وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است

  •  
      
کد خبر: ۶۶۴۶۴
زمان انتشار: ۲۰:۱۶     ۲۰ تير ۱۳۹۱
بخش هایی از پیکر یک بسیجی که به اسارت متجاوزین بعثی درآمده و در دوران اسارت ، خلعت شهادت پوشیده ، پس از سال ها به میهن بازگشته و در ستاد معراج شهدای تهران ، به خانواده ی زجر کشیده اش تحویل گردید.
مشرق ، عکسی که مشاهده می کنید در مرداد ماه سال 1381 توسط اسماعیل داوری گرفته شده است. بخش هایی از پیکر یک بسیجی که به اسارت متجاوزین بعثی درآمده  و در دوران اسارت ، خلعت شهادت پوشیده ، پس از سال ها به میهن بازگشته و در ستاد معراج شهدای تهران ، به خانواده ی زجر کشیده اش تحویل گردید. مادر شهید با دیدن پیکر فرزندش ، به نوحه سرایی و عزاداری پرداخت و چشم شیشه ای یکی از ناظران ، این عکس را به ثبت رساند.

پسرت در پی لالایی تو برگشته
عقده بُگشا که دل زار، خجالت بکشد
استخوانی و پلاکی به تو برگرداندند
مدعی زین همه ایثار، خجالت بکشد
گل پر پر شده،دامان تو را خوشبو کرد
در هوایت گل و گلزار خجالت بکشد
رگ غیرت قلم دست چروکیده ی توست
بنویس عشق، که انکار، خجالت بکشد


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها
پر طرفدار ترین ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام
Statcounter