مهند حامد: نحوه چینش آراء منتخبین و شکست خوردگان انتخابات ریاست جمهوری مصر و بررسی آراء ناکامان بزرگ این انتخابات همچون عمر موسی، موضوعی است که شاید با بررسی دقیق آن بتوان به تصوری نزدیک به واقعیت از جامعه امروز مصر دست پیدا کرد. اینکه چگونه احمد شفیق به عنوان چهره تابلودار رژیم مبارک نزدیک به نیمی از آراء را به خود اختصاص داده است و یا اینکه چگونه چهرهای محبوب چون ابوالفتوح از گردونه کنار میرود اتفاقاتی است که به بررسی دقیق و کارشناسی نیازمند است.
به گزارش رجانیوز انتخابات مصر را باید یکی از آن دست انتخاباتهایی دانست که در آن رسانهها، مراکز آمارگیری و نخبگان در پيشبيني فرجام انتخابات، دچار اشتباه محاسباتی شدهاند. انتخاباتی که در آن تا قبل از برگزاری و اعلام نتایج دور اول، هیچکس تصور نمیکرد چهره ای مانند عمرو موسی از دور رقابت حذف شود و از طرف دیگر احمد شفیق به دور دوم راه یافته و رای قابل توجهی کسب کند.
در روزهای پس از سرنگونی مبارک، شاید با وجود حضور گزینههایی چون محمد البرادعی رئیس پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی و خیرت شاطر چهره بارز اخوان المسلمين، کاندیداتوری چهرههای کمتر شناخته شدهای چون محمد مرسی و احمد شفیق به ذهن هیچکس متبادر نمیشد. اما پس از اینکه خیرت شاطر به دلیل داشتن سابقه محکومیت در نظام مبارک توسط هیئت نظارت بر انتخابات رد صلاحیت شد، و محمد البرادعی اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری این کشور شرکت نمیکند، عرصه برای رقابت کاندیداهای کمتر شناخته شده باز شد.
با این حال، مراکز آمارگیری انگشت اشاره را به سمت عبدالمنعم ابوالفتوح و عمرو موسی نشانه رفته و این دو را جدیترین گزینههای برای تصدی پست ریاست جمهوری مصر معرفی میکردند. عبدالمنعم ابوالفتوح داراي پايگاه مردمي قوي در بين اسلامگرايان مصر است. با اينكه او گزينه اخوان المسلمين براي انتخابات رياست جمهوري نبود، اما توانست حمايت بخش عمده اي از بدنه جريان اخوان المسلمين و همچنين حمايت كامل حزب نور (جريان سلفي مصر) را كسب كند. چرا كه وي نسبت به محمد المرسي پيشينه قويتري داشت و حتي گروههايي از غير مسلمانان را نيز همراه خود كرده بود. ولي تجربه چند دهه اخوان المسلمين در تبليغات و بسيج تودههاي مردم، توانست به تدريج جايگاه محمد مرسي را نسبت به ديگر نامزدها بالا ببرد، تا جايي كه بزرگترين تجمع مردمي در حمايت از كانديداها نصيب محمد مرسي شد.
اما در جبهه مقابل و سنگر جريانهاي سكولار، پس از كناره گيري البرادعي، شانس تصدي پست رياست جمهوري براي عمرو موسي افزايش يافت. موسي در كارنامه خود سابقه 10 سال وزارت خارجه در دولت مبارك را دارد. وي پس از وزارت خارجه به عنوان دبير كلي اتحاديه عرب برگزيده شد. تصويري كه از وي در ذهنها وجود داشت صرفا تصوير يك ديپلمات بود و بدلیل حضور كمرنگ ترش در رژیم مبارک، در ابتدا انتظار ميرفت جايگاه بهتري نسبت به احمد شفيق داشته باشد.
اما پس از مناظره تلويزيوني عبدالمنعم ابولفتوح و عمرو موسي، عمرو موسي عملا از دور رقابت حذف شد. اين اولين مناظره در جهان عرب بود كه در آن دو نامزد رياست جمهوري در برابر ديدگان مردم به بحث ميپرداختند. در اين مناظره ابوالفتوح توانست به عمرو موسي ضرباتي كاري وارد كند، اما به دليل اينكه جامعه عربي با اين نوع از مبارزات انتخاباتي آشنا نبود، ابوالفتوح نيز بسياري از هوادارانش را از دست داد. چنين بازخوردي از اين مناظره باعث شد كه ديگر هيچ يك از كانديداها تن به مناظره ندهند، علی الخصوص احمد شفيق كه حتي در نشست هاي خبري، حرفهايش را از روي كاغذ ميخواند. بنابراين فضا براي محمد مرسي و احمد شفيق بيش از پيش باز شد.
این در حالی است که رکود و بی ثباتی شدید اقتصادی ناشی از شرایط پس از انقلاب به صورت سنگینی برفضای انتخابات اخیر مصر سایه افکنده بود. برای اقتصادی که در زمان مبارک بدون تولید ناخالص ملی قابل توجه و وابسته به برخی کمکهای خارجی از سوی امریکا در قبال تعهد به پیمان کمپ دیوید خود را سرپا نگه داشته بودف ناآرامیهای ناشی از انقلاب ضربهای کاری به شمار میآمد. میدانهای شلوغ پایتخت که میزبان ماهها تحصن و زدوخورد بود، کسب و کار را در قلب پایتخت متوقف كرده، و صنعت توریسم مهمترین منبع درآمد مصریان را به طور کل از گردونه اقتصاد خارج کرده بود.
و شاید همین شرایط بود که فضا را برای مانور احمد شفیق در انتخابات مصر فراهم کرد. تصویری که از احمد شفیق توسط رسانههای نزدیک به سعودی و رسانههای غربی تلاش شد تا ارائه شود، تصویر فردی نظامی و پراگماتيست بود. شفیق سپهبد نیروی هوایی بود که همچون حسنی مبارک، سابقه خلبانی و فرماندهی نیروی هوایی را داشت. شرایط اقتصادی خاص مصر و مطالبه بخش قابل توجهی از مردم برای رسیدن به شرایط ثبات اقتصادی برگ برندهای بود که شفیق بخوبی در تبلیغات انتخاباتیاش از آن استفاده کرد تا هم از سویی خود را شخصی قاطع و عمل گرا و دارای خوی متکبرانه معرفی کرد، و هم از سوی دیگر جریانات اسلامگرا را جریاناتی بیتوجه به معیشت مردم و صرفا بدنبال اهداف سیاسی معرفی کند. تلاشی که تا حدودی در دور اول انتخابات موثر بود.
از سوی دیگر مسیحیان قبطی نيز بخش قابل توجهی از سبد رأي شفيق را شکل دادند. قبطیها اقلیتی 10 درصدی هستند که همواره از اینکه اسلام گرایان قدرت را به طور كامل در دست بگیرند، هراس داشته اند. با اینکه قبطیان نیز در سرنگونی حسنی مبارک نقش داشته اند، اما آنها نیز ریاست احمد شفیق را، بر ریاست محمد المرسی، رئیس حزب آزادی و عدالت – شاخه سیاسی اخوان المسلمین ترجیح دادند.
این در حالی بود که تبلیغات رسانه ای مداوم غرب و رسانه های عربی وابسته به عربستان ذهن ها را نسبت به احمد شفیق تلطیف کرده و توانست سابقه ننگ وی را تا حدودی از ذهنها پاك كند.
اما واقعیتی که نباید آنرا نادیده گرفت، میزان صداقت کمیته انتخابات مصر در اعلام واقعی آراء کاندیداهاست. امری که با تعویق یک هفتهای این اعلام و حواشی مختلف آن، حرف و حدیثهای جدی را پیرامون واقعی بودن میزان رای احمد شفیق در رسانههای عربی و مصری به وجود آورد.
هر چند نمیتوان منکر این حقیقت شد که احمد شفیق آراي درصد قابل توجهی از مردم مصر را با خود همراه کرده بود، اما در شرایطی که چند ماه قبل و در انتخابات پارلمان مصر، اسلام گرایان بیش از 70% از پارلمان را نصیب خود کردند، به نظر نمیرسد این مدت کوتاه، زمان کافی برای سقوط این چینی آراء آنها باشد. و حتي اگر بپذیریم آراء اسلامگرایان در این مدت کوتاه این چنین سقوط كرده است، پذیرفتنی نیست که این آراء به سبد شخصيتي مثل احمد شفيق ریخته شده باشد.
به نظر میرسد جبهه غرب، چاره ای جز پذیرفتن ریاست محمد المرسی نداشت، چرا که در غیر این صورت، مردم نه تنها احمد شفیق را سرنگون میکردند، بلکه سرنوشت شورای نظامی به عنوان آخرین مهره غرب در مصر را نیز به خطر میانداخت. شاید بهترین راه اعلام اینچنینی انتخابات بود تا هزینه ی کمتری در این شکست پرداخت شود.