کد خبر: ۶۴۷۶۲
زمان انتشار: ۱۸:۲۳     ۱۲ تير ۱۳۹۱

دو سال پیش، حسینیه امام خمینی(ره) به مرکز توجه بسیاری از رسانه‌های فرهنگی و سینمایی تبدیل شد؛ جایی که مقام معظم رهبری طی دیداری با دست‌اندرکاران مجموعه‌های نمایشی صداوسیما توصیه‌های کاربردی و مهمی را مطرح کردند.

 به گزارش فارس ، دو سال پیش، 12 تیرماه 89، طبقه دوم حسینیه امام خمینی(ره) به مرکز توجه بسیاری از رسانه‌های فرهنگی و سینمایی داخلی و حتی خارجی تبدیل شد. جایی که مقام معظم رهبری طی دیداری صمیمانه با هنرمندان و دست اندرکاران مجموعه‌های نمایشی صداوسیما و برخی دیگر از اصحاب رسانه ملی، بیانات وتوصیه‌های کاربردی و مهمی را در مورد هنرهای نمایشی و برخی نکات محتوایی همیشه مغفول مانده آثار هنری عرضه داشتند.
 
خبرگزاری فارس تصمیم دارد تا در دومین سالگرد این دیدار مهم،‌ طی سلسله مطالبی به بازخوانی بیانات معظم له و به‌ویژه میزان به کارگیری عملی توصیه‌های ایشان توسط مدیران و هنرمندان رسانه ملی بپردازد.
 
جلسه مقام معظم رهبری با هنرمندان و دست اندرکاران رسانه ملی در 12 تیرماه 1389، پیش از هر چیزی دو نقطه تمایز با دیگر جلسات این چنینی داشت. اول؛ این جلسه از حیث ترکیب هنرمندانی که در آن حضور یافته بودند، اگر نگوییم بی‌سابقه، قطعاً کم سابقه بود. چنانکه معظم له خود نیز در ابتدای عرائض‌شان بدین نکته اشاره فرمودند: «به نظرم می‌رسد که تاکنون با این‌چنین جمع خوش‌ترکیبى بنده روبه‌رو نشدم، که بشنوم از مجموعه نظرات، و ببینم چهره‌هاى محبوبى را که اسم آنها یا خود آنها را فقط روى صفحه تلویزیون دیدیم.»
 
دوم؛ با وجود آنکه بیشتر وقت این جلسه (حدود صد دقیقه) به صحبت هنرمندان اختصاص یافت و رهبر معظم انقلاب فقط حدود سی دقیقه صحبت نمودند،‌ اما در همین مدت کوتاه نکاتی که از سوی ایشان بیان شد، به شدت مهم، کاربردی و البته مغفول مانده بودند. نکاتی که بیش از هر چیزی افق باز دیدگاه فرهنگی و شناخت مکفی ایشان از عرصه فرهنگ و هنرهای نمایشی را نشان می‌داد.
 
بنابراین با چنین توصیفاتی، بعد از دو سال پرداختن به محتوای این جلسه و کارکردی که هنوز هم می‌تواند داشته باشد، مورد عجیبی نیست. چه آنکه همین فراموشی عرفی رسانه‌ها در قبال چنین جلساتی، باعث شده است تا بسیاری از دلسوزان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و البته مخاطبان عام رسانه ملی، با مطالبات مقام معظم رهبری در قبال صداوسیما آشنا نباشند و این توصیه‌های مهم به فراموشی سپرده شود.
 
اگر بخواهیم نکات بیان شده از سوی رهبر معظم انقلاب در این جلسه را طبقه‌بندی کنیم، اهم این نکات به صورت زیر خواهد بود:
 
 
 
1. اهمیت هنر‌های نمایشی در جامعه امروز و علت اهمیت آن
 
2. لزوم برخورداری هنرمندان از یک نگاه جهانی
 
3. بی‌توجهی هنرمندان به برخی موانع و انتقادات
 
4. اهمیت بالاتر خطوط قرمز اخلاقی در مقایسه با خطوط قرمز سیاسی
 
5. عدم استفاده از برخی ارتباطات عشقی زائد در مجموعه‌های نمایشی
 
6. تفاوت بین انتقاد و نق زدن
 
7. لزوم وجود قهرمان در آثار نمایشی انتقادی برای فائق آمدن بر عامل شر
 
8. توجه به نقش هنرمند در دشمن شناسی
 
9. استفاده از زبان محاوره امروزی در آثار تاریخی
 
10. توجه به حضور رقبای بی‌انصاف رسانه‌ای
 
 
 
