کد خبر: ۶۲۰۳۸
زمان انتشار: ۲۰:۰۳     ۳۰ خرداد ۱۳۹۱
حاشیه گزینی، عدم تخصص یافتگی یا به حاشیه رانده شدن نیروهای انقلاب در عرصه سینما، سینمایی با ابتذال پیدا و پنهان ایجاد نموده است که سبب حاکمیت نوعی تفکر پدرسالارانه در پشت دوربین ها و میزهای کارگردانی چه در حوزه سینمایی و چه در حوزه تلویزیونی شده است. به جز چند اثر تلویزیونی و سینمایی انگشت شمار هنوز  
  موضع گرایی بر روح سینما و تلویزیون سیطره دارد و دوربین ها و اتاق های فکر ما هنوز نتوانسته اند به سمت روندگرایی و انقلابی گری حرکت کنند.

اگر امروز سی و چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می بینیم که تلویزیون ما واقعه عظیم عاشورا را فقط در حد شفا دادن یک بیمار که در شب تاسوعا یا عاشورا از کوما خارج می شود و چشم هایش را باز می کند، پایین می آورد اما نظام لیبرال سرمایه داری یک سرباز عادی را -که در جنگ جهانی یعنی در یک غارت و چپاول بین المللی شرکت نموده است – را به چهره ای جهانی تبدیل می کند بدون رودربایستی باید گفت که ما هنوز تخصص انقلاب موضع گراییی بودن در حوزه سینما و تلویزیون را نداریم. نبود تخصص انقلابی بودن و انقلابی ماندن سبب می شود تا اصیل ترین و ناب ترین سوژه ها به سوژه هایی مرده، محلی و محدود تبدیل شوند. ما به تعداد ساعتهایی که جنگیدیم، به تعداد خانه هایی که بمباران شدند، به تعداد وقایع سیاسی که داشتیم به تعداد ترورهایی که صورت گرفته و به تعداد آزادگان و جانبازانمان سوژه سینمایی و تلویزیونی داریم. شهدای ما اسطوره های حقیقی ای هستند که می توانیم آنها را بلندآوازه تر و جهانی تر از افسانه های تخیلی رستم و سهراب و اسفندیار و … در خانه های یکایک مسلمانان و آزادی طلبان جهان جاری سازیم و هر کدامشان را به چهره ای جهانی تبدیل کنیم. اگر سینمای ما و تلویزیون ما درست عمل می کرد امروز باید عکس شهیدمهدی باکری یا شهید همت یا شهید چمران یا … زینت دیوار خانه هایی می شد که خون آزادگی و مبارزه و مقاومت در آن جاری است حتی فراتر از مرزها و جغرافیاها، در آمریکای لاتین در خاور دور در آذربایجان در عربستان در قلب اروپا در خانه های منهتن و نیویورک و …و امواج انقلابمان را در دوردست ها و ناممکن ها در قلبها و مغزهای مردمان سرزمینهای دور و نزدیک نفوذ می داد.

امروز جریان بیداری اسلامی و ارتباط آن با صدور انقلاب اسلامی، جریان وادادگی نظام سرمایه داری و جنبش تسخیر وال استریت، عقب نشینی مفتضحانه آمریکا از عراق و … همه می توانند دستمایه قلم ها و دوربین هایی شوند که از انفعال خارج شده و در یک موج آفرینی بین المللی تقابل هوشمندی بین اصول و حقایق انقلاب اسلامی با تئوری های نظام لیبرال سرمایه داری ایجاد نموده و آن را به چالشی جدی بکشاند و قلبها و مغزهای آماده را به سمت خود جذب نماید.اگر امروز می بینیم که در تلویزیون ما ارزش خبری یک توله شیر یا یک فوتبالیست میلیاردر شرمنده از اخلاق،‌جایگاهی به مراتب مرتفعتر از جایگاه مستضعفین و صاحبان حقیقی انقلاب دارد، اگر می بینیم که تلویزیون و سینمای ما سوژه های ناب با قابلیت جهانی شدن را فقط بصورت فرمالیته درآورده و آن را تباه می سازند و به جای آن، سیاهی ها و نفسانیات را جهانی می کنند،‌اگر امروز می بینیم که بهای چند ثانیه خنده در سینما و تلویزیون ما تحقیر و تمسخر دیگری است، اگر می بینیم که شبکه های استانی ما آنقدر ضعیفند که انسان افسوس سرمایه گذاری صورت گرفته و امکانات تلف شده در آن را می خورد، اگر … بخاطر این است که؛

انقلابی نمی اندیشیم به عبارت ساده تر اندیشه های امام خمینی(ره) و امام خامنه ای (مدظله العالی) در فیلم نامه های ما و در پشت دوربینها یا روی صفحه تلویزیونها و پرده سینماهای ما سی و پنج سال بعد از انقلاب هنوز کم رمق است حتی گاهی چنان می نماید که از روی اجبار یا گاهی فقط برای سرگرمی و گاهی…

جهانی نمی اندیشیم. هنوز خودمان را باور نکرده ایم پس به هر سوژه و موضوعی که قابلیت جهانی شدن دارد دست می زنیم آن را چنان تلف می کنیم که حتی ارزش ملی شدنش را هم از دست می دهد.

با دیگران تعارف داریم با فلان کارگردان یا فلان بازیگر یا نویسنده که به دلایلی اسم و رسمی به هم زده یا نشان نامرئی ارزشی بودن را دریافت کرده نمی توانیم رک و راست باشیم که چرا چنین کرده ای و مهمتر اینکه چرا چنین نکرده ای؟در گفتمان انقلاب اسلامی فیلم ساز، بازیگر، نویسنده، کارگردان و … ای که ساکت نشسته به همان اندازه مقصر است که یک نویسنده یا بازیگر و کارگردان ارزش شکن مقصر است.

تا چرتکه های مادی و دگم ترس های تخیلی در حوزه سینما و تلویزیون ما شکسته نشود انقلاب فقط در اخبار و تفسیرها محدود و محصور می شود.

امروز ما با نسل جدیدی از جوانان انقلابی مواجه هستیم که توانسته اند با یک دوربین هندی کم و یک دستگاه رایانه کار یک تشکیلات سینمایی یا تلویزیونی را انجام دهند. این تحول مبارک در صورت انسجام می تواند شبکه های عظیم انقلابی را تشکیل دهد که فضای مرگبار حاکم بر تلویزیون و سینما را بشکند. نسل جدیدی که جناحی نمی اندیشد بلکه ولایی می اندیشد و از بلندی به اتفاقات می نگرد نه از روی بی خیالی یا تسلیم شدگی. جوانانی که هم سازمان صدا و سیما هستند، هم وزارت امور خارجه هستند، هم مبلغ دینند و هم سرباز ولایت.

اگر بخواهیم به دور از تعارفات و ترس، شفاف و خدایی حرف بزنیم باید بگوییم تا زمانی که بازیگر، کارگردان، نویسنده و مدیر فرهنگی ما، ولایی نیاندیشده است و جهادی عمل نکرده است و چرتکه های مادی را کنار نگذاشته است، فیلم و اثری که تولید خواهد کرد، سرگرمی ای بیش نخواهد بود که فقط برای پر کردن ساعات پخش برنامه های تلویزیون یا بسته نماندن سینماها کاربرد خواهد داشت. اگر هم بخواهد شاهکار کند اسکارهای سیاسی را شکار خواهد کرد.

نقل از "عماریون”
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها