جایگاه مفهومی
ضروری و لازم است نظام اسلامی ابزار یا ابزارهایی در اختیار داشته باشد که به وسیله آنها به کنترل و مدیریت راهبردی فرهنگی بر نقاط ربط و تعامل ارگانیک ابعاد اجتماعی یعنی اقتصاد، فرهنگ و سیاست بپردازد تا بتواند توسط این ابزارها و نتایج آن در فرآیند برنامهریزی و مدیریت، توازن و بهرهوری مورد نیاز در مسیر توسعه و تعالی همه جانبه جامعه و حفظ و صیانت از ارزشها و اصول نظام اسلامی را محقق سازد. پیوست فرهنگی می تواند یکی از مهمترین و حیاتی ترین این ابزارها در مدیریت تاثیرات و تاثرات بین فرهنگ و سایر ابعاد اجتماعی از قبیل سیاست و اقتصاد تلقی گردد.
جایگاه کارکردی
در فضای تعاملات میان سیستمهای اجتماعی «فرهنگ، سیاست و اقتصاد» تحقق برخی نسبت و تناسبها ضروری و حیاتی به نظر میرسند که نظام اسلامی تا حدود زیادی فاقد ابزار های دقیق در این خصوص میباشد. این کارکردها که ضرورت وجود ابزارهایی چون پیوست فرهنگی را اثبات می کنند عبارتند از:
ــ تعیین وتطبیق مصداقی تاثیرات و تاثرات ابعاد اجتماعی فرهنگ، سیاست و اقتصاد در مسائل و موضوعات مختلف. به عنوان مثال: ابزاری نیاز داریم تا به ما نشان دهد یك پروژه یا تصمیم خاص اقتصادی چه عوارض و تاثیرات فرهنگی و در چه ظرفی از مکان یا زمان به دنبال دارد. ( کارکردی که بر اساس آن صرفاً تاثیرات و تاثرات نشان داده می شود )
ــ اندازه گیری و سنجش وضعیت و عوارض یک طرح، پروژه یا تصمیم با استانداردهای مشخص شده در اسناد و راهبردهای کلان نظام و احراز همجهتی و همسویی آن با استانداردهای موجود در سایر ابعاد اجتماعی خصوصاً فرهنگ، پیش از اجرا و عملیاتی شدن ان تصمیم یا طرح. به عنوان مثال: مشخص شود که نتایج و عوارض یک پروژه و تصمیم سیاسی آیا مطابق نقشه مهندسی فرهنگی کشور و شاخصه ها و معیارهای موجود در آن هست یا نیست؟ و آیا این تصمیم سیاسی اصولاً در مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی نظام اسلامی قابل تعریف می باشد یا خیر؟ (کارکردی که بر اساس آن به سنجش و اندازه گیری و نهایتاً کنترل پیش از اجرا پرداخته می شود)
ــ لازم است برای حذف و یاکاهش عوارض منفی و یا ایجاد یا تقویت کارآمدی و بهره وری در خود یک تصمیم یا طرح و پروژه و در تاثیرات آن در سایر ابعاد اجتماعی، در نقطه ای مشخص از فرایندهای طراحی و اجرای هر تصمیم، طرح ویا پروژه تدبیرات لازم در قالبی مشخص وهمراه با ضمانت اجرایی لازم ضمیمه آن گردد. به عنوان مثال : لازم است در خصوص طرح عمرانی کلانی که تاثیرات مختلف فرهنگی،اقتصادی و حتی سیاسی امنیتی به دنبال دارد در زمان مشخصی از مراحل طراحی و معماری و اجرای طرح پس از تحقق کارکردهایی که در بندهای قبلی ذکر شد تدبیرات لازم الاجرا برای کاهش عوارض و یا افزایش بهره وری ضمیمه برنامه جهت عملیاتی شدن گردد. (کارکردی که بر اساس آن تدبیرات لازم در جهت کاهش عوارض و یا افزایش بهره وری ضمیمه فعالیتها می گردد)
ــ پس از اجرای یک تصمیم و پروژه لازم است صحت اجرا و کیفیت اجرا در خصوص تدابیر اندیشیده شده در مورد کاهش عوارض منفی و افزاش بهره وری مورد بازبینی و بازخورد گیری قرار گیرد تا میزان موفقیت تدابیر از سویی و میزان تاثیرات منفی و یا بهره وری قابل رصد و اندازه گیری باشد. (کارکردی که بر اساس آن سنجش و اندازه گیری پس از اجرای فعالیتها محقق می گردد)
ــ بسیاری از فعالیتها، تصمیمات، طرح ها و پروژه ها در ابعاد مختلف فرهنگی اقتصادی و سیاسی نظام در طول سه دهه از عمر انقلاب به اجرا گذاشته شده است. لازم است نسبت به اصلاح و بهینه سازی این فعالیتها از حیث تاثیراتی که بر سایر ابعاد اجتماعی می گذارند و عوارض منفی که به دنبال داشته اند فرایندی شامل بازشناسی عوارض و کارآمدی و ارائه تدبیرات ترمیمی انجام گیرد. به عنوان مثال برنامهای اقتصادی یا فرهنگی مدت هاست در کشور اجرا می شود و تا کنون هیچ توجهی به عوارض ثانوی آن در سایر ابعاد اجتماعی و نقش این عوارض در کاهش بهره وری آن برنامه نشده است.بنابراین لازم است پس از بررسی و سنجش این برنامه در قالب و استانداردی مشخص به ارائه تدبیرات ترمیمی در خصوص آن پرداخت. ( کارکردی که بر اساس آن سنجش و اندازه گیری و تدبیرات ترمیمی برای وضع موجود تصمیمات، طرح ها و پروژه های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی محقق می گردد)
جمع بندی ضرورتهای موضوعی
به نظر می رسد در هریک از ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می توان کارکردهای فوق را در قالب ابزاری به نام پیوست دنبال نمود به طوری که پیوست فرهنگی کارکردهای فوق را در بعد فرهنگی هر تصمیم، طرح و یا پروژه محقق میسازند.
در هرحال آنچه بدیهی است پیوست علاوه بر وجه تسمیه خویش که بیانگر ایفای نقش ابزاری آن در قالب ضمیمه ای معنادار برای شفافسازی وضعیت تصمیم گیری و مدیریت و اجرای طرح ها و برنامه ها می باشد، در دقتی مفهومی نشانگر پیوند و پیوستگی سیستمی و تعاملات غیر قابل چشم پوشی میان ابعاد مختلف اجتماعی نیز محسوب می گردد. در واقع پیوست، نقطه پیوند میان یک بعد از موضوع و مسئله را با سایر ابعاد توضیح داده و مطابق کارکردهای فوق میتواند بهترین ابزار برای استانداردسازی عوارض یک طرح و برنامه در چارچوب تدبیرات از پیش مشخص شده و همچنین سنجش کیفیت و کارآمدی و میزان توازن یک طرح و برنامه با سایر ابعاد اجتماعی تلقی گردد.
با کمال تاسف باید اذعان نمود تا کنون ابزاری برای تحقق کارکردهای فوق در نظام اسلامی وجود نداشته و صرفاً ممکن است در موارد و مصادیق خاصی به صورت سلیقه ای و در قالبهای غیر منسجم و یا حتی ناکارامد این کارکردها مورد توجه قرار گرفته باشند. چراکه حاکمیت دیدگاه های بخشی و یک جانبه نگر، عملاً مسیر مدیریت و برنامه ریزی و اجرا را در ابعاد گوناگون به سوی حذف چنین کارکردهای حیاتی برای نظام اسلامی سوق داده است. اگر بخواهیم در سه عنوان تاثیراتی که از ناحیه جبران این خلاء ابزاری جهت تحقق کارکردهای فوق متوجه کشور می شود را نام ببریم می توانیم ادعا کنیم که پیوست فرهنگی موضوعیت می یابد تا :