گرچه هر یک از نکات بالا می‌تواند خود موضوع یک یادداشت مفصل قرار گیرد، اما به صورت خلاصه در مورد هر یک از این محورها می‌توان با ذکر بیانات مقام معظم رهبری به شرح زیر نکاتی را بیان کرد:
 
 
 
* از توجه مقام معظم رهبری به محتوای سریال‌ها تا معیارهای صداوسیما
 
 
 
1- گرچه نفس حضور زعیم نظام اسلامی - با آن حجم دغدغه و مشغله - در جلسه‌ای با حضور هنرمندان مجموعه‌های نمایشی‌، خود به خود اهمیت موضوعات هنری و به‌ویژه‌ آثار نمایشی را نشان می‌دهد، اما تأکید رهبر معظم انقلاب در ابتدای عرائض بر این موضوع، بیش از پیش بر اهمیت هنرهای نمایشی و نیاز کشور به نوع مطلوب این هنر صحه می‌گذارد: « علت اینکه من می‌گویم آماده هستم و حوصله دارم از شماها بشنوم، این است که به نظر من تلویزیون، صدا و سیما و بخصوص بخش هنر نمایشى - بخش سریال و فیلم - امروز براى ما از همیشه مهم‌تر است. من به هیچ وجه یک نگاه مسامحى و گذرا و بارى به هر جهتى نسبت به تلویزیون ندارم. هنرهاى نمایشى خیلى مهم‌اند؛ ابعاد تأثیرگذارى و فرهنگ‌سازى هنرهاى نمایشى خیلى وسیع است...»
 
ایشان در ادامه به بیان علت این اهمیت هنرهای نمایشی به‌ویژه در فضای امروز جامعه می‌پردازند و به گفته رهبر انقلاب، اولین دلیل اهمیت هنرهای نمایشی نه جنبه سرگرمی آن، که از حیث انتقال مفاهیم و آرمان‌های ارزشمندی است که این ملت در طول این سی و چند سال پس از انقلاب اسلامی، بر آن ایستادگی کرده است: «امروز ما به عنوان یک ملتى که چون زنده است، چون حرف دارد، چون احساس هویت و وجود می‌کند، پس دشمن‌هاى بزرگى هم دارد، مواجهیم با دشمنى‌هائى از راه‌هاى مختلف، به شیوه‌هاى مختلف و از جمله به شیوه استفاده‌هاى هنرى و بیش از همه، هنر نمایش. این نشان می‌دهد که ما به عنوان یک ملت زنده، به عنوان یک مجموعه‌اى که در دنیا حرفى براى گفتن داریم و هدفى داریم، چقدر باید روى مسئله هنرهاى نمایشى اهتمام بورزیم و سرمایه‌گذارى مادى و معنوى کنیم. لذا من حقیقتاً به این موضوع اهمیت می‌دهم.»
 
حال بعد از گذشت دو سال از بیان این نکات کلیدی، باید پرسید که آیا در میان مدیران ارشد و بدنه سازمان، چنین تفکری حاکم هست یا خیر؟ آیا ارزش هر مجموعه نمایشی با میزان مخاطبان آن و میزان سرگرم‌سازی آن فیلم یا سریال سنجیده می‌شود یا کیفیت محتوا و نوع تأثیر آن بر مخاطب؟ آیا در ارزیابی یک مجموعه نمایشی، موارد مطروحه از سوی رهبر معظم انقلاب، مثل توجه به مسئله دشمن‌شناختی ملت ایران، بیان رسای پیام و اهداف انقلاب اسلامی و ترسیم هنرمندانه آرمان‌های انقلاب به میزان کافی امتیاز دارد؟ به نظر پاسخ روشن می‌آید و البته تلخ! که اگر چنین نبود، پس تقدیر از مجموعه‌ی نمایشی همچون «ساختمان پزشکان» - با آن حجم از مفاهیم نامناسب اخلاقی- در حدود یک سال بعد از بیان این نکات ارزشمند از سوی رهبری، چه دلیلی داشت جز اینکه این سریال فقط در جذب مخاطب موفق بود؟
 
 
 
* از تاکید رهبری بر نگاه جهانی تا برنامه «گپ» آی‌فیلم
 
 
 
2- اما از فحوای سخن رهبر معظم انقلاب، ‌در سطور بالا نکته مهم دیگری هم مستفاد می‌شود و آن لزوم داشتن یک نگاه جهانی در هنرمند است. آنجا که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «این نشان می‌دهد که ما به عنوان یک ملت زنده، به عنوان یک مجموعه‌اى که در دنیا حرفى براى گفتن داریم و هدفى داریم، چقدر باید روى مسئله هنرهاى نمایشى اهتمام بورزیم و سرمایه‌گذارى مادى و معنوى کنیم.» بنابراین نباید نگاه‌ها معطوف به داخل باشد.
 
اما متأسفانه در این دو سال و به خصوص در فضای بیداری اسلامی، به شدت از این نکته غفلت شده و با توجه به افزایش نفوذ شبکه‌های ایرانی در کشورهای منطقه، از پتانسیل بالای سریال‌های نمایشی برای انتقال آرمان انقلاب کمتر استفاده شده است. به طور مثال، همان‌قدر که پخش سریال‌هایی مثل «مختارنامه»، «امام علی (ع)»، «یوسف پیامبر»، «مدار صفر درجه» و ... در شبکه آی‌فیلم برای مخاطب عرب زبان مفید است، پخش برنامه‌ا‌ی مانند «گپ»، یا برخی سریال‌های طنز مثل «خوش‌نشین‌ها»، «چارچرخ» و ...، فقط کارکرد داخلی دارد و در بهترین حالت، مخاطب داخلی را سرگرم می‌نماید.
 
 
 
* اهمیت بالاتر خط قرمزهای اخلاقی نسبت به خط قرمزهای سیاسی
 
 
 
3- رهبر معظم انقلاب با اشاره به برخی موانع موجود بر سر راه هنرمندان و برخی انتقادات بی‌مورد، از آنان می‌خواهند به این موارد چندان توجه نکنند: «در حالى که بنده با هنرمندها از شکل‌هاى مختلف - بیشتر، هنرمندهاى عرصه شعر و ادبیات و قصه و این حرف‌ها - از دوران جوانى تا حالا زیاد سر و کار داشتم و لطافت و ظرافت روح اینها را می‌دانم، چه جور من از شما بخواهم و بگویم که آقا به این انتقادها توجه نکنید؛ کار خودتان را بکنید؟ خوب، می‌گویند، بگویند. بالاخره باب انتقاد باز است... من می‌خواهم به شما عرض کنم؛ خیلى دغدغه این را که حالا انتقاد می‌کنند و حرف می‌زنند و می‌گویند، نداشته باشید. اگر بنا باشد این دغدغه‌ها را ملاحظه کنید؛ دغدغه‌هائى که بعضى‌اش هم شاید واقعى نباشد - یعنى همان روح لطیف هنرمند است که تصور می‌کند - در واقع توهم دغدغه است، حقیقتاً امکان کار گرفته می‌شود.»
 
4- ایشان در ادامه به برخی انتقادات به جا و نگرانی‌های صحیح اشاره می‌کنند و موضوع خط قرمزها را مطرح می‌نمایند. اما در این میان، رهبر معظم انقلاب از اهمیت بالاتر خط قرمزهای اخلاقی نسبت به خط قرمزهای سیاسی سخن می‌گویند: «طرف دیگر قضیه این است که واقعاً خط قرمزهائى هست که باید رعایت شود. یک جاهائى عبور از برخى از خطوط قرمز اخلاقى - منظورم خطوط قرمز سیاسى هم خیلى نیست؛ عمدتاً انسان نگران اخلاق و دین و این چیزهاست - در بعضى از فیلم‌ها و سریال‌ها لزومى ندارد. انسان نگاه می‌کند، مى‌بیند این سریالِ خوش‌ساخت و خوش‌مضمون اگر این زائده را نداشته باشد، هیچ زیانى به این سریال نمی‌رساند...»
 
