حسن قشقاوی، معاون امور کنسولگری وزارت امورخارجه در گفت و گو با خبرگزاری
دانشجو به بیان دیدگاه ها و نظرات خود پیرامون مسائل مختلف از جمله اعدام
18 زندانی ایرانی در عربستان و وضعیت دیگر زندانیان ایرانی در کشورهای دیگر
پرداخت كه در ادامه مشروح اين گفت و گو را مي خوانيد.
**مسئلهاي
كه افكار عمومي و رسانه و قشر دانشجو را درگير خود كرده بحث اعدام
ايرانيان در عربستان است. از زمان شروع اين ماجرا تاييد و تكذبيههاي رسمي
وزارت امور خارجه و معاون امور ايرانيان خارج از كشور را شاهد بوديم؛
مطالبي كه حقيقتاً تكذيب شد و مشخص شد اين اتفاق رخ نداده است. حال سوالي
كه به عنوان مطالبه مردمي و دانشجويي داريم این است كه وزارت امور خارجه
با توجه به دروغ پردازي وزير امور خارجه سعودي و باور كردن اين دروغ از سوي
ايران، دستگاه ديپلماسي چه جوابي براي اين مسئله دارد؟
قشقاوي:
ابتدا بايد مواد خام اطلاعات اين پديده و واقعه را بگوييم. موضوع به شش
سال قبل بر ميگردد كه اعلام ميشود لنج حامل مواد مخدر توسط پليس عربستان
كه داراي سرنشينان ايراني بوده با بيش از دو تن مواد مخدر در حدود 2000
بسته بازداشت می شود.
از همان موقع پيگيريهایي انجام شد و
يادداشتی رسمي كه معمول وزارت امور خارجه هاست و براساس كنوانسيون 1963 به
محض دستگيري اتباع خارجي يادداشت ارائه می شود، در خصوص این موضوع از سوی
وزارت خارجه عربستان به دست ما نرسيد، اما در ملاقات ضمني بين سفير وقت ما
در عربستان آقاي حسيني و مقامات سعودي اين موضوع خبر داده شد.
گرچه
براساس كنوانسيون 1963 روند کنسولی قضيه در همان 6 سال قبل طي نشد، اما در
عين حال سفارت تلاش كرد وكيل ويژهاي را در مرحله دادگاه تجديد نظر اخذ
كند و این وکیل دفاعيهاي از هموطنان تنظيم و ارائه داد.
تلاشی
نيز سفارت ما در ملاقات با نايف، وزير فقيد كشور عربستان و آقاي متكي با
سعود الفيصل داشتند تا بلكه حكم اعدام صادر شده اجرا نشود.
بر اين اساس هموطنان ما طي اين 6 سال در حال انتظار اجراي حكم اعدام بودند، نه پروسه دادرسي.
بايد
به اين مسئله دقيقاً توجه كرد كه بنابر ملاحظات روابط دو جانبه يا سياسي
حكم اجرا نشده بود و اينها در حال انتظار اجراي حكم در اين شش سال بودهاند
تا ميرسيم به 26 فروردين ماه امسال که به يكباره از طرف يكي از افراد
بازمانده يا خانواده زندانيان كه البته بنده اصل و منشاء خبر را نميدانم،
خبري به سفارت ما داده شد كه اين زندانيان را از زندان دمام براي اجراي
حكم اعدام انتقال داده اند.
خوشبختانه در آن موقع آقاي صالحي
داخل کشور تشريف داشتند و به فاصلهاي چهار يا پنج ساعت كه خبر رسيد با
آقاي سعود الفيصل تماس گرفتند و ايشان هم در جواب گفتند اجازه دهيد بررسي
كنيم و شما اين خبر را به من دادهايد و من به شما پاسخ ميدهم كه بعد از
24 ساعت سعود الفيصل با آقاي صالحي تماس گرفت و اعلام كرد ما روند اجراي
حكم را متوقف كرديم.
در زمان مکالمه سعود الفیصل و صالحی ایرانیان اعدام شده بودند
حال
اينجا يك نظري ميتوان داد كه در حين تماس سعود الفيصل حكم اجرا شده كه در
اين بين تحليلهاي مختلفي ميتوان داشت؛ اينكه در زمان تماس واقعاً وي
اطلاع نداشت و يا هماهنگي بين وزارت خارجه و وزارت كشور سعودي نبود و يا هر
دليلي كه هر كس ميتواند بهر شكل تحلیل كند، اما آنچه كه مهم است اين بود
كه ايرانيان اعدام شده بودند.
ضمن اينكه در طول اين 24 ساعت سفارت
ما در عربستان فعال شد و با مقامات وزارت امور خارجه تماس گرفت و بنده هم
سفیر عربستان را دو بار در طي قطعي شدن شايعه به يك خبر واقعي، احضار كردم
حتي ادامه پیگیری کارها در روز پنجشنبه سبب شد كه سفير عربستان بگوید چطور
يك روز تعطيل را انتخاب كرديد كه من گفتم به دليل اهميتی که قضيه براي ما
دارد.
در احضار اوليه بنده يادداشتي اعتراضي به وي ارائه دادم و
سفارت را در اين زمينه نيز فعال كرديم. دو اشكالي كه وارد هم نيست در خصوص
موضع گيري من ميگيرند که بايد بگویم موضعگيري بنده كاملاً روشن است و
بنده دقيقا گفتهام كه «چنين شايعهاي مطرح است و ما هنوز از صحت يا عدم
صحت آن اطلاع نداريم.»
چرا سفیر عربستان را به خبرگزاری احضار نکردید؟
اگر
در آن زمان اعلام ميكرديم كه اين حكم اجرا شده، سران سعودي مي گفتند كه
ايران پذيرفت، لذا جملاتي كه ما ميگفتيم خدايي نكرده غيرصحيح نبود، بلكه
كاملاً دقيق و حساب شده كلمات را بكار برديم و درست هم گفتيم و با گذر زمان
مشخص شد موضعي كه ما گرفتيم موضع درستي بود كه سه، چهار عنصر داشت؛ يكي
اينكه گفتيم شايعه است، دوم اينكه از صحت يا عدم صحت آن اطلاع نداريم و نه
تكذيب كرديم و نه تاييد.
سوم اينكه اين موضوع را مقامات عربستاني
بايد رسمي حال توسط يادداشت يا غيره پاسخ دهند و تا اعلام نكنند ما براساس
اعلام يك خبرگزاري يا يك سايت به عنوان مقام رسمي، نميتوانيم اعلام موضع
كرده و يا اقدامي كنيم.
بخش دوم اشكالاتي كه ميگيرند و غير وارد
هست؛ مثلا «خبرگزاري دانشجو» در موضوع اعدام 18 ايراني بسيار ضعيف عمل كرد،
شما ميپرسيد، چرا؟ ما پاسخ ميدهيم كه چرا سفير عربستان را به اين
خبرگزاري احضار نكرديد؟ شما بلافاصله پاسخ ميدهيد اين كار ما نيست هر كسي
يك كار تعريف شدهاي دارد.
خيلي مهم است كه ما وظايف امور خارجه را
بدانيم. کار وزارت امور خارجه ديپلماتيك است؛ يعني ارسال يادداشت رسمي،
يعني تماس در عالي ترين سطح، يعني تداوم يا قطع رابطهاي ديپلماتيك و خارج
از اين جزو وظايف امور خارجه نيست.
افرادي كه ميگويند وزارت
امور خارجه بايد قاطعتر عمل ميكرد، مثل اين است كه بگوييم «خبرگزاري
دانشجو» بايد سفير عربستان را احضار ميكرد كه بعد شما قطعاً پاسخ ميدهيد
كه كار ما اين نيست.
کار وزارت خارجه در خصوص اتباع ایرانی به اکمل وجه انجام شد
براي
انجام اين كار بلافاصله پس از سه، چهار ساعت وزير امور خارجه با مسئول
سعودی تماس ميگيرد و بنده من و مديركل ايرانيان خارج از كشور پیگیری
کردیم، سفير ما با معاون كنسولي ملاقات كرد، يادداشتي اعتراضي هم در رياض و
هم در تهران ارائه داده شد و كار وزارت خارجه بر اكمل وجه انجام شد.
ديگر از این به بعد کسی چيزي غير از اين بگويد نشان ميدهد الفباي ديپلماسي و كنوانسيون ها را نميداند.
حالا
ميماند مراحل پس از اين اقدام زشت كه غير قابل قبول است. شايد عدهاي
بگويند كه شما در داخل ايران هم اعدام ميكنيد، اما در مورد اتباع خارجي
متفاوت است و بايد به شما عرض كنم موارد ديگري از اجراي حكم اعدام اتباع
خارجي در تهران بود كه ما به احترام روابط دو جانبه جلوي آن را گرفتيم.
كما
اينكه عربستان دو سه ماه قبل اين مورد را با خانم خدمتكار اندونزيايي
انجام داد كه شما شاهد بوديد آن خانم اندونزيايي با صاحبخانه سعودي خود
درگير شد و او را کشت که بر همین اساس وی را اعدام كردند و به خاطر يك
اعدام تنش هاي زيادي در روابط عربستان و اندونزي پیش آمد كه تا جایی که
مقامات عربستان برای عذرخواهي به جاكارتا سفر کردند.
در رابطه
با برخي موارد عربستان اين كار را انجام داد، به طور مثال در همين سال هاي
اخير اعدام 40 تبعه عراقي را داشتند كه عليرغم تماس هوشيار زیباری با سعود
الفيصل و قول وي در خصوص عدم اجراي حكم اعدام اتباع عراقي، سعوديها چند
ماه قبل 40 تبعه عراقي را اعدام كردند.
اين اتفاق در حالي رخ داد
كه عربستان نسبت به مواضع نوري مالكي نخست وزير عراق حساسيت داشتند. یعنی
شیفت موضوع سیاسی با عراق به کنسولی ، حادثه ای که الان اتفاق افتاد ، یعنی
شیفت اختلافات سیاسی در حوزه منطقهاي و دو جانبه به حوزهي اتباع يك كشور
که پديدهاي است كه براساس كنوانسيون 1963 نبايد انجام بگيرد.
**شما
به حوزه فعاليت وزارت امور خارجه اشاره كرديد، شاهد بودیم سه تبعه مهم
آمريكايي در ايران دستگير ميشوند، ولي با فشارهايي كه وزارت امور خارجه
آمريكا و يا كشورهاي تابعه مبني بر آزادي آنها انجام ميدهند، آنها آزاد
مي شوند. نكته بعدي كه شما تصريح فرموديد برخي اتباع كشورهاي ديگر در
ايران محاكمه ميشوند و براساس قوانين ما حكمشان اعدام است، اما براي حفظ
روابط دو جانبه و ديگر ملاحظات اعدام نميشوند و اكنون موضوعي كه مطرح
ميشود اين است كه چرا اين اتفاق و اقدامات به قول شما اكمل وزارت
امورخارجه موثر واقع نميشود و هم اكنون خانم قليپور در آمريكا زنداني
هستند و افراد ديگر در كشورهاي مختلف.
قشقاوي: اين موضوع
دقيقا بر ميگردد به تفاوت دو سيستم قضايي. شکل سيستم قضايي ايران كاملا
مشخص و دادگاههاي علني برگزار ميشود و ما ميتوانيم با يادداشت رسمي
اعلام كنيم اين محكمه، اين سه متهم آمريكايي، اين خبرنگاران و اين هم مترجم
و دسترسي كنسولي، يك زماني شما چنين سيستيم داريد و يك موقع سيستم سعودي
است كه يك سيستم سنتي دارد، دادگاهي كه هيچ يك از پروسههاي قضايي مدرن در
آن كشور اجرايي نميشود كه حتي دسترسي اوليه كنسولي به مترجم و حتي امكان
وكالت نيست و از همه مهمتر يك يادداشت رسمي ارائه نمی شود که می خواهیم حکم
اعدام را اجرا کنیم، بنابراين شما در چنين سيستمي جرات نداريد به خاطر
منافع همان اتباع اين مسئله را خبري كنيد؛ چرا كه يك تيغه دو لبه است، در
حالي كه طرف رسما اعلام نكرده، فشار رسانهاي بياوریم و آن را خبری كنیم؟
شايد اصلا اين حكم اجرا نشود.
