به گزارش 598 به نقل از فارس، صادق زيباكلام دوشنبه شب با حضور در
مناظرهاي با حجتالاسلام والمسلمين رهدار در دانشگاه صنعتي اصفهان به
بررسي ريشههاي ضديت با آمريكا و آمريكا ستيزي در ايران پرداخت.
وي اظهار داشت: تقريباً از اوايل انقلاب وقتي به نزديك 13 آبان ميرسيم در
بسياري از دانشگاهها به اين مناسبت سخنرانيهايي برگزار ميشود كه خود من
هم در اين يك هفته اخير براي سومين بار است كه در چنين مراسمي حضور پيدا
ميكنم.
زيباكلام گفت: در بحث ايران و آمريكا ميتوان با دو رويكرد مسئله را نگاه
كرد؛ اول اينكه فرض را بر اين بگذاريم كه انقلاب اسلامي ايران در تضاد و
تقابل با كشور آمريكا است و اينكه بگوييم در سه دهه گذشته آمريكاييها
اقدامات و توطئههايي عليه ما انجام دادهاند و بارها سعي كردهاند به نظام
جمهوري اسلامي ايران ضربه وارد كنند كه هر بار به نحوي با شكست روبهرو
شدند.
اين استاد علوم سياسي ادامه داد: اين ديدگاهي بوده كه در سه دهه گذشته با
تكيه بر دو فرض وجود دارد؛ اول اين كه آمريكا بعد از انقلاب و سرنگوني
پهلوي در ايران منافع خود را در ايران از دست داد و با ما دشمني دارد؛ فرض
دوم بر اين است كه ذات آمريكا و اساساً قدرتي مثل او نظامي همچون جمهوري
اسلامي را بر نميتابد چرا كه آمريكا ميخواهد حكومتي مطيع و وابسته در
ايران وجود داشته باشد كه بتواند اين حكومت را تحت نظارت و كنترل خود داشته
باشد.
وي اضافه كرد: بر اساس اين موضوع است كه آمريكا در طول اين 30 سال دست به
توطئههاي گوناگوني عليه ايران زده كه از جمله اين توطئهها ميتوان به
توطئه انجام شده در اول انقلاب اشاره كرد كه آمريكاييها سعي داشتند
ليبرالها را در ايران روي كار آورند كه بعد از اشغال سفارت آمريكا در
ايران اين توطئه شكست خورد؛ اسناد آن هم نشان از اين داشت كه دولت موقت و
بنيصدر جاسوس بودند.
زيباكلام ادامه داد: پس از اين موضوع آمريكا سعي كرد با راه اندازي مسئله
طبس گروگانها را آزاد كند كه آن هم با شكست مواجه شد؛ بعد از حادثه طبس
قصد انجام كودتاي نوژه را داشت كه اين توطئه هم با شكستي ديگر براي
آمريكاييها همراه بود؛ بعد از آن آمريكا با تجهيز صدام حسين عراق را عليه
ايران وارد جنگ كرد كه آن هم با شكست روبهرو شد؛ سپس به تهاجم فرهنگي و
شبيخون فرهنگي روي آورد كه باز هم شكست خورد و براي تكميل پروژه توطئههاي
خود دست به محاصره اقتصادي عليه ما زد كه باز هم راه به جايي نبرد و شكست
خورد؛ بعد ايران را تهديد نظامي كرد كه باز هم شكست خورد؛ 11 سپتامبر را
توسط القاعدهاي كه مورد حمايت آنها بود ايجاد كرد تا بتواند در منطقه حضور
نظامي داشته باشد كه باز هم شكست خورد؛ در بحث هستهاي عليه ما وارد عمل
شد كه باز شكست خورد؛ آخرين توطئه آن هم برنامه فتنه 22 خرداد بود كه باز
هم شكست خورد و آمريكاييها از اين همه شكست مانند تيمور لنگ كه نظارهگر
تلاش مورچهاي كه از ديوار بالا ميرفت تا دانه را به بالا برد درس گرفته و
امروز عليه ما با يك توطئه جديد تحت عنوان جنگ نرم وارد ميدان شدهاند و
ما اكنون در اين فاز هستيم.
زيبا كلام تصريح كرد: اين رويكرد عمومي است كه در طي اين سه دهه گذشته در
مواجهه با آمريكا وجود داشته است؛ اما سوال اساسي و بنيادي اين است كه
واقعاً ريشه ستيزها و اين تضادها بر سر چيست چرا كه اگر بگوييم ما مبارز
هستيم و مورد ظلم واقع شديم اين معني را ميدهد كه در جهان يكي دو كشور
مستقل بيشتر وجود ندارد و كشورهايي كه با آمريكا رابطه دارند همه نوكر و
تحت سلطه حكومت استكباري آمريكا هستند.
اين استاد علوم سياسي افزود: اگر بگوييم با كل نظام فكري و ايدئولوژيكي غرب
مشكل داريم اين موضوع راحتتر قابل فهم است تا اينكه بگوييم با بخشي از
غرب با مشكل مواجه هستيم.
وي با اشاره به مسئله طبس ادامه داد: در اين ماجرا آمريكاييها براي
پاسخگويي به افكار عمومي جهان زير فشار بودند و براي همين لازم بود دست به
چنين اقدامي بزنند تا گروگانهاي خود را در ايران آزاد كنند هر چند اميد
زيادي به موفقيت عملي آن نداشتند و اين عمليات با شكست كامل مواجه شد اما
اين دليل بر اين نيست كه بگوييم آمريكا به ايران حمله نظامي كرد چرا كه
هواپيماهايي كه اين عمليات را انجام دادند هواپيماهاي باربري بود نه نظامي.
زيباكلام در خصوص اصطلاح جنگ نرم در ايران گفت: اين اصطلاح در ايران توليد
شده و زاده همان تفكر توهم توطئهاي است كه در ايران و برخي از سران وجود
دارد؛ اگر شما اين واژه جنگ نرم را در گوگل سرچ كنيد خواهيد ديد كه تمام
منابعي كه خواهد آمد اكثرا منابع ايراني است؛ اين نشان از اين دارد كه چنين
ادبياتي در ايران توليد شده است.
اين كارشناس علوم سياسي در ايران اظهار داشت: در ابتدا بايد ديد كه در ذات
انقلاب اسلامي در ابتدا آمريكا ستيزي وجود داشت يا نه كه اگر به شعارهاي
انقلاب بنگريم خواهيم ديد كه مسلما چنين چيزي نبوده است.
وي گفت: من شما را ارجاع ميدهم به سخنان امام(ره) در پاريس در مصاحبههايي
كه از ايشان مي شد؛ عمدهترين پرسشي كه از ايشان ميشد اين بود كه هدف شما
از مبارزه چيست؟ حكومت اسلامي مد نظر شما چه حكومتي خواهد بود؟ ولي هيچ
كسي نميپرسيد شما با آمريكا ستيز داريد يا نه؟ زيباكلام ريشه آمريكا ستيزي
را مربوط به گذشتههاي حتي قبل از انقلاب دانست و اظهار داشت: بايد با
ديدي تاريخي ريشه آمريكاستيزي را در ايران بررسي كنيم؛ بايد ديد چرا اين
آمريكا ستيزي در ايران به وجود آمد و ريشه آن چيست و چرا اين آمريكا ستيزي
از اول انقلاب تاكنون در ايران مانده است؛ چرا كه اگر بگوييم چنين رويهاي
بيشترين تاثير را روي ايران گذاشته است اغراق نكردهايم.
وي با اشاره به سقوط حكومت رضا شاه و پايان حكومت ديكتاتوري وي گفت: بعد از
رضا شاه يك فضاي نسبتاً باز سياسي نسبت به گذشته در ايران به وجود آمد كه
در آن زمان به خاطر همين، ايدئولوژيهاي سياسي با شتاب جاي خود را در ميان
اقشار مختلف جامعه باز كردند كه از جمله مهمترين اين ايدئولوژيها در آن
زمان ايدئولوژي ماركسيسم به رهبري حزب توده در آن زمان بود كه همزمان بود
با نفوذ بي حد و حساب ماركسيسم جهاني در عرصههاي بين الملل كه اين
ايدئولوژي الگويي را در جهان مطرح كرده بود به اين عنوان كه در جهان دو قطب
وجود دارد يكي كشورهاي عقب مانده و ديگر قطب كشورهاي توسعه يافته كه
معمولاً اين دو قطب منافعشان در تضاد با هم تامين ميشود و گروه دوم
ميخواهد گروه اول را تحت سلطه خود نگه دارد.
اين كارشناس علوم سياسي ادامه داد: مسلماً چنين ديدي در آن زمان در ايران
به دست ماركسيستها جاي باز كرد و هنوز هم چنين ديدي نشأت گرفته از همان
ديدگاههايي است كه ريشه آن در تاريخ ماست.
وي گفت: اگر امروز هم ما بخواهيم با چنين ديدي به اين مسئله نگاه كنيم پس
بايد مصدق را هم وابسته به نظام امپرياليستي آمريكا بدانيم؛ اگر بخواهيم با
چنين ديدي بنگريم پس بايد بسياري از نهضتهاي اسلامي را هم هر چند بعدها
ماركسيسم شدند وابسته به امپرياليسم آمريكايي بدانيم.
زيباكلام تصريح كرد: ما بايد ببينيم چرا در يك كشور مسلمان آن هم شيعه
اساساً تفكر ماركسيستي اين قدر نفوذ پيدا كرد به طوري كه در زمان انقلاب
اكثر جنبشهاي مذهبي روشنفكران و نويسندگان يا از هواداران ماركسيسم بودند و
يا خود تودهاي بودند؛ ما بايد ريشهيابي كنيم كه چرا ماركسيسم مانند نقل و
نبات در اپوزيسيون ايران به اين شدت رشد كرد.
كارشناس علوم سياسي اضافه كرد: سوال من اين است كه چرا بايد ماركسيسمي كه
بعد از فروپاشي شوروي رو به افول رفت توانست خود را در ايران باز توليد
كند؛ مگر نه اينكه به خاطر ريشه همين تفكرات آمريكا ستيزي بوده است كه
امروز ما شاهد اين هستيم كه جريان اصولگرايي همان ماركسيسم است و چه بسا
حتي از ماركسيستها يك قدم جلوتر گذاشتهاند.
زيباكلام يكي از مهمترين دلايل نفوذ ماركسيسم را عقب ماندگي علوم سياسي در
ايران دانست و گفت: به همين دليل است كه ماركسيسم مرتب در ايران به باز
توليد ميرسد، البته به خاطر برخي ملاحظات سياسي هم هست چرا كه دشمني با
استكبار به تعريف آنها كه امروز آمريكا پرچم دار آن شناخته ميشود يكي از
نقاط مشترك ماركسيسم و حكومت ماست؛ اين مسئله در جريان اصولگرايي به حدي
است كه حتي آنها يك گام جلوتر از ماركسيستها هستند؛ آمريكا را نماد ظلم و
جمهوري اسامي را نماد يك حكوكت مبارز عليه ظلم عنوان ميكنند.
زيباكلام با دفاع مجدد از رضاخان و تقدير از خدمات وي در دوران
حكومتدارياش اظهار داشت: من معتقدم تاريخ بهترين تعيين كننده است به شرطي
كه تحريف نشود؛ به نظر من رضا شاه خدمات زيادي را به ايران كرد؛ من معتقدم
كه ايران مديون دو نفر است؛ يكي شمشير آغامحمدخان و ديگري چكمه رضاخان؛ هر
چند در دوران رضا شاه فضاي بسته و يكتاتوري حاكم بود ولي همين رضا خان
توانست يكارچگي را در ايران حفظ كند و تماميت ارزي را حفظ كند و خدمات
عمراني زيادي را براي ما به ارمغان بياورد.
اين استاد علوم سياسي با تاكيد بر حفظ منافع ملي ايران بيان داشت: در سياست
خارجه منافع ملي است كه تعيين كننده است ما نه براي هميشه دوستان و
همپيمانان بين المللي داريم و نه براي هميشه دشمن ديگر كشورها هستيم، بلكه
آنچه براي ما ملاك است منافع هميشگي است كه اگر اين منافع را در نظر
بگيريم خواهيم ديد كه دشمني با آمريكا هيچ سودي براي ما طي اين سه دهه
نداشته بلكه لطمات زيادي نيز به كشور ما وارد كرده است.