کد خبر: ۶۶۵۷۷
زمان انتشار: ۱۰:۳۷     ۲۱ تير ۱۳۹۱
به بن‌بست رسیدن مذاکرات و ادامه فعالیت تأسیسات هسته‌ای ایران، شکست سناریوی سقوط دمشق و روند اصلاحات سیاسی در سوریه و همچنین بیداری ملت‌های مسلمان منطقه موجب شده است تا غربی‌ها به‌شدت گزینه اعمال فشار بر ضد ایران را دنبال کنند.

«کاترین اشتون» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همزمان با آغاز تحریم‌ها برضد صنعت نفت ایران، در یک موضع‌گیری جالب اعلام کرد به دلیل به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته‌ای، تحریم‌های جدید بر ضد تهران اعمال شده است. چنین اظهاراتی در فضای تبلیغاتی غرب شاید باورکردنی باشد؛ اما واقع امر آن است که ایران و غرب بیش از هر زمان دیگری به توافقات متعدد در مذاکرات خود به‌ویژه در بغداد دست یافته‌اند. در رابطه با مواضع غرب در قبال تحریم‌های ضدایرانی جدید چند نکته در اشاره به اوضاع سوریه و تحولات منطقه و پرنده هسته‌ای ایران شایان ذکر است:

1- 1- فارغ از تحریم‌های چندین دهه‌ایِ ضدایرانی غرب و اهداف استعماری پشت پرده این تحریم‌ها، بر همگان واضح است که تحریم‌های اخیر به‌شدت با پرونده هسته‌ای ایران گره خورده است. آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها بارها اعلام کردند که برای عقب‌نشینی تهران از مواضعش در قبال پرونده هسته‌ای باید تحریم‌ها بر ضد این کشور افزایش یابد.

در مذاکرات مسکو تلاش شد تا دو طرف، درخواست‌های خود را به طرف مقابل دیکته کنند؛ اما مذاکرات مسکو نشان داد که آمریکایی‌ها هیچ طرح سیاسی مستدل و جامعی در اختیار ندارند که به یک توافق حقیقی در پای میز مذاکره منجر شود. برخی از تحلیل‌گران معتقدند هنگامی که مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 موفقیتی نداشته باشد این به معنای حرکت به سمت جنگ و حمله نظامی است و البته مخالفان نیز عقیده دارند تا زمانی‌که مذاکرات هسته‌ای پا برجا باشد و دو طرف برای رسیدن به یک نتیجه قابل قبول و منطقی تلاش کنند، بحث مربوط به جنگ و حمله نظامی علیه ایران منتفی است.

آنچه معمولاً در شیوه مذاکرات دیپلماتیک مدنظر است آن است که امکان دارد دو طرف مذاکره‌کننده، یک قدم به عقب بروند؛ ولی در مذاکرات بعدی دو یا سه قدم به جلو حرکت کنند. غربی‌ها مدت هاست که در پرونده هسته‌ای ایران، نمونه مذاکرات دهه نود خود با ویتنام یا شیوه دیپلماتیک هفت ساله با معمر قذافی و در نتیجه توقف برنامه‌های هسته‌ای این کشور را سرلوحه برنامه‌های خود در مذاکره با ایران قرار داده‌اند.

در واقع فشارهای اقتصادی و تحریم نفتی ایران به موازات انجام مذاکرات هسته‌ای، شیوه دیپلماتیک و صلح‌آمیز غرب در برابر ایران برای حل بحران هسته‌ای این کشور است. آمریکا و اتحادیه اروپا به‌دنبال آن هستند تا با اعمال فشارهای بیشتر اقتصادی علیه ایران و جلوگیری از فروش نفت ایران به دیگر کشورهای جهان شرایط را به‌گونه‌ای رقم بزنند که تهران در مذاکرات هسته‌ای با 1+5 درخواست‌های غرب را برای توقف عملیات غنی‌سازی اورانیوم و گشودن درهای تأسیسات هسته‌ای و پایگاه‌های نظامی به روی بازرسان آژانس بپذیرد.

واشنگتن به‌خوبی می‌داند که ایران ممکن است سطح غنی‌سازی اورانیوم خود را به 60یا احتمالاً به 95 درصد برساند. سطحی از غنی‌سازی که می‌تواند برای تولید سوخت مورد نیاز راکتور پزشکی و یا تامین نیروی زیردریایی های هسته‌ای نیز مورد استفاده قرار گیرد. آمریکایی‌ها از آن هراس دارند که ایران ممکن است تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی فردو در قم را نیز تکمیل کند و با سرعت دادن به روند نصب دستگاه‌های سانتریفیوژ فردو پرونده هسته‌ای خود را وارد مرحله جدیدی کند که اصلاً خوشایند آنها نخواهد بود.

از سوی دیگر، آنچه طی روزهای اخیر به‌شدت مطرح است بستن تنگه هرمز از سوی ایران به عنوان یک حرکت تلافی‌جویانه است. تنگه هرمز یکی از کلیدی‌ترین گذرگاه‌های آبی در جهان است که نفتکش‌های کوچک و بزرگ زیادی از آن عبور می‌کنند و سوخت مورد نیاز جهان را از این مسیر حمل می‌کنند. برای دولت اوباما رئیس‌جمهور آمریکا که افزایش قیمت نفت و همچنین قیمت بنزین مشکل‌ساز شده است، بسته شدن تنگه هرمز یعنی فاجعه‌ای که می‌تواند به اقتصاد آمریکا به‌شدت آسیب برساند. استراتژیست‌های آمریکایی به این نکته باور دارند که حتی اگر ایران نتواند تنگه هرمز را ببندد می‌تواند امنیت نفتکش‌ها و کشتی‌های باری در تنگه هرمز را به خطر بیندازد.

الگوی رفتاری ایران و غرب در ده سال گذشته در ارتباط با موضوع هسته‌ای، به‌طور شفاف نشان می‌دهد هنگامیکه یک طرف فشار خود را بر طرف مقابل بیشتر می‌کند، طرف مقابل نه‌تنها پا پس نمی‌کشد؛ بلکه اقدامی تلافی‌جویانه نیز انجام می‌دهد. به گفته یکی از پژوهشگران انستیتو خاورمیانه واشنگتن، این الگو همانند بازی‌های کودکانه در مهد کودک است که بچه‌ها می‌گویند این به آن در.

شاید اظهارات خانم کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در رابطه با مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب قابل ملاحظه باشد. وی پس از مذاکرات مسکو مدعی شد ایران در مذاکرات مسکو شکست خورده است. استدلال کلینتون این بود که ایران در مسکو به‌دنبال اختلاف‌افکنی در میان کشورهای غربی بوده و ما توانستیم جلوی این اقدام ایران را بگیریم. گویی اساساً این تهران بوده که این بار ابتکار را در دست داشته و غربی‌ها باید نقش دفاع‌کننده را ایفا می کردند. به‌خوبی قابل ملاحظه است که با این اوصاف، گروه مذاکره‌کننده غربی از مواضع سابق خود یک گام عقب نشسته است.

2- نشست گروه تماس در ژنو شاید مهم‌ترین نشستی بود که در رابطه با اوضاع کشور بحران‌زده سوریه تاکنون برگزار شد. هرچند شرکت‌کنندگان این نشست به توافقاتی دست یافتند؛ اما به نظر می‌رسد ائتلاف غربی- عربی به اهداف واقعی خود از این نشست نرسید. آنچه غربی‌ها پیش از این بر آن اصرار داشتند گزینه «حمله نظامی به سوریه» بود؛ اما آنچه در ژنو مطرح شد شاید نوعی عقب‌نشینی از مواضع گذشته غربی‌ها به حساب می‌آید.

توافقی که این‌بار صورت گرفت توافق بر روی «تشکیل دولت وحدت ملی» بود، توافقی که البته اختلاف نظر شدید اعضای این نشست را نیز در پی داشت. در این طرح که از سوی کوفی عنان مطرح شد عوامل حکومت فعلی سوریه نیز می‌توانند در دولت آشتی ملی حضور داشته باشند؛ اما غربی‌ها اصرار داشتند که اساساً با هرگونه مشارکت بقایای حکومت بشار اسد در قدرت مخالف اند.

در واقع، غربی‌ها در این نشست به دنبال طرح «برکناری بشار اسد از قدرت» بودند نه دولت ائتلافی، امری که با حضور روسیه و چین عملا ًاز دستور کار خارج شد.هرچند به نظر می رسد که این طرح آقای عنان نیز موفقیت آمیز نباشد؛ اما باید به این نکته توجه داشت که غربی‌ها دیگر آن مواضع قبلی خود را دنبال نکردند و گزینه نظامی، به گزینه دولت انتقالی یا به عبارتی دولت ائتلافی آشتی ملی تغییر یافت.

3- با افزایش مطالبات اسلامخواهانه و موج فزاینده بیداری اسلامی در منطقه به نظر می‌رسد غربی‌ها، دیگر معادلات منطقه‌ای را به سود خود نمی‌بینند. اعترافات پی در پیِ دولتمردان غربی مبنی بر پایان خوش این انقلاب‌ها به سود جمهوری اسلامی ایران، مؤید آشکاری بر این مدعاست. به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان در مصر و تونس و تغییر توازن قوا در منطقه به سود ایران، غربی‌ها را بر آن داشته تا ابزارهای فشار برضد جمهوری اسلامی را تشدید کنند.

شاید تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا قاعدتاً نتواند نسبت به کاهش فشار ناشی از تحریم‌ها بر اقتصاد ایران، نقش مثبتی ایفا کند، با این حال چالش های ژئوپلتیک جدید ازجمله اثرگذاری احتمالی تحولات اخیر خاورمیانه بر اوضاع اجتماعی اقتصادی کشورهای اروپایی و آمریکایی، ممکن است در طولانی‌مدت حتی فضای مانور جدیدی را برای اقتصاد ایران فراهم آورد.

از سوی دیگر، هرچند تحریم‌ها بر ضد صنعت نفت ایران مدت‌هاست که در دستور کار قرار گرفته، اما به‌نظر می‌رسد که غربی‌ها و صهیونیست‌ها، امروز خود را بیش از هر زمان دیگری نیازمند به این تحریم‌ها می‌بینند. به بن‌بست رسیدن مذاکرات و ادامه فعالیت تأسیسات هسته‌ای ایران، شکست سناریوی سقوط دمشق و روند اصلاحات سیاسی در سوریه و همچنین تحولات اخیر در کشورهای عربی و بیداری ملت‌های مسلمان منطقه موجب شده است تا غربی‌ها به‌شدت گزینه اعمال فشار بر ضد ایران را دنبال کنند. امری که همانگونه که پیش از این نیز ذکر شد بی‌شباهت به یک بازی کودکانه تکراری از سوی غربی‌ها نیست، بازی‌ای که البته ممکن است همیشه به همین منوال ادامه نیابد و در طولانی مدت پیامدهای غیرقابل جبرانی برای آنان در پی داشته باشد.

محمدرضا عشوری مقدم

منبع: پایگاه بصیرت

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها