منابع سیاسی یمنی اعلام کردند که افراد تاثیرگذاری از یمن به تهران
آمدهاند و در سایه انقلاب این کشور جذب ایران شدهاند و این کشور توانسته
قطب سیاسی اثرگذاری برای بسیاری از چهرههای یمنی شود.
دیپلماسی
ایرانی نوشت: منابع سیاسی یمنی اعلام کردند که افراد تاثیرگذاری از یمن به
تهران آمدهاند و در سایه انقلاب این کشور جذب ایران شدهاند و این کشور
توانسته قطب سیاسی اثرگذاری برای بسیاری از چهرههای یمنی شود. همچنین
ایران به واسطه این افراد توانسته است که دایره نفوذ گستردهای در یمن
ایجاد کند و در برابر عربستان که به طور سنتی در این کشور نفوذ دارد،
بایستد.
به گزارش روزنامه القدس العربی، چاپ لندن نفوذ ایران در حال
حاضر از نفوذ امریکا و عربستان در یمن بیشتر شده و این نفوذ از طریق حمایت
از جنبش زیدی الحوثیها در استان صعده در شمال این کشور آغاز شده و اکنون
به استانهای تعز، الحدیده، اب، عدن، لحج و دیگر استانهای جنوبی نیز رسیده
است. استانهایی که پیش از این از نفوذ مذهب زیدی و ایران دور بودند.
به
گفته این منابع نفوذ ایران در یمن جریان جدیدی را ایجاد کرده که پیش از
این وجود نداشته است به گونهای که این جریان در وضعیت سیاسی یمن ادعاهایی
برای خود دارد و اجازه نمیدهد که بیتوجه به آن و منافعش چارچوب سیاسی
کشور شکل بگیرد و پیش رود. این شاحه سیاسی در شمال معتقد است که هیچ راه حل
سیاسی بدون در نظر گرفتن خواستههای انقلابی انقلابیون یمن امکانپذیر
نیست و در جنوب نیز هیچ راه حلی جز جدایی این بخش از یمن را امکانپذیر
نمیداند، رهبری این شاخه بر عهده سالم البیض رئیس منطقه جنوب است.
یک
دیپلمات غربی که نخواست نامش فاش شود در این باره میگوید: «نفوذ ایران در
یمن فراتر از مسائل عقیدهای یا گرایشهای مذهبی است. ایران در حال
سرمایهگذاری در یمن است و به همین واسطه توانسته نفوذ بسیاری در یمن به
دست آورد.»
وی تاکید میکند، فعالیتهای ایران در یمن غرب را
ترسانده است، چرا که از جذب نخبگان گذشته و به جذب مردم عادی رسیده است.
ایران با هر وسیلهای تلاش میکند که مردم یمن را به سمت خود جذب کند در
حالی که عربستان و امریکا در یمن فقط از طریق پیشبرد برنامههای سیاسیشان
برخی از رهبران سیاسی را به سمت خود جذب کردهاند. ایران همچنین در حال
ساخت رهبران جدید در یمن است که این مساله ضربهای به صاحبان نفوذ سنتی در
این کشور محسوب میشود.
در این رابطه ناصر محمد یحیی الصبری، یکی از
رهبران سیاسی یمن به القدس العربی میگوید: «تهران قبله تازهای برای
یمنیها شده است، در سایه جاذبههای خارجی که هر کدام تلاش میکنند به نوعی
یمنیها را به سمت خود بکشانند، ایران فضای جدیدی ایجاد کرده است که در
درگیریهای سیاسی و منازعات مصالح منطقهای و بینالمللی جایگاه ویژهای
دارد.»
وی همچنین میگوید: «نفوذ تازه ایران در یمن در چارچوب
درگیریهای منطقهای و بینالمللی است از سوی دیگر نشاندهنده تحولات
انقلابیای است که فضای تازهای را برای مصالح منطقهای و بینالمللی و
تضارب آرا در یمن ایجاد کرده و باعث شده است تا ایران نیز سهمی در این
منازعات داشته باشد.»
الصبری در ادامه میافزاید: «درگیریهای
منطقهای و بینالمللی نیز بر این کشمکش اثر میگذارد و زمینه ایجاد یک
رویارویی ایرانی – عربستانی – امریکایی را به وجود میآورد.»
وی
درباره نفوذ امریکا در یمن میگوید: «نفوذ امریکا فقط منحصر به پیاده کردن
نیروی نظامی تحت عنوان مبارزه با القاعده که در دو استان ابین و شبوه وجود
دارد، میشود که در این زمینه نیز تا کنون عبدربه منصور هادی، موفق عمل
کرده و با اتخاذ تصمیمهای قاطع، سریع و موفق توانسته راه فعالیت آنها را
ببندد. او ظرف یک ماه گذشته به کمک نیروهای نظامی ارتش یمن توانسته تمامی
کشور را به کنترل خود در آورد و جلوی فعالیت القاعده را بگیرد. وی به این
ترتیب توانسته است از ورود نیروهای امریکایی به خاک کشورش نیز جلوگیری کند.
منصور هادی خوب میداند که اگر نیروهای امریکایی به کشورش وارد شوند مردم
علیه آنها تحریک شده و به کشتن آنها ترغیب میشوند و از سوی دیگر در صورتی
که مشکل سیاسی به وجود آید، آنها میخواهند خود را داخل کنند و این مساله
ضمن زیر سوال بردن استقلال کشور مشکلات تازهای را برای یمن به وجود
میآورد.»
منابع وابسته به انقلاب یمن میگویند که انقلاب این کشور
توانست حقایق بسیاری را بر ملا کند از جمله این که فاش شد عربستان تا چه
اندازه طی ماههای گذشته به رهبران سیاسی یمنی کمک مالی میکرده و تلاش
داشته که انقلاب را به نفع خود پیش ببرد و بیش از آن که به فکر تحقق اهداف
مردم باشد به فکر اهداف و مصالح خود بوده است، این مساله باعث شده تا وجهه
عربستان نزد افکار عمومی یمن خدشهدار شود. مثلا علی عبدالله صالح، رئیس
جمهوری سابق، محسن الاحمر، فرمانده نیروی نظامی و فرزندان شیخ قبلی عبدالله
بن حسین الاحمر و بزرگان قبایل در کنار فهرست طولانیای از چهرههای دیگر
یمنی همگی از عربستان پول میگرفتند. در سایه این شیوه از فعالیت عربستان
ایران توانست از راههای مختلف نفوذ خود را گسترش دهد و در مقایسه با دیگر
رقبای منطقهایاش در کمترین زمان ممکن بیشترین موفقیت را به دست آورد.