سرویس نقد رسانه پایگاه 598 -
رشيدغريبي اندبيلي/ خبرگزاري ها و سايت هاي خبري نوشتند سرانجام پس از حرف و حدیثهای بسیار
پیرامون تأسیس شبکه انیمیشن برای کودکان، شبکه انیمیشن از دوشنبه به صورت
آزمایشی روی آنتن میرود. اين خبر گزاري ها در گزارش خود با اشاره به اينكه
اين شبكه قرار بود از مدت ها قبل راه اندازي شود از انتقاد ضرغامي نسبت به
دير راه افتادن اين شبكه خبر دادند اما در اين خبر هيچگونه اشاره اي به
ضرورت راه اندازي چنين شبكه اي نشده بود.
اما راستي راه اندازي اين شبكه توسط صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران كه
از آن به بزرگترين دانشگاه ياد برده مي شود چيست و قرار است چه چيزي آموزش
داده شود و فرزندان اين مرز و بوم چه چيزي را از اين شبكه فراخواهند گرفت.
ضرورت و كاركردها ي شبكه هاي تلويزوني كودكان و نوجوانان
يكي از ضرورتهاي كه براي راه اندازي شبكه هاي كودكان و نوجوانان مطرح مي
شود اين است كه گفته مي شود امروزه و در حال حاضر بيش ازهشتصد شبكه
تلويزوني كودكان و نوجوان در سراسر دنيا در حال فعاليت هستند و با اشاره بر
آمار ذكر شده نتيجه گرفته مي شود وجود چنيين حجمي از شبكه ها دال بر اهميت
و ضرورتي است كه در دنيا به آن احساس شده است و لذا ما هم در راستاي عقب
نماندن از اين غافله بايد دوشادوش آنان و غربيها و اگر هم توانستيم جلوتر
از آنان در اين مسير گام برداريم .
مدافعان راه اندازي چنين شبكه هاي هاي اعتقاد دارند با توجه به اينكه کودک
به فرد دارای سنین بین 5/2 -12 ساله گفته میشود. بنابراین با توجه به این
شرایط سنی، کودک نسبت به تلویزیون هم فعال است هم منفعل. کودک نسبت به
تلویزیون این توانایی را دارد که گزینشی برخورد کند البته هر قدر کودک
بزرگتر میشود این ویژگی بارزتر میشود، ذهن انسان در دوران کودکی و
نوجوانی بسیار تأثیر پذیر است.
اولین تجربه مستقیم کودک و تلویزیون عموماً از دو سالگی پیدا میشود. بعد
به صورت اختیاری و در نهایت در سه سالگی انتخابگر میشود و این سنین در اصل
پایهریزی از سالهای جوانی و بزرگسالی است و برای همین است که یکی از
راههای تربیت همین تلویزیون است که جهان با توجه به تأثیر بسیار بالای آن
به این رسانه روی آوردهاند وتمام کشورهای جهان برای القای فرهنگ و عقاید
خود به کودکان از این روش استفاده میکنند.
جامعه شناسان غربي به اين نتيجه رسيده اند كه ،حالا كه نقش خانوده ها
درجوامع غربي به شدت دچار انحطاط و از هم گسستگي شده است و بخش قابل توجه
خانوده ها به معني واقعي كلمه وجود نداشته ،كودكان فراواني در اينگونه
جوامع وجود دارند كه نقش يكي از والدين در آن خانوده يا وجود خارجي نداشته و
يا بسيار كمرنگ هستند و تلویزیون بهترين ابزار براي جامعه پذيري كودكان
بوده و مي توانند جانشيني خوبي براي والدين باشند ولذا با استفاده از ابزار
جعبه جادويي سياستها و برنامه هاي خود را براي جامعه پذيري كودكان و
نوجوانان به كار بسته و آنان را متناسب با اهداف خود براي آينده تربيت
كنند.
اهداف ما از راه اندازي شبكه ويژه كودكان
امروزه كودكان بخش زيادي از ساعات آزاد خود را به تماشاي تلويزيون
اختصاص مي دهند؛ طوري كه انگار شيفته صفحه تلويزيون اند. به نظر مي رسد
تماس مداوم كودكان با تلويزيون، روي نحوه ادراك و تفسير آنان از اين رسانه و
دنيايي كه در آن زندگي مي كنند، اثر مي گذارد.
از طرفي كودكان و نوجوانان از اهداف اصلي برنامه ريزان شبكه هاي تلويزيوني
به شمار مي روند... سرمايه گذاري براي ساخت برنامه كودكان و تعداد ساعات
پخش آن تقريباً در تمام نقاط جهان رو به افزايش است.
همانگونه كه ذكر شد غرب و جوامع غربي براي راه اندازي شبكه هاي ويژه
تلويزوني كودكان دوهدف عمده و اساسي را سرلوحه خود قرار دادند نخست
پاسخگويي به نيازجوامع خود و استفاده از اين ابزار براي جامعه پذيري كودكان
و جايگريني آن در مقابل نهاد خانواده از هم پاشيده شده جوامع خود، و هدف
دوم نيز صدور ارزشهاي خود در با استفاده از ابزار هنري كه بيشترين تاثير
را براذهان جوامع مي گذارد به طوري كه در حال حاضر تنها ۵ كشور آمريكا،
فرانسه، استراليا، كانادا و انگلستان بر بازار جهاني برنامه هاي ويژه
كودكان و نوجوانان سلطه افكنده اند.
اما هدف ما از ايجاد شبكه تلويزوني ويژه كودكان چيست ومهمتراز آن چه ابزاري براي تاثير گذاري در دست داريم.
آيا همانند جوامع غربي از اين ابزار به عنوان جايگزيني براي نقش خانواده
استفاده خواهيم كرد ؟ويا ادعا مي كنيم مكملي براي جامعه پذيري و آموزش
كودكانمان سود خواهيم برد و يا حتي فراتر از آن براي تاثير گذاري بر جوامع
ديگر و ترويج فرهنگ وانديشه ناب اسلامي و شيعه سودخواهيم برد؟
با توجه به فضا و شرايطي كه در حال حاضر بر جامعه فرهنگي خودمان حاكم است
به نظر مي رسد نه تنها به هيچ كدام از اهداف ذكر شده نخواهيم رسد بلكه با
شرايط كنوني با ايجاد اين شبكه بستري مناسبي را براي ترويج فرهنگ غربي و
رسيدن جوامع غربي به اهداف خود در ايران اسلامي را زمينه سازي خواهيم نمود
.
براي اثبات چنين ادعاي كافي است به وضعيت برنامه هاي كودكان و نوجوانان
شبكه هاي متعدد مختلف صدا و سيما نگاهي انداخته شود .در حال حاضر حدود پنچ
شبكه مختلف صدا و سيما به صورت روزانه ساعاتي را به برنامه هاي كودك و
نوجوان اختصاص مي دهند .
غالب برنامه هاي پخش شده در اين شبكه ها اختصاص به برنامه هاي سرگرم كننده
اي دارد كه نه تنها هيچ گونه پيامي براي ترويج ارزشهاي اصيل اسلامي نداشته
حتي تهي از ارشهاي انساني و نوع دوستي و ميهن پرستي بوده و در مقابل بخش
قابل توجهي به برنامه هاي تخيلي و خشونت آميز اختصاص دارد و اگر نگاهي به
رفتارهاي كودكان امروزي بياندازيم كودكان ما در مقايسه با كودكان دهه هاي
گذشته بسيار خشن و با تمايلات خشونت آميز خواهيم يافت كه بخش قابل توجهي
از همين رفتار ها به خاطر برنامه هاي است كه در معرض كودكان قرار داده مي
شود .
تلويزيون عاملي براي شكاف كودكان با خانواده
در دهه هاي نه چندان دور اكثر خانواده هاي جامعه ما ،خانواده هاي پر
جمعيتي بودند كه اكثر بچه در كنار پدر بزرگ ومادربزرگ ها و ديگر اعضاي
خانوده رشد نموده و ارتباطات بسيار مستحكمي بين اعضاي خانوده ها بر قرار
بود اما امروزه بر اثر شرايطي كه بر دنيا حاكم شده كه بخشي از جامعه ما هم
از آ ن متاثر شده است اكثر خانواده اي ايراني ،خانواده اي هسته اي و كم
جمعيتي متشكل از پدر و مادر و يك فرزند را تشكيل مي دهد كه در آن ارتباط
عاطفي اعضاي خانوده به واسطه شرايط كاري و جامعه به حد اقل رسيده است عموما
يكي از اعضاي خانواده و گاها پدر و مادر هر دو در بيرون از خانه به كار
مشغول بوده و كودك در ساعت نبود والدين يا در مهد كودك ها در كنار تلويزون
ساعات زيادي را به تماشا مشغول مي شدند و در اينجا اين جهبه بي روح جادويي
است كه نقش جامعه پذيري و عاطفي پدر بزرگ ومادربزرگ وديگر اقوام وهمبازي
ها را ايفا مي كند و تماشاي تلويزيون به يك عادت براي كودكان تبديل مي
شود لذا در چنين شرايطي بسياري از روانشناسان اعتقاد دارند خانواده ها در
ساعاتي كه در كنار هم قرار گرفته اند بايد حداكثر استفاده را از باهم بودن
و ايجاد جو عاطفي و صميمي را تجربه كرده و از سعي نمايند تلويزيون و
ديگر ابزارهاي را از كودك دور نموده تا كودك از آن حلقه تنگي كه تلويزيون
در دور وي مي تند رهايي يابد .
اگر نگاهي دقيقتر به اطرافمان بياندازيم كودكان امروز جامعه را بسيار
تنهاوافسرده تر از سالهاي و نسلهاي گذشته خواهيم يافت و شايد بخشي از
علتهاي آن را در نوع زندگي امروزي بتوان جستجو كرد اما بخش قابل توجه آن را
بايد در ميان تماشاي شبكه هاي تلويزيوني و بازي هاي رايانه اي بتوان يافت
چرا كه كودكان امروزي به جاي اينكه در كنار خانواده و دوستان وهمبازي هاي
خود رشد پيدا كرده و در تعامل با ديگران به شخصيت خود برسند ،در تماشايي
برنامه هاي تلويزيوني و برنامه ها و بازي رايانه اي شخصيت پيدا مي كنند و
به اصطلاح به جاي دنياي واقعي در دنياي مجازي رشد و شخصيت پيدا مي كنند و و
اين مسئله موقعي به نقطه فاجعه خود نزديك مي شود كه بدانيم شخصيتهاي كه
كودكان ما خود را در آن همانند مي كننددر جوامع غربي و توسط كمپاني هاي
صهيونيستي نگا شته مي شوند ، شخصيتهاي كه قهرمانان آن يا براي جوامع منحط
غربي نگاشته شده كه در آن خانواده به معني واقعي آن بسيار كمرنگ شده است و
يا براي جوامع جهان سوم نگاشته مي شوند تا اين جوامع را از درون تهي كنند و
با قهرمان سازي كاذب آينده كودكان ما را به سوي اهداف پليد خود رهنمون
سازند.به هر حالحد اقل در شرايط كنوني با توجه به محتوي برنامه هاي كودك
ونوجوان در ايران اينگونه برنامه نه تنها در خدمت خانه وخانه واده و تحكيم
استحكام نهاد خانه واده وايجاد رابطه عاطفي و انساني نبوده بلكه عملا به
ترويج برنامه هاي خشونت آميزخارجي و جوامع غربي كه پشت پرده اكثر اين
برنامه ها رسانه هاي و كمپاني هاي صهيونيستي قرار گرفته است بوده است و بخش
ديگر برنامه ها نيز اختصاص به برنامه هاي بي محتوي داخلي مي باشد.
روند کنونی ویژه برنامه های کودک، نشان از پررنگ شدن موسیقی بی هدف و تحرک و
حرکات به اصطلاح موزون در این برنامهها دارد. در حالی که در سالهای
گذشته برنامههایی با تکنیکی نه چندان بالا مانند خونه مادر بزرگه، هادی و
هدا و علی کوچولو و... با قالبی مبتکرانه و ساده، حاوی پیامهای جذابی برای
کودکان بود، امروز کمتر برنامهای برای کودکان ساخته میشود که در عین
آنکه از پیشرفت تکنولوژی برنامهسازی بهرهمند شده است، محتوایش مغلوب
تکنیک و ظاهر برنامه نشده باشد و سرگرم کردن مخاطب و جذابیت زود گذر اولویت
داده نشده باشد.
برنامههای کودک در تلویزیون، با توجه به انعطاف پذیری زیاد و ظرفیت بالای
فراگیری کودکان، طیف وسیع مخاطبان و تداوم پیام رسانی، میتوانند مسئولیت
تعلیم و تربیت و سرگرمی کودکان را بر عهده بگیرند و در صورت مدیریت
هوشمندانه، تعالی فرهنگی جامعه در آینده را محقق کنند.
شبكه انيميشن ،جنگ در كدام جبهه
به هر حال ايجاد شبكه ويژه كودكان و نوجوانان در ظاهر ودر شرايطي كه به قول
آقايان عصر عصر ارتباطات و استفاده از ابزار هنر براي رساندن پيام به
مخاطب و تاثير گذاري بر مخاطبين و حتي عصر جنگ نرم مي باشد كار بزرگي مي
باشد كه اگر درست ومنطقي به سرانجام برسد مي تواند نتايج بسيار بزرگي در
داخل و خارج از كشور انتظار داشت .
اما واقعيت اين است كه ايجاد چنين شبكه اي قبل از اينكه در آن به مرحله
توليد محتوي تاثير گذار نرسيده باشيم نه تنها تاثي مثبتي نخواد داشت بلكه
عملا بازي در ميدان و زمين خودي مي باشد . بايد واقعيت ها را پذيرفت در حال حاضر محتوي برنامه هاي كودك ونوجوان ما تهي و خالي از مفاهيم و ارزشهاست.
در اين حوزه هنوز به خود كفايي محتوي و تاثير گذار نرسيده ايم چرا كه محتوي
برنامه هاي كودك ونوجوان شبكه هاي مختلف صدا و سيما نشان مي دهد كه اكثر
برنامه ها توليد كمپاني هاي خارجي است كه اكثر اين برنامه ها نه تنها با
فرهنگ وارزشهاي ما همخواني نداشته و با جهت دهي خواصي توليد شده است كه در
دراز مدت آثار سويي را بر روي آينده سازان جامعه ما به جا خواهد گذاشت از
طرف ديگر هم برنامه هاي ساخت داخل نيز بدون هيچگونه جهدت دهي محتوي توليد و
پخش مي شود .
به نظر مي رسد اگر ما خواهان ايجاد شبكه اي در حوزه كودك ونوجوان هستيم كه
كه نه تنها براي كودكان ونوجوان جامعه ما تاثير گذار باشد بلكه در آينده
براي كودكان ديگر كشور هاي اسلامي و غير اسلامي آثاري از خود به جا بگذارد
بايد نخست نهضتي در اين حوزه ايجا د شده و و پس از توليد محتوي براي برنامه
هاي كودك و نوجوان نخست آنها در شبكه هاي مختلف صدا وسيما پخش و مورد
ارزيابي و كارشناسي قرار گرفته و درصورتي واقعا به مرحله اي رسيديم كه
بتوانيم ادعاي در اين زمينه داشته باشيم آن وقت به فكر ايجاد چنين شبكه هاي
باشيم در غير اين صورت با ايجاد شبكه هاي اينچنيني نه تنها خدمتي به
كودكان و نوجوانان اين مرز بوم صورت نخواهد گرفت بلكه با پخش برنامه هاي بي
محتوي توليد خارج عملا ترويج كننده سياستهاي ناتوي فرهنگي در جامعه
خودمان خواهيم بود و عملا جنگ در زمين خودمان و با خودمان به راه خواهيم
انداخت .
در عصر كنوني مهمتر ايجاد از غالب و شكل كه همان شبكه مي باشد اصل توليد و
محتواي تاثير گذار مي باشد كه در اين زمينه يعني توليد انبوه برنامه هاي
انيميشن به بلوغ نرسيده اي و تا زماني كه در اين حوزه به تكامل نرسيده
باشيم با ايجاد چنين شبكه هاي نه تنها خدمتي به كودكان ونوجوانان و آينده
سازان اين مملكت نخواهيم كرد بلكه با ايجاد بستري مناسب براي پخش برنامه
هاي توليد جوامع غربي خسارت جبران ناپذيري را بر خانواده هاي ايراني تحميل
خواهيم نمود .