598؛ علی دایی از چهره های خاص فوتبال و ورزش ایران است که دارای دو شخصیت متفاوت است، یک چهره ورزشی که آشکار و شفاف است با تمام نقاط ضعف و قوت آن و یک چهره پنهان که به طور طبیعی از احوال شخصیه هر فردی به حساب می آید و طبیعی است که علی دایی زیاد نخواهد راجع به این موضوع حرف بزند.
اما آنچه مشخص است و از گوشه و کنار شنیده شده این که علی دایی در زندگی اجتماعی خویش در امور خیر دستی از نزدیک بر آتش دارد.
با این حال مگر می شود چهره معروفی باشی و بخواهی آهسته و بی سر و صدا در جامعه رفت و آمد کنی، بویژه آدمی چون دایی که نه تنها در ایران، بلکه در جهان نیز چهره ای شناخته شده است.
دایی که به قول خود با جان سالم بدر بردن از حادثه رانندگی اواخر اسفند ماه گذشته، تولدی دوباره در زندگی یافته است تصریح دارد که در این حادثه دیگر بار لطف و عنایت خدا را شامل حالش دیده است تا مسیری تازه را در زندگی پیش روی خود ببیند.
دایی که شاید در یک نگاه آدم مغرور و بلند پروازی جلوه کند، در عرصه مربیگری نیز برنامه های طول و درازی دارد و نمی خواهد به حداقل ها بسنده نماید. اگر چه در فصل یازدهم او تیم راه آهن را در دقیقه ۹۰ تحویل گرفت، اما به سرعت تیم را در شرایط مسابقه قرار داد.
هرچند تیم یکدست و دونده او، با وجود ارائه بازی های خوب و زیبا، بعضا دچار بد شانسی شد و نتوانست جایگاه خوبی را به خود اختصاص دهد. تیم علی دایی در سخت ترین شرایط بی پولی نیز حاضر نشد دست از سختکوشی بر دارد.
با دایی در خلال یکی از آخرین تمرین های تیم راه آهن در شرایطی که گفته می شود او را برای فصل دوازدهم در تیم جدیدی خواهیم دید، دقایقی به گفت وگو پرداختیم که در پی می آید.
در سطح جامعه، انتظارات ویژه ای از چهره های شاخص و به اصطلاح گروه های مرجع مثل هنرمندان و ورزشکاران می رود؛ انتظاراتی که بیراه نیست، چراکه بسیاری از نوجوانان و جوانان در نقاط مختلف کشور سعی می کنند به اشکال گوناگون از این قبیل افراد الگو بگیرند. با توجه به فراگیر شدن فوتبال در دو دهه اخیر، توجه اقشار مختلف معطوف به این رشته شده است. علی دایی به عنوان چهره ای شاخص از چه زاویه ای به این موضوع می نگرد و تا چه حد به بعد اجتماعی فوتبال و نقش و تاثیر آن در سطح جامعه واقف است؟
ابتدا باید بگویم که من هیچ وقت خودم را الگو نمی دانم، چون یک الگو باید شرایط بسیار زیاد و مثبتی داشته باشد، با این حال همیشه این را از خدا خواستم که در جامعه دو جوان به تاسی از من درست زندگی کنند. این اغراق نیست، اما باور کنید یکی از بزرگ ترین آرزوهایم بوده و هست. معتقدم کسانی که معروف شده و به عبارتی در جامعه شاخص می شوند، دیگر متعلق به خودشان نیستند و باید رفتار اجتماعی شان طوری باشد که هیچ موقع الگوی بدی برای جوانان نشوند. در نتیجه این افراد همیشه باید خودشان را کنترل کنند. شاید من نوعی هم خیلی جاها دوست داشته باشم، بروم و خیلی کارها انجام بدهم، اما این شاخص بودن و جلوی دید مردم بودن باعث شده از خواسته های شخصی خود بگذرم.
چه انگیزه ای باعث شده علی دایی چنین نگرشی داشته باشد و طی سالیان اخیر که همواره یکی از چهره های شاخص فوتبال ایران بوده و هست، دچار لغزش نشده و فارغ از مسائل فنی فوتبال، از این حیث انتقادی را متوجه خود نبیند؟
چه انگیزه ای بالاتر از این که این موضوع را وظیفه خود می دانم. معتقدم جایگاهی که به دست آورده ایم، چیزی جز نظر لطف خدا نبوده و باید توجه داشته باشیم ما در قبال جامعه، یک وظیفه اجتماعی به عهده داریم. وقتی خدا این لطف را به ما داشته و جامعه ما را به عنوان آدم های شاخص قبول کرده است، این موضوع باعث سنگین شدن وظیفه ما می شود و در نتیجه باید خیلی مراقب رفتار و کردار خودمان باشیم، این یعنی قدردان بودن بابت موهبتی که خدا به ما عطا کرده است. در کنار آن نباید فراموش کنیم که اگر قدردان این نعمت بزرگ نباشیم، خدا به همان ترتیب که ما را شاخص و معروف کرده است، به همان ترتیب می تواند نظر لطفش را از ما برگردانده و دچار سقوط شویم. لذا این رویکرد همیشگی من به زندگی بوده و هیچ دوست ندارم کاری کنم که حتی یک نفر از آن الگوی منفی بگیرد، چه در این صورت در درجه اول خودم شرمنده خواهم شد.
به نظر می رسد همین بعد اجتماعی ورزش است که قهرمانی های زودگذر را تحت تاثیر خود قرار می دهد. همواره شاهد این مساله بودیم که برخی قهرمانان با وجود همه افتخاراتی که در زندگی ورزشی خود کسب کرده اند، پس از چندی از نظرها محو شده اند، اما برخی دیگر برای همیشه نزد مردم جاودانه مانده اند، شما چه فکر می کنید آیا راز ماندگاری خود را در این رویکرد می بینید؟
مطمئنا، همان طور که گفتم باید خیلی مراقب رفتار خودمان باشیم. فکر می کنم کسی که به معنی واقعی کلمه این موضوع را قبول داشته باشد، خیلی مسائل را براحتی می پذیرد، به هر حال خدا را شکر می کنم که نظر لطف به من دارد و خودم هم همیشه سعی کردم چنین ذهنیتی نسبت به زندگی و اطراف خودم داشته باشم.
مثل همه مصاحبه هایی که از شما دیدیم و خواندیم «خدا» ورد زبان شماست. به نظر می رسد با خدا بودن و ترس از خدا به نوعی تشکیل دهنده وجهی از شخصیت اجتماعی علی دایی است و او را به سمت و سوی کارهای خداپسندانه و عام المنفعه هم سوق می دهد. گرچه همواره از بیان این گونه مسائل خودداری می کنید، اما گوشه و کنار شنیده می شود علی دایی در کنار دنیای قهرمانی و ورزش، به سهم خود یک فعال اجتماعی شناخته می شود و اقدامات خداپسندانه و عام المنفعه ای در نقاط مختلف کشور انجام می دهد، همین طور است؟
هیچ وقت دوست ندارم در این رابطه صحبت کنم، چراکه معتقدم اگر کسی اقدامی در جهت رضایت خداوند و بنابر وظیفه اجتماعی خود انجام می دهد، در درجه اول نباید کسی به آن پی ببرد تا جنبه ریا به خود نگیرد و طرف مقابل هم دچار خود کم بینی نشود. معتقدم خداوند امثال ما را سبب قرار داده است تا گره ای از مشکلات مردم باز کنیم، اما من هم تنها یک نفر هستم و به تنهایی کاری از دستم برنمی آید. شاید باور نکنید روزانه ده ها مراجعه کننده دارم و به سهم خودم تا جایی که امکان داشته باشد، مشکلات آنها را حل می کنم، اما یک نفر چقدر توان دارد. باور کنید اگر مجموع نامه های ماهانه و خواسته های مردم گرفتاری که از من طلب کمک کرده اند را جمع بزنم، حتی اگر همه زندگی و سرمایه خودم و حتی ماشین زیر پایم را بفروشم، باز پاسخگوی این همه مشکلات مردم نیست. به خاطر همین یکی از دغدغه های ذهنی من همواره مشکلات اقتصادی مردم خوب و مهربان کشورم است؛ مشکلاتی که از مبالغ ناچیز تا هزینه درمان سنگین را دربر می گیرد، برای همین از خدا می خواهم که این مشکلات حل شده و ما شاهد گرفتاری مردم خوبمان نباشیم، هرچند به سهم خودم و تا حد توان از دستگیری مردم گرفتار دریغ نمی کنم.
پس از تصادف رانندگی شدیدی که در آخرین روزهای اسفند ۹۰ داشتید، اشاره کردید که آن حادثه باعث شد علی دایی اشتباهات گذشته را تکرار نکند. به نظر آن تصادف درس های زیادی برای شما داشته است؟
بله، آن حادثه یک تلنگر بزرگی به علی دایی زد و همه وجودم را لرزاند؛ به طوری که دیدگاهم را نسبت به دنیا عوض کرد و باعث شد از یک دریچه تازه به جهان هستی نگاه کنم. به هر حال خودم دوست دارم بعضی کارها را که قبلا انجام داده ام، تکرار نکنم و آن کارهایی را که باید انجام می دادم و تا حالا از آنها غافل بودم، مورد توجه قرار دهم. دوباره یک چیز به من ثابت شد و آن این که تا خود خدا نخواهد یک برگ از درخت نمی افتد. شاید در آن تصادف باید اتفاقات خیلی بدتری می افتاد، اما خدا زندگی دوباره به من داد.
آیا زود عصبانی شدن هم در دایره تجدیدنظر شما گنجانده شده است؟ خصوصیتی که به اعتقاد خیلی ها در شأن و جایگاه علی دایی نیست و شبهه مغرور بودن شما را در ذهن متبادر می کند.
درست است، این یکی از نقاط ضعفم بود که بعد از تصادف، خیلی روی آن کار کردم. شاید قبلا زود عصبانی می شدم، اما الان خیلی خودم را کنترل می کنم. با وجود این باور کنید زودجوش آوردن من هیچ وقت بی دلیل نبوده است. به هر حال برای سالم زندگی کردن، صادق بودن و دروغ نگفتن، یک جاهایی باید تاوان هم بدهیم. متاسفانه خیلی مواقع من تاوان چنین مواردی را دادم. به نظر من کسانی که صادق و درستکار باشند، همیشه می مانند و کسانی که مردم را فریب می دهند و دروغ می گویند، مطمئنا روزی دستشان رو می شود. این مساله بارها برای من به اثبات رسیده است. یعنی هر وقت حق با شما باشد و دنبال حق باشید، بالاخره روزی همه حق را به شما خواهند داد.
اجازه بدهید وارد فاز دوم مصاحبه که مطابق انتظار جنبه فوتبالی دارد، بشویم؛ آن هم در شرایطی که در چند سال اخیر علی دایی پس از پایان دنیای قهرمانی و ورود به جرگه مربیان فوتبال ایران در کانون توجه بوده است، اما این جدایی از قهرمانی و ورود به یک دنیای دیگر برای علی دایی بدون فاصله رخ داد و علی دایی با همه افتخاراتی که کسب کرده بود، ناگهان و بدون ترتیب دادن یک مسابقه خداحافظی بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ از تیم ملی کنار گذاشته شد.
پس از انتقاداتی که از نتایج تیم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ مطرح شد، برخی به دنبال یک مقصر می گشتند و بهتر از من را پیدا نکردند، در نتیجه خواستند علی دایی را قربانی کنند. شاید یکی دو ماه چنین کاری را کردند، اما در اصل به خواسته خود نرسیدند، چون من برخلاف نظر برخی ها معتقد نیستم ورزشکار دو بار می میرد؛ بلکه این خود ورزشکار است که زندگی خودش را می سازد و اگر مسیر زندگی خود را درست انتخاب کرده باشد، هیچ وقت نمی میرد. روزی هم که از این دنیا رفت، شاید دیگر جسم او نباشد، اما هیچ گاه نمی میرد. این را می خواهم بگویم که اگر آقایان بازی خداحافظی برای من برگزار نکردند، من مردم؟ مگر من کشته و مرده بازی خداحافظی بودم. این بی کفایتی کسانی را می رساند که مسوولیتی برعهده دارند و فقط به دنبال حفظ میزشان هستند وگرنه امثال علی دایی ها با این بی مهری ها نمی میرند، چون اساسا دنبال بازی خداحافظی نیستیم.
● این وسط قدرشناسی چه جایگاهی دارد؟
ما کار خودمان را انجام می دهیم، با یک سری باورها بزرگ شدیم و تا آخر عمرمان با این اعتقادات و باورها زندگی می کنیم.
به هر صورت شما در شرایطی به دنیای مربیگری روی آوردید که خیلی ها معتقدند علی دایی به عنوان شخصیتی که فیفا از آن به عنوان مظهر فوتبال ایران نام می برد، نباید به این عرصه وارد می شد؛ بلکه باید از این شخصیت بین المللی در جهت کسب کرسی های مهم و تاثیرگذار فوتبال در سطح آسیا و حتی فیفا بهره گرفته می شد. خود شما در این رابطه چه نظری دارید؟
زمانی که در سایپا بازی می کردم، رفتن لورانت، سرمربی آلمانی وقت تیم که در هفته های پنجم و ششم اتفاق افتاد؛ به طور کلی مسیر زندگی ام را تغییر داد. شاید من بعدها مربی می شدم، اما در آن برهه زمانی اصلا فکر مربیگری نداشتم و نمی خواستم مربیگری کنم. به هر حال آن اتفاق باعث شد از فوتبال جدا نشوم و به عنوان مربی به فوتبال ادامه دهم. از شما چه پنهان، من کار کردن در زمین سبز را به پشت میز نشستن ترجیح می دهم، چون از جوانان انرژی می گیرم و خیلی دوست دارم با آنها کار کنم؛ هرچند مربی آنها هستم، اما به واقع با همه آنها رفیق هستم. بنابراین با توجه به این خواسته قلبی، شغل مربیگری می تواند رابطه من را با جوانان بهتر و صمیمی تر کند.
گرچه در دوران بازیگری به افتخارات زیادی دست پیدا کردید، اما به نظر می رسد در عرصه مربیگری کار سخت و مسیر درازی در پیش داشته باشید. خودتان در این رابطه چه فکر می کنید؟
با این که در اول راه مربیگری هستم و مطمئنا خیلی چیزها را باید درباره مربیگری یاد بگیرم، اما شک نکنید در این عرصه هم هدف های خیلی بزرگی دارم و برای رسیدن به این اهداف تلاش خواهم کرد؛ اهدافی که اجازه بدهید فعلا درباره آنها صحبت نکنم. ضمن این که کارنامه مربیگری من مشخص است. پنج سال است مربیگری می کنم و در این پنج سال یک دوره با سایپا قهرمان لیگ، دو بار با پرسپولیس قهرمان جام حذفی و یک سال هم با تیم ملی بودم و به رغم مشکلاتی که وجود داشت، فقط در یک بازی رسمی باختیم. با سایپا هم توانستیم به مرحله بعدی لیگ قهرمانان آسیا برویم.
با وجود این قبول دارید خیلی زود سرمربیگری تیم ملی را برعهده گرفتید، در آن مقطع دچار اشتباه شدید.
اگر شناخت الان را نسبت به مسوولان فدراسیون داشتم، حرف شما درست است و من مرتکب اشتباه شدم، اما چون این شناخت را نداشتم، به هیچ عنوان مرتکب اشتباه نشدم، چون کارنامه قابل دفاعی در تیم ملی دارم. کاری که در تیم ملی انجام دادم تازه الان همه ثمره آن را می بینند. کاری که هیچ کس جرات انجام آن را نداشت. در شرایطی که مشکلات بسیار زیادی داشتم و مربیان فعلی یک دهم آن مشکلات را ندارند، به خاطر نسلی که به فوتبال ملی معرفی کردم، وجدانم راحت است. من بعد از تنها یک باخت در بازی های رسمی (اشاره به دیدار با عربستان) برکنار شدم و اجازه ندادند کارم را تا آخر ادامه دهم، چون به کار خودم ایمان دارم و همیشه در پس کاری که انجام می دهم ، یک سری اهداف را دنبال می کنم. در مجموع بعد از مربیگری تیم ملی خودم خواستم ۸ ـ ۷ ماه از فوتبال دور باشم، اما این به معنی اشتباه بودن مربیگری در تیم ملی نیست.
پس از آن هشت ـ هفت ماهی که به قول خودتان خودخواسته از فوتبال دور بودید، یک کار پردغدغه و مخاطره آمیز دیگری را انتخاب کردید؛ یعنی سرمربیگری پرسپولیس، انتخابی که علی دایی را بشدت درگیر مسائل حاشیه ای و اختلاف شدید با حبیب کاشانی سرپرست وقت باشگاه پرسپولیس کرد، جالب این که بعد از جدایی از پرسپولیس هم گفتید همکاری با کاشانی اشتباه بود.
دایی: متاسفانه در فوتبال ما یا باید خانه نشین شوی و اصلا در فوتبال حضور نداشته باشی یا این که تحقیق گسترده ای درباره سوابق و خصوصیات فردی برخی انجام بدهی که البته هردوی اینها امکان پذیر نیست
متاسفانه این مشکلات در فوتبال ما وجود دارد که یا باید خانه نشین شوی و اصلا در فوتبال حضور نداشته باشی یا این که تحقیق گسترده ای درباره سوابق و خصوصیات فردی برخی انجام بدهی که البته هردوی اینها امکان پذیر نیست. این درست که در بعضی مواقع کار نکردن بهتر از کار کردن است، اما چون به پرسپولیس علاقه دارم و هواداران این تیم را عاشقانه دوست دارم، در آن مقطع خواستم به این تیم کمک کنم و وظیفه خود دانستم این کار را انجام دهم. البته خدا را شکر با شرایطی که داشتم، بهترین نتایج را کسب کردم.
به خانه نشین شدن اشاره کردید؛ حبیب کاشانی معتقد بود علی دایی خانه نشین بوده و او شما را به فوتبال برگرداند.
اصلا هم این طوری نیست. کسانی که این حرف ها را می زنند، از خدا دور شده اند. اگر من خانه نشین بودم، چرا محمدرضا ساکت مدیرعامل وقت سپاهان، سردار شهریاری مدیرعامل وقت صبا، محمدحسن انصاری فرد مدیرعامل راه آهن و حسین هدایتی مالک استیل آذین در آن مقطع به من پیشنهاد سرمربیگری تیم های خود را دادند؟ پیشنهادهایی که سه برابر مبلغ قرارداد سال اول حضورم در پرسپولیس بود.
در رابطه با قراردادم با پرسپولیس لازم است این نکته را یادآور شوم، در شرایطی که هیچ کس شهامت مشروط قرارداد بستن را ندارد، من این کار را با تیم بزرگی چون پرسپولیس انجام دادم و کتبا در قرارداد قید کردم چنانچه نتوانم یک جام کسب کنم، باشگاه می تواند سراغ مربی دیگری برود. دلیل این کارم چه بود؟ چون به کار خودم و توانایی بازیکنان اعتقاد داشتم. همیشه اعتقاد داشته ام شاید در کوتاه مدت به اهدافم نرسم، اما فردا روزی ثمره آن را می بینم.
پس از کنار رفتن از پرسپولیس و در شرایطی که چند روز بیشتر به آغاز لیگ یازدهم نمانده بود، بازهم تصمیم غیرمنتظره ای گرفتید. به عهده گرفتن سکان هدایت راه آهن؛ اقدامی که در نوع خود ریسک بزرگی برای شما بود و دیدیم تا هفته ۳۳ راه آهن در معرض سقوط به لیگ یک قرار داشت، این تصمیم را چگونه گرفتید؟
حضور یک فرد فوتبالی به نام محمدحسن انصاری فرد به عنوان مدیرعامل باشگاه و همچنین آشنایی قبلی با مشاوران یکی از خریداران سهام باشگاه، نقش اصلی را در حضورم در راه آهن ایفا کردند. با این حال چون خودم دوست دارم روزی فوتبال ما خصوصی شود و باشگاه ها دیگر محتاج پول دولت نباشند، در فاصله ۱۰ روز مانده به شروع لیگ، کارم را در راه آهن شروع کردم و تنها کاری که در آن مقطع از دستمان برمی آمد، برپایی اردوی تدارکاتی در اردبیل بود. این در حالی است که هر تیم برای شروع یک فصل ۶ هفته زمان نیاز دارد، اما ما برای این کار ۲ هفته هم وقت نداشتیم. با این همه روند راه آهن در لیگ صعودی بود؛ به طوری که در نیم فصل اول ۱۶ امتیاز گرفتیم، اما در نیم فصل دوم به ۲۶ امتیاز دست یافتیم، ضمن این که بعد از عید نوروز ۶ بازی انجام دادیم که حاصل کار ما ۴ برد، یک مساوی و یک باخت بود. باخت به تراکتور در شرایطی حاصل شد که داور یک پنالتی مسلم ما را نگرفت، اما حاصل این روند صعودی با برتری مقابل پرسپولیس در هفته ۳۳ منجر به بقای راه آهن در لیگ برتر شد.
مطمئن باشید هیچ تیمی زیر این همه مشکلات دوام نمی آورد. این بازیکنان من بودند که با تمام غیرت و وجودشان کار کردند، گرچه هدف ما در شروع فصل رتبه تک رقمی بود، اما با توجه به مشکلات و شرایطی که به وجود آمد، نتیجه به دست آمده، از رتبه تک رقمی هم برای ما بالاتر است.
این موفقیت بزرگی برای همکارانم در کادر فنی و بازیکنان است. دست همه آنها درد نکند. من می توانم فقط از آنها تشکر کنم و کار دیگری از من ساخته نیست.
سعی می کنم پس از اتمام لیگ نیز دنبال مطالبات آنان باشم. به هر حال به خاطر مشکلات موجود در راه آهن قید ادامه حضور در این تیم را زدم.
به بازی مقابل پرسپولیس اشاره داشتید. شادی شما پس از زدن چهار گل به پرسپولیس به مذاق برخی پرسپولیسی های دوآتشه خوش نیامد؛ چراکه آنها علی دایی را دوست دارند و با آن همه حمایتی که در طول فصل از شما کردند، توقع چنین حرکاتی را نداشتند، داستان آن شادی چه بود؟
واقعیت این است که ما در بدترین شرایط ممکن به استقبال بازی پرسپولیس رفتیم و بازیکنان به حرمت رفاقت و نان و نمکی که باهم خورده بودیم و همچنین غیرت بی نظیرشان در این بازی حضور یافتند و در این دیدار هم آنقدر خوب کار کردند که یکی از روزهای به یادماندنی زندگی من رقم خورد. پیروزی در آن بازی حق ما بود.
این مهم در شرایطی اتفاق افتاد که بازیکنان ما تنها ۳۳ درصد قرارداد خود را دریافت کرده بودند و به نظر من کاری که آنها کردند، ارزشی معادل سوم یا چهارم شدن در لیگ داشت. بازی نیم فصل اول برابر پرسپولیس حساس نبود و این بازی تاثیری در جریان لیگ نداشت، اما در بازی فصل دوم بحث سقوط و بقای راه آهن مطرح بود. من همیشه به خاطر پیروزی تیمم خوشحال بودم و توانسته ام راحت خودم را کنترل کنم.
همان هایی که دنبال سقوط راه آهن و جشن گرفتن بودند، زمانی که دیدند از این طریق به چیزی نمی رسند، مسائل حاشیه ای برایم ایجاد کردند. باز هم می گویم پرسپولیسی هستم، اما نسبت به جایی که کار می کنم، غیرت دارم و نمی توانم فیلم بازی کنم و پس از گلزنی توی سرم بزنم. در بازی با پرسپولیس نیز به خاطر برد راه آهن خوشحال بودم و آن را نباید با شکست پرسپولیس قاطی کرد. پرسپولیس تیم من است. امسال هم اگر ۳ نفر بودند که دوست داشتند پرسپولیس موفق شود، یکی از آنها من بودم. حاضر بودم بدون دریافت حقوقی مربیگری کنم که این افتخار را از من گرفتند.
در مجموع چه ارزیابی از لیگ یازدهم دارید؟ فکر می کنید لیگ برتر ما تا چه حد در خدمت فوتبال ملی است؟
این شاید یکی از تنها لیگ هایی بود که سه تیم بالای جدول در حاشیه امنیت قرار داشتند، به طوری که اگر دو بازی پایانی خود را هم می باختند، به رده چهارم سقوط نمی کردند. با این حال در این لیگ اتفاقات نادری هم رخ داد که نمونه اش بازی با مس سرچشمه بود که یک بازیکن دو اخطار گرفت و از بازی اخراج نشد. این اتفاق جزو نوادر فوتبال دنیا بود که برای ما پیش آمد یا این که در بازی با تراکتورسازی در حالی که ما میزبان بودیم، زمین و زمان و مکان عوض شد. در مورد این مسائل خیلی می توان صحبت کرد. در مجموع به نظر من، برای پربار شدن لیگ قبل از هر چیز باید برنامه ریزی دقیق تر و بهتری داشته باشیم.
در روزهای پایانی هر لیگ و تا زمان پایان فصل نقل و انتقالات صحبت های زیادی درباره دلالی در فوتبال ایران مطرح می شود. این قضیه مشکلات بسیاری جدی برای باشگاه ها ایجاد کرده و شاهد هدررفت مبالغ زیادی هستیم. به نظر شما، چگونه باید یک بار برای همیشه جلوی این مسائل ایستاد؟
معتقدم تا زمانی که مدیریت ها را درست نکنیم، این مسائل وجود دارد. مدیریت باشگاه و فوتبال هم، زمانی درست می شود که باشگاه های ما خصوصی شوند. در این صورت بخش خصوصی چون از جیب خودش خرج می کند، بخوبی حواسش به دخل و خرج باشگاه هست و واسطه و دلال بازی به حداقل ممکن کاهش می یابد، اما در شرایط فعلی، افراد غریبه با ورزش و درواقع سیاسیون بدون هیچ گونه کارنامه مدیریتی در ورزش به یک باره مدیرعامل یک باشگاه می شوند و در چنین وضعیتی تا با فضای ورزش و فوتبال آشنا شوند، دست کم سه ـ دو سالی زمان می برد .در این حدفاصل هم لطمات سنگین مالی و فنی بر باشگاه وارد می شود بنابراین معتقدم بزرگ ترین مشکل فوتبال ایران ورود سیاسیون به حوزه غیرتخصصی آنها یعنی مدیریت فوتبال است.
به خصوصی شدن فوتبال اشاره کردید؛ امر مهمی که می توان آن را در دو بخش مورد بررسی قرار داد، خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس و خصوصی شدن دیگر باشگاه ها، در رابطه با استقلال و پرسپولیس برخی بر این عقیده اند که چون اراده این کار وجود ندارد، عملا این کار نشدنی است، شما چه فکر می کنید؟
نه، به نظر من هیچ چیز نشدنی در دنیا وجود ندارد. واقعیت استقلال و پرسپولیس هم این است که چون اکثر قریب به اتفاق مردم ما طرفدار این دو تیم هستند، می توانند بسیاری از مسائل سیاسی را تحت تاثیر قرار بدهند، در نتیجه برخی نمی خواهند این دو باشگاه خصوصی شود.
یکی از خواسته های هواداران استقلال و پرسپولیس این است که پیشکسوتان، این باشگاه ها را خریداری کنند و مدیریت آنها را به عهده بگیرند؛ پیشکسوتانی چون شما که نزد هواداران پرسپولیس هم محبوبیت خاصی دارید.
من نه پولش را دارم و نه قصد چنین کاری را دارم . با این حال مطمئنا علاقه مندان زیادی وجود دارند که سهام این دو باشگاه را بخرند، اما همان طور که گفتم در شرایط فعلی چنین کاری انجام نمی شود.
شما ببینید چند سال است در این رابطه برنامه و تاریخ تعیین می کنند، اما همه اش در حد حرف است و کسی دنبال خصوصی کردن استقلال و پرسپولیس نیست.
● حرف آخر؟
برای این که فوتبال ما به جایگاه واقعی خود دست یابد، چاره ای نداریم جز این که در وهله اول به اصلاح ساختار مدیریتی فوتبال پرداخته و با حضور متخصصان کار و همزمان با خصوصی شدن باشگاه ها، جلوی بسیاری از مسائل حاشیه ای موجود در این ورزش را بگیریم که در این صورت برنامه ریزی های درست و اصولی نیز به بار می نشیند.
● کوتاه و خواندنی درباره علی دایی
همه تیم های باشگاهی: استقلال اردبیل (۱۳۶۷ ـ ۱۳۶۲)، تاکسیرانی تهران (۱۳۶۹ ـ ۱۳۶۷)
بانک تجارت تهران (۱۳۷۳ ـ ۱۳۶۹)، پرسپولیس تهران (۱۳۷۵ ـ ۱۳۷۳) و (۱۳۸۳ ـ ۱۳۸۲)
السد قطر (۱۳۷۶ـ۱۳۷۵)، آرمینیا بیله فلد آلمان (۱۳۷۷ـ۱۳۷۶)، بایرن مونیخ آلمان (۱۳۷۸ـ۱۳۷۷)، هرتابرلین آلمان (۱۳۸۱ـ ۱۳۷۸)، الشباب امارات (۱۳۸۲ـ۱۳۸۱)
صبا باتری تهران (۱۳۸۵ـ ۱۳۸۳) و سایپا (۱۳۸۶ـ ۱۳۸۵)
دوران مربیگری: سایپا (۱۳۸۷ـ ۱۳۸۵)، تیم ملی ایران (۱۳۸۸ـ ۱۳۸۷)، پرسپولیس (۱۳۹۰ـ ۱۳۸۸) (۱۳۹۱ـ ۱۳۹۰)
● بهترین بازی های باشگاهی:
بازی هرتابرلین آلمان در مقابل چلسی انگلستان، در مسابقات جام قهرمانان باشگاه های اروپا ۲۰۰۰ـ ۱۹۹۹ که در این بازی ۲ گل به ثمر رساند.
بازی بایرن مونیخ آلمان در مقابل آث میلان ایتالیا، در مسابقات جام قهرمانان باشگاه های اروپا ۲۰۰۰ـ ۱۹۹۹ که در این بازی یک گل به ثمر رساند.
● بهترین بازی های ملی:
ـ ایران برابر کره جنوبی، در مسابقات جام ملت های آسیا ۱۹۹۶ که علی دایی چهار گل به ثمر رساند.
ـ بازی ایران مقابل استرالیا، در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ که علی دایی در این بازی یک پاس گل تاثیرگذار داد.
ـ بازی ایران مقابل آمریکا، در جام جهانی ۱۹۹۸ که علی دایی در این بازی یک پاس گل تاثیرگذار داد.
ـ بازی ایران مقابل آلمان، در جام جهانی ۱۹۹۸
ـ بازی ایران مقابل ژاپن، سال ۱۳۷۸
ـ بازی ایران مقابل لبنان، سال ۱۳۸۲ که علی دایی رکورد فرانس پوشکاش را شکست.
ـ بازی ایران مقابل لائوس، سال ۱۳۸۳ که با چهار گل او در این بازی، تعداد گل های علی دایی از مرز ۱۰۰ گل ملی گذشت.
ـ بازی ایران مقابل کاستاریکا، سال ۱۳۸۵ که علی دایی، رکورد جاودانه ۱۰۹ گل ملی در فوتبال را به نام خود و کشورش ثبت کرد.
و سرانجام علی دایی ۴۳ ساله با ۱۴۹ بازی ملی و ۱۰۹ گل زده حالاحالاها دست نیافتنی است.
روزنامه جام جم ( www.jamejamonline.ir )