سرویس دین و آئین پایگاه 598، متن زیر گفت و گوی خواندنی حاج محمدرضا طاهری با نشریه خیمه است که در شماره 87 این نشریه منتشر شده است.
خیلی
از مداحها با شیوه های سنتی کار میکنند دسته دیگر اعتقادی به عبا
انداختن و رعایت دیگر رسم های رایج ندارند. با توجه به داشتن پدری مانند
مرحوم حاج محمد تقی طاهری و برادرانی چون حاج مرتضی و حاج حسن شما طبیعتا
از دسته دوم نبودید. سعی کردید در جریان وسط که نه خیلی جدید و نواندیشانه
بود و نه خیلی سنتی قرار بگیرید؟ این را قبول دارید؟
میانه
روی دستور دین ماست. فرمودند"خیر الامور اوسطها" به جهت تقویت در چنین
خانوادهای باید تقریبا به شیوه سنتی مسیر را ادامه میدادیم، ولی با ورود
حاج آقا ارضی به این عرصه انقلابی در بحث ذاکی اهل بیت (ع) اتفاق افتاد. ما
هم کم کم به این انقلاب پیوستیم و بعدها نگاه جدیدتری هم در این راه پیدا
کردیم. حاج منصور آقا که به قول حاج سعید حدادیان، پدر مداحی نوین هستند،
در آن موقع واقعا انقلابی در این عرصه ایجاد کردند. با نوآوریهای ایشان
اکثر جلسات مملو از جوانان شد.
مثلا مسجد جامع بازار تهران پر میشد
از جوانانی که به سر و سینه میزدند و "حسین حسین" میگفتند. خروجی همانجا
هم کرورکرور نیرویی بود که به جبهه میرفت. الان هم چنین انقلابی احتیاج
داریم! البته ایشان هم استادی به نام مرحوم چمنی داشت که همه این نوآوریها
کار ایشان بود. من ایشان را دیده بودم. نوع مناجات خوانیاش ویژه بود و
سبک و سیاق مناجات خواندن حاجی اقتباس از ایشان است. هر نوآوریای دلیل
برتری و فضیلت محض نمیشود. خیلیها هنوز با همان نفسهای پاک و تقوای مثال
زدنی شان در این عرصه با همان سبک و سیاق سنتی فیض میدهند و در چند
دقیقه خواندنشان دلها را با خود به حریم آل الله میبرند. متأسفانه شاید
بعضی از امثال من و نسل ما و بعد از ما به جهت نگه داشتن موقعیت و جمعی از
مستمعین از مسیر تقوای الهی و نفسهای پاک آن عزیزان فاصله بگیریم پناه
میبریم به خدای متعال.
این سبکهای ابداعی مشکلی برایتان ایجاد نکرد؟
اوایل
کار سخت بود و خیلی طول کشید تا جا بیفتد. به هر حال احتیاج بود در آن
دورهای که روز به روز وضعیت موسیقی پسرفت میکرد، ملودیهایی بسازیم که
جوابگوی نیاز جوان ها باشد، البته در این فضا هم افراط شد. متأسفانه به
اسم جذب، همان ترانههایی که بد میدانستیم را داخل تشکیلات امام حسین(ع)
کردند. یعنی بعضیها به همین اندازه به خودشان زحمت نمیدادند که یک ملودی
را خودشان بسازند. ما برای این داستان زحمت کشیدیم و هدف داشتیم. ملودیای
را میساختیم و دنبال شاعرش میگشتیم تا با آن چارچوبی که در نظر داریم
شعرش را بگوید. الان خیلی از رفقایی که شعر به ما میدهند ، بعضی وقتها از
دست ما عاصی میشوند. چون ممکن است شعر یک نوحه چند بار عوض شود تا هیچ
ایرادی در آن نماند و به قداست این دستگاه بخورد.
در
بحث شعر اتفاقی در دهه 70 افتاد که این اتفاق، مشخصا توسط شما و در یک پله
دیگر هم توسط حاج حسن خلج جلو رفت. آن هم تغییر در زبان شعر هیأت بود.
زبانی که در دهه 60 توسط شاعرانی مانند قیصر امینپور و سید حسن حسینی
ابداع شده بود. اما در فضای شعرهای هیأتی هنوز این تحول رخ نداده بود که
زبان شعرها به زبان امروز نزدیکتر شود. چه شد که انتخاب شعر شما به سمت
شعرهای زبان امروزی رفت و باعث شد که این مطالبه از شعرای هیأتی به وجود
بیاید که با این زبان شعر بگویند؟
بخشی از این اتفاق به
غزلهایی برمیگشت که اول جلسه برای امام زمان(عج) میخواندیم. غزلهایی
بود که در کتابها پیدا میشد و اتفاقا خیلیهایش برای هیأت گفته نشده بود،
اما زبانش نو بود. ما بعضی از این شعرها را انتخاب میکردیم و میخواندیم.
این خودش اتفاقی بود که برخی از شعرای هیأتی روی آوردند به این زبان.
البته اعتمادی هم که ما به شعرای جوانتر داشتیم خیلی مؤثر بود. بالاخره
هنوز این زبان جا نیفتاده بود و حساسیت بالایی بود برای خواندن این اشعار،
اما اعتماد کردیم.
آن موقع ما با برخی از دوستان شاعر مثل آقای
مافی و آقای توکلی و بعد هم آقای شریف و برخی دیگر این کار را شروع کردیم.
.اقعا هم خیلی جواب میداد و بعضی از این کارها ماندگار شد. البته بعضیها
الان دارند از این طرف بام میافتند و خیلی به امروزی گفتن روی آوردهاند.
واقعا شعری که گفته بشود و از آن طرف در محافل ادبی قبول نکنند، از این طرف
هم به درد هیأت خواندن نخورد پس به چه کاری میآید.غیر از این است که
داریم وقت خودمان را تلف میکنیم. اصلا بعضی وقتها چیزهایی گفته میشود که
اینقدر زبانش امروزی شده که شأن اهل بیت(ع) را پایین آورده است.
مسئلهای
هست به اسم زبان حال گفتن در اشعار که حرفهایی زده میشود که شاید خیلی
سند روایی نداشته باشد. در این خصوص کمی توضیح دهید.
این کار
اجازه شرعی دارد سالها پیش پسرخاله ما این مسئله را از همه مراجع استفتا
کرده بود و هیچ کدامشان ایراد نگرفتند. گفته بودند که اگر دروغ بستن به اهل
بیت(ع) نباشد، اشکالی ندارد. ما بیشتر به دنبال این هستیم که روضهها و
شعرهایی که میخوانیم منطبق با روایات باشد. بعضی از چیزها هست که خود
انسان میتواند تطبیق دهد. اینها دیگر دروغ بستن نیست.
یک
نکته ای هم اینجا هست. اشعار و روضه هایی که شما مداحان سرشناس
میخوانید در دید مداحان جوان به عنوان روایت و سند دیده میشود و
نمیدانند که شما زبان حال خوانده اید. همان مطالب را میبرند جای دیگر
میخوانند.
احسنت! من که در خواندن بعضی چیزها توقف میکنم
که شاید خواندنش هم از نظر شرعی مجاز باشد به همین علت است. ما باز لای
چهار تا کتاب را بازکرده ایم و چیزهایی را خوانده ایم. بعضی ها همان
روضه را میخوانند و از آنها که بپرسی از کجا آوردی، میگویند فلانی خوانده
بود. قال الصادق و قال الباقر کمرنگ شده. قال فلان مداح و فلان منبری شده
است. این خطرناک است و باعث میشود ما بعضی از چیرها را هم که در کتابها
خواندهایم درجلسات بیان نکنیم برخی از دوستان که میخوانند بعضی چیزها را
لاقل از همان قال فلان مداح بزرگ استفاده کرده باشند. چون چیزهایی را
میشنویم که نه تنها در روایات نیست بلکه از قول فرد معتبری هم نقل نشده
است.
شما کسی هستید که اسم
شعرا را در جلساتتان می آوردید و بعضا در همان جلسه به آنها هدیه می
دادید. چرا این کار را میکردید و نتیجه اش چه بود؟
گاهی
اوقات نعمت بی واسطه از جانب خدا به انسان میرسد و گاهی اوقات از طرف
خدا ما به واسطه خلق. خدا این انتظار را از ما دارد که از صاحب آن نعمت
تشکر کنیم. شعرا چهرههای گمنام جلسات امام حسین(ع) هستند. اولا هم تشکر
است، ثانیا تشویق هم هست. همین تشویقها باعث شده است که الان جوانان با
این ذوق و شوق شعرهایی به این خوبی بگویند. چون میبینند که میدان برای
آنها هم هست.
شما بین
مداحان هم دورهاتان که به نوعی با عنوان شاگردان حاج منصور شناخته می
شوید. اولین کسی بودید که برخی از نوآوری ها را کلید زدید. دوستان دیگری
مثل حاج محمود کریمی هم آن را ادامه دادند. شما ملودی خیلی از کارهایتان را
خودتان میسازید کاری که شاید کمتر مداحی باشد که توانایی این کار در
اختیارش باشد چه شد که به فکر این کارهای نوآورانه اعم از ارجوزه ها و
نوحه های جدید و ملودی ها افتادید؟
اصلا در این فضاها قرار
نداشتیم. شروع این کارها بعد از جنگ و اوایل دهه 70 بود. فضای بعد از جنگ
که جوانهای آن دوره دانشگاه جبهه را ندیده بودند، نیاز به برخی کارهای نو
داشت. دشمن هم داشت کار میکرد. اینترنت و ماهواره به وسعت الان نبود. اما
بالاخره هجمه فرهنگی شروع شده بود واواخر جنگ من عضو افتخاری سپاه بودم و
بعد از قطعنامه استعفا دادم.5-6 ماهی هم در قسمت عملیات ابوذر بودیم و
کارمان هم مبارزه با مفاسد بود. دیدیم که خیلی دارند در بخش فرهنگی کار
میکنند این بود که احساس کردیم باید سبک و سیاق را برای دفاع در برابر
تهاجم فرهنگی تغییر دهیم. دیدیم اگر ما حرکتی نکنیم بخشی از بچه هایی که
میخواهند امروزی هم باشند به سمت دیگری میروند.
با برخی هجمه ها
هم که علیه ما شد اوایل فکر میکردم شاید کارمان خیلی صحیح نبوده و ما هم
باید به همان روال سنتی کارمان را ادامه میدادیم.یک بار با حاجی و حاج
ابوالفضل بختیاری خدمت آقا رسیدیم. حاج ابوالفضل"غسل من اشک چشامه" را جلوی
آقا خواند. با وجود اینکه ما خودمان از مبدعان این کار بودیم خیلی با
تردید و ترس به این کار آقای بختیاری نگاه میکردیم که حالا آقا چه خواهند
گفت. اما دیدیم آقا چقدر تعریف کردند.آقا شعر آن شور را پسندیده بود.بعد
فرمودند که نیاز جوانها باید در این جلسات پاسخ داده شود.آنجا بود که
فهمیدم کاری که کرده ایم اشتباه نبوده است.
شما در جلساتتان با این که سیاسی صحبت میکنید و شعر سیاسی هم میخوانید اما بی حاشیه هستید.
تمام
همت ما باید این باشد که دنباله رو فرمایش آقا باشیم. اگر خیلی از آقایان
در برهه ای از شخصی خاص حمایت کردند، این طرفداری به خاطر حمایت از آقا
بود. یعنی این نیست که اگر حاج منصور از شخصی حمایت کرد، خود آن شخص مهم
است بلکه در آن دوره تصور ایشان این بود که وظیفه ای روی دوشش است که برای
حمایت از رهبر انقلاب باید از آقای احمدینژاد حمایت کند. چون همه احساس
میکردند که خود آقا هم نظرشان به نظر ایشان نزدیکتر است.
به جهت
آنکه جریان مخالفی داشت پا می گرفت جریانی که به وضوح با دین و دینداری در
تعارض بود. حتی بحث اصل انقلاب و آقا در میان بود. خیلی هایشان رسما موضع
ضددینی داشتند. اینکه میگویند چرا فلان آقا در خصوص مسائل سیاسی صحبت
میکند درست نیست. این مسئله جزو مسائل شخصی است. الان که ماشاءالله همه
درباب مسائل سیاسی صاحب نظرند! طرف را به عنوان بازیگر میآورند تلویزیون
که 10 دقیقه صحبت کند 5دقیقه اش را به تحلیل سیاسی میپردازند. اما تا یک
مداح حرف میزند همه صدایشان در میآید. اینکه میگویند فلانی بی حاشیه
است، دلیل بر این نیست که موضعی نداریم.