«خبرگزاري دانشجو»؛ به بهانه سي امين سالگرد ربوده شدن حاج احمد متوسليان، سيد محسن موسوي، كاظم اخوان و تقي رستگار مقدم در منطقه برباره لبنان بر آن شديم تا با كارگردان و راوي مستند «به دنبال حقيقت» كه برنده جايزه بهترين فيلم بلند مستند از چهارمين جشنواره بين المللي سينما حقيقت مي باشد، مصاحبه اي داشته باشيم
راوي اين مستند دكتر سيد رائد موسوي تنها فرزند سيد محسن موسوي، كاردار ربوده شده سفارت ايران در لبنان مي باشد.
كارگردان اين فيلم مستند سياوش سرمدي، مدير سابق پرس تي وي در بيروت است كه در كارنامه خود كارگرداني مستندهايي چون چمران به روايت دختر جبل عامل، ادواردو، امام موسي صدر، 80 سال مقاومت و... را دارد.
متن ذيل بخش دوم مصاحبه «خبرگزاري دانشجو» با سيد رائد موسوي و سرمدي است:
«خبرگزاري دانشجو»- شما در مصاحبه اي گفته بوديد ما طي اين فيلم و در مدت چند ماه اطلاعاتی را کسب كرديم كه در طول 27 سال افراد ديگر به آن نرسیده بودند، در این مدت پيگيريها درست نبوده يا كمكاري ميشده؟
سرمدي: واقعا نتوانسته بودند؛ چرا كه وقتي پيگيري ها شكل رسمي پيدا ميكند، خيلي ملاحظات وارد آن می شود.
لبنان كشور پيچيدهاي است و پيگيري اين پرونده يك تايم طولاني دست حزب
الله بوده است. حزب الله يك گروهي با مسائل و تهديدات متنوع است؛ يعني براي
يك گروهي مثل حزب الله، اولويت اصلي سياست فعلي، اداره شرايط است.
لبنان هم در عرصه نظامي و هم در عرصه سياسي در معرض جنگ است؛ يعني همين
الان هم در لبنان چينشهاي سياسي مختلفي وجود دارد كه به حزب الله ضربه
بزنند؛ آدمهايي كه نزديك حزب الله هستند و حزب الله به راي و نظر آنها در
مجلس نياز دارد و نميتواند با باز كردن اين پرونده، مصالح را در نظر
نگیرند.
«خبرگزاري دانشجو» - پس يك سري مصلحتها هم آنطرف وجود دارد كه مانع پيگيري ميشود!؟
سرمدي: مصلحتهايی
كه آنطرف هست، كاملاً قابل درك است؛ چون لبنان در جنگ است و رسماً يك عده
پول ميدهند كه به حزب الله از لحاظ سياسي ضربه بزنند.
ما سياستمان كاملاً غيردولتي بود و بدون وابستگي به هيچ مجموعهاي و با يك
شبكه قوي ارتباطي كه خودمان داشتيم، توانستيم به آدمهایی دسترسي پيدا
كنيم که پیدا کردن خيلي از آنها ساده نيست و بسيار سخت است كه البته خدا
هم كمك كرد؛ آدمهایي كه بعضيهاشون با طرفهاي امنيتي صحبت نكرده بودند،
در فيلم ما صحبت كردند.
مثلاً آقاي «ايلي حبيقه» از دهه 90 به خانواده های اسرا گفته بود، به يك
زندان متروكه كه يكي از زندانهاي مخفيانه «سمير جعجع» بوده، برويد و در
آنجا حتماً يك سرنخي پيدا ميكنيد. اين زندان در منطقهاي است كه به لحاظ
طايفهاي كاملاً جعجعي هستند و از تشكيلات رسمي هيچكس آنجا نرفته بود، اما
ما رفتيم و اين زندان را باز كرديم و ديديم، بعد هم به سفارت گفتيم كه
چنین زندانی وجود دارد، اين آدرس و تلفنش، مالكش هم همكاري ميكند و آنها
از ما گرفتند و گفتند به سلامت.
فكر ميكنم هنوز هم نرفتهاند، تا سال 86 در این زندان بسته بوده و پر از نشانه و اثرانگشت بود، شايد اكيپ تشخيص هويتي ميرفت ميتوانست اطلاعاتي به دست بياورد.
يك منطقه پرت، مثلاً چهار نفر ايراني بروند آنجا و در يك خانهاي را
بشكنند، ميدانيد به لحاظ امنيتي خيلي خطرناك است. من آن چيزي كه وظيفه
شخصيام بوده انجام دادهام.
«خبرگزاري دانشجو» - اگر از طريق سفارت اقدام شود و با تيم امنيتي وارد منطقه بشوند، راحتتر نيست؟
موسوي: ما هم واقعا خيلي ريسك كرديم وارد شديم، سفارت اگر ميخواست آنجا برود باید يك مكاتبه با پليس لبنان، ارتش لبنان و هزار جاي ديگر ميكرد و تا يكسال فقط طول ميكشيد كه بتواند اين مجوزها را بگيرد.
سرمدي: ولي يك راه
دارد، اين زندان يك ملك شخصي بود، ميشد با مالك آن توافق كرد و اگر
ميخواستند پیگیری كنند غيرقابل دسترس نبود. سفارت ايران در لبنان راحت
ميتواند اين كار را بكند، ولي اين تصور به دليل اينکه می گویند آنها شهيد
شدهاند پس ما نباید خودمان را درگير كنيم، به وجود آمده است.
«خبرگزاري دانشجو» - اينكه خود شما هم لحظه به لحظه در اين فيلم بوديد، چقدر باعث پيشرفت پيگيريهاي حقوقي خود شما شد و چقدر راهگشا بود؟
موسوي: كاملاً در
روند اين فيلم پيگيريهای اين جريان خيلي جديتر شد، بعد از اين فيلم هم
در پي گيريها، خيلي تغيير و تحولات ايجاد شد. نميدانم چرا اين اتفاق
افتاد، ولي يك قسمتي حاصل تاثيرات اين فيلم و مستندات موجود در آن است.
«خبرگزاري دانشجو» - در
اين جمع چهار نفره آدمهاي مهمي داريم، يك كاردار سفارت داريم، يك فرمانده
تيپ داريم آن هم از جمهوري اسلامي ايران اينها نميتواند يك امتياز براي
اسرائيل محسوب شوند، اسرائيلی که سر جنازه يك خلبان خود گير است، چرا
نميآيد از اينها استفاده كند؟
سرمدي: من نميدانم
به اين سوال چه جوابي بدهم، اصلاً كاري با بحثهاي سياسي ندارم؛ انساني
و شرعي يك كسي مفقود شده، اصلاً نميگويم میان مفقودین فاتح خرمشهر هم هست،
كاري به اين ندارم، شما مسئول هستي و باید پاسخگو باشی.
مثلاً در عربستان يك عده ايراني را مثل آبخوردن اعدام كردند! هيچ خبري از
اين طرف نشد، فقط يك خبري خواندم كه ما منتظر هستيم ويزايمان صادر شود
برويم عربستان! يعني رسماً هيچي. يك خانواده دريانورد را روي لنج گرفتند و
اعدام كردند، هيچ كس هم نيست جواب بدهد. اينكه چرا اين اتفاق افتاده است من
نميدانم، ولي ما در حوزه گروه چهار، پنج نفره خودمان كه داشتيم فيلم
ميساختيم واقعاً در آن مقطع، آن كاري كه از دستمان بر ميآمده را انجام
دادهايم؛ يعني بدون ملاحظه همه كار كرديم.
هفته گذشته در شبكه «المنار» اين فيلم را پخش كردند، سفير ايران براي اولين
بار بوده كه اين فيلم را ميديده و بعد به بچههاي ما گفته است كه شما
كارهاي ما را خراب كرديد و مهرههاي ما را سوزانديد. ما هم گفتيم اين فيلم
براي سه سال پيش است که شما الان ديديد.
«خبرگزاري دانشجو» - يعني حتي خود سفارت ايران در لبنان هم اين فيلم را نديده بودند؟
سرمدي: نه نديده
بودند. ما در اين فيلم با فردی مصاحبه كرديم كه از آدمهاي جنايتكار بوده
است و ارتباط مستقيم با اين پرونده داشته است، اما الان اين آدم توبه كرده و
شبانه روز دعا ميخواند، به ما گفت: مصاحبه نميكنم و ما هم گفتيم مصاحبه
نكن، فقط بگو يك جايي آقاي موسوي به عنوان پسر يكي از ربودهشدگان، بیاید و
شما را ببينيد او هم قبول کرد و يك رستوراني قرار گذاشت و ما هم آقاي
موسوي را برديم و با سه دوربين فيلمبرداري كرديم. هم صدا را گرفتيم و هم سه
دوربينه مخفي فيلم گرفتيم، در ابتدای صحبتش به ايشان ميگويد اين حرفي كه
مي گويم را جايي نگو، اگر گفته شود من را ميكشند.
هفته گذشته با مجوز مقامات امنيتي حزب الله «المنار» اين مقطع از فیلم را پخش كرده و سفير ما ظاهراً از اين فيلم ناراحت شده است.
«خبرگزاري دانشجو»- اين فيلم پيگيريهاي است كه تا سه سال پيش صورت گرفته، از آن زمان به بعد آيا اتفاقي افتاده كه پيگيري جدید نياز داشته باشد؟
موسوي: اينها چون به
اسرائيل منتقل شده اند اطلاعات جديدي به دست نميآيد كه بخواهد پيگيري
صورت بگيرد، همان اطلاعات قبلي هست كه بايد بررسي شود.
«خبرگزاري دانشجو»- آخرين اخبار از سرنوشت چهار ديپلمات چيست؟
موسوي: چون اينها در اسرائيل هستند و در آنجا به سر مي برند، خيلي بحث آخرين اخبار مطرح نيست؛ چون هر روز كه از آنجا خبر نمی آید.
آخرين اخبار اين بوده كه آنها در زندان هاي اسرائيل مشاهده شدند و افراد
مختلفي به عنوان شاهد، اين مطلب را تاييد كرده اند و الان هم چون بحث
پيگيري حقوقي و مستند سازي اطلاعات مطرح است، افرادي كه اطلاعاتي دارند، مي
آيند و اين موارد مستند مي شود. درحقيقت اين شواهد و شاهد ها قوي تر مي
شود تا انشاالله برنامه ريزي خوبي صورت بگيرد.
اگر بخواهم جمع بندي از اخبار را بيان كنم، اين است كه آنها در لبنان
دستگير شده اند و مدتي در لبنان بوده اند و بعد از لبنان به اسرائيل منتقل
شده اند و انشاء الله زنده هستند و در زندان هاي اسرائيل به سر مي برند.
«خبرگزاري دانشجو»- لطفا يك مقدار راجع به اين روند حقوقي توضيح دهيد؟
موسوي: الان به
دنبال يك روند حقوقي هستيم؛ چرا كه اين شهود و شواهدي كه هست تا زمانی که
به دادگاهي نروند و در حقيقت خروجي قضايي نداشته باشند، قابل استناد
نيستند. اينكه فلان شاهد اين حرف را زده، چيزي نيست كه برويد سازمان ملل و
عليه اسرائيل ادعا داشته باشيد و در مجامع كليتر بتوانيد پيگيري كنيد،
بلكه لازمهاش اين است كه يك پروسه قضايي طي شود، منتها اين پروسه قضايي
اصلا طي نشده است. اگر از شما يك ضبط ماشين بدزدند اول ميرويد به نيروي
انتظامي گزارش ميدهيد، يعني اولين قدم در پروسه قضايي اين است كه اثبات
كنند اين اتفاق افتاده است. در هيچ جايي از سيستم قانوني دنيا و در لبنان
اين قضيه طرح نشده است.
سرمدي: اصلاً براي اين قضيه، چه در ايران و چه در لبنان پرونده باز نشده است. در لبنان شما بايد برويد شكايت كنيد كه چهار نفر از اتباع ما گم شدهاند.
«خبرگزاري دانشجو» - آيا اين كار از وظایف سفارت ايران است؟
سرمدي: بله، بالاخره
كاردار سفارت در جمع ربوده شدگان بوده است؛ مثلاً وقتی که ميخواهيد خانه
فلاني را بگرديد، بايد شكايت كرده باشيد تا قاضي حكم تفتيش بدهد؛ مثلاً
بگوييد اينجا سرنخ است. مثل روند عادي حقوقي كه در همه جا هست. به هر حال
پليس كه نميتواند همينطوري وارد ملك خصوصي يك نفر شود.
حتی یك برگ پرونده از این قضیه در سيستم رسمي لبنان نيست؛ يعني هيچ كس
نرفته شكايت كند كه اتباعمان گم شدهاند، چه كار كنيم؟ اين که كاردار
سفارت مسئول ديپلماتيك بوده و شما به عنوان مسئول لبنان موظف هستيد كه
پاسخگو باشيد.
«خبرگزاري دانشجو»- يعني خود خانوادهها نميتوانند شكايت كنند و اين پيگيري را انجام بدهند؟
موسوي: الان داريم
انجام ميدهيم، منتها پيگيري قضايي ظرافتهاي خاص خودش را دارد؛ چون وقتي
پرونده به دست قاضي می رسد، آن وقت بايد هر حكمي که ميدهد، بپذيريم؛ مثلاً
ممكن است قاضي به جايي برسد كه راه پيگيريهاي ديگر را هم ببندد، به همين
دليل بايد خيلي با احتياط و با دقت وارد پروسه شد تا در حقيقت آن اتفاقي كه
مد نظرمان است، بيفتد.
«خبرگزاري دانشجو»- حزب الله لبنان اكنون نيز پيگير ماجرا هست؟
موسوي: بله، حزب
الله در حد توان خودش پيگيري ميكند، آن سؤالي كه شما پرسيديد اسرائيل چرا
به خاطر آن خلبان خودش جلو نميآيد؟ تا اينجا اسرائيل خيلي دنبال اين بحث
است و هميشه اينها در مقابل خلبان قرار دارند، ولي خب آن خلبان كجاست؟
بحث اين است كه چون اسرائيليها هيچ چيز از اين خلبان گيرشان نيامده براي
اينها هم اطلاعاتی نداده اند. همان ايامي كه ما لبنان بوديم بحث تبادل اسرا
مطرح بود، يكي از بندهاي مذاكره از طرف حزب الله همين چهار ديپلمات بودند،
از طرف اسرائيل هم بحث خلبانشان بود. در واقع دو طرف به توافق رسيدند كه
حزب الله نتايج تحقيقات خودش را بدهد و اسرائيل هم نتايج تحقيقات خودش را.
يك اتفاقي كه آن موقع افتاد اين بود كه اسرا پاياپاي مبادله شوند، ولي در مورد اين گزارشات ابتدا حزب الله گزارش خود را داد و اسرائيل يك هفته بعد گزارش خود را ارائه كرد و آن يك هفته همان ايامي بود كه ما براي فيلم لبنان بوديم كه «شرق الاوسط» يك مطلبي زد كه هيئت دولت اسرائيل جلسه گذاشته و گزارش «ران آراد» [خلبان اسرائيلي] را بررسي كرد؛ چون مطالب قابل توجهي در آن نيست، سيستم امنيتي اسرائيل دستور داده كه آنها هم مطالب قابل توجهي راجع به چهار ديپلمات ارائه ندهند و گزارشي هم كه اسرائيل داد عملاً چيزي نداشت.
سوالي كه همه دارند اين است كه اسرائيل مگر بيكار است، سيسال اينها را برای چی نگه داشته است؟ به نظر من آنها اين چهار نفر را واقعاً براي بحث «ران آراد» نگه داشتهاند؛ چون اسرائيل به شدت به دنبال بحث «ران آراد» است و همه تلاش خودش را در اين زمينه ميكند و تا وقتي كه از ران آراد چيز درست و حسابي پيدا نكند، براي آنها مطلبي رو نميكند، مگر اينكه چيز با ارزشتري از ران آراد داشته باشند كه بخواهند از اينها استفاده كنند.
«خبرگزاري دانشجو»- در جريان ساخت اين فيلم شما تهديد جدي هم شديد؟
سرمدي: تهديد واضح كه نه، ولي فضاي بين خودمان هم يك فضاي سنگين بود. در فيلم بخشي را هم گذاشتيم كه يكي از دوستان به آقاي موسوي ميگويد ما را هم ميفرستند پيش همانها؛ چون كار خطرناكی بود.
لبنان يك گذشتهاي دارد كه در فاصله جنگهاي داخلي درگير كشتار بودند و بعد
همه با هم توافق كردند كه در مورد آن گذشته حرف نزنند؛ يعني پروندههاي
همديگر را رو نكنند و در شديدترين رقابتهاي سياسي هم در ظاهر به هم فحش
ميدهند، ولي پروندههاي دوران جنگ داخلي يكديگر را رو نميكنند، همه در
مورد اين موضوع به توافق رسيدهاند.
از سال 1990 همه چيز reset شده است و هركس تا حالا هر كاري كرده صلوات
بفرست و آدم خوبي شود. براي همين شما وقتي داريد اين پروندهها را باز
ميكنيد خطرناك است، افرادی نميخواهند پرونده شان باز شود، نميخواهند
مشخص شود كه در اين پرونده هستند.
مثلا يك فردی كه در اين كشت و كشتارها بوده الان يك NGO زده كه پيگير صلح
است و بچهها را نگه ميدارد و دنبال اين چيزهاست. همه توافق كردهاند راجع
به اين مقطع حرف نزنند.
ما هم احساس تكليف كرديم، اگر يك عده اين كار را نكردند ما بكنيم. اين
فيلم حتي يك ثانيه هم تصاوير آرشيو، نرييشين و حتي موسيقي هم ندارد و فقط
تيتراژ آخرش موسيقي دارد؛ يعني يك فيلم 70 دقيقهاي موسيقي ندارد و كاملاً
مستند است. ايشان (آقاي موسوي) راه افتاده رفته و دوربين ما هم به دنبالشان
رفته است. فيلم را هم من زيرنويس كردم و شما مي توانيد حرف آدم ها را
بشنويد، دوبله نكردم، زيرنويس كردم.
موسوي: البته طوري هست كه آدم اصلاً نميفهمد كه 70 دقيقه چطور گذشت. بدون اينكه آدم خسته شود. فيلم جالبي است.