کد خبر: ۶۴۳۴۱
زمان انتشار: ۲۰:۴۸     ۱۰ تير ۱۳۹۱

سرویس نقد رسانه 598/ علی حامد: سیاست غلطی که آقای ضرغامی در چند سال اخیر برای رقابت با ماهواره های فارسی زبان در نظر گرفته است، ایجاد شبکه های تخصصی است. شبکه آموزش، خبر، فیلم، نمایش، بازار، موسیقی و قرآن. استدلالی که برای تأسیس این شبکه ها ارائه می شود، این است که هر فردی در هر وقتی به هر برنامه ای علاقه داشت، بتواند آن را ببیند. این استدلال بصورت کلی دارای چند اشکال است.

تصور مدیران رسانه ملی این است که در آن واحد، یک نفر می خواهد اخبار بشنود، یک نفر دوست دارد آموزشی ببیند، یک نفر دوست دارد به قرآن و دین بپردازد، یک نفر دوست دارد موسیقی گوش دهد، یک نفر فیلم ببیند و... . اما فی الواقع اینگونه نیست؛ تماشاگر تلویزیون، باوجود علایق و سلایق گوناگونش، یک چیز دوست دارد ببیند: برنامه جذاب. حالا ممکن است این جذابیت در فیلم، اخبار، موسیقی و حتی دین باشد. حال این هنر مدیران رسانه است که اخبار و فیلم و برنامه دینی و... جذاب ارائه کنند. مخاطب، تلویزیون را روشن نمی کند که چیز خاصی ببیند (بجز فیلم و اخبار در ساعات خاص)، مخاطب می خواهد خستگی اش را با تلویزیون رفع کند یا حوصله ی سر رفته اش را تأمین کند. لذا شبکه های تخصصی هیچ دردی را درمان نمی کنند، این شبکه های «جذاب» هستند که چاره سازند.

مؤید این امر، شبکه من و تو می باشد. شبکه من و تو که ابتدا دو شبکه بود و احیاناً قصد افزایش هم داشت، پس از چند هفته فعالیت، پتانسیل آن دو شبکه را در یک شبکه قوی متمرکز کرد. لذا هم اخبارش جذاب است، هم طنزش، هم فیلمش، هم موسیقی و کنسرتش، هم مستندش. مهم نیست من و تو چه پخش می کند؟ هرچه پخش کند، انسان دوست دارد ببیند، حتی مستندش. اما در سیمای ما، در اکثر ساعات وقتی شبکه ها را دور می زنی، هیچ کدام از برنامه ها را نمی خواهی ببینی. دلیل این است که در واقع، این پتانسیل دو سه شبکه است که در بین حدود 20 شبکه تقسیم شده. لذاست که شبکه ها برای پر کردن ساعات برنامه خود، مجبورند پتانسیلی که می توانست 2 ساعت برنامه جذاب تولید کند را بین 24 ساعت تقسیم کنند و نتیجتاً از افت کیفیت بالایی رنج می برند.


بعنوان مثال، شبکه خبر دائماً مستندهای سرد و غیرجذاب پخش می کند و با آوردن کارشناسانی که حرف خاصی برای گفتن ندارند، جز همان حرف ها و تحلیل های روزنامه ای و سایتی، 24 ساعت خود را پر می کند. از طرف دیگر پر واضح است که اگر تمام مستندهای به درد بخور حتی خارجی که از ابتدای تولد سینما تاکنون ساخته شده اند را بخواهیم از صبح تا شب پخش کنیم، ظرف یک ماه به اتمام خواهند رسید. لذا می بایست شیر را باز کنیم و آب را به شبکه مستندمان ببندیم! من و تو یکی دو مستند پخش می کند، اما مستندی که برای هر کسی جذاب و جالب است. در هفته یک برنامه طنز سیاسی می گذارد، اما روی آن بقدری کار و از طرفی تبلیغ می کند که تمام بینندگان سیاسی و غیر سیاسی اش، سر ساعت آن را تماشا می کنند. اما فی المثل وقتی تلویزیون ما تصمیم به ساخت طنز سیاسی می کند، کلاغ را می سازد که در خلال آن شاید یکبار هم لبخندی بر لب کسی ننشیند.

اما این فاجعه، در شبکه قرآن به اوج خود می رسد. شبکه ای که به جرأت می توان گفت کمترین مخاطب را حتی در بین مذهبی ترین اقشار دارد. این شبکه از یک طرف موسیقی و جذابیت های سمعی- بصری غربی را حذف کرده، از یک طرف به سیاست بی رغبت است و از سوی دیگر، از مداحی و مولودی بعنوان قسمتی از زندگی روزانه یک فرد مذهبی امروزی نیز مانند دیگر شبکه های سیما، تنها در مناسبت های خاص استفاده می کند. نهایتاً محتوای آن نیز محدود به پخش قرائت قرآن بصورت ترتیل و صوت و پخش سخنرانی و تواشیح،  باز هم بصورت 24 ساعته می شود.

اولین و جدی ترین مشکل این شبکه، ذات سکولار آن است. سکولاریسم به معنای جدایی دین از سیاست است و متنابهاً سیاست از دین. باید بخاطر داشت که هم روشنفکرانی که قائل به دخالت دین در سیاست نیستند سکولارند و هم حتی روحانیونی که علاقه ای به دخالت دادن مسائل سیاسی به بحث های دینی ندارند. همانطور که ذکر شد، در شبکه قرآن نشانی از سیاست نیست و حتی در اخبار آن، اخباری مربوط به مسائل دینی که آن هم عموماً به قرآن و اهل بیت مربوط می شود، بازتاب می یابد. اگر بخواهیم این فاجعه را بصورتی ملموس تبیین کنیم، می توان گفت مخاطبی که بصورت ثابت پای این شبکه (خصوصاً شبکه رادیویی قرآن) می نشیند، اولاً قرآن را بعنوان کتابی سیاسی یا حداقل کتابی که حرفی برای مسائل سیاسی امروز ما داشته باشد نمی یابد. ثانیاً خطر بزرگتر این است که پس از مدتی احساس می کند می توان دیندار بود و کاری هم به سیاست نداشت، می توان از صبح تا شام با قرآن بود و هیچ دغدغه ای نسبت به عالم سیاست نداشت و نهایتاً محصول تربیتی شبکه قرآن، ابوموسی اشعری های امروز خواهد بود. مذهبی های بی بصیرتی که دیده ایم حقیقتاً بزرگترین خطر برای انقلاب هستند.

شبکه قرآن عملاً سیاست را از دین، حذف شده نشان می دهد و البته باید اذعان داشت که چنین چیزی، محصول بقایای همان طلاب سکولاری اند که هنوز بالای منابرشان حرفی از سیاست و مسائل روز نمی زنند. چطور می شود 24 ساعت با قرآن بود و هیچ تحلیلی از مسائل سیاسی روز بدست نداد؟ این چه دینی است که در طول 24 ساعت، یک کلام از اقتصاد و سیاست حرف نمی زند و ادعای جامعیت هم دارد؟ از آنطرف، این چه شبکه خبری است که در طول 24 ساعتش، هیچ نشانی از قرآن و اهل بیت نیست؟ چرا شبکه خبر باید از شبکه قرآن جدا باشد؟ مگر مدیر غیر قرآنی رسانه خبری می تواند بصیرت بخش باشد و مگر مدیر غیرسیاسی شبکه قرآنی می تواند مؤمن پرور؟ این چه تفکری است که مردم دینشان را از یک شبکه بگیرند و سیاستشان را از شبکه دیگر؟

اما اِشکال بعدی این شبکه، تثبیت باور غلط و عمومی «بی مزه و غیر جذاب و پیر مردی بودن دین» است. همانطورکه هیچگاه رسانه ما، چه تلویزیون و چه سینما، نتوانسته کاراکتر واقعی و جامع یک فرد مذهبی و سبک زندگی او را به تصویر بکشد، شبکه قرآن هم هرگز نتوانسته با روال مشغولیت ها و دغدغه ها و سبک زندگی یک فرد مذهبی منطبق باشد. بیننده شبکه قرآن تصور خواهد کرد که یک فرد مذهبی، از صبح تا شب یا قرآن می خواند و یا سخنرانی با محتوای تکراری گوش می دهد و در کل، زندگی یخ و بی مزه ای دارد. حال آنکه یک فرد مذهبی، تفریحات خاص خودش را دارد که البته با جنس تفریحات دیگران متفاوت است و جذابیت حقیقی ای هم دارد. او به هیئت می رود، سینه می زند، بحث سیاسی می کند، فعالیت فرهنگی می کند، با دوستانش شوخی می کند و... فرد مذهبی بی دغدغه نیست که از صبح تا شب به قرآن خواندن قاریان مصری گوش دهد. او آرمان دارد، رشد دارد و حرکت می کند. آیا یک «بچه هیئتی» یا بسیجی یا حتی یک طلبه، حال و هوایش حال و هوای شبکه قرآن است؟


متأسفانه این شبکه، نه تنها هیچ بازتابی از زندگی مفرح و هدفمند و آرمانخواهانه یک فرد مذهبی انقلابی ندارد، بلکه القاء کننده تصویری احمقانه از مذهبی ها به جامعه است. کافی است تنها نگاهی به اخبار این شبکه ها (رادیویی و تلویزیونی) داشته باشیم تا حماقتی که یا طراحان آن دارند و یا نسبت به مخاطبینشان دارند را حس کنیم. بعنوان نمونه، چندین دقیقه از اخباری به خبر «تشکر یک عده شیعه از یک نفر شیعه در مصر، بابت پیشنهاد اینکه در قانون اساسی مصر، از نامه امام علی به مالک اشتر کمک گرفته شود» اختصاص می یابد! آیا یک مخاطب غیرمذهبی با شنیدن این خبر، نوعی احساس حماقت نسبت به کسانی که چنین خبر سبکی برایشان انقدر مهم است نخواهد کرد؟

اشکال دیگر این شبکه، ضعف مفرط در ساخت برنامه و جذابیت آن است. سازندگان برنامه های این شبکه نه تنها از حداقل تخصص برای تأمین حداقل های جذابیت یک برنامه تلویزیونی برخوردار نیستند، بلکه گویا نه خودشان و نه مدیران سازمان هیچ انگیزه ای برای ارتقاء سطح جذابیت برنامه هایشان ندارند. گویی این شبکه یک آب نبات چوبی در دهان مذهبی هاست تا فکر کنند واقعاً جایی در تلویزیون دارند. از طرفی دستاویز خوبی برای مدیران سازمان است که بتوانند در مقابل علما آن را ارائه کرده و اعتراضات را در نطفه خفه کنند.

نهایتاً باید پرسید که چه کسی پاسخگوی تباه شدن صدها میلیون پول برای چنین شبکه بی حاصل و بلکه مضری است که تنها خاصیتش، تشدید ذهنیت های غلط راجع به دین و دینداران می باشد؟ البته کار از سوال از مسئولین سازمان که بودجه های میلیاردی را پای شبکه های بی حاصل دیگر حرام می کنند خیلی وقت است که گذشته، اما فی الواقع گردانندگان عموماً طلبه این شبکه چگونه پاسخگوی چنین اسراف میلیونی هستند؟ آیا اگر طلاب جامعه نسبت به بیت المال این چنین بی تفاوت باشند، دیگر می توان انتظاری از مردم عادی داشت؟

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها