بولتن نیوز: ناتوانی سازمان صدا و سیما در جذب مخاطبین بالقوه و بالفعل کردن آنها برای دسترسی به دستور کارهای فرهنگی و مقابله با نفوذ فرهنگهای بیگانه منجر به جذاب شدن شبکه های فرهنگ سازی خارجی به جای برنامه های سطحی و منسوخ و تکراری داخلی شده است. در واقع علی رغم هزینه های بسیاری که در صدا و سیما صورت گرفته است این سازمان نه تنها نتوانسته انتظارات مسوولین را به شکل مناسب عملیاتی نماید بلکه قادر نبوده که متناسب با رشد علمی افراد جامعه و توسعه و پیشرفت علم و تکنولوژی حرکت نموده و به روزمرگی افتاده است!.
از این رو هرچند كه درآمدها و اعتبارات سازمان صدا و سيما ، از شفافيت لازم برخوردار نيست ولي به سبب حساسيت وظايف و فعاليت هاي سازمان صدا و سيما و رشد فعاليت هاي فني آن در طي سال هاي اخير، مناسب است كه اعتبارات جاری و همچمین تملك دارايي هاي سرمايه اي اين سازمان دقيق تر بررسي شود. سازمانی که بیشترین کمک زیان را به نسبت بودجه و درامدهای خود نسبت به دیگر سازمانها دریافت می کند و بايد تمهيداتي انديشيده شود كه در حد ممکن زيان دهی ان به حداقل برسد .
در
واقع مشکل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را باید در سه نکته خلاصه کرد. اول مشکل
ساختاری؛ به این معنا که ذات و ماهیت تکنولوژی رادیو و تلویزیون در راستای غرب گرایی
فرهنگ اسلامی را هدف گرفته است بدون اینکه نیروهای آگاه و خلاق بتوانند این حجاب و
مشکل را از سر راه بردارند. دوم نیروی انسانی تولید کننده؛ نیروی تولیدی، مهمترین بخش
سازمان صدا و سیما انقلاب اسلامی که گویی به اولویتهای فرهنگی و سیاسی امام(ره) و رهبر
معظم انقلاب نا آگاه هستند. سوم مدیران و مسئولان کلان صدا و سیما مهمترین مشکل هستند
که؛ توزیع بودجه و امکانات و برنامه ریزی برای آینده سازمان برعهده آنهاست که متأسفانه
به دلایل مختلف امیدی به آنها نیست.
در این رابطه دكتر ابراهیم فیاض، استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفتگو با مرکز اسناد انقلاب اسلامی می گوید: من شخصا از نظر خبری از عملكرد صدا و سیما ناراضی هستم. صدا و سیما به درستی نمی تواند تولید خبر بكند. این مسئله بیش از هر چیز ناشی از آن است كه قدرت فهم خبری ندارند. نكته ای كه من بارها بر آن تاكید داشته ام این است كه صدا وسیما از نظر من مغز[ خبری] ندارد. آنچه در صدا و سیما لازم است وجود داشته باشد این است كه می بایست ساختار ها طوری طراحی می شد كه در راس صدا و سیما متفكران و مشاورانی حاضر می شدند كه متخصص می بودند و با دانشگاه ها ارتباط داشتند.
یكی از موضوعاتی كه در راستای حوزه تخصصی دكتر ابراهیم فیاض است و وی بسیار درباره آن می اندیشد و می گوید، صدا و سیما و عملكرد آن است. آنچه در زیر می آید ماحصل گفتگو با ایشان است.
آقای دكتر به عنوان اولین سوال، با توجه به اینكه ما از یك فرهنگ بومی- اسلامی خاص كشور خود برخوردار هستیم، فكر می كنید ویژگی ها و شاخصه هایی كه صدا و سیمای جمهوری اسلامی می بایست داشته باشد كه بتواند رویاروی تهاجم فرهنگی و فرهنگ بیگانه بایستد، چیست؟
- صدا و سیما یك رسانه است. اگر ما نظام رسانه ای هر كشوری را در نظر بگیریم، یك مغز دارد كه كتاب است، دو تا دست دارد كه سینما و مطبوعات هستند و دو تا پا دارد كه رادیو و تلویزیون هستند. رسانه ها مهمترین كاری كه انجام می دهند، پویایی فرهنگی است. در واقع تحرك فرهنگی را در فرایندی به نام ارتباطات انجام می دهند. مهمترین مسئله برای پویایی فرهنگی این است كه از گذشته به سوی آینده حركت كنیم. اگر ارتباط میان گذشته و آینده قطع شود، تهاجم فرهنگی و یا بحران فرهنگی روی می دهد.كاری كه رسانه های خارجی به دنبال آن هستند، انفصال فرهنگی ماست. یعنی انفصال میان گذشته و آینده. صدا و سیما می بایست این اتصال را برقرار نماید. دین یكی از محورهای پیوند دهنده میان گذشته و آینده است. آیا صدا و سیما توانسته است دین را تشریح كند. به عنوان مثال محرم را و بوسیله آن ما را به سوی آینده سوق دهد یا خیر.
با توجه به آنچه گفتید، صدا و سیما تا چه حد توانسته است در چارچوب این شاخصه ها عمل نماید؟
- متاسفانه صدا و سیمای ما به واسطه ماركسیست زدگی بدنه آن كه ناشی از كارگردان ها و تهیه كنندگان آن است، سال های سال است كه سیاه نمایی می كند. سیاه نمایی در باب سنت و تاریخ و گذشته ما را به شدت تاریك و سیاه نشان می داد. بعلاوه وضعیت فعلی ما را هم سیاه ترسیم می نمود و آینده را هم همین طور سیاه به تصویر می كشید. سریال هایی مثل «گوهر كمال» ، «پس از باران» و «فكر پلید» فیلم و سریال هایی است كه تصویری سیاه را ترسیم می كنند. بواسطه آنها همیشه گذشته سیاه نشان داده می شد و آینده هم بد به تصویر شیده می شد. بر عكس آنها سریالی همچون روزی روزگاری بود، كه مجموعه ای زیبا و مثبت بود. در مقابل سریال های سیاه نمای ایرانی، سریال های غربی آینده ای خوب و خوشبینانه رانشان می دهند. بر همین اساس طبیعی است كه مردم غربی می شوند. به خصوص به واسطه سریال هایی كه اكنون در ماهواره ها وجود دارد.
بنابراین با توجه به صحبت هایی كه در ابتدا داشتید، ماهواره ها و شبكه های خارجی تا چه حد توانسته اند روی مردم ما تاثیر بگذارند و مردم ما را به سوی آنچه هدفشان است سوق دهند؟
- از نظر من آنان توانسته اند به خواسته خود برسند. زیرا آینده ای روشن را به مردم نشان داده اند كه اگر می خواهید خوش باشید و خوشحال زندگی كنید باید به غرب بیاید. آنها موفق شده اند، زیرا جوانان ما كه درون دانشگاه هستند، می خواهند به غرب بروند. بعلاوه تقاضاهای زیادی برای مهاجرت از كشور وجود دارد، آن هم كشورهای غربی، نه كشورهای شرقی.
به نظر شما میان نهادهای متولی امر فرهنگ در ایران چه هماهنگی های می بایست وجود داشته باشد و تا چه حد این هماهنگی ها جود دارد؟
- «نظام رسانه ای»، «نظام ارتباطی» و «نظام فرهنگی» می بایست هر سه با یكدیگر متحد شوند. رسانه هایی كه متحد با اینها هستند می بایست بتوانند هم ارتباط داشته باشند. مثلا اینكه صدا و سیما با حوزه علمیه قم، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و آموزش عالی و آموزش و پرورش چگونه باید در ارتباط باشد، می بایست مشخص شود. متاسفانه در حال حاضر میان این ارگان ها ارتباطی نیست. در واقع به غیر از جلسه هایی كه میان شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی علوم وجود داشت، من ارتباط مستقیمی میان اینها ندیده ام.
یكی از مشكلاتی كه اكنون در صدا وسیمای ما وجود دارد، بحث «خود نمایی» است. یعنی به نظر می رسد صدا و سیما تمایل دارد برنامه هایش شبیه برنامه های ماهواره ای بشود و بدین وسیله مخاطب های آنان را به سوی خود بكشاند. در نتیجه به سمت خودنمایی پیش می رود.این مسئله به طور ویژه در «چهره» بازیگران و عواملی كه جلوی دوربین هستند نمود می یابد. این نكته حتی در انتخاب دكور هم به چشم می آید. آیا این مسئله را قبول دارید؟ آیا این راهكار درست است؟ تا چه حد این راهكار به جذب مخاطب می انجامد؟
- مردم دست به انتخاب می زنند. برنامه های خوب صدا و سیما را انتخاب می كنند. برنامه های خوب آنها را هم انتخاب می كنند. برنامه های بد صدا و سیما را رها می كنند. برنامه های بد آنها را نیز هم رها می كنند. مردم می خواهند سود ببرند. تا آنجا كه صدا و سیما برایشان سودمند است از برنامه هایش استفاده می كنند و از آنجا كه برایشان سودمند نیست به سمت برنامه های خارجی می روند. الان هم مردم از صدا و سیمای جمهوری اسلامی كم استفاده نمی كنند... من شخصا از نظر خبری از عملكرد صدا و سیما ناراضی هستم. صدا و سیما به درستی نمی تواند تولید خبر بكند. این مسئله بیش از هر چیز ناشی از آن است كه قدرت فهم خبری ندارند. نكته ای كه من بارها بر آن تاكید داشته ام این است كه صدا وسیما از نظر من مغز[ مرکز تفکر ] ندارد. آنچه در صدا و سیما لزوم است وجود داشته باشد این است كه می بایست ساختار ها طوری طراحی می شد كه در راس صدا و سیما متفكران و مشاورانی حاضر می شدند كه متخصص می بودند و با دانشگاه ها ارتباط داشتند. در آن صورت صدا و سیما رشد می كرد. در حال حاضر كار در دست عده ای كارگردان و تولید كننده است.
یعنی مسئله ای كه شما بر ان تاكید دارید این است كه صدا و سیما در حال حاضر نخبه محور نیست؟
- حرف من این است كه صدا و سیما در حال حاضر مغز ندارد و تنها بدنه دارد.
این مسئله مشكلی است كه صدا و سیما اخیرا با آن مواجه شده است یا یك معضل قدیمی است؟
- از ابتدا این مشكل وجود داشته است. هركس در صدا و سیما روی كار می آید سلیقه خود را اجرا می كند. مغزی وجود ندارد كه كارها بر اساس آن پیش برود.