کد خبر: ۶۵۸۹۲
زمان انتشار: ۱۳:۵۰     ۱۸ تير ۱۳۹۱
اگر زمان به گذشته برگردد، اگر اين فرصت را داشته باشيم كه دست فرهاد را بگيريم و با او در روزهايي كه گذشته به سمت عقب قدم بزنيم و به ميانه‌هاي فصل قبل برگرديم، آيا باز هم كاپيتان استقلال را در حال ترك اين تيم خواهيم ديد؟ آيا باز هم مجيدي به سمت تماشاگران مي‌رود، پيراهنش را در مي‌آورد و به نشانه خداحافظي به سمت آنها پرتاب مي‌كند؟ آيا باز هم به دفتر باشگاه مي‌رود تا با بهانه كردن زندگي دخترش، براي وداع از استقلال اجازه و رضايت بگيرد؟! 
به گزارش رجانیوز، جدايي فرهاد از استقلال، چقدر در زندگي بازيكني كه داشت بهترين روزهاي خود را چه به لحاظ فني و چه از نظر روحي رواني و محبوبيت ميان استقلالي‌ها سپري مي‌كرد تاثير مثبت داشت؟ اگر فرهاد براي سامان دادن به بخش خصوصي زندگي‌اش به قطر رفت (كه البته فاصله‌اي چند هزار كيلومتري با دبي و محل زندگي دخترش داشت) چرا امروز و در فاصله كمتر از يك سال عزم بازگشت كرده؟ اگر براي قراردادي جديد رفت، باز هم چرا امروز همه خواستگارهايش را از دست داده؟ فرهاد مجيدي در 35 سالگي چقدر بي‌تجربه بود كه زندگي‌اش در 36 سالگي را اينگونه بازيچه دست مربيان يا مديراني كند كه به راحتي از كنار نامش مي‌گذرند و او را پس مي‌زنند. 
 
ريشه مشكلات فرهاد و امير قلعه‌نويي مختص امروز و ديروز نيست. فرهاد وقتي مي‌خواست استقلال را ترك كند، چقدر از بابت بقاي مظلومي اطمينان داشت؟ چقدر مطمئن بود كه امير دوباره روي نيمكت استقلال نمي‌نشيند؟ 
 
چقدر باور داشت كه سرمربيگري در استقلال باز هم به دست گروهي نمي‌افتد كه با او دچار مشكلاتي ريشه‌اي هستند؟ فرهاد از استقلال رفت اما آيا خودش مي‌داند كه همين رفتن او، يكي از مهم‌ترين دلايل بازگشت دوباره امير به استقلال بود؟ اگر فرهاد بود و تنها يك بار، يك گل سه امتيازي مي‌زد، فاصله يك امتيازي استقلال و سپاهان حذف مي‌شد و هم او اسطوره استقلال باقي مي‌ماند، هم امروز پرويز مظلومي روي نيمكت استقلال مي‌نشست. فرهاد تيشه زد، هم به خودش و هم به مرداني كه در تمام روزهاي حضورش در استقلال پشت او ايستاده بودند. 
 
اما امروز داستان مجيدي، دردناك‌تر و تراژيك‌تر از اخباري است كه در مورد اختلافات او با امير و يا حتي يك جواب رد از سوي باشگاه به وي مي‌شنويم. فرهاد مجيدي، ميان چند راهي‌هايي گير كرده كه معلوم نيست به هيچ نتيجه و هدف و مقصدي برسند. مس در كرمان جواب قطعي و قانع كننده‌اي به فرهاد نمي‌دهد. 
 
مربي‌اش مصاحبه مي‌كند و مدعي مي‌شود نامي‌هاي بيرون مانده، براي بالا بردن قيمت خود نام مس را مي‌آورند. آن طرف تبريزي‌ها براي حضور مجيدي بر خلاف تمام ستاره‌هاي ديگري كه تا امروز براي‌شان سر و دست شكسته‌اند هيچ واكنش مثبت و رو به جلويي نشان نمي‌دهند. ادعا مي‌كنند با مديربرنامه‌هاي فرهاد به نتيجه نرسيده‌اند و حتي با اميدواري هم حرفي از مذاكرات آينده نمي‌زنند.
 
حالا يك نام جديد را مي‌شنويم... ملوان! گزينه‌هاي بعدي مجيدي چيست؟ تيم‌هايي كه به زودي در مورد آنها خواهيم شنيد كدام باشگاه‌ها خواهند بود؟ فجرسپاسي؟ مس سرچشمه؟ شهرداري تبريز؟ گهر زاگرس؟ فرهاد، پسر محبوب آبي‌ها چگونه به اينجا رسيد؟ تنها با يك تصميم؟ تنها با يك اشتباه؟ جدايي فرهاد از استقلال، با هر دليلي و با هر بهانه‌اي، ارزش اين روزها را داشت؟
 
سكوهايي كه براي فرهاد فرياد مي‌زد و نامش را مي‌خواند، فصل بعد را در كدام تيم سپري خواهد كرد؟ آينده‌اي كه پيش روي فرهاد مجيدي قرار گرفته چيست؟ انتظار كشيدن تا كنار رفتن امير از استقلال؟ آيا عمر بازيگري فرهاد در زمين‌هاي فوتبال كفاف اين آرزوي باقي مانده را دارد؟ فرهاد با خودش و آخرين روزهاي فوتبالش چه كرد؟! اگر مي‌ماند، چه كسي مي‌توانست او را از خانه‌اش بيرون كند؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها