اطهر اینانلو
با نگاهی به برخی از رویدادها، اتفاقات و سنت ها در جهان می توان به نکات
آموزنده ای دست یافت؛ نکاتی که سالیان سال در ذهن مردم جهان باقی خواهد
ماند. یکی از این سنت های جالب در عرصه سیاست جهان این است که برخی مقامات
مهم دنیا پس از پایان فعالیت در سمت های رسمی شان در کتابی به تشریح
خاطرات، تصمیم گیری های مهم و سیاستهایشان می پردازند. با مطالعه این نوع
کتاب ها می توان به موارد بسیار مهمی پی برد. چند ماه پیش بود که تونی بلر
نخست وزیر اسبق بریتانیا کتابی را منتشر کرد که در آن خاطراتش را از فعالیت
در داونینگ استریت (دفتر نخست وزیری انگلیس) نوشته بود. بلر در کتابش به
این موضوع اعتراف کرد که وی در سیاستهایش مرتکب اشتباهات بزرگی شده بود.
در چند روز اخیر نیز بار دیگر جورج بوش با انتشار کتابی در تیتر اکثر
اخبار رسانه های جهان قرار گرفته است. جورج بوش در حالی کتاب خود را روانه
بازار کرد که با نگاهی گذرا به جزئیات منتشر شده از این کتاب در روزنامه ها
و سایت های مختلف می توان نکات قابل توجه ای را مشاهده کرد. با خواندن
جزئیات منتشر شده این کتاب می توانیم اطمینان پیدا کنیم که بوش پسر به هیچ
وجه تعهدی به اصول اخلاقی و اصول انسانی ندارد و اگر هم ادعایی در راستای
متعهد بودن به اصول اخلاقی و قوانین بین الملل دارد، ادعایی کذب و دروغین
است. بوش در این کتاب با قاطعیت از یکسری اقدامات غیرانسانی که در جامعه
بین المللی همه با آن مخالفند، دفاع کرده است. رئیس جمهور اسبق آمریکا در
نوشته های خود اذعان کرده که با تایید وی بازرسان سازمان سیا از روش القاء
خفگی مجازی در بازجویی از چند مظنون انجام فعالیتهای تروریستی استفاده
کردند. روشی که بسیاری از کارشناسان آن را برابر با شکنجه دانسته اند.
قطعاً این اذعان آقای بوش در مورد تایید انجام فعالیتهای غیرانسانی و
مغایر با اصول بین الملل خشم مردم جهان را بیش از پیش نسبت به سیاستهای کاخ
سفید برانگیخته می کند. بوش پسر که پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 به
افغانستان و سپس به عراق لشگرکشی کرد، در کتابش از به راه انداختن این دو
جنگ پرهزینه که نه تنها تروریسم را کاهش نداد بلکه خود عامل افزایش
فعالیتهای تروریستی در جهان بود، دفاع کرده است.
نمی دانم که آقای بوش عکس های جنگ افغانستان و عراق را با دقت دیده است؟
آیا رئیس جمهور اسبق آمریکا به رسوایی های نظامیان آمریکایی در زندانهای
گوانتانامو و ابوغریب می بالد؟ احتمالا آقای بوش به خاطر دارند که از سال
2001 تاکنون صدها هزار غیرنظامی افغان و عراقی طی این دو جنگ بی دلیل کشته
شده اند. پس حتما اهداف پشت پرده کاخ سفید و نومحافظه کاران آمریکایی از
جان انسانها ارزشمندتر است. جورج بوش که در دوران ریاست جمهوری اش بارها
ایران را به داشتن برنامه هسته ای نظامی متهم کرده بود و آشکارا نسبت به
گزارشهای آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر صلح آمیز بودن برنامه هسته
ای ایران بی توجه بود، به اعترافی بزرگ در مورد اهداف مخفیانه کاخ سفید و
پنتاگون علیه ایران در زمان فعالیتش اذعان کرد. بوش در این کتاب نوشت که وی
به مقامات پنتاگون دستور داد که طرحهایی برای حمله به تاسیسات هسته ای
ایران طراحی کنند.
نمونه دیگری از اعترافات جالب جورج بوش در کتابش این بوده که وی از نبود
تسلیحات کشتارجمعی در عراق فقط ابراز تاسف کرده است. آمریکا که به بهانه
وجود تسلیحات کشتارجمعی به عراق حمله کرد، باعث نابودی تاسیسات زیربنایی
عراق، کشته شدن صدها هزار عراقی و آواره شدن میلیون ها شهروند دیگر این
کشور شد. حال آیا ابراز تاسف بوش پسر کافی است یا اگر جامعه جهانی ادعای
حمایت از حقوق بشر را دارد پس چرا بوش را به دلیل ارتکاب جنایات جنگی و به
راه انداختن جنگی بر پایه دروغ محاکمه نمی کند؟ در عرصه سیاستِ بین المللِ
دنیای امروز اتفاقات عجیبی رخ می دهد که سراسر تناقض است. از سویی برخی
کشورهای جهان خود را مدعی دفاع از حقوق بشر معرفی می کنند و از سوی دیگر
رئیس جمهور اسبق آمریکا نه تنها به نقض گسترده حقوق بشر علنی اعتراف می کند
بلکه سکوت جامعه جهانی در واکنش به نوشته های بوش پسر ناگفته های بسیاری
را با خود به همراه می آورد. اکنون و با توجه به اصول قوانین بین الملل می
توان بوش را به دلیل نقض حقوق بشر و ارتکاب جنایات جنگی تحت پیگرد قانونی
قرار داد و محاکمه کرد. آیا دادگاه بین المللی لاهه می تواند در این راستا
نقش اصلی خود را ایفا کند؟
شهروندان آمریکایی نیز که اکنون با مشکلات اقتصادی فراوانی از جمله بیکاری
مواجه هستند احتمالا پس از خواندن کتاب بوش پسر به این نتیجه می رسند که
مالیات هایشان صرف فعالیتهای غیربشری در عراق و افغانستان شده و حتی این دو
جنگ عامل بروز بحران اقتصادی در سال 2008 در آمریکا بوده است. جالب آنجاست
که جورج بوش در کتاب خود عنوان می کند که تاریخ بعدها از او به خوبی یاد
خواهد کرد. بله آقای بوش تاریخ از شما به عنوان یکی از برجسته ترین عاملان
کشتار غیرنظامیان بی گناه و برنده جایزه نفر اول مسابقه به راه انداختن
جنگ و مناقشه در جهان یاد خواهد کرد.
با خواندن این نوع کتابها می توان به نکات ارزشمندی دست یافت. خواندن شرح
حال و خاطرات مقامات جهان به ویژه مقامات قدرتهای دنیا پیام های بسیاری به
همراه دارد. با مرور دو کتاب اخیر تونی بلر و جورج بوش پرده از سیاستهای
انگلیس و آمریکا برداشته می شود و این موضوع اثبات می شود که در دنیای
امروز منافع دولتها و کشورها در راس سیاستهای کلان قدرتهای جهان قرار دارد و
دولتمردان کشورهای قدرتمند نه تنها به اصول اخلاقی و رعایت حقوق بشر
اعتقادی ندارند بلکه با به راه انداختن تبلیغات روانی و فعالیت رسانه های
دست پروره خود در حال زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی هستند. اینکه چرا
نهادهای مهمی همچون سازمان ملل در برابر این گونه اقدامات غیرانسانی مقامات
قدرتهای بزرگ سکوت کرده اند، ناامیدی را در مورد آینده جهان افزایش می
دهد.
منبع: الف