حال، دوباره این سوال پیش می‌آید که آیا سیاست‌گزاران فرهنگی حقیقتاً به اهمیت بالای خط قرمزهای اخلاقی واقفند؟ آیا در نظر مسئولان صداوسیما، زیر سوال بردن بنیان خانواده، ترویج روابط پیش از ازدواج و امثال آن همان‌قدر اهمیت دارد که انتقاد به فلان قوه، سازمان یا وزارت خانه خاص؟ 
 
 
 
* از مخالفت رهبری با عشق‌های مثلثی تا سریال‌هایی چون «شیدایی»
 
 
 
5- «بعضى از ارتباطات عشقى دختر و پسر که توى فیلم‌ها منعکس می‌شود، بد است، بدآموز است. این فرق می‌کند با آن چیزى که فرض کنید در سریال «اغماء» وجود داشت؛ کسى اول یک توهم یا تصورى به ذهنش مى‌آید، آخر سریال می‌فهمد نه، این اشکال نداشته. بله، این حق با شماست. اما اینکه شما نوع برخورد یک زن و مرد را، یک عشق غلط را - این عشق‌هاى مثلث و مربع را - توى فیلم بیاورید، این مضر است؛ این را کاریش نمی‌شود کرد. کارى کنیم که اینها توى فیلم‌ها نیاید.»
 
این بخش از بیانات، آن قدر واضح هست که نیازی به توضیح نداشته باشد و فقط می‌ماند یک سوال که حضور دوباره‌ی مثلث‌های عشقی – مثل آنچه در سریال «شیدایی» دیدیم- یا ترویج روابط پیش از ازدواج – مانند سریال «تا ثریا»- بعد از بیان این نکات از سوی رهبر معظم انقلاب چه محلی از اعراب دارد؟ و اصلاً صدور با تأخیر بیانیه‌ای از سوی معاونت سیما برای ممنوع کردن پرداختن به مثلث‌های عشقی در سریال‌ها آن هم در پاییز سال 90(یک سال ونیم پس از این دیدار و بیان این نکات) چه توجیهی دارد؟ چرا باید در ابلاغ این دستور، تا این حد تأخیر صورت گیرد؟
 
 
 
* تفاوت‌های بین انتقاد کردن و نق زدن از دیدگاه رهبری
 
 
 
6-شاید مهم‌ترین نکته‌ای که در این جلسه بیان شد، همین تفاوت انتقاد کردن و نق زدن بود. «یک فرق اساسى وجود دارد بین انتقاد کردن و نق زدن. انتقاد کردن این است که شما یک نقطه منفى را پیدا کنید، با تکیه بر نقطه مثبتى که در این اثر نمایشى شما، در این داستان شما وجود دارد، آن نقطه منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید... اما یک وقت این نیست؛ نق زدن است. آدم یک نقطه منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن. مگر نقاط منفى و نقاط ضعف از یک جامعه رخت برمی‌بندد؟ مگر به کلى ریشه‌کن می‌شود؟ شما این را برداشتید، یک چیز دیگر هست. این که جهتى نشد براى یک هنرمند، این که هدفى نشد، این که امتیازى نیست، افتخارى نیست؛ همین طور انسان نق بزند، سیاه‌نمائى کند، یأس بپراکند. شما وقتى زشتى را نشان می‌دهید، اما آن عامل خیرى را که بناست بر زشتى غلبه پیدا کند یا با آن مبارزه کند، نشان نمی‌دهید، در جامعه یأس پراکنده می‌شود و نومیدى به وجود مى‌آید؛ فیلم شما را که طرف نگاه می‌کند، می‌گوید: خوب، چه فایده؟ با آن تأثیر عظیمى که فیلم دارد، اثر نمایشى دارد.»
 
