کد خبر: ۶۴۹۰۹
زمان انتشار: ۱۰:۳۵     ۱۳ تير ۱۳۹۱
بولتن نیوز:به دنبال اعلام خط فقر که از سوی دکتر جمشید پژویان رئیس شورای رقابت با عنوان 946 هزار تومان برای سال 89 اعلام شده، واکنش های مختلفی از سوی مردم و کارشناسان را شاهد بوده ایم.

اولین نکته این است که این رقم برای سال 89 تعریف شده و با توجه به تورم موجود و دوبرابر شدن نرخ ارز و اجرای هدفمندی یارانه ها، حتما حالا باید خط فقر را 1 میلیون و 300 هزار تومان اعلام کنند. که این رقم بازهم مشکلات و واکنش های خاص خود را دارد و حداقل 80 درصد جامعه ایران را ناراضی می کند و هیچ تناسبی با خط فقر مناطق مختلف کشور ندارد.

این عدد تنها می تواند معیار متوسطی را برای کل کشور ارائه دهد اما نه در شهرهای بزرگ مانند تهران میتواند معیار مناسبی باشد و نه در شهرها و روستاهای کوچک تناسبی با واقعیت ها دارد.
زیرا در روستاها و شهرهای کوچک کشور، مبلغ 900 هزار تومان بسیار بالاتر از سطح زندگی خانواده هاست و مردم این شهرها از خود می پرسند اگر این رقم خط فقر است پس ما خیلی زیر خط فقر هستیم و دیگران در شهرهای بزرگ خیلی بهتر از ما زندگی می کنند.
در شهرهای بزرگ هم این رقم با واقعیت های زندگی پر خرج مردم مطابقت ندارد و نظر آنها را جلب نمی کند.
در نتیجه اولین موضوعی که به ذهن می رسد این است که چرا خط فقر برای تمام مناطق ایران به صورت تفکیک شده و تفضیلی و براساس معیارهای زندگی در هر منطقه اعلام نمی شود؟ و دوم این که اعلام چنین رقمی چه مشکلی را حل می کند وقتی نه با واقعیت ها تطبیق می کند و نه کمکی به  مردم می کند و نه رضایت خانواده ها را در بر دارد چه نتیجه ای خواهد داشت؟
این روش اعلام خط فقر، یا نارضایتی به دنبال دارد یا ناامیدی  و یاس از نداشتن چنین درآمدی، براین اساس باید اعلام شود که این نرخ یک رقم متوسط براساس میزان کالری و تنها برای استفاده کارشناسان است و برای خانواده ایرانی در حدود 80 درصد مناطق مختلف کشور راهگشا نیست.
از آن جا که معمولا در بررسی خط فقر موضوع میزان کالری مورد نظر است و روش مورد نظر دکتر پژویان مبتنی بر کالری مورد نیاز است، در نتیجه بسیاری معتقدند که این خط فقر درست نیست و با واقعیت های اقتصادی کشور مطابقت ندارد زیرا در شهرهای بزرگ مانند تهران، زندگی بسیار پر هزینه تر است و تنها مبلغ اجاره آپارتمان حدود 700 تا 800 هزار تومان است و با هزینه های دیگر می توان گفت که این مبلغ شاید در حد متوسط کشور و استان های دور از مرکز مانند هرمزگان و... درست باشد.
نکته دیگر این است که این مبلغ برای سال های قبل محاسبه شده و اگر در سال 90 و 91 بخواهیم خط فقر را محاسبه کنیم با توجه به تورم  اخیر و رشد هزینه ها بعد از دو برابر شدن نرخ ارز و اجرای هدفمندی یارانه ها و... باید خط فقر را بالاتر در نظر گرفت. براین اساس، رقم حدود 1 میلیون و 300 هزار تومان نه برای کارمندان  و کارگران و نه برای مناطق مختلف کشور، راضی کننده نیست.

ضمن این که روش تامین کالری نمی تواند در دنیای امروز که هزینه  لوازم خانگی و اجاره مسکن، تحصیل و تفریح و... نسبت به هزینه خوراک بسیار بالاتر است، مبنای محاسبه خط فقر باشد زیرا در هر حال مردم در مقایسه با امکانات زندگی همشهری و هم وطن خود، ملاک احساس فقر را تنها کالری در نظر نمی گیرند بلکه سطح زندگی امروزه را مبنای مقایسه و احساس فقر خود تلقی می کنند.

در شهرهای امروز کشور ما، هزینه های زندگی بیش از اینهاست زیرا مثلا با کرایه تاکسی و حمل ونقل و مدرسه غیر انتفاعی و اجاره خانه 800 هزار تومانی در تهران، نمی توان قبول کرد که خط فقر 946 هزار تومان باشد.
اگر قرار باشد که مدرسه غیر انتفاعی و هزینه خودرو، لباس و سفر، اوقات فراغت و... را اضافه کنیم رقم مورد نیاز برای تامین زندگی به 3 تا 4 میلیون تومان می رسد.
براین اساس، خط فقر نمی تواند برای کل کشور اعلام شود زیرا اساسا سطح زندگی شهری و روستایی و همچنین شهر بزرگ با هزینه اجاره و تحصیل و تفریح و رفت وآمد چند برابر شهرهای کوچک است. در نتیجه برای استان ها و مناطق مختلف کشور باید خط فقر را به صورت تفضیلی اعلام کرد و این معیار اعلام شده تنها می تواند مبنای محاسبه و برنامه ریزی دولت و کارشناسان باشد که می خواهند مخارج خانوار در کل کشور را محاسبه کنند یا نیاز کشور را به طور متوسط برآورد کنند.
اما طبیعی است که در شهری مانند تهران و شهرهای بزرگ، این ارقام قابل اعتنا نیست.

عده ای نیز معتقدند که اعلام این نرخ که بالاتر از مزد و حقوق بسیاری از اقشار جامعه است باعث می شود که نان آور خانواده و زن و مردی که مسوول تامین معاش خانواده هستند مورد انتقاد فرزندان و اطرافیان قرار گیرند و به آنها می گویند که باید شغلت را عوض کنی. این چه شغلیه که شما دارید؟!  چرا کمتر از خط فقر درآمد داری؟

عده ای نیز می گویند کسانی که قرار است ازدواج کنند یا شغلی برای خود دست و پا کنند با مشاهده این اعداد و ارقام احساس ناامیدی دارند. در نتیجه ترجیح می دهند که از این نرخ ها در سطح افکار عمومی باخبر نشوند.

اما واقعیت این است که اگر به قاعده علم اقتصاد وعلوم اجتماعی معتقدیم و یک سطح استاندارد را برای زندگی اجتماعی می پسندیم بهتر است که از راهنمایی ها و اعلام شاخص های استاندارد شده باخبر شویم.
البته لازم است اشاره کنیم که این عدد 946 هزار تومان مربوط به کل ایران است و طبیعی است که در شهری مانند تهران نسبت به استان های سیستان و بلوچستان و هرمزگان و... سطح زندگی و هزینه ها بسیار پایین تر است.
در شهرستان ها، این رقم می تواند بسیار مناسب باشد یا بالاتر از رقم واقعی خط فقر دراین شهرها باشد.
علاوه بر موضوع تامین پول برای خرید مواد غذایی  و کالری مورد نیاز، باید مسائل عرفی جامعه ایران را نیز به آن اضافه کنیم. به عنوان مثال در جامعه ایران اگر خانواده ای یک فرزند داشته باشد و دو اتاق خواب، احساس فقر نمی کند زیرا یک اتاق برای فرزند خود دارند، اما اگر دو فرزند داشته باشند در آن صورت، اگر هر دو دختر یا هر دو پسر باشند فقیر محسوب نمی شوند زیرا برای هر دو فرزند مناسب است اما اگر دو فرزند یکی پسر و یکی دودختر داشته باشند در آن صورت ترجیح می دهند که دو اتاق برای فرزندان خود داشه باشند و لذا اگر کمتر از سه اتاق خواب داشته باشند خود را فقیر محسوب می کنند.
چنین تعارف عرفی وهمچنین تفاوت زیاد سطح زندگی در شهرهای بزرگ و کوچک، ضرورت تعریف خط فقر برای تمام کشور به صورت تفضیلی و جزئی را مطرح ساخته است و هر شهر  و منطقه ای باید خط فقر متفاوتی داشته باشد و یک رقم متوسط نیز برای کل کشور به کارشناسان و دولت اعلام شود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها