به گزارش الف، نامه ای به سردار رویانیان نوشته شده که به شرح ذیل می باشد.
بسم رب الشهدا
خدمت سردار آقای رویانیان
این نامه را کسی می نویسد که نه جنگ را دیده و نه خاطره ای زنده از آن در ذهن دارد. بچه ای از نسل سوم انقلاب. جوانی که از امامش نیز خاطره ای زنده در ذهن ندارد. جوانی که پس از جنگ بزرگ شد و از شهدا فقط مزارشان را دیده و از قیافه شان تنها تصاویرشان در جعبه جادو را. جوانی که به او گفتند امام احیاگر اسلام بود و اگر نبود همت شهدا امروز من و خیلی ها مثل من در غفلت و فساد غوطه ور می بودیم. چنین جوانی نویسنده این نامه است.
اما شما که مخاطب این نامه هستید جوانی تان را برای این انقلاب گذاشته اید. امام را دیده اید و درک کردید. به دستورش لبیک گفتید و هم پای شهدا جنگیده اید، شاید اگر تقدیر الهی طور دیگری رقم می خورد امروز شما هم به آن خیل عظیم پیوسته بودید و من هیچ بعید نمی دانم هنوز هم دعای هر روز و شب تان شهادت باشد. شما را پاسدار خطاب کردم زیرا ظن قوی دارم که هنوز خود را سرباز ولایت می دانید و در پاسداری از حریم اسلام و ایران اسلامی حاضرید جان بدهید.
سردار!
آن روز که مدیریت باشگاه ورزشی پرسپولیس را پذیرفتید تعجب کردم. تعجبم از این بود که شما با آن سابقه چرا ناگاه سر از دنیای ورزشی در آوردید که پیچیدگی ساختارهای اقتصادی و ضد و بندهای دلالان فاسدش شهره آفاق شده است. اما شاید شما وارد شدید که اصلاح کنید. شاید سردار جنگ دیده ما و پاسدار حقایق اسلام وارد این عرصه شده بود تا اصلاح کند. اما...
بنده این نامه را برای شمایی نوشتم که شرح مختصری از خصوصیاتتان را در بالا آوردم. برای کسی نوشتم که می دانم دلش برای اسلام و انقلاب می تپد و الا نامه نوشتن برای کسانی که قبله شان پول است و منفعت مالی چه فایده ای دارد؟ برای فلان مدیری که هم و غمش پر کردن جیب خودش و اطرافیانش است این درد دل ها چه سودی دارد؟ برای روزنامه ای که نانش در ایجاد آشوب و جنجال است چه سودی دارد؟ برای برنامه ای و تهیه کننده برنامه ای که شهرت و نامش مدیون این ورزش حرفه ای است چه سودی دارد؟ برای برخی طرفداران جاهل و متعصب و کور فوتبال پرست گفتن این حرف ها چه سودی دارد؟ اما این نامه را برای شما سرداری نوشتم که مطمئنم هنوز بوی باروت و خاک و خون جبهه در خاطره تان هست. برای شمایی نوشتم که می فهمید و حتما بهتر از من هم می فهمید که حاج کاظم آژانس شیشه ای دردش چه بود. و شمایی که درد محرومان و مستضعفان کپرنشین جنوب استان کرمان و سیستان و بلوچستان را می فهمید. برای شما می نویسم سردار. پس شما را به خون هم رزمان تان قسم می دهم این نامه را بخوانید و در آن تامل کنید. اگر حقیقتی در آن دیدید آن را پشت گوش نیندازید و اگر هم آن را مخالف عقل و اسلام دیدید که هیچ! بنده از باب انجام وظیفه این را نوشتم. شما خود دانید.
صریح و ساده از همان ابتدا بگویم که خلاصه کلام بنده در این نامه این است که ورزش حرفه ای اصولا با اسلام و آرمان های نظام در تضاد است. بنده مخالف ورزش حرفه ای هستم و از بیان آن هم ابائی ندارم. ورزش حرفه ای را از پایه و اساس مخالف اصول انسانی اسلام مبین می دانم و معتقدم که گسترش آن به ضرر انسان ها و نظام اسلامی است. در این باره کم نگفته اند. لب کلام هم این است که به دلیل آنکه آنچه امروز به عنوان "ورزش حرفه ای" می شناسیم زاییده تاریخ و سیاست و اقتضائات فرهنگی غرب مدرن و سرمایه داری لیبرال است فلذا اصل و اساس آن با تعالیم وحیانی دین مبین اسلام که هدفش تربیت انسان مسلمان است در تضاد و تعارض است.
شما اگر مراجعه ای کنید به تاریخچه آنچه امروز در ایران و جهان از آن تعبیر به ورزش حرفه ای می شود گفته مرا تصدیق می کنید. بگذارید به قدیم برویم. به زمان یونان و روم باستان. در فیلم ها دیده ایم و در کتب تاریخی خوانده ایم که یکی از سرگرمی های رهبران فاسد روم باستان نبرد برده ها و اسرا با یکدیگر و حیوانات درنده بوده است. برای تفریح و ایجاد هیجان کاذب انسان های بیچاره را به جان همدیگر و یا حیوانات می انداختند تا وقتی بگذرانند و لذتی ببرند و شاد شوند. و عجیب نیست که ساختار استادیوم های فوتبال و سایر ورزش های حرفه ای امروز دقیقا مطابق با همان کالسیوم روم باستان است؟
بعدها که اینچنین قتل و جنایت هایی ممنوع شد اگر چه ظاهر امر تغییر کرد و در ظاهر امر مسابقات به ظاهر جوانمردانه جای قتل و جنایت را گرفت، اما مسئله مهم "مهندسی اجتماع " جای خود را حفظ کرد. اقتصاد مدرن که بر پایه مصرف گرایی شکل گرفته است و برای حفظ حیات خود نیاز به تهییج مصرف کنندگان به مصرف و تولید بیشتر دارد، برای مشغول نگه داشتن افکار جامعه نیاز به ابزاری داشت. در کنار برنامه های رسانه هایی چون تلویزیون، ورزش حرفه ای یکی از مهم ترین وسائل ایجاد این سرگرمی بود. ورزش حرفه ای که بر خلاف عنوانش هیچ رابطه ای با سلامت و ورزش ندارد، وسیله ای شد مانند نبرد گلادیاتورها در زمان روم باستان که دولتمردان به وسیله آن می توانستند هم انرژی اضافه شهروندان را تخلیه کنند و امکان انقلاب و آشوب را از آنها بگیرند و هم افکار آنها را از حقیقت مسئله مصرف گرایی و دنیا زدگی منحرف نمایند. در حقیقت ورزش حرفه ای چرخ دنده ای شد از هزاران چرخ دنده دیگر در ساختار اقتصاد لیبرال سرمایه داری که از یک سو ایجاد گردش مالی فراوان می کرد و از سوی دیگر ایجاد سرگرمی. سرگرمی که از دید اسلام مسلما مصداق تفریح سالم نمی تواند باشد. سرگرمی که مصداق بارز "لغو و بیهودگی" است اگر مصداق ایجاد فساد اخلاقی نباشد.
دین مبین اسلام دعوت به تعقل و تدبر می کند، دعوت به عدالت و انصاف و اخلاق می کند. دعوت به یک دلی و علم و دانشی می کند که در خدمت بندگی خداوند باشد. اما ورزش حرفه ای چه؟ ورزش حرفه ای وسیله ای است در دست دلالان اقتصادی و سرمایه داران کلان. نگاهی به باشگاه های ورزشی معروف دنیا بیندازید. همه آنها در دست بانکداران و سرمایه داران کلان هستند. هدف آن سرمایه داران چیست؟ تولید پول بیشتر. به چه قیمتی؟ به هر قیمتی. کدام مسائل اخلاقی و یا اسلامی جزئی از ورزش حرفه ای است؟ اگر کسی به مثال های نادری چون اقدام اقای رضازاده تمسک کند مصداق "النادر کالعدم" است. اقای رضازاده و برخی مثال های کم دیگر در ورزش حرفه ای اقدامات انسانی خود را مدیون ورزش حرفه ای نیستند بلکه اینان ایمان خود را به همراه خود به میادین برده اند. به بیان دیگر این ورزش حرفه ای نیست که اخلاق را ترویج می کند بلکه گاهی برخی ورزشکاران حرفه ای اخلاق اسلامی را همراه خود به میدان می برند. همین سرشناس شدن و مشهور شدن آقای رضازاده و امثال جهان پهلوان تختی در ورزش حرفه ای نشان دهنده این حقیقت است که ورزش حرفه ای نه تنها محلی در جهت حفظ و نشر اخلاق نیست بلکه حفظ اخلاق در آن عرصه نیازمند مردانگی و صبر زیادی است که امثال مرحوم تختی دارای آن بودند. والا می بایست عرصه ورزش حرفه ای ایران و جهان پر می بود از تختی ها!
ادعای دیگر در مورد رابطه میان ورزش حرفه ای است و سلامت جامعه. ورزش حرفه ای چه زمانی و در کجای تاریخ کمک کرده است به بالا بردن سلامت خود ورزشکاران یا تماشاگران آن؟ آنچه ما دیده ایم همه اش خسارت بوده است و انواع بیماری ها و آسیب دیدگی ها و معلولیت ها و جدیدا سکته ها. در کنار این اضافه کنید مصرف مواد ممنوعه و نیروزا و دوپینگ را که اگر چه مطلوب همه ورزشکاران حرفه ای نیست اما مسلما فضا و جو رقابت ها تشویق کننده به این امر است. اما بدون شک ورزشکار حرفه ای برای سلامت ورزش نمی کند و تجربه نشان داده دقیقا برعکس است. یعنی برای مقام قهرمانی سلامت را هم به خطر می اندازند. همان طور که از نامش هم مشخص است ورزش، حرفه ورزشکار است که برایش پول می گیرد. یعنی ورزش از یک وسیله برای تامین سلامتی تبدیل شده است به هدفی برای تامین پول و شهرت که در راهش سلامتی را هم اگر به خطر بیندازی باکی نیست. اما تماشا کنندگان ورزش حرفه ای چه؟ آیا دیدن یک مسابقه فوتبال یا وزنه برداری یا والیبال حرفه ای کمکی می کند به بالا رفتن سلامت بینندگان یا چقدر موثر است در تشویق آنها به ورزش عمومی؟ آنچه که ما می بینیم ناراحتی های عصبی و دعواهای تماشاگران و پرخاش و ناراحتی های اعصاب است بعد هر مسابقه.
دعواها و ضد و خوردها پس از بازی های فوتبال دیگر برای مان عادی شده است، خبر سکته کردن تماشاگران هم! اگر هم تماشاگران تشویق به امری شوند تشویق می شوند به دنبال کردن حرفه ای که در آن پول و شهرت بسیار است. پس این ادعا که با گسترش ورزش حرفه ای سطح سلامت جامعه بالا می رود و یا کمکی می شود به ورزش عمومی کلا باطل است.
اما اگر ادعا شود ورزش حرفه ای کمک می کند به اقتصاد کشور. بله ورزش حرفه ای مسلما جیب دلالان و سرمایه داران کلان و بازیکنان را پر پول می کند اما جیب مملکت را چه؟ اگر بر فرض در کشورهایی که نظام مالیاتی دقیقی دارند و نظام اقتصادی شان بر محوریت پول و سرمایه می چرخد تولید ثروت توسط باشگاه ها از طریق مالیات باعث رونق اقتصادی می شود، اما آیا در ایران نیز چنین است؟ اکثر باشگاه های ما دولتی هستند و از بیت المال مردم پول های کلان به جیب بازیکنان و دلالان و مربیان (بعضا خارجی!) ریخته می شود. شما و سایر مسئولین با اجازه چه کسی میلیارد میلیارد از بیت المال این مملکت را در این شرایط اقتصادی برداشته و به جیب فلان مربی ترک و بازیکن می ریزید؟ آن کودک محروم روستاهای استان سیستان و بلوچستان که در حسرت یک لباس نو چند هزار تومانی می ماند و آن کودک فقیر و محروم که به خاطر بیماری پدرش مجبور به کار کردن است و از حق تحصیل محروم شده است باید هزینه عیاشی برخی بازیکنان باشگاه های ما را بدهد؟! آیا شما در قیامت می توانید پاسخگوی آنها باشید؟
یکی از همکاران شما در اعتراض به چاپ عکس ماشین های چند صد میلیونی بازیکنانش گفته بود اینقدر از رقم قراردادها ایراد نگیرید.بازیکن های حرفه ای ما عمر ورزش حرفه ای شان کوتاه است و در آمد چند سال شان برای یک عمر است! واعجبا از این مغالطه. یک حساب ساده سرانگشتی بکنیم تا ببینیم بی عدالتی در چه حدی است:
فرض بگیرید یک استاد دانشگاه با مدرک دکتری با حقوقی حدودا 1.5 میلیون تومان در ماه شروع به کار کند. این فرد اگر حقوق سی سال کارش را یک جا دریافت کند می شود مبلغ 540 میلیون تومان. یعنی اگر بر فرض محال دانشگاه حقوق 30 سال این استاد را (بدون سایر مزایا و عیدی و ...) یکجا بدهد می شود حدود نیم میلیارد تومان. اما طبق اخبار یکی از فوتبالیست های لیگ برتر مبلغ قرار داد امسالش 1.5 میلیارد تومان بوده است. یعنی مقداری بیش از 2.5 برابر حقوق سی سال یک استاد دانشگاه با مدرک دکتری! اگر فرض بگیریم این بازیکن فقط 4 سال در اوج باشد و مبالغی در همین حد بگیرد، حقوق حدود 4 سال این بازیکن فوتبال برابری می کند با حدودا 330 سال حقوق یک استاد دانشگاه این مملکت!!!! باید این بی عدالتی را کجا فریاد زد که در مملکتی که ادعایش اسلام است یک بازیکن که تنها تخصصش شوت زدن است و نه الزاما صلاحیت اخلاقی دارد و نه الزاما سواد و مدرک تحصیلی حقوق مفید 4 سالش برابری می کند با حدودا 330 سال حقوق استاد دانشگاهی که باید از صد تا فیلتر علمی و گزینش اخلاقی رد بشود؟ این اگر مطابق اصول و معیارهای اقتصاد لیبرال غربی باشد مسلما مطابق عدالت اسلامی نیست.
آنچه از بعد مالی گفتم تنها گوشه ای از درد بود. حالا گوشه ای از مسائل فرهنگی را بگویم. ورزش حرفه ای بازیکنانی را بزرگ می کند و به عنوان الگو به جامعه معرفی می کند که اکثرا متاسفانه هیچ صلاحیت اخلاقی برای الگو شدن ندارند. ما همین مصیبت را در سینما هم داریم که البته جای بحث آن اینجا نیست. اما وقتی پول و سرمایه و شهرت با هم به یک نفر روی آوردند و این سه همراه شدند با برخی بی اخلاقی ها آنگاه باید برای فرهنگ آن مملکت مرثیه سرایی کرد. ورزش حرفه ای و به خصوص فوتبال به دلیل نفوذ مالی که دارد رسانه ها را هم تصاحب می کند و دلالان حرفه ای برای بالا بردن نرخ بازیکنان روزنامه ها و خبرنگاران را هم می خرند و برآیند همه این ها در کنار فساد گسترده مالی، ارائه ضد الگوهای اخلاقی به جامعه می شود که نمونه های اعمال قبیح برخی از آنها را چند ماه پیش دیدیم. تازه آنچه عیان شد به قول ما مشتی از خروار بود و به قول غربی ها نوک کوه یخی بود که اکثرش زیر آب است. به اعتراف یکی از بازیکنان این چنین اعمالی در میان بازیکنان کاملا عادی هستند!
سردار،
والله نمی دانم مسئولین ما با چه توجیهی هر روز به تقویت این غول ورزش حرفه ای می پردازند. والله نمی دانم اگر اسلام دین ماست با چه توجیه دینی روح و جسم جوانان مان را با ورزش حرفه ای به بازی گرفته ایم که هم فساد جسمانی می آورد، هم فساد اقتصادی، و هم فساد اخلاقی.
اما راه حل چیست؟
بنده به شدت مدافع ورزش هستم و تاکیدات مکرر امام (ره) و مقام معظم رهبری در خصوص ورزش را هم می دانم و شخصا پایبند ورزش هستم. اما ورزش همگانی و سالم نه ورزش حرفه ای ضد اسلامی و ضد انسانی.
چرا ما شجاعت به خرج نمی دهیم و به میادین جهانی ورزش حرفه ای نه نمی گوییم؟ چرا به جای خرج میلیاردها دلار برای یک مدال المپیک ما این پول را هزینه ساخت ورزشگاه های مخصوص بانوان نمی کنیم؟ چرا زنان و دختران مسلمان ما باید دچار انواع بیماری هایی باشند که ناشی از فقر حرکتی است؟ چرا مادران این نسل و نسل آینده باید تاوان ندانم کاری های برخی مسئولین را بدهند؟ چرا ما نباید به جای هزینه های میلیاردی برای باشگاه های قرمز و آبی که پولش اکثرا به جیب تعداد معدودی بازیکن می رود هزینه ها را خرج ساخت زمین های ورزش در مناطق محروم کنیم؟ چرا ما باید جوانان مان را به جای کشیدن آنها به زمین های ورزش عمومی پای تلویزیون بنشانیم برای بازی دو تیم پر حاشیه و اعصاب و روان آنها را نابود کنیم به خاطر جیب آقایان دلال و بازیکنانی که برخی بی اخلاقی های شان را جلوی چشم میلیون ها بیننده به رخ ما می کشند؟
سردار!
بنده ناقابل شخصا در قیامت در دادگاه الهی خواهم گفت که من آنچه را می توانستم انجام دادم در امر به معروف و نهی از منکر. فریاد خواهم زد که من در حد وسعم و توانم انجام دادم. و می دانم در مقابل این نامه صدها نامه و جواب سرازیر خواهد شد. می دانم صدها نفر در لباس متخصص و مشاور دور شما جمع خواهند شد برای بی منطق جلوه دادن این مطالب. هزاران توجیه اقتصادی و به ظاهر علمی هم برای تان خواهند آورد.
اما شما را به خون هم رزمانتان قسم می دهم، به آه داغدیده مادران شهید قسم می دهم به جای این مشاوران که جیب شان به ورزش حرفه ای وصل است و محل ارتزاق شان این فساد رو به گسترش است، با افرادی که منفعتی ندارند و اهل دین و علم هستند مشورت کنید.
سردار، فکری برای این فساد ورزش حرفه ای بکنید. اگر نمی توانید آن را اصلاح کنید حداقل خودتان در آتش این فتنه ندمید. و خدایا تو شاهد باش که آنچه می دانستم و می توانستم گفتم و نوشتم.
والسلام علی من اتبع الهدی
پی نوشت: به ضمیمه چند عکس برای تان می فرستم به عنوان مشتی نمونه خروار تا یادآوری کنم چیزهایی را که بهتر از من می دانید.
منابع:
http://asremrooz.ir/vdcamwnu.49n6e15kk4.html
http://pachian.ir/post-64.aspx
http://www.598.ir/fa/news/26994/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%81%E2%80%8C%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%88%D9%85-%D8%B9%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8