بدین ترتیب مرز میان سیاه‌نمایی و انتقاد سازنده به وضوح مشخص می‌شود و حجم بالایی از ممیزی صداوسیما کم می‌شود. به عبارت دیگر، می‌توان با چنین شرطی، فساد در نیروی انتظامی یا قوه قضائیه یا هر جای دیگری را نشان داد، اما تفوق اراده خیر برای از بین بردن فساد در این نهادها را هم پررنگ‌تر به تصویر کشید. این دقیقاً کاری است که در هالیوود انجام می‌شود و نقش قهرمانان هالیوودی اصولاً اصلاح سیستم است نه تغییر سیستم. از نمونه‌های موفق وطنی در این مورد هم می‌توان به «قلاده‌های طلا» اشاره نمود که بسیار ظریف و موثر، حضور یک جاسوس در نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات را به تصویر کشید، اما اراده غالب خیر را هم برای دستگیری این جاسوس در کنار آن قرار داد تا نشان دهد که اگر شری هست، خیری هم برای شکست آن وجود دارد.
 
 
 
* لزوم حضور قهرمان برای نشان دادن اراده خیر در جامعه
 
 
 
7- لزوم حضور قهرمان برای نشان دادن اراده خیر در جامعه، فراز دیگری از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این جلسه بود. «بالاخره در این داستان، این هنرمندى که این فیلمنامه را می‌نویسد یا این کارگردانى که کارگردانى می‌کند، می‌خواهند چه بکنند؟ می‌خواهند خروجى و محصول این مبارزه چه باشد؟ این خیلى مهم است. اگر محصول این مبارزه باید این باشد که در چالش خیر و شر، خیر بر شر فائق و غالب بیاید، پس بایستى شما حرکت خیر را، جریان خیر را توى این نمایش نشان بدهید. بله، حرکت شر را هم - ایرادى ندارد - نشان بدهید، اما معلوم بشود یک حرکت خیر وجود دارد که کاراکتر قهرمان دنبال آن است، براى آن مبارزه می‌کند، براى آن جانفشانى می‌کند؛ حتى گاهى جانش را بر سر آن می‌گذارد، براى اینکه به آن هدف برسد. یعنى درست است که شما عیب و زشتى را نشان دادید، اما یک چیز بزرگترى را نشان دادید و آن، جهاد براى مبارزه با این زشتى است.»
 
در این زمینه نیز رسانه ملی باید تلاش بیشتری را صرف کند. عموم سریال‌های رسانه ملی اصلاً قهرمانی ندارند و هر چه هست، هجوم یک‌باره سختی‌ها بر سر یک کاراکتر محوری است. در واقع کاراکترهای سریال‌های رسانه ملی عموماً انسان‌های ترحم برانگیزی هستند و نه قهرمانانی دوست داشتنی. چنانکه «ثریا» در سریال «تا ثریا» یا کاراکتر «رضا کیانیان» در سریال «راه طولانی».
 
 
 
* سریال‌هایی با دغدغه‌های عجیب برای ملتی در حال مبارزه
 
 
 
8- «ما در حال یک مبارزه عمومى هستیم. ملت در حال یک مبارزه عمومى است. خوب، در یک چنین شرائطى، وظیفه ماست که در زمینه کار سیاسى، جهت سیاسى، طعم سیاسىِ فیلم بدانیم چه کار داریم می‌کنیم. اگر شما به عنوان یک کارگردان، به عنوان یک هنرپیشه، به عنوان یک فیلمنامه‌نویس، به عنوان یک عامل مؤثر در پدید آمدن این اثر نمایشى و این اثر دراماتیک جاذب و جالب، به عنوان کسى که در این میدان فعال است - حالا یا فیلمنامه‌نویس است، یا کارگردان است، یا فیلمبردار است، یا هرچه - نقش ایستادگى و نقش دشمن‌شناسى را ایفاء کردید، نقش خودتان را شناختید و به آن عمل کردید، خود شما قهرمانِ یک داستان حقیقى هستید؛ خود شما می‌شوید یک قهرمان... این آن چیزى است که ما از جامعه هنرمند کشورمان، از شما مجموعه‌اى که بخصوص با صدا و سیما همکار هستید، انتظار داریم.»
 
این مورد هم از موارد مغفول مانده در سریال‌های سیماست. سریال‌هایی که متعلق به زمان حساس کنونی نیستند. سریال‌هایی با دغدغه‌های عجیب و غریب که هر زمان دیگری هم می‌توانند ساخته شوند و از این بدتر، تعداد بسیار کم سریال‌ها و فیلم‌هایی است که وجه دشمن‌شناسانه دارند.
 
اصولاً محافظه‌کاری در این عرصه، لطمه زیادی به میزان مخاطب سریال‌های نمایشی وارد کرده است؛ چنانکه این سریال‌ها اصلاً برگرفته از موضوعات روز سیاسی نیستند و در بهترین حالت، در مورد تورم و امثال آن، مواردی را مطرح می‌کنند. بدین ترتیب، جای خالی مجموعه‌های نمایشی با موضوعاتی مانند «ترور دانشمندان هسته‌ای»،‌ «فتنه 88»، «جنگ نرم فرهنگی و سایبری» و .. به وضوح احساس می‌شود. 
 
 
 
*  خیلى باید کار بشود تا بتوانید بر رقباى بى‌انصاف فائق بیایید
 
 
 
9- در انتهای جلسه، رهبر معظم انقلاب به 14 نکته‌ای که نوشته‌ بودند تا در این جلسه بیان کنند، اشاره کرده و البته به خاطر کمبود وقت فقط به گفتن یکی از این 14 مورد، بسنده کردند: «در زمینه فیلم‌هاى تاریخى، یک چیزى که همیشه ذهن من را مشغول می‌کند و گاهى هم تذکر داده‌ام، این است که زبان این فیلم‌ها را یک زبان رساتر قرار دهید؛ این خیلى چیز مطلوبى نیست. این فیلم‌هائى که تاریخى است، مال گذشته تاریخ است، آدم مى‌بیند زبان فیلم – دیالوگ‌ها - زبان کتابىِ به اصطلاح باستانى اما غلط است؛ که آدمى که اهل این چیزهاست، نگاه می‌کند مى‌بیند مثلاً فیلمنامه‌نویس خواسته زبانى مثل زبان سعدى یا زبان بیهقى یا زبان آنجورى به کار ببرد، اما نتوانسته؛ ... هیچ اشکالى ندارد که شما با همین زبان معمولىِ متعارف خودمان، همین زبانى که در همه‌ى فیلم‌ها وجود دارد - زبان امروز - مثلاً گفتگوى خواجه نظام‌الملک یا فلان شخصیت تاریخى یا شاه عباس را بیاورید؛ این مطلقاً صدمه‌اى به فیلم نمی‌زند، بلکه عکسش اینجور است که صدمه می‌زند.»
 
البته در حالی که که حضار و دیگر هنرمندان اشتیاق زیادی به شنیدن این نکات داشتند، قرار شد تا این 14 نکته از طریق آقای ضرغامی به هنرمندان منتقل شود، اما مشخص نیست که چرا دیگر خبری از انتشار این نکات نشد و بدین ترتیب بود که در پایان جلسه، بسیاری از اینکه وقت زیادی به دردودل هنرمندان اختصاص داده شد گله می‌کردند؛ حتی آنهایی که خود صحبت کرده بودند.
 
10- رهبر معظم انقلاب، به عنوان آخرین نکته، به رقبای بی‌انصاف صداوسیما اشاره کرده و گفتند: « خیلى کار بشود تا ان‌شاءاللَّه بتوانید از عهده دست و پنجه نرم کردن با این رقباى بى‌انصافى که در مقابل شما هستند، بربیائید.»
 
توجه دادن رهبر معظم انقلاب به رقابت صداوسیما با رقبای بی‌انصاف رسانه‌ای، در پایان عرائض ایشان هم قطعاً بی‌حکمت نیست. چنانکه ایشان قبل از آن هم در همین جلسه، به شبکه‌هایی که برای براندازی بنیان خانواده راه‌اندازی شده‌اند، اشاره می‌کنند. احتمالاً بیش از هر چیزی منظور این است که در صورت اینکه شما حداکثر تلاش خود را نکنید، شبکه‌های ماهواره‌ای جای شما را خواهند گرفت.
 
در پایان این گزارش، اشاره به این نکته ضروری است که از رسانه‌ها کاری به جز مطالبه در این فضا برنمی‌آید. اما آنچه که در این میان، حیاتی به نظر می‌رسد، سرلوحه قرار دادن این توصیه‌ها و در دستور کار قرار دادن آنها توسط مدیران رسانه ملی است؛ حتی اگر دوسال از این جلسه گذشته باشد.
 
 
 
----------------------------
 
گزارش از؛ مهدی آذرپندار
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها