مدیر نشر عماد گفت: فعالیت در حوزه کتاب
نگاه کارشناسی میطلبد. این که به کتاب با فقط از زوایه فرهنگی نگاه کنیم
غلط است. باید جنبه اقتصادی کار را هم لحاظ کرد!
به گزارش فارس، دفاع مقدس از جمله
حوزههایی است که در سالهایی اخیر ناشرانی چند به طور تخصصی به آن
میپردازند. انتشارات «عماد فردا» ناشر نوپایی است که یک سال است وارد
بازار نشر شده و تا به امروز 57 کتاب منتشر کرده که از این بین چند عنوان
به نام کتاب برگزیده شناخته شده است. در این مجال با مدیر این انتشارات
درباره نسبت کتابهای دفاع مقدس و مسائل نشر به گفتوگو نشستیم.
از تاریخچه تاسیس عماد بگویید؟
از فعالیت موسسه عماد حدود پنچ سال
میگذرد البته این موسسه در این مدت کتابهای خود را با مجوز نشر یوسف
منتشر میکرد و حدود یکسال است مجوز انتشارات خود را با عنوان نشر عماد
فردا از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی دریافت کرده است.
* نشری که توسط عدهای طلبه و دانشجو پایهگذاری شد
چطور شد موسسه عماد راه افتاد؟
به صورت خودجوش توسط جمعی از طلاب و
دانشجویان در موسسه طلایهداران نور فعالیتهای گسترده اردویی راهیان نور
داشتند که ضرورت تداوم ارتباط با مخاطبین احساس شد و مجله «امتداد» جهت
ارتباط با مخاطبین در طول سال پیش بینی و منتشر شد که در حال حاضر از
نشریات برتر دفاع مقدس است. در این راستا ضرورت تامین کتاب و محصولات
فرهنگی جهت مشترکین امتداد در طول سال احساس شد همچنین بیانات فرمانده جبهه
فرهنگی انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنهای و تاثیر فرهنگ کتاب و
کتابخوانی این وظیفه وانگیزه را مضاعف نمود و این رزمندگان را بر آن داشت
تا موسسه عماد را با هدف تولید و توزیع کتاب در سطح مخاطبین خود راهاندازی
کند. البته ضرورت فعالیت به صورت تخصصی ودر عرصه بازار نیز از سال پیش
کلید خورد و عماد وارد عرصه تولید و توزیع به صورت جدی ودر حوزه بازار نشر و
توزیع شد.
یعنی قبلش فقط در حد توزیع و پخش بود؟
توزیع و پخش بود اما بصورت حرفهای
نبود و در سطح مخاطب خاص خود بود. در ایام راهیان نور نمایشگاههای بزرگی در
مناطق جنگی برگزار میگردید و یک سری طرحهای جذب مخاطب و پس از ان در طول
سال با جذب مخاطبینی که در راهیان داشت اقدام به تامین نیازهای این
مخاطبین میکرد و در اصل عماد در طول سال ویترین توزیع تخصصی و در سطح
بازار نداشت البته این دوستان زحمات بسیاری کشیده بودند تا عماد حفظ و
تقویت شود و شاید اگر تجربه و خدمات مخلصانه این دوستان نبود امروز ما هم
موفق نبودیم ضمن این فعالیت تولید هم فعال شده بود.
آن زمان که در سطح توزیع و پخش کار میکردید چقدر تقاضا وجود داشت؟
تقاضاها از طرف مخاطب خاص بود. از نظر
تعداد مخاطب و سفارش در حد متوسط بود. ولی از نظر ریالی بخواهید حساب کنید،
یک سوم الان بود و بعد هم متکی بود به راهیان و آن ارتباطات. ولی الان مثل
همه نشرهایی که دارند در بازار فعالیت میکنند به صورت خصوصی کار میکند.
چه شد که خود شما آمدید در کار؟
به نظرم توفیق الهی بود بنده تجربه در
کار کتاب داشتم و با مجموعه عماد آشنا شدم کم کم آشنایی بیشتر شد و پیشنهاد
قبول مسئولیت عماد داده شد.
کجا؟
تقریبا کتابخوان نیمه حرفهای بودم و
فعالیتهای توزیعی و ترویجی موفقی در مدارس و سطح شهرستان نجفآباد ودر
قالب موسسه شهید کاظمی داشتیم. مشتری عماد هم بودم یک روز صحبتی شد با یکی
از دوستان که هیئت مدیره عماد بود. من یکسری دغدغه هایی در خصوص تولید
توزیع و ترویج کتاب داشتم و همچنین تجربه و احساس کردم برای محقق شدن
فرمایشات و دغدغه های حضرت آقا در خصوص فرهنگ کتاب و کتابخوانی باید ملی
کار کرد و میطلبد یک کار جهادی به تمام معنی در این حیطه بشود. ایشان هم
استقبال کردند و گفتند بیا در جلسه عماد بگو چه راهکارهایی داری برای توسعه
این فرهنگ و چگونه میتوانی همکاری کنی. البته مجموعه هم واقعا مجموعه ای
بود که چند نفر بچه حزب الهی با دغدغه دور هم جمع شده بودند و اخلاص و
روحیه ایثار و شهادتشان بنده را جذب کرد. من آمدم همین حرفها را زدم و
راهکارها و طرحهایی را بیان نمودم همچنین تجربه در نجف آباد را. یکی از
این پیشنهادات ورود به عرصه بازار بود این دوستان نهایت اعتماد و لطف را به
بنده کردند و گفتند: یکی از این مدلهایی که ارائه میکنی را عملیاتی کنید
و بنده با حمایت جدی این دوستان اولین فروشگاه عماد را در بازار کتاب قم
راهاندازی نمودم و ما الحمدلله به لطف خدا و شهدا و با کار جهادی
شبانهروزی رو سفید شدیم. هم بازار قم و هم کشور و هم مخاطبین خاص خودمان
را پوشش دادیم. بعد به ما پیشنهاد دادند که بیایید در عماد. ولی من در هیئت
مدیره ش هم بودم یعنی غیر از اینکه مسئول فروشگاه عماد بودم در هیئت
مدیره هم بودم. یک روز هم پیشنهاد دادند که من بعد از یک ماه فکر کردن و
بررسی کردن، قبول کردم. تقریبا سال گذشته برج دو بود که من غیر از مغازه،
مسولیت عماد را هم قبول کردم.
یعنی کلا با ورود شما مجوز انتشارات گرفته شد؟
بله! من وقتی مدیر عماد شدم مجوز را
پیگیری کردم. یکی از ضعفهای عماد را در این میدیدم که ما مجوز نشر
نداریم. بعد که خودم مدیر عماد شدم، سریع پیگیری کردم که یک ماه هم شاید
بیشتر طول نکشید. در یک فرایند یک ماهه مجوز نشر را گرفتیم. مجوز نشر اولین
اقدام من بود البته ناگفته نماند دوستان قبلا درخواست داده بودند چندین
ماه هم پیگیری شده بود ولی ما پیگیریها را خیلی جدیتر کردیم.
* تولید، توزیع و ترویج کتاب ضرر نیست
در مورد مدلی پیشنهادیتان توضیح دهید.
ما یک مدل داریم که مدل هم نیست یک
گفتمان است. اینکه تولید، توزیع و ترویج کتاب ضرر نیست. از نظر اقتصادی
کتاب ضرر نیست. یعنی چند ساز و کار را اگر بگذارید کنار هم در حوزه نشر چه
تولید چه توزیع و چه ترویج نه تنها ضرر نیست که سود اقتصادی هم بدنبال
خواهد داشت و سود اقتصادی این کار هم بسیار با برکت است و کاری است با نشاط
و لذت. یکی همان اخلاص و کار کردن برای خداست و با روحیه تلاش جهادی و
دیگری حاکمیت نگرش اقتصادی در این حوزهها است یعنی کسی که در این حوزهها
کار میکند باید بداند که باید کارش از نظر اقتصادی سودده باشد البته این
نگرش اقتصادی نباید موجب شود آثار غیر مفید و فقط صرف اقتصادی بودن تولید
کند بلکه باید بداند و یقین داشته باشد تولیدی که کرده است و فاخر هم هست
میتواند در سبد زندگی مردم قرار بگیرد و یقین داشته باشد که میتواند
اقتصادی هم باشد. بعد با یکسری مدلها که شما باید استفاده کنی کار و فعالیت
را شروع میکنی، خوشبختانه به لطف خداوند فرمانده جبهه فرهنگی انقلاب مقام
معظم رهبری خیلی از برنامههای راهبردی و کاربردی را مکررا تاکید
فرمودهاند و به نظر ما بزرگترین کارشناس در این حوزه هستند.
* در یک سال 200میلیون تومان کتاب به نجفآباد تزریق کردم
ایشان میفرمایندکتاب باید برود در
زندگی مردم این یعنی چی یعنی که کتاب میتواند جزء سبد خانوار شود و مردم
برای آن پول خوبی هم بدهند. من در یک شهر این کار را کردم. در سال گذشته
چیزی حدود دویست میلیون تومان کتاب به نجف آباد تزریق کردم. حساب کنید
جمعیت شهر را و اینکه در سبد هر خانواده چقدر کتاب گذاشتهایم. حالا یا چاپ
کردیم یا توزیع کردیم که در هر صورت منفعت اقتصادی داشته است. یک قلمش فقط
هشتاد میلیون تومان بوده که برای آموزش و پرورش کتاب چاپ کردیم که به تمام
مدارس فروخته است و مسابقه برگزار شده است. رایگان هم نداده چون بنده اصلا
با رایگان و تخفیف دادن مخالفم. خلاصه اگر اینها را بگذاریم کنار هم کار
اقتصادی هست و میتوانیم یک نهضتِ بزرگ و کار جهادی بزرگی را در حوزه کتاب
شاهد باشیم ضمن اینکه اقتصادی هم هست. اگر اقتصادی فکر شد و فروشگاه زده شد
مجبوریم جهت تامین هزینه فعالیت کنیم و چون ارتباط با مخاطب بدون واسطه و
نزدیک است همان تبلیغ چهره به چهره که بزرگترین عامل فروش کتاب است محقق
خواهد شد.
بنده در یک موسسه تربیتی بنام شهید
کاظمی هم فعالیت میکنم و بهترین و کاربردیترین ابزاری که بکار گرفتهایم
همین فرهنگ کتاب و کتابخوانی است و موفق هم شدهایم به لطف خداوند هم در
سطح اعضاء موسسه هم فرهنگ عمومی شهرستان. اسلام هم همین است. قرآن بزرگترین
معجزه و آخرین معجزه پیامبران است یک سند مکتوب است و تاکید بر خواندن و
نوشتن دارد و هر جایی خداوند متعال خواستهاند مطلب عمیق و یا مهمترین
مفاهیم دینی را بفهمانند و متذکر شوند با ادبیات داستان بیان فرمودهاند
مثل داستان حضرت یوسف. من معتقدم ما در عصر ظهور، در آخرالزمان هیچ ابزاری
بزرگتر و بالاتر از خواندن و نوشتن نداریم . حضرت آقا میفرمایند کاری که
کتاب میکند رسانه هم نمیکند. قران تنها معجزهای است که مانده. معجزههای
بقیه پیامبران با رفتن خودشان معجزه هم رفته است. و اگر با یقین وادای
تکلیف حرکت کنیم برکت غیر قابل تصوری خواهد داشت.
در آن جلسه دیدار با رهبری شما چه گفتید؟
اول در سه حوزه تولید توزیع و ترویج
طرح و راهکارهایی را ارائه نمودم سپس تاکید بر اجراء اولین طرح یعنی ورود
به بازار را ارائه نمودم و بیان دلایل موفقیت در این طرح و دوستان هم لطف
کردند و اعتماد. در آن جلسه بیان شد که مشکل اساسی در حوزه کتاب و محصولات
فرهنگی ترویج و توزیع نامناسب است و یکی از روشهای سنتی زود بازده و
کاربردی حضور در بازار است.
خب تا قبل این چرا نمیکردید؟
چون یکی تجربه به این شکلی نکرده بود و
بنده تا حدودی تجربه کرده بودم و دیگری اینکه تا کنون به جهت حجم فعالیتها
فرصت این کار نشده بود و همچنین کمبود بودجه هم بی تاثیر نبود. ضمن اینکه
رویکرد عماد بیشتر کار در حوزه مخاطبین خاص خود بود.
* در سیستم توزیع باید مردانه وارد شد
فقط به خاطر تجربه است؟ الان پای دردل هر ناشر حزبالهی که مینشینیم می گوید وضع توزیع خراب است. یعنی تجربه ندارد؟
ببینید یکی تجربه است یکی اینکه باید
مردانه وارد میدان شد. بله وضع توزیع خراب است من نگفتم توزیع خوب است اما
باید چه کاری کرد باید نشست و گفت وضع خراب است باید عمل کرد، باید در خصوص
توزیع طرحهای کاربردی نه طرحهایی که غیر کارشناسی است و از پشت میزهای
کنفرانس و فرمولهای تئوری در میآید را با جدیت دنبال کرد و عملیاتی. ما
خودمان در عماد طرحهای ناموفقی را نیز دنبال کردهایم مثل طرح «اورژانس
کتاب».
* طرح اورژانس کتاب کارشناسی نبود
راستی! «اورژانس کتاب» به کجا ختم شد؟ به فراموشی سپرده شد؟
خیر به نظرم کارشناسی نبود اولا آدمی
که میخواهد بنشیند آنجا پشت خط تلفن باید حداقل 2000 کتاب ذر موضوعات
مختلف خوانده باشد، همچنین «اورژانس کتاب» وقتی میگوییم در ذهن مخاطب یعنی
در تمام زمینه ها کتاب داریم و این یعنی غیر ممکن و اگر هم عملیاتی شود با
تمام سازوکارهایش آیا مخاطب ما اصلا به این نیاز رسیده که باید کتابش را
اورژانسی تامین کند در حالی که مخاطب ما اصلا هنوز کتاب برایش تبدیل به یک
نیاز نشده است چه برسد به مرحله دوم یعنی احساس به درخواست بصورت اورژانسی.
چرا ؟
بدلیل عدم ارتباط مستقیم و چهره به
چهره با مخاطب طرحی اینگونه اجرا شد.همینجا مشتری میآید نگاه کنید؛ با
مخاطب ارتباط داریم، میدانیم امروز مخاطب چه میخواهد و چه نمیخواهد.
میفهمیم کتاب را چگونه باید به مخاطب ارائه بدهیم و کتابی را جزء نیازهایش
بکنیم. یعنی غیر از اطلاعات، تجربه هم مهم است.
خیلی از اینها بافتههای ذهنی که
غالبا مبتنی بر تجربه نیستند را دارند. و این بد است. به عنوان مثال یک نفر
از اینها رفته است خارج و دیده است آنجا یک فروشگاه کتاب خیلی بزرگ
وجود دارد. فکر میکنید چند تا همچین فروشگاههای بزرگ حتی در خارج وجود
دارد؟ و حال میخواهد این فروشگاه را به کل کشور تعمیم دهد. یک فروشگاه
بزرگ بدون فروشنده خوب و کتابهای خوب معنایی ندارد در حالی که الان
تعدادی از بچه ها در شهرهای کشور با تمام مشکلات چنان مخلصانه دارند تلاش
میکنند در این عرصه و هیچ کسی هم حمایتشان نمیکند اما چهره به چهره کار
میکنند و موفقند. خارجیها که همچون فروشگاهی زدهاند، تیراژِ اوّلِ
کتابشان حداقل یک میلیون عدد است. یا به عنوان مثال سایت آمازون را به وجود
میآورند. سایت آمازون یک سایتِ کتابی هست که آمار میدهند با شرکت بوئینگ
درآمدش یکیست یا چند هزار کاربر دارد یا ... . خب؛ قبول کنید ما سایتِی
مثل آمازون را الآن نمیتوانیم راه اندازی کنیم در کشور به همان دلیل
احساس نیاز مخاطب اما متاسفانه ما بدلیل عدم ارتباط با مخاطب خودمان طرح
های غیر کاربردی را با هزینه های کلان اجرا و با شکست مواجه میشویم.
امروز شاه کلید توزیع ارتباط چهره به
چهره با مخاطب است و با یک روش مناسب و سنتی یعنی همان ایجاد فروشگاهها
محقق میشود ضمن تجربه ارتباط با مخاطب. این که ایجاد شد و تبدیل به نیاز
شد می توان طرح های بزرگتر را عملیاتی نمود.
من در هر جلسهای با ناشران و توزیع
کنندگان بودهام گفتهام که هم خوب پخش میکنیم و هم خوب سود میکنیم و هم
خوب کارِ اقتصادی انجام میدهیم. چون به کارمان یقین داریم. امسال که اعلام
کردند در نمایشگاه کتاب فروش کم بودهاست، ولی بنده میگویم خدایا شکرت!
خیلی فروش خوب بود. آنها یقین ندارند. حالا یا تجربه ندارند یا... ناگفته
نماند در عماد طرح های زیادی را پیشنهاد نمودهایم در سه حوزه مختلف کاری
کتاب که طرح فروشگاه یکی از آن طرحهاست.
الآن در تهران کتابهایتان در کجا به فروش گذاشته شده است؟
انتشارات کیهان، سریر، کتاب 57 و روایت
فتح با پخشیها هم کار میکنیم و خودمان هستیم در دفتر مرکزی عماد. البتّه
فروشگاه نداریم ولی انشاالله قرار است در تهران فروشگاه راهاندازی کنیم.
کتابفروشیهای دیگر چهطور؟
«پکتا» و مرکز پخش «عصر کتاب» و «خیزش
نو» کتابهایمان را پخش می کنند. پارسال هم نمایندگی زدیم و هم به صورت
انبوه کتاب فاخر چاپ کردیم و هم تجدید چاپ داشتیم. شتاب و سرعت کار سال
گذشته بالا بود. به خاطر همین دیگر فرصت نکردیم. امسال قرار است به لطفِ
خدا هم در تهران فروشگاه بزنیم و هم میزانِ پخش را افزایش دهیم. الآن
کتابهای ما را فقط ناشرانِ خودمان (دفاع مقدس) در انقلاب دارند.
* داستانهای مینیمال دفاع مقدس بیشتر مورد استقبال مردم است
در زمینه دفاع مقدس چه جنبههایی را مدنظر داشتهاید؟
ما یک پژوهشی در نمایشگاه کتاب انجام
دادهایم. به نظرِ من مردمِ ما در زمینه دفاع مقدس در دو زمینه استقبال
داشتهاند: یکی مینیمال؛ برای کسانی که زیاد اهلِ مطالعه نیستند و دیگری
رمان؛ همان که حضرت آقا هم فرمودند. ما اغلب خاطرهنگاری داریم. به نظرِ من
رمانِ خوب و قوی در زمینه دفاع مقدس نداریم. به نظرِ من یکی از مشکلاتِ
کتابهای دفاع مقدس این است که اغلب یا عملیاتمحور شدهاست و یا
شخصیتمحور. از زمان جنگ تاکنون حدود 4-5 هزار کتاب دفاع مقدس چاپ
شدهاست. من رویکردِ جدید ما باید به سمتِ رمانهای فاخر باشد که خود متن
هم موضوعیّت داشته باشد ضمن معرفی شخصیت یا منطقه یا خاطرات. به عنوان مثال
کتاب «شبیخون به خفاش» از سردار وفایی؛ یک قالب رمان پلیسی اطلاعاتی دارد،
در صورتی که نویسندهی حرفهای هم نداشته است. این کتاب چون موضوعی و
پلیسی است، خیلی بهتر مخاطب را جذب میکند.
سعی کنیم به جایِ اینکه بگوییم فلان
کتاب خوب است و فلان کتاب بد، میزان و ملاکِ کتاب خوب را مشخص کنیم حتی
ملاک ناشر خوب ملاک توزیع کننده خوب و یا ترویج کننده خوب بلکه امروز ما
مصداق را معرفی میکنیم. حضرت آقا مدظلهالعالی هم وقتی میگویند کتابِ
نورالدین خوب است؛ دقیقا به شخصیت ایشان اشاره میکنند نه متن کتاب که فاخر
است یا نه. پس باید کاری کنیم که ضمن معرفی شخصیتها و یا عملیاتها و یا
رشادتها، متنی فاخر را خلق کنیم تا ماندگار شود وجذاب وپر مخاطب آنهم در
دراز مدت.
تاکنون چند عنوان کتاب چاپشده دارید؟
حدوداً 70 عنوان البته با کتابهای حاج آقا تهرانی.
برای هر موضوعی که میخواهید کار کنید، چه فرآیندی را طی میکنید؟
قبلاً تحت عنوان نشرِ یوسف کتابهایی
را منتشر میکردیم. مثل کتاب تفحّص، کتاب قصّه کربلا. که از اونها یک سری
کتابهای سفارشی هم داشتیم. ولی الآن کتاب سفارشی کار نمیکنیم. برای همین
هم آدمایی مثل آقای داوودآبادی، محمودزاده، نسائی، مصطفوی، زائری، مطلق،
هاشمی و ... را آوردیم. که برای رسیدن به کتابهای فاخر دفاع مقدس از نظر
متن، موضوع و شخصیّت در حال تلاشند. و در کنار اینها تعداد محدودی کتاب
سفارشی نیز کار خواهیم کرد.
در مورد نشر یوسف بیشتر توضیح میدهید؟
عماد قبلاً برای چاپ کتاب با مجوز فعالیت نشر یوسف فعالیت میکرد. البته مشکلات زیادی هم برایمان در این خصوص بوجود آمد.
از طریق نشر یوسف چند کتاب چاپ کردید؟
در کل 57 کتاب چاپ کردهایم(غیر از کتب
حاج آقا تهرانی) که 26 تا از آنها را طی مدّت 7 ماه چاپ کردیم و مابقی که
31 عدد هست طی 2-3 سال و از طریق نشر یوسف چاپ شدند و 20 عدد از کتابها
هم تجدید چاپ شدند.
سوژهها و نویسندهها را چگونه انتخاب میکنید؟
ما مجبوریم سوژهای انتخاب کنیم که
بعداً فروشش خوب باشد و این برای ما خیلی سخت است که هم کار سفارشی نکنیم
هم سوژه خوب انتخاب کنیم. یعنی ما مجبوریم نویسنده خوب و سوژهی خوب را
انتخاب نماییم. بعنوان مثال سر کتاب حاج بخشی هم نویسنده خوب بود و هم سوژه
اما ضرر دادیم.
* در انتشار کتاب «حاج بخشی» ضرر کردم
چرا سر حاج بخشی ضرر میکنید؟
به خاطر جذب نویسنده خوب و متاسفانه
مشکلات حوزه نشر میبایستی هزینههای بالایی بعنوان حق التالیف پرداخت کنیم
و نویسندگان هم طبیعتا توقع زیادی دارند و همچنین هزینههای بالای تولید
موجب ضرر به یک ناشر هستند.
من در جامعه خودمان نویسندههایی را
میشناسم که اگر کسی آنها را حمایت بکند، میتوانند کتابهای خیلی خوبی را
بنویسند. ولی یک مشکلی که نمیتوان انکار کرد همین است که ما مجبوریم برای
انتخاب نویسنده و سوژه، مسائل فروش و سود و ... را در نظر بگیریم. و همین
خودش آفتِ بازار هم هست.
از نظرِ کارشناسان چقدر استفاده میکنید؟
در عماد بدلیل ارتباط بدون واسطه همه
دوستان هیات مدیر با نویسندگان، تولید کنندگان و استفاده کنندگان یعنی همان
مخاطبین خوشبختانه همگی کارشناس هستند و در این عرصه صاحبنظرند و غالبا
کارشناسان فرهنگی هستند ولی اگر نظرات کارشناسی کاربردی نه اینکه یک سری
گمانهزنیها و یا بافتههای ذهنی را کاملا به شرط کاربردی بودن استقبال
میکنند.
برای طرح جلد یا جذّابیّتهای داخلِ کتاب چه برنامهای دارید؟
اینها عوامل بسیار مهمی هستند. ما
ابداعِ طرحِ جلدهای جدید را داشتهایم. سعی کردهایم کارهامان خیلی خوب
باشد. سعی کردهایم کارهامان هم محتوایی فاخر باشد و هم طرح جلد و صفه
ارایی و ویراستاری.
صفحهآرا چطور؟
صفحهآرا هم از بچّههای خودمان هستند
که کمکم یاد گرفتهاند و همه کارهای صفحهآرایی، ویراستاری، گرافیکی و
... را انجام میدهند که البتّه نیروی عماد تمام وقت نیستند.
* در راهیان نور 25هزار نفر مخاطب کتابهای عماد شدند
بازخورد مخاطبانتان چگونه بودهاست؟
خیلی خوب است. من یک اعتقادی دارم که
در عماد جبهه مخاطب داریم. به نظر من ما باید همین مخاطبان را حفظ کنیم.
به عنوان مثال در سفرهای راهیان نور چیزی حدود 24-25 هزار نفر مشترکِ
امتداد شدهاند. حرفِ من این است که ما باید همین مخاطبان را حفظ کنیم. به
عنوان مثال عماد باید 1000 مشتری دائم داشته باشد. روی جذب مخاطب در این
یکسال با روشهای مختلف خیلی تلاش کردیم با پیامکزدن، نامه فرستادن،
پیگیری کردن و ... .. کاری که در سال گذشته انجام شد این بود که یکسری
ارتباط از طریق پیامک میگرفتیم و اطلاعرسانی میکردیم که بازخورد آن خیلی
خوب بود.
ما از شهرستانها هم مخاطبان زیادی
داریم که به اینجا هم سر میزنند و البتّه به نظر من این ارتباطها خیلی
ضعیف است. به همین دلیل برای سایت یک طرح فوقالعادهای داریم که برای
اوّلین بار در کشور قرار است اجرا شود. و برنامههایی برای ارتباط بیشتر
با مخاطبان برای سال آینده داریم. حضرت آقا روی بحث تمرکز بسیار جدّی هستند
و در بحثِ فرهنگی میفرمایند نیازی نیست یک موسسه را گسترش دهید، بلکه با
همین محدودیتها کار کنید. مانند امام خمینی در مسجد سلماسی یک مسجدِ 50
متری را تبدیل به یک انقلاب کردند. ما هم روی مخاطبانِ خودمان یعنی همان
سربازان جبهه جنگ نرم تمرکز کردهایم.
همه نمایندگیهایتان از فروشگاههای مذهبی هستند؟
بله؛ خودم شخصاً 20 تا از نمایندگیها
را سر زدهام. که بعضی از این نمایندگیها بسیار فعّال میباشند. مثلِ
اراک، مشهد، همدان، اصفهان ، شیراز و ...
از نظرِ مالی به نمایندگیهایتان کمک هم کردهاید؟
کم و بیشتر فعالیتهای ترویجی. به
عنوان مثال کسی خواسته در شهرستان خودش طرحی بزند به مناسب ماه مبارک رمضان
و مبلغ 200 هزار تومان را خواسته، دادیم. یا کسی گفته نمایشگاهی برگزار
میکنیم، شما پیامک بزنید و اطلاعرسانی کنید. طرحی داشتهام که به وزارت
ارشاد هم بردهام؛ فروشگاههای زنجیرهای کتاب. عوامل فروش ما همگی از بچه
های دغدغهدار در این عرصه هستند که گاهی انسان افتخار میکند به وجود چنین
رزمندگانی در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که بدون هیچ حمایتی با عشق و
علاقه تلاش می کنند.
به جز آن 20 نمایندگی که مستقیماً برای بازدیدشان رفتید، برای بقیّهی نمایندگیها چه برنامهای داشتهاید؟
جاهایی مثل قلعهگنج کرمان خودشان
آمدهاند، درخواست راهاندازی نمایندگی را دادهاند. ما اینجا فردی را
داریم که مسئول کارهای نمایندگیهاست؛ تماس برقرار میکند و تمام
اطلاعرسانیها را برای عاملین فروش انجام میدهد. ما سعی کردیم برویم در
دلِ مخاطب، در دلِ بازار؛ درنتیجه آنها هم به ما اعتماد کردند.
در بخش توزیع با چه مشکلاتی روبهرو بودهاید؟
عدم حمایت مناسب کار توزیع خیلی سخت
است. به نظر من یک ناشر 70 تا 80 درصد زمانش را در بخش توزیع بگذارد و
مابقی را در بخش تولید. در صورتی که الآن برعکس این عمل میشود. دلیل آن
هم این است که توزیع، کار دشواری است. در بخش توزیع در زمینههای مختلف
باید هوشیار باشی؛ مثل سود و ضرر. بعضی جاها کتاب بصورت مبادله است؛ باید
بدانی چه کتابی را بگیری، در مقابل چه کتابی را بدهی و ... اصلا کار در
بازار سخت است و مهم در ابواب فقهی طلبهها یکی دو سال فقط مکاسب و متاجر
میخوانند این یعنی مهم و در کتاب وتوزیع آن اهمیت خیلی بیشتر است.
* تکلیفمان ایجاب میکند در جبهه کتاب مبارزه کنیم
آیا تاکنون به فکر توزیع کتابهایتان در مغازهها و فروشگاههای غیر از نمایندگی در تهران نیز بودهاید؟
داریم روی این مسئله فکر میکنیم و طرح
های زیادی داریم حتی توزیع در سوپر مارکتها. توزیع کتاب خیلی دشوار است
مخصوصا حوزه دفاع مقدس. متاسفانه بازار هم کمی خراب است مثلا تخفیفهای
بالا روی کتابهای کم محتوی و.... ولی ما کوتاه بیا نیستیم چون تکلیفمان
ایجاب میکند که مبارزه کنیم در این جبهه.
چه راهکارهایی برای توزیع دارید؟
خیلی راهکار داریم که همه آنها
تجربیاند و کارشناسی و راحت نیستند که تمام این راه کارها بصورت راهبردی
در برنامه کوتاه مدت و درازمدت عماد پیش بینی گردیده و در دست اقدام هستند
بنا داریم عماد یک مرجع مطمئن در حوزه تولید توزیع و ترویج آثار فاخر
وارزشمند در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بشود.
* تعجب ناشران پیشکسوت از پیشرفت سریع نشر عماد
شما همه این راهکارها را عملی کردهاید؟
امسال توفیق بزرگی نصیبمان شد همچون
سال گذشته به برکت زحمات مخلصانه بچهها در محضر حضرت آقا توضیحاتی را در
خصوص بازار نشر دادیم بعضی ناشرهای بزرگ و پیشکسوت فرمودند چه شده که شما
با اینکه فقط چهار پنج سال فعالیت داشتهاید اینقدر پیشرفت کردهاید. خب
چیزی نبوده مگر همین راهکارهای عملی و همت و تلاش در اجرای این راهکارها.
راهکارهای توزیع عملی هستند نه تئوری و شعاری. یعنی میخواهم بگویم مسئله
توزیع فرمول خاصی ندارد که من بیایم و بگویم فلانکار کنید و کار میگیرد.
در کار ترویج و تولید فرمول داریم ولی کار توزیع به ان شکل نیست. روش
داریمها؛ ولی فرمول نه. مثلاً یکی از روشها این است که فروشگاههای زیادی
بزنیم؛ زنجیرهای.
* برای توزیع آثارمان به جای ارگانهای دولتی سراغ مردم رفتیم
خودتان در این زمینه چه کارهایی کردهاید؟
ما راه افتادیم به وزارتخانهها، در
نمازجمعهها، پوستر زدیم، نمایندگی زدیم، در سایت توزیع کردیم، پیامک زدیم
برای مشترکانمان، در مدارس توزیع کردهایم، نمایشگاههای متعدد زدهایم و
... همه اینها روش هستند اما تبلیغ و آن فوت کوزهگری جای خودش را دارد.
عرضه اینترنتی هم دارید؟
عرضه اینترنتی هم از طریق سایت خودمان
داریم و هم از طریق سایتهای جاهای مختلف؛ مثلِ پاتوق کتاب. یا اشراق و
سایتهای دیگر. البته برنامهای جدی در توزیع اینترنتی داریم که بزودی
عملیاتی میشود.
در بخش تبلیغات چه کارهایی کردهاید؟
واقعیت این است که در سال گذشته در بخش تبلیغات کار جدی نکردهایم ولی برنامه مان این است که امسال کار کنیم.
چرا پارسال در این بخش کاری نکردهاید؟
چون نه پولش را داشتیم و نه زمانش را.
تبلیغات هم باید ناظر به توزیع و ترویج باشد. یعنی اگر این دو را در آن
لحاظ نکنی، فایدهای ندارد. و ما در سال گذشته درگیری جدی داشتیم جهت تثبیت
و حفظ عماد و به نوعی تقویت تولید.
برنامههای تبلیغاتی شما چیست؟
اوّل اینکه میخواهیم روی مخاطبین
خودمان، همان چهل پنجاه هزار نفر کار جدی کنیم. در پژوهشی که دو سال است
بصورت گسترده در نمایشگاه کتاب انجام دادهایم مردم اعلام کرهاند که
تبلیغاتِ از طریق پیامک را بیشتر میپسندند که خودِ من هم به این نکته
رسیدهام. در زمینه کتاب اگر بخواهی تبلیغ کنی، باید ترویج هم داشته باشد.
به عنوان مثال اگر بخواهی کتاب شبیخون را تبلیغ کنی، باید بنویسی «پرونده
منتشر نشده از یک فتنه بزرگ» آن وقت این سوال برای مردم ایجاد میشود و
انگیزه خرید کتاب.
باید مردم را به سمت کتابخوانی
بکشانیم. حالا یک جا باید بروی در مدرسه در مورد کتاب سخنرانی کنی، یکجا
طرح جلد مهم است و در جای دیگر داخلِ کتاب مهم است. تبلیغ کننده کتاب باید
محتویات کتاب را بصورت جذاب تبلیغ کند و به مردم بچشاند تا بیایند سراغش.
البته انتقادی هم بد نیست بکنم اینکه در حوزه ما الان ناشران بزرگ دولتی هم
هستند که بدلیل در اختیار داشتن امکانات دولتی و حتی رسانهها عرصه و فضای
تبلیغات را برای ما بصورت جدی تنگ کرده اند ناشران بخش خصوصی با اینکه
آثار فاخری دارند اما هیچ تبلیغ مناسبی برایشان نمیشود وخودشان هم وسعشان
نمیرسد ولی شاهدیم که یک نشر بزرگ به مدت چندین ماه کتابهایش در تمام
رسانهها تبلیغ میشوند.
در مورد شبکه پیامکی برای حفظ و تداوم ارتباطتان با مخاطبان چه کاری انجام دادهاید یا چه برنامههایی دارید؟
در حال جمعآوری شمارهها و تهیّه بانک
اطلاعاتی هستیم. ما اگر یک تعداد مخاطب خاص داشته باشیم، کتاب باید برود
در زندگیاشان. یعنی هفتهای یک پیامک به آنها بفرستیم. متن پیاک خیلی مهم
است. ما الآن برای هر کتاب، یک شعار تعیین میکنیم. آن پیامک مهمه؛ آن
شعار مهمه، که چه بزنی، چی باشد، چه جوری باشد. انشاالله اگر امسال از نظر
مالی تامین بشیم اینکار را خواهیم کرد. در هزینهها آنهم بخش خصوصی نحوه
تبلیغ و هزینه کرد بسیار مهم است.
بیشتر خریداران و مخاطبانِ شما از چه طیفی هستند؟
طیفِ حزباللهی و انقلابی معمولاً جوان و علاقهمند به مطالعه.
در نمایشگاههای کتاب چقدر حضور دارید؟
ما قبلاً غیر از نمایشگاههای بزرگ در
برنامه راهیان نور، جای دیگهای به آن شکل حضور نداشتیم. اینکه میگویم
قبلاً قصدِ این را ندارم که بگویم کسی کار نکرده است. بلکه قبلا سیاست
بیشتر فعالیت به آن صورت بود والحق وانصاف بچه ها ومدیران خوب زحمت کشیدند
ولی الان حوزه وسیاست فعالیتها عوض شد. طی یک سال متوجّه شدیم که قسمت
توزیع ضعیف است. قبلا روی بخش تولید بیشتر متمرکز بودند. و خیلی خوب روی
قسمت تولید کار کرده بودند.
امسال چندمین حضور شما در نمایشگاه بینالمللی است؟
دومین حضور.
در نمایشگاه استانی هم حضور دارید؟
بله؛ پیگیر همه نمایشگاههای استانی هستیم.
نمایشگاه تهران بهتره یا استانی؟
قطعاً نمایشگاه تهران بهتره. سیستم
استانیها فرق داره. به نظر من از نظر تبلیغاتی نمایشگاههای استانی بهتره
و از نظر درآمد و پول و اینها نمایشگاه تهران. اما بعضیها نظرِ عکس این
را دارند.
اگر جاهای دیگر کتابهایتان را برای نمایشگاه بخواهند، شرکت میکنید؟
بله. همهجا در حال حاضر جدی نمایشگاه برگزار میکنیم.
شرایط خاصی بدر نظر دارید برای این کار؟
بله. قرارداد میبندیم ولی شرایط سهلی داریم.
موضوعات کتابهایی که تاکنون منشتر کردید را میتوانید ردهبندی و تفکیک کنید؟
بله؛ حتّی خلاصهی کتابها را نیز در
سایت داریم. قسمت کتابهای عماد. غالب کتابها حوزه دفاع مقدس است، انقلاب
اسلامی و اخلاق. مثلاً کتاب «فاطمه خدا» شخصیت حضرت زهرا (س) است با یک
نگاه و فرم جدید.
ما برای کارمان "انقلاب اسلامی" را
ترسیم کردهایم. انقلاب اسلامی منظور جمهوری اسلامی نیست. انقلاب اسلامی
است که پیامبر انجام داد. یعنی کتابهای حاج آقای تهرانی اخلاق هستند.
منتها با اولویت دفاع مقدس و فرهنگ ایثار جهاد و شهادت کار میکنیم. در یکی
دو سال آینده تصمیم داریم عماد را بینالمللی کنیم. یک برنامه 5 ساله
برای عماد نوشتیم :"سال 95 و 96: ایجاد طرحهای جدید و احتمالاً تغییر
حوزهیعملیات از حیطهی کشوری به حیطه کشورهای اسلامی و به ویژه
خاورمیانه."
الآن در لبنان یک نمایندگی داریم که میخواهیم بر تمرکز بر فرهنگ ایثار، جهاد، شهادت؛ کار را ادامه دهیم.
یعنی کتابها را میخواهید ترجمه کنید؟
نه؛ هر دو نگاه. یعنی هم کتابهایی به
زبانهای دیگر چاپ کنیم و هم ترجمه کنیم و هم کتابهایی بفارسی ترجمه کنیم.
الآن کاری که در لبنان در حال انجام است، بیشتر ترجمه است و یک سری کارها
هم ترجمه شده و به فروش رسیده است. کتابهای خودمان را ندادهایم هنوز؛
کتابهایی مثل شهید چمران، همت، امام موسی صدر و ... .
فکر میکنید از بین کتابهای خودتان عنوانهایی هست که برای ترجمه مناسب باشد؟
در بعضی از کشورها مثل لبنان، بله.
مثلاً «نصرالله»، «حاج بخشی» و «بستر آرام هور» به عنوان یک سند جنگ
قابلیّت این کار را دارند ولی همه کتابها این قابلیّت را ندارند.
کتابهای شخصیّتی این قابلیّت را دارند.
چاپهای اوّل کتابهایتان را معمولاً با چه تیراژی چاپ میکنید؟
استاندارد کتاب 2000 تاست.
یعنی طوری نیست که گاهی پیشبینی کنید فروش کتاب بیش از 2000 تاست؟
قرار بود امسال یک کاری انجام بدیم،
ولی ترسیدیم. میخواستیم کتاب "نصرالله" را روی تیراژ 100 هزار تا بزنیم.
به مناسبت قصه لبنان و جنگ 33 روزه، به تیراژ 100 هزار تا بزنیم. در کل
در نظر داریم که یک ریسکِ اینچنینی در عماد داشته باشیم. در کتاب «امتداد
امام» هم خواستیم همچین کاری بکنیم ولی یک لحظه تردید کردیم آنهم بخاطر
مشکلات حوزه نشر.
ما یک کتابی کار کردیم به نام
«پرنیان». که تا به حال 200 هزار چاپ کردهایم یا خود کتاب «امتداد امام»
تا کنون پنجاه هزار عدد کمتر از یکسال توزیع شده است.
پرفروشترین کتابی که داشتید چه کتابی بودهاست؟
کتاب «امتداد امام»؛ تا کنون حدود
پنجاه هزار چاپ شده است. بعد از آن به ترتیب «تفحص» (که در زمان ما 13 دور
چاپ شدهاست)، «از معراج برگشتگان» (با تیراژ ده هزار تایی)، «نبرد در
آسمان» غالبا کتابهای عماد حداقل شش هزار تا الان چاپ شده اند و... نا گفته
نماند در حوزه دفاع مقدس فروش کتابهای عماد بسیار خوب و پرفروشند البته با
این تبلیغات ضعیف.
کمفروشترین کتابی که داشتید چه کتابی بودهاست؟
کتابی داریم به نام «باران».
فروش کتاب علیاکبر بقایی چهطور است؟ و از کجا ایشون رو کشف کردین؟
فروشش خوب است. ایشان اصفهانی است. روزی که من آمدم، کتابهای آقای بقایی چاپ اوّل، دوم بود. و نحوه اشنایی با ایشان را نمیدانم.
در فروشگاه از چند ناشر کتاب دارید؟
حدوداً با 30 ناشر کار میکنیم. بین 25 تا 30 ناشر. و چون به صورت عمده کار میکنیم.
از خرید مردم از ناشران دیگر راضی هستید؟
بله.
ساعات کاری شما چطور است؟
از 7 صبح تا ظهر؛ از 4 بعد از ظهر تا 10 شب.
تاکنون چه جایزههایی گرفتهاید؟
سال 90 در بخش ناشران خصوصی ناشر برتر
دفاع مقدس شدیم البته چون به نام نشر یوسف فعالیت میکردیم نام این نشر
مطرح شد. چهار تا از کتابهایمان نیز مقام آوردهاند مثل هنر اهل بیت، نبرد
در آسمان (دو تا مقام؛ یکی در ارتش و یکی در دفاع مقدس)، از او، از معراج
برگشتگان. پیشبینی میکنم امسال، 4-5 تا از کتابهای جدیدمان مقام بیاورد.
تعامل شما با اداره ارشاد چگونه است؟
تعامل بسیارخوبی داریم.
به کتابهایتان راحت مجوز میدهند؟
بله. ما با ارشاد مشکلی نداریم. ارشاد
الآن خیلی انعطافپذیر شدهاست که میتوانیم چند روزه مجوز نشر کتاب
بگیریم. اینهایی که از مجوز راضی نیستند یا نشرشان مشکل دارد یا خودشان و
یا کتابشان. وظیفه ارشاد هم همین است که نظارت کند و ایرادها را بگوید.
ارشاد الآن فقط یکسری قالب دارد در مورد جلد و محتوا و ...؛ بعضی از
همکاران کتابهایشان را حتی در روال اداری ارسال نمیکنند و پیگیری خوبی هم
نمیکنند و بعد جو درست میکنند که آقا یکسال مجوز نشر طول میکشد.اصلا
اینگونه نیست. اینجا جمهوری اسلامی وهر کشوری مقررات خاص خود را دارد.
تاکنون ارشاد از شما کتابی خریدهاست؟
بله. خیلی از کتابها را. نهاد کتابخانهها هم تعداد زیادی از ما کتاب خریدهاست.
برنامههای آینده شما چیست؟
سند راهبردی سال 91 عماد را نوشته ایم و همچنین یک برنامه پنج ساله در حوزه های تولید ترویج و توزیع که خروجی آن میشود:
عماد یک مرجع تخصصی معتبر و موثق برای
تولید و توزیع و ترویج اندیشه و آرمانهای انقلاب اسلامی متناسب با سطح
مخاطب کودک، نوجوان و جوان.
طی پژوهشی که از مردم انجام دادهایم
متوجّه شدهایم مردم برای کتاب خواندن دنبالِ یک آدم مورد اطمینان و
اعتمادند و تبلیغ چهره به چهره.
مرجع معتبر و موثق یعنی همین. و اگر روزی تبدیل به یک منبع موثق و مورد اطمینان شدید، میتوانید در تولید، توزیع و ترویج موفق باشید.
ما در برنامه داریم که کلان شبکه تولید، توزیع و کلان شبکه بزرگ مخاطبین خود را راه اندازی کنیم.