سرویس نقد رسانه 598 - دیشب سومین برنامه از سری جدید هفت با اجرای گبرلو به روی آنتن رفت. کسی که اولین برنامه اش همه را ناامید کرد، ولی گذشت چند برنامه ثابت کرد که برای پیشرفت مستعد است. این را خصوصاً می توان با مقایسه او با اجراهای اولیه جیرانی که به حق ضعیف بود، لمس کرد.
اما این تنها جیرانی نبود که جای خود را به دیگری داد، کلیه عوامل هفت (به استثنای فراستی) با رفتن جیرانی برنامه را ترک کردند تا به خیال خود هفت را زمین گیر کنند. اما انعطاف ناپذیری ضرغامی که سابقاً پر نیروهای حزب الله را مکرراً می گرفت، این بار جواب داد و هفت پس از افت مختصری، از لحاظ کیفی مجدداً به وضعیت سابق بازگشت که جای تقدیر از اتاق فکر سینمایی سیما را دارد.
تغییر دیگر هفت که به واقع می توان آن را پیشرفت خوبی ارزیابی کرد، اهمیت یافتن بحران محتوا و اخلاق در سینماست که شدت گرفتن اختلافات اخیر حوزه و ارشاد نیز در آن مؤثر بوده است. هفت جیرانی، صدای اعتراض برخی سینماگران به ممیزی و نظارت نظام بر سینما بود، هفت گبرلو صدای جستجوی اخلاق در سینماست. جیرانی اعتراض می کرد که ممیزی چرا و گبرلو می گوید مجوز به فیلم مورد دار چرا که این تغییر نیز شایسته قدردانی است.
حضور نادر طالب زاده و تماس با بهمنی اگرچه با نیت مثبت، ولی با کم دقتی صورت گرفت. قطعاً برای آسیب شناسی سینما از منظر نگاه انقلابی افراد مجرب تری چون «وحید جلیلی»، «مجید شاه حسینی»، «سعید مستغاثی» و حتی «علیرضا پورصباغ» گزینه های مناسب تری بودند. بعلاوه قطعاً حضور دو دیدگاه مخالف، امکان شکافته شدن بیشتر بحث را فراهم می کند. بدیهی است که تفکر حزب الله درعرصه سینما موقعی مورد توجه بدنه سینما قرار می گیرد که در اصطکاک با فردی از خود آنان یارای مقاومت داشته باشد. نظیر آنچه در مناظره کوشکی و علی معلم رخ داد.
اما با وجود پیشرفت های مذکور، هنوز شاهد نقایصی هستیم که تقریباً از سری قبلی باقی مانده اند. اشکال اول به بخش ابتدایی برنامه باز می گردد که معمولاً به یکی از مسائل جزئی سینما مربوط می گردد. در قسمت پیشین، حدود یک ساعت از زمان برنامه به بزرگداشت چهارمین سال درگذشت مرحوم خسرو شکیبایی گذشت. در آخرین برنامه از سری قبلی نیز چنین وقتی به درگذشت مرحوم ایرج قادری سپری شد و در برنامه اول از سری جدید نیز این وقت به بررسی بازی فرهاد آئیش در فیلم چک. اگرچه درگذشت بزرگان سینما و این قبیل مسائل برای اهل سینما و حتی خود سینمای ایران حائز اهمیت است، ولی قطعاً از زاویه زمان و هزینه ای که از بیت المال به اینگونه مسائل اختصاص می یابد، اقدام سنجیده ای نمی باشد.
هزینه و وقتی از تلویزیون که در اختیار این برنامه قرار می گیرد، قطعاً به هدف ارتقای وضعیت سینمای ایران می باشد و به نظر می رسد مسائل بسیار مهمتری، آن هم در این شرایط بحرانی وجود دارند که به آنها پرداخته شود. من جمله مباحث بسیار مهم نظری که در اکثر جلسات نقد فراستی بابش گشوده شده و رها می گردد. اینکه «آیا باید فیلم ها را نقد محتوایی هم کرد یا نه؟» «آیا شخصیت پردازی در سینمای ایران ممکن است یا نه؟» «آیا تقسیم بندی تیپ و شخصیت، تقسیم صحیحی است یا نه؟» «آیا بحران مخاطب سینما، به سینماگران باز می گردد یا به دخالت دولت» و ده ها سوال دیگر که هر کدام می توانند تأثیر سازنده ای هم بر فضای تولید و هم نقد فیلم در کشور داشته باشند. لذا پیشنهاد می گردد آیتمی با موضوع «بحث هایی در باب سینمای ایران» به جای آیتم ابتدایی برنامه قرار داده شود.
نیز خوب است رسانه ملی از این نهراسد که فرد عالمی چون فراستی بیش از این امکان طرح دیدگاه های خود را داشته باشد و از او در آیتم های کارشناسی و حتی آیتم دوم که معمولاً به مسائل سنفی سینما مربوط است، استفاده نماید. آنهایی که صدا و سیما به جد باید از «بزرگ شدنشان» هراسان باشد، بازیگران و خوانندگان هستند، نه دلسوزانی چون فراستی یا فردوسی پور.
مشکل دوم که تقریباً هر جلسه شاهد آن هستیم و دیشب نیز متأسفه دامنگیر یکی از معدود آثار ارزشی سینمای ایران شد، فرصت معدود نقد و نتیجتاً «ذبح شدن فیلم» می باشد. حضور چند منتقد، تصمیم مناسبی بود، البته با چند تبصره. اولاً به نظر می رسد وقت محدود برنامه گنجایش بیش از دو منتقد را نداشته باشد. ثانیاً خوب است در انتخاب منتقدین (همانگونه دیشب به خوبی اتفاق افتاد) جستجویی صورت گیرد تا یک موافق و یک مخالف قوی فیلم دعوت شود که با توجه به ثابت بودن صحیح فراستی، منتقد می بایست نظری خلاف نظر وی داشته باشد. چنانچه بحث دیشب با حضور محمد تقی فهیم بعنوان موافق فیلم، بحثی عالی بود که به مباحث مهم نظری هم کشیده شد، اما حضور آقای معززی نیا در نقد «خوابم میاد» که از اهمیت ویژه ای نیز برخوردار بود، اضافی، و حضور آقای حسینی بعنوان مخالف فیلم، مفید و البته محدود بود.
لذا پیشنهاد می گردد تا اولاً فرصت نقد افزایش یابد (با توجه به اینکه پس از هفت، برنامه پربیننده و مهمی پخش نمی گردد و عموماً به پخش بی فایده تکرار مسابقات فوتبال اختصاص می یابد که به هر وقت دیگری می تواتند موکول شود) و ثانیاً در انتخاب منتقدین، دقت بیشتری صورت گیرد. ناگفته نماند که دعوت از منتقدین جوان نیز امری شایسته تقدیر بود.
نکته آخر هم اینکه خوب است هفت با توجه به اعتقادی که نسبت به ضرورت گفتگو و بحث دارد، مباحث مربوط به اختلافات حوزه و ارشاد (و هر بحث اختلافی دیگر) را بصورت بحث دو طرفه مورد مداقه قرار می داد. البته به نظر می رسد مصلحت اندیشی ها و یا حتی ممانعت هایی از سوی طرفین نیز در این موضوع مؤثر بوده اند. اما بحث می توانست بین نماینده دو دیدگاه (و نه الزاماً مسئولین دو نهاد) صورت گیرد.
به هر حال امیداوریم اینگونه تغییرات در برنامه های صدا و سیما محدود به هفت نباشد وشاهد بهبودهایی در جهت ارزشهای انقلاب در سایر برنامه های رسانه ملی نیز باشیم.