در خصوص آن سه آمريكايي همه چيز روشن
بود، سيستم قضايي شفاف در برابر سيستم قضايي غيرشفاف، سيستم قضايي
قاعدهمند در برابر سيستم قضايي بيقاعده سعودي،ژ، پروسه اي كه قانونا طي
ميشود و پروسهاي كه با نظر سران و امراي آنجا ممكن است بالا پايين شود.
تا بعد از اعدام هیچ یادداشت رسمی از طرف سعودی نداشتیم
**بعد نتيجه آن اعدام ميشود؟
قشقاوی:
اجازه دهيد منطقي پيش برويم، اول اينكه وقتي ميگويند چرا رسانهاي
نكرديد، چرا به موقع اعلام نكرديد، چرا فشار ايجاد نكرديد؛ بنده بايد عرض
كنم ما تا بعد از اجراي حكم هيچ يادداشت رسمي از طرف سعودي نداشتيم،
بنابراين ما نميدانستيم.
اما وقتي طرف تبعه آمريكا يا سایر
کشورها است، طرف مقابل به وسيله يادداشت هايي كه ارسال مي شد اطلاع داشت؛
يعني همين كشورهاي خارجي كه عرض كردم سفيرشان با من تماس گرفتند، چون در
جريان موضوع بودند و همه چيز شفاف انجام ميشد.
نمیدانیم کدام اقدام به نفع منافع ملی است
همين
الان هم در عربستان سعودي از سرنوشت اتباع خود اطلاعي نداريم، به همين
دليل خبري نكردن اين موضوع نشاندهنده پنهانكاري ديپلماسي يا نامحرم
دانستن رسانهها نيست، بلكه اين به دليل غيرشفاف بودن حوزه عمل طرف خارجي
است؛ بنابراين ما نميدانيم كدام اقدام به نفع منافع ملي است، ما نميدانم
رسانهاي شدن و فشار رسانهاي در حالي كه طرف سعودي هنوز حکم را تاييد
نكرده، به نفع اتباعها ميشود يا به ضررشان.
نكته دوم اینکه
مبادا این فرض بوجود آید كه خداي نكرده وزارت خارجه در حمايت از اتباع
ايراني ضعيف بوده است. خيلي متاسفم كه بخشي از اين تلاشها را به دليل
اينكه خود آن افراد زنداني يا آزاد شده و يا خانواده آنها مايل نيستند،
نميتوانيم خبري كنيم.
80 درصد جرائم 3000 زندانی ایرانی در خارج از کشور مواد مخدر است
من يك ادعايي دارم كه خواهش ميكنم بررسي و تحقيق كنيد و هر جا ديديد كه مبالغهآميز بوده است، حتما افشا كنيد.
وزارت
امور خارجه جمهوري اسلامي ايران جزو فعالترين وزارتخانه های امور خارجه
در سطح جهان در حمايت از اتباع ايراني است؛ يعني فكر نميكنم در غرب و يا
شرق چنين وزارت امور خارجه فعالي وجود داشته باشيد.
حتي در
آمريكا و اروپا نيز چنين نيست و علت اين موضوع را عرض خواهم كرد؛ ما حدود
3000 زنداني در خارج از كشور داريم كه با كمال تاسف 80 درصد به دليل مواد
مخدر در زندان به سر ميبرند و باز هم با كمال تاسف بخش اعظمي از اين جرائم
اثبات شده است و اين را صريحا عرض كنم، دلیل زندانی شدنشان یا مواد مخدر
سنتي و یا صنعتي است؛ يعني توليد شيشه كه خيلي راحت انجام ميگيرد.
