کد خبر: ۶۲۸۵
زمان انتشار: ۱۸:۰۰     ۰۸ آبان ۱۳۸۹
محمد مهدي تهراني: اگرچه تا پیش از این اسناد روشنی دال بر خیانت دویست ساله انگلیس به ایران وجود داشت و امام(ره) و رهبر انقلاب نیز بارها در مورد اين توطئه‌ها هشدار داده بودند، اما انتخابات دهم و وقایع پس از آن فرصتی بود تا جدال با انگلیس و نقش آفرینی های این کشور در مورد ایران، حتی از امريكا هم پیشی گیرد و هر روز که می گذارد این نقش آفرینی ها شفاف تر و شفاف تر می شود.

طرح ریزی برای جاسوسی در ایران اگر تا پیش از این حتی در ایام بعد از انتخابات و در زمان محاکمه رسام انکار می شد، این بار رسما از سوی رییس سرویس اطلاعات انگلیس موسوم به "MI6" تئوریزه شد. چندی پیش "جان ساور" رئيس سرويس امنيت خارجي انگليس در توجيه فعاليت‌هاي جاسوسي خود، مدعي شد كه ديپلماسي براي متوقف كردن برنامه هسته‌اي ايران كافي نيست و بايد به فعاليت‌هاي جاسوسي و اطلاعاتي براي مقابله با ايران ادامه داد.

او در يكي از بي‌سابقه‌ترين سخنراني‌هاي خود تأكيد كرد كه فعاليت‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي مي‌تواند ايران را از ادامه فعاليت‌هاي هسته‌اي باز دارد و توضیح داد: «توقف تكثير تسليحات هسته‌اي تنها از طريق ديپلماسي متعارف امكانپذير نيست. ما به عمليات‌ اطلاعاتي نياز داريم تا ساخت تسليحات را براي كشورهايي چون ايران دشوار كنيم.»

ماجرای دخالت ها و خباثت های انگلیس به سال ها پیش بازمی گردد. ماجرای بست نشینی مشروطه خواهان ایرانی در سفارت انگلیس جلوه ای از نقش آفرینی های این کشور برای مقابله با نهضت مشروطیت بود. آن روزها جمعی که خود را مصلح می نامیدند و به خیال‌شان برای اصلاح امور و برپا کردن مشروطه فعالیت می کردند، در سفارت انگلیس متحصن شدند تا مشروطه از دیگ پلوی انگلیس بیرون بیاید! کاری که اصلاح طلبان در وقایع بعد از انتخابات دهم نیز به گونه ای دیگر انجام دادند.

انگلیس کشوری استعماری است که روزگاری نفت ایران را به غارت می برد. سازمان اطلاعات و امنيت بريتانيا در براندازی دولت منتخب  محمد مصدق در سال 1332 نقش ویژه ای داشت و در وقایع پس از انتخابات دهم نیز گمان می کرد می توان با طرح ریزی جنگ نرم و پشتیبانی از آنچه جنبش سبز نامیده می شد، کاری از پیش ببرد.

امام خميني به کسانی که زیر بیرق انگلیس قرار می گیرند و جیره خوار او می شوند، می تاخت:«ما سالهاى طولانى است كه گرفتار اين چيزها هستيم كه دولت انگليس به حكومت جائر ما همراهى مى‏كند. از اول دولت انگليس پدر اين شاه را بر ما تحميل كرد، و بعد هم كه او خيانت به آنها كرد او را اخراج كردند. متفقين- كه يكى‏شان انگلستان بود- محمدرضاشاه را بر ما تحميل كردند و تحميلات دولت انگلستان و ظلمهايى كه به ملتهاى ضعيف- كه يكى از آنها ملت ماست- كرده‏اند، سابقه زيادى دارد.»(صحیفه امام جلد 5 صفحه 405)

مواضع امام در مورد انگلیس و کسانی که همپیاله او می شوند یا در مقابل حرکت های استعماری او سکوت می کنند، کاملا صریح و روشن و شفاف بود:«بالاخره مسلمين بايد فكر بكنند. اين مسلمان‏ها و اين اعراب كه تقريباً اكثر بسيارى از مسلمين را آنها تشكيل مى‏دهند و گرفتار دست اينها هستند، اينها فكر بكنند كه نبايد اينطور خودشان را دست آنها بدهند كه هر جا الآن لبنان را آن‏طور كرده‏اند، لبنانى ديگر براى كسى نمانده است. خوب، چرا اين اختلافات را شما دست بر نمى‏داريد تا اينكه اينها نتوانند بيايند سراغ شما؟»

امام می افزود:«چرا بايد آنها بيايند و مردم را آن‏طور اذيت بدهند به اسم اينكه ما مى‏خواهيم اصلاح بكنيم؟ اين اصلاح كه نيست. شما اگر مصلح بوديد، اگر صلح طلب بوديد كه اينطور وضع‏تان نبود.»

با این همه مدعیان خط امام در پازل جنگ نرم انگلیس وارد شدند و چون عروسکی خیمه شب بازی، ایفای نقش کردند. حال آنکه دولتمردان انگلیس خود تا کنون نتوانسته اند کشورشان را از زیر بار اتهامات سنگینشان در خصوص دخالت در ایران برهانند. میلی بند وزیر امور خارجه انگلیس می گوید:« در برخورد با ایران ما اسیر تاریخ هستیم. در طول دهه های گذشته خطاهایی از طرف غرب من جمله بریتانیا و همینطور اشتباهاتی از طرف ایران صورت گرفته است، این امر به ایجاد یک فضای بدگمانی و عدم اطمینان شده است.» 

مقامات انگلیس رسما درخصوص ایران و وضعیت داخلی آن اظهار نظر می کنند و این اظهارنظرها در مقاطع مختلف تاریخی اتفاق می افتد. بعد از انتخابات دوره هفتم مجلس شوراي اسلامي، "جک استرا" وزير امور خارجه انگليس، تصریح کرد:«انتخابات هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي ايران يک انتخابات ناقص بود. همه مي توانند به راحتي قضاوت کنند که اين انتخابات از ابتدا مشکل داشت،چرا که از همان ابتدا دست کم نيمي از نامزدهاي اصلاح طلب به صحنه رقابتي انتخابات دعوت نشدند.»

تئوریسین های انگلیسی در خصوص سیر و چگونگی رسیدن به دموکراسی و اصول جنگ نرم با چهره های اصلاح طلب ایرانی مدت‌ها قبل از انتخابات بحث و گفتگو داشتند و در دیدارهای رسمی که خودشان نیز مورد تایید قرار دادند، درخصوص چگونگی رسیدن ایران به دموکراسی به بحث و مشورت پرداختند. "جان كين" از جمله چهره هایی بود که مشارکتی ها با او ارتباط می گرفتند. حتی مقالات او هم در سایت نوروز منعکس می شد. کین به ایران می آمد و با دوستان مشارکتی خود به گفتگو می پرداخت تا بلکه راهی به سوی جامعه مدنی ایده آل باز شود. نهم دی ماه سال 1384 بعد از شکست اصلاح طلبان در انتخابات، "جان کین" در تهران میهمان اصلاح طلبان بود تا در سرمای زمستان آن سال و رخوت قابل انتظار اصلاحات، چاره ای برای آلامی مشترک پیدا کند. او را "موثرترین متفکر بر تئوری سیاسی انگلیس" می نامیدند و آمده بود تا در باب موجهه نرم در شرایط آن روز اصلاحات آخرین تئوری های خود را رو در رو تشریح کند.

کین تنها یک تئوریسین دانشگاهی نبود که فقط بر روی کاغذ فلسفه ببافد. او در عملیات فروپاشی حکومت های اروپای شرقی توانسته بود نقش موثري ایفا کند. در عصر جنگ سرد، سازمان هاي جاسوسي CIA و MI6 در ائتلافي راهبردي، يك "سيستم امنيتي واحد" را براي سرنگوني رژيم هاي "ضد سرمايه داري" ساختند كه مركز رهبري آن، "شوراي برنامه ريزي رواني" (PSB) در آمريكا بود. از سال 1980، اين شورا براي براندازي حكومت هاي كمونيستي چكسلواكي، لهستان و...، استراتژي و شعار "تقويت جامعه مدني" را برگزيد و نخستين بار، تاثير آن را در تبليغات "جنبش همبستگي لهستان" آزمايش كرد.

سال 1994 بود که او در مرکز مطالعات دموکراسی لندن، پروژه "جامعه مدنی ایران" را بنیان نهاد. او حتی پس از آشوب های 18 تیر یعنی در 27 مهر 78 هم به ایران آمد. ارتباط تنگاتنگ او با برخی اصلاح طلبان و رفت و آمدهای این چنین، متاثر بودن برخی تئوری های داخلی از فراسوی مرزها را تشدید می کرد. مطمئنا در این رفت و آمدها برای طرف خارجی سودی بود و این سود می توانست همسو با منافع اصلاح طلبان جلوه پیدا کند. به هر حال مشارکت از تئوری هایی بهره گرفت که آگاهانه به درون ایران تزریق می شد.

کین ملاقات هایی با چهره های مختلف داشت. روز 27 مهر 78 هم برای ملاقات با آقاي موسوي اردبيلي به قم رفت. در پاييز 1383 هم "جان كين" با مأموريت ايجاد يك "هسته مادر" براي كودتاي مخملي به ايران آمد و يك كارگاه آموزشي را نيز برگزار كرد. در بانك اطلاعاتي "مركز تحقيقات سياست هاي علمي كشور" اين كارگاه با نام "دوره آموزشي گذار به مردم سالاري" ثبت شده است.

حجاریان شاید تحت تاثیر ملاقات با او بود که در جلسه جبهه مشارکت با حیرت لب به سخن گشود و گفت: «ما در تئوري دموكراسي هم عقب مانده هستيم!» براندازی ها در تئوری های کین بايد در چارچوب قانون شکل می گرفت و از راه انتخابات دنبال می شد. شکل دادن NGOها در این راه می توانست موثر باشد. كين اعتقاد داشت كه در كنار اين نيرو، اصلاح طلبان بايد يك شبكه چند قطبي از رسانه هاي اينترنتي و... را بسازند تا از طريق مصادره افكار عمومي، انتخابات را مهار كنند.

حجاریان دو بار با کین توانست رو در رو سخن بگوید. در این دیدارها جان كين درباره فاز اول پروژه با او صحبت كرد و بحث را حول محور جامعه مدني و تقويت نهادهاي آن پیش برد. حجاریان با يورگن هابر مارس مشهورترين نظريه پرداز نافرماني مدني و پروژه مبارزه مدني در ايران نیز ملاقات کرد و راهکارهای خود را با او در میان گذاشت. برآیند این رفت و آمدها و دیدارها در واقع نوعی کپی برداری از غرب بود. سعید حجاریان در این زمینه می گوید: «قطعاً پروژه دموكراتيزه كردن ايران به سبك غربي است. اينطور فكر مي كنند كه تكنيك هاي انقلاب رنگي كه در بعضي جاها كارگر افتاده در ايران نيز قابل پياده شدن است.» به این ترتیب و با این دست زمینه های فکری و سیاسی سند به اصطلاح راهبردی جبهه مشارکت تدوین و تصویب شد تا در آینده ای نزدیک در دستور کار قرار گیرد.

اعترافات رسام در دادگاه توانست تصویر روشن تری از دخالت های انگلیس در ایران و تلاش های او برای شناخت دقیق و طراحی مسائل ایران ارائه کند. در کیفرخواست "میرمحمد حسين رسام" تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس در تهران با اشاره به اتهام جاسوسی او آمده بود: «متهم مزبور به اتفاق آرش مومنيان وظيفه ملاقات با فعالين قومي و سياسي نمايندگان احزاب و تشکل‌هاي سياسي، اقليت‌هاي مذهبي، تشکل‌هاي غيردولتي، ارتباط گيري با برخي افراد در رده هاي مديريتي و مهم کشور،حوزه هاي علميه و دانشگاه‌ها را برعهده داشته و با جمع آوري اخبار و گزارش از نشست هاي خود اقدام به ارسال آن به لندن مي نموده است... نامبرده به همراه توماس برن دبير دوم سياسي سفارت انگليس(عنصر مظنون به فعاليت اطلاعاتي) و خانم شئون مورفي دپيلمات سفارت استراليا در دفاتر تبليغاتي آقاي موسوي تردد كرده، به علاوه در شهر مقدس قم به اتفاق آلکس پينفيليد دبير اول سياسي سفارت انگليس با علي ماهر از اعضاي ستاد مرکزي ميرحسين موسوي ارتباط برقرارنموده و اخبار مربوط به تجمعات و ناآرامي‌ها و تصميمات آقاي موسوي در قبال تحولات را جمع آوري و به خارج از کشور منتقل كرده‌اند.»

