ارزش داشت. من وامثال من به خاطر عشق و علاقه ای که داشتیم، فوتبال بازی می کردیم. گرچه آن موقع پول هم در فوتبال بود؛ اما این همه زیاد نبود. مبالغ معمولی بود که به بازیکنان پرداخت می شد. آنقدر کم بود که هیچ دلالی در آن زمان وجود نداشت. آقای صادقی بنیانگذار باشگاه سابق پاس بود. او فقط  در دو  رشته عضو تیم ملی بود. فوتبال و بسکتبال بازی می  کرد. به خاطر همین کسی نمی توانست سرش را کلاه بگذارد. امثال این اشخاص مدیر بودند و شاهد تشکیل باشگاه هایی مثل پاس بودیم و تا زمانی که آن اتفاق کذایی نیفتاده بود و پاس منتقل نشده بود، به عمر خود ادامه می داد.


البته آدم هایی که در این دو سه سال اخیر به عنوان دلال از آنها نام برده می شود، با قاطعیت از همین جا اعلام می کنم از خانواده و مکتب پاس اصیل نیستند

× مکتب پاس دلال تحویل جامعه فوتبال نداد
از مکتب اصیل پاس که من از همه آنها شناخت دارم، کسی دلال نشد. البته آدم هایی که در این دو سه سال اخیر به عنوان دلال از آنها نام برده می شود، با قاطعیت از همین جا اعلام می کنم از خانواده و مکتب پاس اصیل نیستند. کسی از مکتب اصیل پاس به مشار می رود که مراحل را در رده های مختلف سنی گذرانده باشد و در تیم ملی نیز حضور داشتند. اگر روزی یکی از بازیکنان اصیل پاس خودش هم اذعان کند در فوتبال دلالی می کند، باور نخواهم کرد چرا که پاسی اصیل هیچ وقت به دنبال ناپاکی نمی رود. الان حسین فرکی، دینورزاده و شرفی در لیگ هستند و دارند کار می کنند. به این دوستان و سایر دوستان مکتب پاس که نامشان را نیاوردم، ایمان دارم.

× فقط در ورزش ایران تغیرات دل بخواهی شاهدیم
 اینکه امروز بیکار هستم، به خاطر این نیست که پیشنهاد ندارم. باید برگردم به اتفاقاتی که بعد از جام جهانی 2006 افتاد. واقعا دلم در آن روزها شکست و از ورزش زده شدم چون در فدراسیون آن زمان، دکتر دادکان و نفراتی چون تیمسار نوآموز حضور داشتند. ما هم در کمیته فنی بودیم و به عنوان مدیر فنی تیم ملی کار می کردیم. بعد از بازی با آنگولا اتفاق نادری روی داد که فقط در کشور ما دیده می شود. فدراسیونی که در مسیر حرکت قرار داشت، رئیسش را عوض کردند و حتی اجازه ندادند تیم ملی و کادر فنی به تهران بیایند و با یک شاخه گل از آنها تقدیر کنند. این اتفاقات دست از سر ورزش ما بر نمی دارد. چند وقت اخیر چهار رئیس فدراسیون را با چه وقاحتی قبل از المپیک تغییر دادند. اینها نشان دهنده عدم تخصص مدیران است که در این لحظات حساس چطور در تیم های ملی التهاب ایجاد کردند. اگر درالمپیک موفق شوند، می گویند کار خودشان بوده واگر هم ناموفق باشند، مسئولین را مقصر می کنند.

× اینکه بازیکنان در فصل کم کاری می کنند، کاملا درسته
اینکه بازیکنان ایرانی در تیم های خود 50 درصد هم بازی نمی کنند، یک واقعیت است. آنها در ابتدای فصل دست به تبلیغات می زنند واز طریق عواملی که می تواند رسانه های تصویری، نوشتاری، صوتی یا دلالیزم باشند، تیم خود را انتخاب می کنند. رقابت ها که شروع می شود، درخشان ظاهر می شوند. بعد از چند هفته می بینیم که در زمین کم می گذارد و بعد از چند هفته سرمربی برکنار می شود چرا که تیم نتیجه نمی گیرد. وقتی بازیکن کم بگذارد، باعث می شود تیم سیر نزولی داشته باشد. مدیر نابلد به خاطر ترس از دست دادن میز، دست به تغیر می زند. وقتی به روزهای پایانی لیگ نزدیک می شویم، بازیکنی که خوب نبودند، پرقدرت ظاهر می شود و قطعا همان زمان با مدیران و رابط هایش درحال رایزنی است تا تیمی را برای فصل بعد انتخاب کند. دربرخی دیدارها حتی دیده ایم عرق بازیکن بعد از 90 دقیقه درنیامده است. این مسئله در تیم های باشگاهی و در رده ملی دیده می شود. این قضیه در چند سال اخیر خیلی چشم گیر شده است.

× افسار فوتبال ما در دستان کی روش
کی روش مربی خوب و کارنامه داری است؛ اما متاسفانه اختیارات تیم ملی را دست یک نفر سپرده ایم. نتیجه ای این کار فقط سقوط است و بس. بحث اینکه تیم ملی به جام جهانی می رود یا خیر، همیشه مطرح بوده؛ اما اگر صعود هم کردیم، چه سودی دارد؟ مطمئن باشید با این وضعیتی که فوتبال ما دارد، اگر هم صعود کنیم، مرحله مقدماتی حذف می شویم و تیم برمی گردد. باید این نکته را یادآوری کنم و دوست دارم در خاطرتان باشد که اگر به جام جهانی صعود کنیم، کی روش می گوید خودم این کار را کردم. اگر در مقدماتی حذف شویم، مسئولان غیر متخصص را متهم خواهد کرد. در دیدار مقابل ازبکستان به گواه تمام کارشناسان تیم ملی چیزی نداشت و خیلی شانسی و در روز خوب فوتبالمان پیروز شدیم. مقابل قطر در خانه هم با 100 هزار هوادار مشتاق تساوی بدست آوردیم که کمتر از شکست نبود. کی روش در فوتبال ما اسب خود را می تازاند.


اگر در گزارش های کی روش به فدراسیون مسائل را پایین و بالا کرد، چه کسی هست که بررسی کند؟ با قاطعیت می گویم هیچ کس نیست بخواهد بر عملکردش نظارت کند

× هیچ کس جرات دریافت گزارش کار از کی روش ندارد
باید در راس تیم ملی هر کشوری سمبلی از همان کشور حضور داشته باشد. اگر روزی به عنوان سرمربی یک تیم مثل تراکتورسازی انتخاب بشوم و خودم آذری زبان نیستم، باید یکی از دستیارانم را از این شهر یا هم زبان انتخاب کنم تا ببینم در آن شهر چه مسائلی عنوان و چه توقعاتی از تیم وجود دارد. سرپرست، نماینده کادر فنی بین مردم و مسئولین است؛ ولی شاهدیم خیلی راحت سرپرست حذف می شود. مگر می شود بازیکنان فارسی صحبت کنند و مربی و دستیارانش صحبت آنها را متوجه نشوند؟ گزارش هایی که کادر فنی باید به مدیران غیر متخصص بدهد را چه کسی  می دهد؟ شک نداشته باشید خود کی روش این کار را می کند. اگر در گزارش های او به فدراسیون مسائل را پایین و بالا کرد، چه کسی هست که بررسی کند؟ با قاطعیت می گویم هیچ کس نیست بخواهد بر عملکردش نظارت کند. ساختار سازمانی تیم ملی ما مشکل دارد و حتی مربیانی چون فرگوسن هم بیایند نمی توانند کاری از پیش ببرند. مدیران غیر متخصصی که وارد حوزه فوتبال شده اند، شک نداشته باشید موفق نخواهند بود؛ همانطور که جز ناکامی و پلیدی در فوتبال امروز چیزی نمی بینید.

× ورود فرزند سالاری به فوتبال
فرهنگ در خانواده ها خیلی مهم است. هیچ چیز نمی تواند جای آن را بگیرد چون شخصیت انسان ها در خانواده تشکیل می شود. با توجه به فرهنگی که امروزه در خانواده ها به وجود آمده، کار برای پدر و مادرها سخت شده است. این پدیده جدید فرزندسالاری نام دارد. فرزندان راه خود را کج می روند و این داستان هایی را هر روز می شنویم که عشق و علاقه مردم را به بازی می گیرند. پولی که امروز در جامعه است، در قدیم نبود. به قدری بود که مردم به امورات خود برسند. قطعا اگر خانواده ای بود که نان شب نداشت، فرزندش برای کسب نان حلال کارگر می شد یا خانواده ای که وضع مالی خوبی داشت، فرزندش در کنار کار، درس خود را نیز ادامه می داد. الان خانواده ها بیشتر در فکر سراب هستند؛ یعنی دوست دارند پسرشان فوتبالیست شود و از طریق فوتبال امرار معاش کند تا یک نفر کار کند و زندگی خانواده پدر، مادر و خواهر تامین شود. این موضوع طرز فکری غلط و ابسی است.