بخش
كوچكي از اين جرائم ممكن است سرقت، قتل و يا عبور غيرمجاز باشد، اما بالاي
80 درصد جرائم قاچاق مواد مخدر است كه محكوميت و جرائم قطعي دارند.
آزادی 700 ایرانی از زندانهای 30 کشور دنیا معجزه در کار دیپلماتیک است
ظرف
يكسال حدود 700 نفر از اين 3000 نفر از بيش از 30 كشور جهان از زندان آزاد
ميشوند كه اين يك معجزه در كار ديپلماتيك محسوب ميشود.
شما سه
آمريكايي را مثال ميزنيد، من ميگويم ما 700 نفر را آزاد كرديم، ولي شما
ببينيد آن طرف چه تبليغاتي از سوي رسانههاي متعدد از جمله CNN و BBC انجام
مي گيرد، اما در ايران خبرگزاري هاي ما نه تنها زحمات وزارت امور خارجه را
منعكس نمي كنند بلكه آن را متهم نيز مي كنند.
**در خصوص اطلاع رسانی وزارت امور خارجه كم كاري ميكند.
قشقاوي:
خير، كم كاري را رسانهها انجام ميدهند و در واقع در دو حوزه كم كاري
دارند، البته بحث من این خبرگزاري نيست و در مجموع عرض مي كنم ما از شما
تشكر ميكنيم كه اين فضاي گفتوگو را ترتيب داديد.
من سابقا
سخنگو بودم و رسانه شناس هستم و اگر واقعا مجاز بودم به شما مي گفتم يك
زنداني ايراني در كشور آسيايي كه حكمش اعدام بود وزارت امور خارجه 11 ماه
تلاش كرد و اين متهم حدود سه هفته قبل از زندان آزاد و به تهران بازگشتند.
ما
مجاز نيستيم كه اسم اين فرد و آن كشور را ببریم كه البته 700 نفر از این
2000 نفر بدين ترتيب هستند، تكرار ميكنم كه فكر نميكنم وزارت امور
خارجهاي در جهان وجود داشته باشد كه در حمايت از اتباع در اندازه
وزارتخارجه ايران موفق باشد.
كشورهاي ديگري هم تلاش ميكنند،
اما ممكن است موفق به آزادي 5 تا 20 نفر از اتباع خود شوند نه 700 نفر از
3000 نفر آن هم از 30 كشور كه اين آمار بسيار تكان دهنده است.
من
حتي ميتوانم اجازه بگيرم كه اسم آن كشورها و تعداد زندانیان را به شما
بگويم، اما مجاز به نام بردن از افراد نيستم، نه اينكه نخواهيم كار خبري
كنيم بلكه آبروي فرد در خطر قرار ميگيرد و طرف اعلام ميكند من فاميل و
خانواد دارم و رضايت ندارم اسمي از من برده شود.
ما تعداد زيادي زنداني آزاد شده از كشورهاي ارمنستان، تركمنستان، امارات، فيليپين، چين و كشورهاي مختلف داريم.
کم آوردن برخی کشورها در حوزه سیاسی و شیفت آن به حوزه کنسولی
اما
حادثهاي كه اتفاق ميافتد اين است كه برخي كشورها در حوزههاي سياسي،
منطقهاي و در جاهاي ديگر كم ميآوردند و با كمال تأسف فشارهاي سیاسی را
شیفت ميدهند به حوزه كنسولي و اتباع ايراني؛ نكتهاي كه كاملا بر خلاف
كنوانسیون های بین المللی است.
نكته دیگری که باید به آن
توجه کنیم این است که اگر مشكلي در حوزهاي منطقهاي براي ما وجود دارد،
نبايد به اتباع بيگناه و مظلوم ما مربوط شود، ما كه هنوز روابط ديپلماتيك
با اين كشور داريم.
هنوز هم در سطح سفيري با عربستان رابطه داريم و مراودات سفر و حج عمره با آنها داريم.
مشكلي
كه هم اكنون در حوزهاي كنوني داريم و با آن برخورد كرديم، شیفت بحث
اختلافات سياسي به بحث كنسولي است، بعد هم یقه بخش كنسولي را مي گيرند كه
شايد بخش سياسي مقصر باشد، البته سوءتفاهم ايجاد نشود؛ چرا كه همه در وزارت
امور خارجه يكي هستيم.
با عربستان دو جانبه مشکلی نداریم
من
معتقد نيستيم با عربستان دو جانبه مشكل داريم، ما با عربستان ممكن است در
بحثهاي منطقهاي بگومگو داشته باشيم، اما شیفت شدن بحثهاي منطقهاي به
اتباع و بحث كنسولي برخلاف قواعد بينالمللي ميباشد.
اين آن نكتهاي است كه ما از رسانهها انتظار داريم كه آقا ما چه كار به كار اتباع داريم يا فشارهايي كه در جاهاي ديگر ميآورند.
به
طور مثال الان در هلند در خصوص دانشجويان ايراني يا در جاهاي ديگر اين
پديدهاي عجيب و جديدي است كه بار مسائل سياسي و مثلاً تحريم و بحثهاي
هستهاي يا بحثهاي ديگر را شیفت كنيم به حمايت از حقوق اتباع ايراني يا
اضرار به اتباع ایرانی، متاسفانه اين پديده در حال اتفاق است و بعد
سوءتفاهم براي بعضي افراد ايجاد ميشود كه ما در حمايت از اتباع كمكاري مي
كنيم.
در حالي كه ريشه قصه بحث حمايت يا عدم حمايت نيست، هر
چند ما حمايت كرديم و حمايت ميكنيم، ما همان موقع عليرغم اينكه دولت
عربستان حاضر نبود براساس قواعد كنسولي به ما دسترسي دهد، ولي ما براي بخشي
از متهمان توانستيم وكيل بگيريم، البته نه براي تمام آن افراد، در همان شش
سال قبل ما تلاش خود را به كار بستيم.
اما اشكالی كه بر رسانهها
وارد است يا حداقل توقع ما اين است و با توجه به اینکه پيشگيري بهتر از
درمان است، حوزه پيشگيري ما در تمام رسانههاي مكتوب و تصويري و ... در
خصوص اتباع ملت صفر در صد است.
هيچ اقدامي خبرگزاريها، روزنامهها
و رسانهها ملي ما در خصوص پيشگيري انجام ندادهاند، اين را به عنوان
معاون امور ايرانيان وزير امور خارجه عرض ميكنم، اجازه دهيد مثالي عرض كنم
ما با پديدهاي بسيار بسيار منفي به عنوان قاچاق انسان روبهرو هستيم.
باندهای قاچاق انسان در تهران شکل گرفته است
چند
ماهه قبل كه متأسفانه هم قبل از آن سابقه داشته و هم بعد از اين قضيه
تكرار شد، باندهاي قاچاق انسان در تهران با يك مبلغ بسيار پايين جواناني را
اغوا ميكنند تا برايشان در استراليا پناهندگي بگيرند، آنها را سوار بر
كشتي وارد منطقهاي به نام منطقه الفراق بين اندونزي و استراليا ميكنند و
در مرحله آخر 60 نفر از اتباع ايراني غرق شدند. چقدر انرژي از وزات خارجه
كاسته شد تا ما بتوانيم يك به يك جنازه ها را پیدا کنیم كه با اين حال هنوز
سه يا چهار جنازه همچنان باقي مانده است كه قابلیت شناسايي ندارند.
رسانههاي
ما در اطلاع رساني در اين خصوص چه كردهاند؟ هيچكاري انجام ندادهاند. يا
درخصوص مواد مخدر هيچ برنامهاي اطلاعرساني در روزنامههاي مكتوب،
خبرگزاری ها و راديو تلويزيون ما انجام نشده است، اما به محض اينكه فردي مي
خواهد اعدام يا غرق شود ميگويند وزارت امور خارجه منفعل است و هيچكاري
انجام نميدهد.
بايد به این عزیزان گفت چرا در زمينه درمان بحث ميكنيد و از پيشگيري سخن به ميان نميآوريد؟
اطلاعرساني
نميكنيد و سايتهاي خبري غير مسئولانه در اين خصوص برخوردي می كنند؟ چرا
هيچكدام در ارتباط با اين موضوع يك مقالهاي درست ننوشتهاند؟
در ترکمنستان همراه داشتن یک گرم مواد مخدر اعدام به دنبال دارد
عمده
زندانيان ما در تركمنستان به جرم مواد مخدر در زندان بسر ميبرند،
تركمنستان حساس است و حتی همراه داشتن يك گرم مواد مخدر مجازات اعدام دارد.
ما بايد اين را بدانيم، اصلا نيازي نیست كه وزارت خارجه مورد انتقاد قرار
گيرد، ما همگي دست در دست هم در قالب مصاحبه اطلاعرساني كنيم كه بيجهت
اين همه انرژي از ما و شما گرفته نشود.
همين قاچاق انساني كه عرض
كردم حقیقتا با پديده شوم پناهجويي روبهرو هستیم، تنها به جز يك هفته
نامه يا ماهنامه به نام شهر قانون كه با خود من هم مصاحبه كرد و به خوبي
مسئله پناهجويي را تشريح كرد، تقرييا هيچ مجله يا سايتي را نديدم كه به
اين موضوع بپردازد.
ضدحقوق بشري ترین حرکت موضوع پناهجويي است
ضدحقوق بشري ترین حرکت موضوع پناهجويي است، در حاليكه منافقين ضدانقلاب و اپوزيسيون گمان ميكنند كار مقدسي است.
غربي
ها اين کار غيرانساني و ضدبشري رابه صورتی انجام ميدهند که به ازاي هر يك
انسان در بسياري از كشورهاي اروپايي حدود 3000 دلار از پناهجو پول دريافت
ميكنند، در حاليكه ماهي 200 دلار نيز براي او هزينه نميكنند. شما بگوييد
كدام روزنامه اين پديده را تبديل به بحث كرده است؟ اگه بوده به من بگوييد
تا حرف خود را پس بگيرم
از دانیال و سوزان تا همجنس بازی برای پناهجویی
فرد
با تبليغات شبكههاي ضدانقلاب از جمله راديو زمانه، voa و BCC فارسي به
مدت 5 شش ماه تركيه يا پاكستان ميرود و گاهي هم به مدت چند سال در تركيه و
در ارودگاه ميماند.
طرف اسمش محمد است، اما براي اينكه پناهجوي
بگيرد بايد خود را دانيل معرفي كند و يا اگر اسمش فاطمه است بايد خود را
سوزان معرفي كند. نسل در نسل مسلمان است، اما براي اينكه پناهجويي بگيرد
بايد بگويد يك بهايي است.
حتي با تغيير وضعيت ظاهري تلاش مي كند تا
در آزمايشهايي كه از او صورت مي گيرد خود را همجنس باز جا بزند. عذرخواهي
ميكنم كه اين صحبتهاي را مطرح ميكنم اين اتفاقات هر روز در حال رخ دادن
است.
فرد اينجا تمام اموال خود را براي پناهجويي ميفروشد،
سپس سازمان ملل او را به يك كشور اروپايي اعزام ميكند و به مدت پنج سال
آنجا مي ماند.
سپس وقتی از همه جا رانده شد پلیس دستبندی بر دستان
او می زند؛ چرا كه گذرنامه را نيز قبلا پاره كرده است تا انكار هويت ملي
كرده باشد و بايد هويت مذهبي، جنسي و ملي خود را انكار كند تا پناهجو شود.
بعد از شش سال هم او را به بخش كنسولي ما می آورند و ميگويند برايش برگه
عبور صادر كنید و فرد را به زور ديپورت اجباري ميكنند. انصاف دهيد كه اين
بحثي كه مطرح ميكنم كجا در رسانههاي ما مطرح شده و اطلاع رساني شكل گرفته
است؟
بدين ترتيب مشخص است كه مطالبه وزارت امور خارجه 10 برابر بيشتر از رسانهها و ديگران است.