در جنگ نرم از یک سو رسانه از مهمترین ابزار است و از سوی دیگر اطلاع دقیق از میدان مبارزه برای طرح ریزی اهمیت دارد. از آنجا که امريكا سفارتی در ایران نداشت، به اعتراف رسام سفارت انگلیس وظیفه جاسوسی بریا او را نیز عهده دار بود و اطلاعات دقیق از شرایط کشور را در اختیار امريكا نیز قرار می داد. در واقع سفارت انگلیس سرپل امريكا و لانه جاسوسی دوم امريكا نیز بود.

در عین حال، سفارت انگلیس ضمن ارتباط گیری نزدیک با ستاد موسوي و اعضای احزاب اصلاح طلب از جمله اعتماد ملی می کوشید تا دقیق ترین اخبار را از شریان های رسانه ای خود منعکس کند. تلویزیون فارسی بی بی سی چند ماه قبل از انتخابات به راه افتاده بود و بی بی سی رسالت پشتیبانی تمام عیار جنگ نرم در ایران را به دوش می کشید.

رسام خود توضیح می دهد که بیشترین ارتباط را با اصلاح طلبان روشنفکر از جمله عطریانفر، شمس الواعظین و سعید لیلاز داشته است. مسئولین سفارت انگلیس حتی در کوچک‌ترین تجمعات برای تهیه عکس و ارسال آن به انگلیس و امريكا حاضر می شدند.

رسام در مورد ارتباط میان انگلیس و امريكا در ماجرای ایران می گوید: «رابطه دولت انگلیس و امريكا یک رابطه تنگاتنگ است، لذا گزارش های سفارت انگلیس در تهران به امريكا هم ارسال می شد و از آنجا که دولت امريكا فاقد هر گونه امکاناتی برای دسترسی به اخبار داخل ایران است این گزارش ها به عنوان یک منبع غنی مورد استفاده آنان قرار می گرفت.»

او همچنین با يادآوري دستورالعمل هایی که از انگلیس می رسید و نیز با اشاره به جهت گیری های کشور مطبوعش در قبال مسائل ایران تصریح می کند:«در مدتی که برای سفارت انگلیس کار می کردم به این نتیجه رسیدم که دولت انگلیس در صدد بود تا به مرتبطان خود القاء کند که این انتخابات نقطه عطفی برای افرادی که با نظام زاویه دارند به شمار می رود و آنها با اقدامات مؤثر در این دوره از انتخابات کشور را دچار تغییر در ساختار یا تغییر در رفتار میکنند و به آنها این امید را می دهند که در صورت بروز مشکل از حمایت اروپاییها و اتحادیه اروپا برخوردار خواهند بود.»

به دنبال این نقش آفرینی ها بود که رسام به همراه 8 کارمند محلی سفارت انگلیس در ایران دستگیر شد و دو دیپلمات سفارت به نام تام برلی و پل برونی نیز از کشور اخراج شدند.

چنانکه گفته شد اظهارنظرهای مقامات مسئول در انگلیس درخصوص ایران کاملا رسمی، علنی و مداخله جویانه بود. شاید از همین برو بود که مقام معظم رهبری در نمازجمعه بعد از انتخابات تصریح کردند: «امروز - حالا عرض خواهم كرد - ديپلماتهاى برجسته‌ى چند كشور غربى كه تا حالا با تعارفات ديپلماتيك با ما حرف مي زدند، نقاب از چهره برداشتند؛ چهره‌ى واقعى خودشان را دارند نشان ميدهند؛ «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اكبر». دشمنى‌هاى خودشان با نظام اسلامى را دارند نشان ميدهند؛ از همه هم خبيث‌تر دولت انگليس.»


جک استرا وزیر امور خارجه انگلیس در سال 2006 یعنی اسفند 1385 پیروزی احمدی نژاد را عقب گرد به روزهای اول انقلاب می خواند و تصریح می کند که تمام دستاوردهای دولت خاتمی و تلاش هایی که طی این سال ها انجام دادیم در معرض نابودی قرار گرفته است و اکنون باید کار یکرد. او می گوید:«بايد به مبارزات شجاعانه روزنامه نگاران کمک کرد تا دامنه کامل حاکمیت ترور و وحشتی که وزارت اطلاعات و امنیت ایران بر ضد مردم خود به کار می برد روشن شود‍.»

براون نخست وزير وقت انگليس در اولين واكنش خود در قبال نتايج انتخابات دهم در مباحث مجلس عوام گفت:«نحوه برخورد دولت ايران با مردم در خيابانها بر نحوه روابط دنياي خارج با ايران تأثير مي گذارد.» او همچنین در مصاحبه با شبكه اسكاي نيوز تصریح کرد:‌« انتخابات موضوعي است كه به مردم ايران مربوط مي شود، اما سئوالات جدي درباره چگونگي اداره انتخابات اخير ايران وجود دارد كه بايستي به آنها پاسخ داده شود. نيايد هيچگونه خشونتي در پاسخ به اعتراض هاي مسالمت آميز وجود داشته باشد.ما معتقديم ايران مي بايستي به اين مسئله با دقت بسيار توجه نمايد كه روابط ايران با بقيه كشورهاي جهان و احترام كشورهاي ديگر به ايران، بستگي به نحوه پاسخ دولت ايران به اعتراض هاي مشروعي كه ابراز شده اند، دارد و بايد ايران به آنها جواب بدهد.» 

رسانه های انگلیس که در به راه انداختن ماجرای ندا آقاسلطان نقش ویژه ای ایفا کرده بودند، کمی بعد نوبت را به کالج کوئینز دانشگاه آکسفورد بریتانیا سپردند تا بورسیه یا به نام ندا آقاسطلن راه اندازی كند. بی بی سی حتی نسبت به اعدام اعضای گروهک ریگی در ایران نگران بود و واکنش نشان می داد.


به واسطه این نقش آفرینی ها بود که مقامات ایرانی رسما به اظهارنظر در خصوص انگلیس و نقش آفرین یهای انگلیس پرداختند. حسن قشقاوی طی سخنانی گفت:«بی بی سی و صدای امريكا سخنگو و عامل دیپلماسی عمومی دولتهایشان هستند. آنها دو خط مشی در قبال ایران اول تشدید گسست و شکاف نژادی و قومی، و دوم  تجزیه قلمرو کشور ایران، دارند. هر گونه تماس با این شبکه ها تحت هر عنوان و به هر بهانه ای یعنی ارتباط با دشمن ملت ایران،محسوب مي شود.آنها چطور می توانند ادعا کنند که بی طرف هستند، در حالیکه شبکه تلویزیونی آنها در نقش یک آتش بیار معرکه  و حامی خشونت اقدام میکند. در حقیقت آنها با جار و جنجال  فرمان آشوبها را صادر مي كنند. دولتهای متبوع این رسانه ها به نحوی تصمیم گیری کرده اند و آنها این تصميم را عمل و اجرا مي كنند.»

با این همه چهره هایی چون عطاء الله مهاجرانی در نسبت نزدیک با انگلیس و رسانه های او قرار گرفتند. مهاجرانی پس از هماهنگی با سرویس امنیت عربستان سعودی به لندن مهاجرت کرد و امکانات لازم جهت استقرار وی در لندن فراهم شد و کمی بعد به یکی از مقاله نویسان الشرق الوسط و چهره های مرتبط با بی بی سی بدل شد. 

مهدی هاشمی نیز در وقایع پس از انتخابات به انگلیس رفت. او مورد حمایت بی بی سی و دلسوزی رسانه های انگلیس نیز قرار داشت:«در پی انتخابات جنجال بر انگیز ریاست جمهوری خرداد سال گذشته ، حامیان دولت، فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی و به ویژه مهدی و فائزه را به دست داشتن در اقدامات ضد دولتی متهم کرده و خواستار محاکمه آنها شدند.در پاسخ به این اتهامات، مهدی هاشمی از رادیو و تلویزیون دولتی خواست تا فرصتی برای پاسخگویی در اختیار او قرار گیرد که ظاهرا برآورده نشد و بعد از آن نیز، همراه با سایر فرزندان اکبر هاشمی رفسنجانی، از رئیس قوه قضائیه درخواست کرد تا هیات ویژه ای را مامور رسیدگی به اتهامات علیه آنان کند...»

مقام معظم رهبری در سخنان خود طی ماههای اخیر چندین باز از خیانت های دویست ساله انگلیس سخن به میان آوردند و اکنون نیز که جاسوسی در یاران از سوی مقامات اطلاعاتی انگلیس رسما تئوریزه شده است، شاید بتوان از سفارت انگلیس در ایران با عنوان لانه جاسوسی دوم امريكا یاد کرد. در این میان البته همراهی و همکاری کسانی که خود را انقلابی می نامیدند و در خط امام تلقی می کردند درخور تامل بود. به نظر می رسد اکنو نباید درخصوص نسبت انگلیس و ایران تامل جدی تری داشت تا فارغ از مصوبه هیا شعاری در قبال انگلیس فکری جدید صورت پذیرد و چاره ای جدی تر اندیشیده شود.

رهبر انقلاب دشمنی دشمن را دور از انتظار ندانستند؛ اما بازی کردن در پازل او از سوی برخی چهره های داخلی را مورد انتقاد قرار دادند. ایشان فرمودند:«دشمنى او خلاف انتظار نيست، غفلت ما خلاف انتظار است. دولت انگليس كه كارنامه‌‌ى دويست ساله‌‌ى حضور آنها و ارتباط آنها با كشور ما، كارنامه‌‌ى سر تا پا سياه است - واقعاً يك نقطه و يك جا نداريم كه بشود نشان داد كه دولت انگليس به نفع ملت ايران يك قدم كوچكى برداشته باشد؛ هر چه بوده ضرر؛ هر چه بوده صدمه‌‌هاى بزرگ - اينها اعلان ميكنند كه ما طرفدار ملت ايرانيم! دولت آمريكا اعلام ميكند كه ما طرفدار مردم ايرانيم! يعنى: با نظام جمهورى اسلامى بديم، اما مردم را دوست داريم! خوب، مردم جزو اين نظامند؛ اين نظام كه منفك از مردم نيست. اين ترفندهاى دشمن است. اينها را بايد شناخت، فهميد. او البته دشمنى‌‌اش را ميكند؛ امر طبيعى است، اما اينكه ما نفهميم دشمنى او را و از اين معنا غفلت كنيم، اين قابل قبول نيست. يك وقت مى‌‌بينيد ما در داخل جدول و پازلهاى دشمن قرار ميگيريم - در پازل، مجموعه‌‌اى را كنار هم ميچينند، تا يك شكلى از تويش در بيايد - تا يكى از اين اجزاء را ما تأمين بكنيم. خوب، اين خيلى چيز بدى است؛ ما بايد سعى كنيم كه تأمين‌‌كننده‌‌ى اجزاء او نباشيم. مثل اين جدول حروف متقاطع كه وقتى كنار هم گذاشته ميشود، يك كلمه‌‌اى از تويش در مى‌‌آيد. دشمن يك جدولى اين جورى درست كرده، براى اينكه يك حرفى از تويش در بياورد؛ چند تا از اين حروف را هم ما بگذاريم! اين را بايد مراقبت كرد؛ بحث سر اين است؛ بايد جدول دشمن را كامل نكنيم؛ پازل دشمن را كامل نكنيم؛ ببينيم دشمن چه كار دارد ميكند و چه كار ميخواهد بكند؛ اهداف و حضور واضح او را ببينيم.»

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها