اما اصل ماجرا:
براساس مستند پخش شده از شبكه پرس تي وي در شامگاه 25/1/1390 زماني كه گروه هاي خلق عرب با حمايت كشورهاي عربي و غربي قصد آشوب و اغتشاش در استان خوزستان داشته اند يك تيم تروريستي متشكل از 8 نفر؛ با هدايت و حمايت گروهك تروريستي در خارج از كشور به سركردگي فردي در كشور دانمارك با هدف برهم زدن امنيت استان خوزستان اقدام به تيراندازي به سمت عابران پياده و ماشين نيروي انتظامي اهواز مي نمايند كه در اين اقدام تروريستي ستواندوم كامبيز زالي شهيد و 6 نفر ديگر از عابران پياده به شدت زخمي شدند.
اين گروه تروريستي بعداز چند روز در حال متواري شدن از كشور به قصد يكي از كشورهاي عربي حامي تروريست ها در مرز توسط نهادهاي امنيتي دستگير شدند . پس از ارجاع متهمين به مرجع قضايي با حضور وكيل مدافع متهمين و سير مراحل قضايي ؛ حكم اعدام چهار تن از آنها صادر و بعد از تاييد ديوان عالي كشور به مرحله اجرا در آمد و مابقي اعضاء گروه به حبس محكوم شدند.
طاها حيدريان مسئول اين گروه تروريستي در مصاحبه با پرس تي وي مي گويد ما 8 نفر بوديم ودر قالب 3 گروه در خيابان كارون (در اهواز) به اعضاي اتومبيل پليس شليك كرديم و بعد فرار كرديم(برای لینک فیلم اینجا کلیک کنید)
اما آنچه جاي سوال دارد اين است كه كشته شدن مردم بي گناه و نيروهاي انتظامي در ايران كه حافظ امنيت عمومي كشور مي باشند؛ مخالف حقوق بشر نيست ؟ اما اگر قاتلين اين كشته شدگان بي گناه با حكم قضايي كه مورد تائيد شرع مقدس اسلام و قوانين عموم كشورهاي غربي و شرقي است ؛ به اعدام محكوم شوند، این مجازات ضربه به حقوق بشر معرفي مي گردد . چرا چون آنها از حقوق بشر به عنوان حربه سياسي عليه ايران استفاده مي كنند و حقي براي هيچ كس به جز خودشان قائل نيستند ؟!
اينجاست كه موضوع تروريسم خوب و بد معني پيدا مي كند و استفاده ابزاري و استانداردهاي دوگانه از اين موضوع براي فشار به جمهوري اسلامي ايران چهره خود را نشان مي دهد.