× بازیکن باسواد زودتر یاد می گیرد تا بیسواد
این روزها که جامعه تا حدودی وضعیت اقتصادی اش مشکل پیدا کرده، اصولا پول های یامفتی که در فوتبال خرج می شود، مشکل ساز خواهد شد. این نکته را اشاره کنم که بازیکن تحصیلکرده مسائل تاکتیکی را خیلی خوب متوجه می شود و مسائل فرهنگی را به خوبی اجرا می کند؛ اما مسائل تاکتیکی را به بازیکن بیسواد بخواهی یاد بدهی، کار خیلی مشکلی داری. جا دارد یادی کنیم از مرحوم عبداللهی که آن موقع خوشحال بود از اینکه نفرات تیمش تحصیلکره بودند. بیشتر آنها بازیکنان لیسانس به بالا بودند و اگر بیسوادی هم در تیم بود چون تحصیلکرده ها در کنارش بودند، سعی می کرد خود را با آنها هماهنگ کند. بازیکن بیسوادی داشتیم که چون در کنارش بازیکنان دکتر و مهندس زیادی بود، اگر کسی از بیرون او را صدا می زد، به او هم می گفتند دکتر فلانی (باخنده)

× چرا بازیکنان قدیمی فوتبال کمتر فرزندانشان فوتبالیست شدند؟
اینکه بازیکنان سابق فرزندانشان کمتر فوتبالیست می شود، دلیل مهمی دارد که مهمترین آن استعداد خدادادی است. همین فوتبالیست های قدیمی فرزندانی دارند که تحصیلات بالایی دارند و دنبال مثلا حقوق رفته یا در رشته های دیگر موفق شده اند. هیچ وقت با پول یا فشار زیاد نمی توان کسی را در کاری موفق کرد. یاد زمین های خاکی به خیر که الان همه ی آنها تبدیل به آپارتمان های چند طبقه شده و همین است که دیگر استعدادی در فوتبال شکوفا نمی شود. در زمان ما استعدادیاب های بسیاری بودند که بدون هیچ چشم داشتی بازیکنان مستعد را پیدا می کردند و کمی با آنها کار می کردند و تحویل جامعه می دادند.

× مدارس فوتبال جیب مردم را خالی می کنند
 بازیکنانی نظیر فرامرز عزتی، حسین فرکی و تا دلتان بخواهد بازیکن دیگر که از رده نوجوانان تا بزرگسالان در پاس کار کردند، حتی به تیم ملی هم دعوت شدند؛ اما الان اصلا از این کارها نمی کنند و خبری از تیم های پایه نیست. خانواده ها هم دلشان را خوش کرده اند که فرزندانشان در مدارس فوتبال موفق شوند. با تجربه ای که در این چند سال دارم، می گویم که هیچ کدام از آنها موفق نخواهند شد و فقط مدارس پول کلانی به جیب می زنند و اتفاقات تلخی روی می دهد که ربطی به بحث ما ندارد و بهتر است وارد آن نشویم.


مدیر برای بقای خود و بازیکن برای پول بیشتر به دنبال سیاه کاری هستند و با رفتارشان مردم را رنگ می کنند

× مدیران و بازیکنان فوتبال دنبال سیاه کردن مردم هستند
به این موضوع دقت کردید که چرا مدیران غیر متخصص این همه پول خرج می کنند؟ تنها دلیل آن این است که احساس خطر می کنند و میزشان هر لحظه احتمال لغزش دارد. اگر مدیری بداند حداقل پنج سال در کارش ثبات دارد،هیچ وقت اینطور بی گدار به آب نمی زند. در فصل نقل و انتقالات بازیکنان پیراهن های سبز، زرد و رنگ های دیگر می پوشند. همه ی این کارها و شعارهایی که می دهند، تو خالی است. مدیر برای بقای خود و بازیکن برای پول بیشتر این کار را می کنند و به دنبال سیاه کاری هستند. آنها با این رفتارشان مردم را رنگ می کنند. تیم شاهین در فصل قبل نزدیک به 5 مدیر عوض کرد. با این شیوه مدیریت، حق تیم سقوط بوده و باید به لیگ پایین تر سقوط کند. اگر تیم های قدیمی تر در آخر فصل سقوط نمی کنند چون خیلی راحت می توانند با دست زدن به حاشیه ها، مانع از وقوع این اتفاق شوند و تیم را در لیگ حفظ کنند. این روزها نمی گذارند مدیر خوب ورزشی سمت باشگاه ها پیدا شود.

گفت و گو از حامد شیرزاد
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها