کد خبر: ۵۹۹۵۷
زمان انتشار: ۱۹:۱۵     ۲۱ خرداد ۱۳۹۱
"رادیو فردا" بدون نقاب
پایگاه رادیویی اروپای آزاد مانند خیلی از موسسات براندازی نرم از زمان جنگ سرد کار خود را آغاز کرده و به سازمان سیا متصل است.

ندای انقلاب، پایگاه رادیویی اروپای آزاد  مانند خیلی از موسسات براندازی نرم از زمان جنگ سرد کار خود را آغاز کرده و به سازمان سیا متصل است. زمان جنگ سرد آمریکایی ها برای اینکه به شوروی فشار بیاورند از پوشش های فرهنگی- سیاسی و رسانه ای و با نام های زیبایی همچون دموکراسی، آزادی و حقوق بشر استفاده کردند و خیلی از موسساتی که در حال حاضر فعالیت می کنند، در زمینه براندازی نرم، بازمانده از آن زمان هستند که رادیو اروپای آزاد هم از این دسته است. بخش فارسی این رادیو به نام رادیو فردا فعالیت می کند. این رادیو بیشتر اعتراضاتی که در ایران رخ می دهد را پوشش می دهد و به شدت بزرگنمایی می کند.

این رادیو که به شدت حمایت از جریان اصلاحات را در سالهای اخیر در دستور کار خود قرار داده دارای ترکیبی از کارمندان است که اکثرا در زمان حضور در ایران بعنوان یک فعال اصلاح طلب در حوزه های گوناگون مطرح بوده اند برخی دیگر از فعالان این رادیو نیز افرادی هستند که در رژیم گذشته بعنوان چهره رسانه ای فعال بوده اند و از سویی ارتباطات زیادی با اسرائیل دارند. گفتنی است دورسانه رادیو فردا واتاق خبر تلویزیون من وتو باهم همکاری نزدیک دارند _ این دورسانه درارتباط مستقیم با سازمان اطلاعات اسرائیل ( موساد ) می باشند _ حسن اعتمادی (مسئول اتاق خبرتلویزیون من وتو ) _ مهراد میرعمادی ( رادیو فردا ) ومناشه امیر ( رادیو اسرائیل) جملگی بعنوان کارکنان موساد وCIA درپخش اخبار جعلی ودروغ و ساختگی دراین دورسانه نقش اساسی دارند.

در زیر مروری بر سابقه برخی از دست اندرکاران رادیو فردا داریم:

نادر صدیقى که براى اولین بار کیان تاجبخش (از متهمین کودتاى مخملى) را به سعید حجاریان و مصطفى تاج زاده معرفى مى‌کند به نظر مى‌رسد از عوامل اصلى بنیاد سوروس در ایران باشد که نقشى مهم‌تر از تاجبخش را در ایران ایفا نموده و به عنوان دیده بان اصلى سوروس عمل مى‌کند.

نادر صدیقى سال‌هاى متمادى در کشورهاى تازه استقلال یافته شوروى سابق حضور داشته است.وى از اعضاى اولیه اطلاعات نخست وزیرى مى‌باشد که با حجاریان به وزارت اطلاعات مى‌رود و با نام مستعار علوى، همکارى وى را در این نهاد مهم امنیتى به عهده مى‌گیرد.

صدیقى به عنوان محقق گروه‌هاى چپ کمونیستى فعال بوده و به خاطر تسلطش بر فدائیان خلق طیف اکثریت به محمد اکثریت معروف بوده است. وی به همراه حجاریان از وزارت اطلاعات خارج شده است و پس از خروج از این نهاد امنیتى، ارتباطات گسترد‌ه‌اى با برخى بنیادهایى که در زمینه براندازى نرم در شوروى سابق فعال بودند از جمله بنیاد سوروس (OSI) برقرار مى‌کند. وى در فیلم آموزش انقلاب مخملى صربستان که از منزل یکى از متهمین کودتاى مخملى کشف شد به عنوان تهیه کننده و گوینده فیلم حضور دارد.

نادر صدیقى که حین تظاهرات غیرقانونى در ایام اغتشاشات در میدان هفت تیر نیز حضور جدی داشت ، پس از تخلیه دفتر خود در خیابان یوسف آباد متوارى شده است. بسیارى از قرارهاى ویژه نادر صدیقى با حضور برخى از دیگر عوامل بنیاد سوروس از جمله کیان تاجبخش در این دفتر صورت مى گرفته است. وى عامل ارتباط بسیارى از اصلاح طلبان با خارج بوده است.

کارشناسان معتقدند یکى از دلایلى که این طیف از جمله حجاریان، صدیقى و برخى دیگر از چهره‌هاى امنیتى به سمت روش هاى انقلاب مخملى رفتند این بوده که این افراد چون در ایام مسؤولیت امنیتى بر روى گروه‌هاى چپ و شوروى سابق کار مى‌کردند براى برخورد با چپ به سمت مدل آمریکایى رفتند و همگرایى خاصى با لیبرالیسم و روش‌هاى آمریکایى پیدا کردند و از دلایلى که این روش ها را در ایران براى براندازى استفاده مى کنند همین مورد مى باشد.

نادر صدیقی هم اکنون به عنوان همکار رادیو فردا به قلم زدن مشغول است.مقالات وی بیشتر در حوزه تاریخ و فرهنگ و هنر ایران است و در وب سایت رادیو فردا موجود می باشد.

فهیمه خضر حیدری متولد سال 1357 هست و در سن هجده سالگی وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد.نامبرده از سال 1375 وارد حوزه روزنامه نگاری و خبرنگاری شد و کار خود را از همکاری با روزنامه سلام شروع کرد.وی پس از آن نیز با چند روزنامه و مجله همکاری نمود.مجله «زنان» یکی از جاهایی بود که وی در آن مشغول به کار بود.خضرحیدری بعد از دوسال از ورود به مجله،عضو هیئت تحریریه این مجله شده و مشغول قلم زدن می شود.

نامبرده علاوه بر کار خبرنگاری در روزنامه ها و مجلات ، در مجله اینترنتی «شیرزنان» نیز مشغول به تهیه گزارش و مصاحبه با بانوان ورزشکار بود.ظاهراً این سایت با رویکرد فمنیستی اداره می شود و در حال حاضر مشمول قانون فیلترینگ شده است.

فهیمه خضر حیدری در سال 1388 کشور را ترک می کند و به اعضای شبکه ماهواره ای ضد انقلاب رادیو فردا می پیوندد.

فرشید منافی پیر عبدالملکی،این اسم کامل اوست. متولد 22 مرداد 1358 شهر تهران به شماره شناسنامه 5458 است و فرزند علی اصغر منافی. تحصیلات دانشگاهی را شروع کرد،ولی تمام نکرد.4 سال در دانشگاه درس خواند و در پایان با مدرک دیپلم کشور را ترک کرد.

وی گوینده و برنامه ساز رادیویی در ایران بود.منافی در رادیو جوان فعالیت می کرد.مشهورترین برنامه های منافی در زمان حضور وی در رادیو جوان برنامه ای با نام «جوانی به وقت فردا» و برنامه «روی خط جوانی» بود. او در خرداد 1389 از ایران خارج شد وی پس از خروج از کشور در مطلبی که در صفحه فیس بوکش منتشر یافت با ابراز علاقه! به کشور و هموطنانش عمیقاً از اینکه مجبور شده!!!! ایران را ترک کند ابراز تاسف کرده بود. فرشید منافی رابطه استخدام رسمی با سازمان صدا و سیما نداشته و تنها به عنوان نیروی پروژه ای همکاری می کرده است.

او مدت ها در صدا و سیمای ایران کار کرد و گویندگی و تهیه کنندگی رادیو را به عهده داشت و ارتزاق او بیشتر در رادیو جوان بود. پدر او هم از رادیویی های سابقه دار بود و تقریبا بعد از این که پدرش در رادیو جوان مدتی به کمک او آمد و چند برنامه را با هم احرا کردند به نام و نانی رسید. بعد از آن سری هم به تلوزیون زد و در شبکه سه و برنامه «صبح آمد» نیز برنامه اجرا کرد. اما موفقیت چندانی نداشت و از کار بیرون آمد. او بعد از اینکه تصویرش در یکی مهمانی زیر زمینی منتشر شد از کار اخراج شد و به کارهای تولید استودیویی در خارج از صدا و سیما روی آورد. او حتی برای شرکت ایرانسل تبلیغات می خواند و صدایش را خرج این امور هم کرد. اواخر زندگیش در ایران یک رادیوی اینترنتی شخصی هم راه اندازی کرد و در نهایت به صورت پنهان و با همان مدرک دیپلم به استخدام رادیو فردا در آمد.

به گفته یک منبع آگاه،نامبرده از اعضای اصلی گروه منحرفTSM بوده و حتی ازدواج خودش را با یکی از اعضای این گروه و کاملاً با آداب این فرقه انجام داده است. مراسم ازدواج فرشید منافی و همسرش که در منزل رئیس این فرقه در ایران صورت گرفته با تایید رهبر اصلی آن از طریق چت با آمریکا صورت گرفته است.

منافی به همراه همسرش «مرجان وفائی فخر» 7 فروردین 1389 از کشور خارج شدند و پس از اقامت موقت در ترکیه، راهی پراگ شده و به جمع این رسانه آمریکایی پیوستند. فرشید منافی برنامه های خود در رادیو فردا را از خرداد ماه 1389 شروع کرد.وی در حال حاضر 5 روز در هفته برنامه طنز «رادیو پس فردا» را در رادیو فردا اجرا می کند.

دنیس حسن زاده آژیری، فرزند شهباز و متولد 28 تیرماه 1362 به شماره شناسنامه 3436 است. او در تهران متولد شد و در همین شهر هم بزرگ شد تا به سن 25 سالگی رسید . از پاییز سال 1387 از ایران خارج شد ، به جمهوری چک رفت و در رادیو فردا مشغول به کار شد. دنیس در حال حاضر 3 سال است که در این رسانه آمریکایی فعالیت می کند.جالب توجه است که او به همراه خواهرش «رزا حسن زاده آژیری» در رادیو فردا کار می کرد که در پاییز سال 1388 خواهرش به همراه دو نفر دیگر از عوامل رادیو فردا در یک حادثه رانندگی حوالی شهر پراگ و به علت سرعت بالای خودرویشان کشته می شوند.

شهباز حسن زاده آژیری نام پدر اوست و مادرش هم ژولیت نام دارد. حاصل زندگی شهباز و ژولیت دو دختر به نام های «رزا» و «دنیس» بود.پس از کشته شدن رزا ، دنیس ماند و رادیو فردا و پدر و مادری که دور از او بودند.رزا که مُرد، اختلافات خانوادگی بین پدر و مادر دنیس نیز شدت گرفت و زندگی آنها رفته رفته به فروپاشی گرایید به نحوی که مادر دنیس( ژولیت) ایران را به قصد آمریکا ترک می کند و در انجا زندگی می کند.حالا هر یکی از اعضای این خانواده در یکی از قاره های دنیا زندگی می کنند.پدر در آسیا، مادر در آمریکا و دختر در اروپا و البته دختری دیگر که دیگر اثری از او نیست مگر اندک یادی از او.

دنیس در حال حاضر با پسری به نام «مایک» طرح دوستی ریخته تا شاید با او ازدواج کند!!«مایک » یک یهودی آمریکایی است و در آمریکا سکونت دارد. دنیس هم که از کار کردن در رادیو فردا خسته شده و در صدد است تا مقدمات سفر خود به آمریکا را فراهم نموده و برای همیشه فعالیت در رادیو را ترک کند. شرایط هنوز برای او مهیا نیست .اما برای آن روز لحظه شماری می کند.

مهرداد میردامادی فرزند محمود، متولد 22/01/1344 و شماره شناسنامه 182 می باشد.او متولد تهران است . وی سابقه همدستی با گروهک تروریستی مجاهدین خلق را در کارنامه خود دارد و در سن 15 سالگی به جرم همکاری با این گروهک تروریستی متهم و به 5 سال زندان محکوم گردید.او در سن 20 سالگی آزاد شد . در سن 21 سالگی ازدواج کرد اما ازدواج او ناموفق بود و پس از مدتی تن به طلاق داد.ثمره ازدواج او دختری به نام «موژان» است. موژان میردامادی در حال حاضر در یکی از شهرهای انگلستان مشغول به تحصیل می باشد.

مهرداد میر دامادی فارغ التحصیل کارشناسی رشته جامعه شناسی و کارشناسی ارشد رشته مردم شناسی از دانشگاه علامه طباطبایی است و پس از اخذ مدارک خود همزمان مشغول به ترجمه متون انگلیسی پرداخت و از این راه ارتزاق می نمود.تا اینکه سال 1387 از کشور خارج شد و به ترکیه رفت. پس از طی مراحل گزینش رادیو در ترکیه، به جمهوری چک عزیمت کرد و به رادیو فردا پیوست. او در رادیو فردا نیز به ترجمه و ویرایش مطلب می پردازد و در سال 1389 به عنوان سردبیر در رادیو انتخاب شده است.

گفتنی است مهرداد میردامادی اخیراً به علت تشدید بیماری سرطان تحت درمان است و قرار بر این شد تا برای درمان بیماری خود به آلمان عزیمت کند.

پیام رضی که متولد 24 خرداد 1360 است در حالی سی سالگی خود را می گذراند که مجرد است .او در یک خانواده اهل موسیقی و فیلم متولد شد و از همان ابتدا هم زمینه مذهبی در وی وجود نداشت.(در واقع در یک خانواده غیر مذهبی به دنیا آمد!!!!!) تحصیلاتش را در رشته معماری دانشگاه آزاد تهران ادامه داد.وی پیش از آنکه به رادیو فردا بپیوندد، علاقه اش در حوزه تلویزیون و سینما بود و در سمت های مختلف از تدارکات و پذیرایی گرفته تا دستیار کارگردان فعالیت می کرد تا آنجا که به عضویت «فیلمسازان جوان ایران »در آمد.وی در فیلم هایی نظیر زائر، مادام و شامسی خانوم، مدل، آبی و مرد به عنوان دستیار کارگردان مشغول به کار بود.پس از این مدت، سودای خروج از کشور به سر پیام رضی می افتد و شروع به چاره اندیشی می کند.لذا از سال 2005 در مدرسه بین المللی سینمایی FAMU در شهر پراگ پذیرفته شده و در رشته کارگردانی سینما به تحصیل پرداخت.رضی سال 2007 از این مدرسه فارغ التحصیل شد و پس از آن ، دو فیلم کوتاه به نام های «حلقه های موازی» و «ارتش من» را در پراگ ساخت و یکی از این دو فیلم را در بخش استعداد های دانشگاهی 57 امین جشنواره فیلم برلین شرکت داد.وی هم زمان به طور موقت و بعداً به صورت تمام وقت به رادیو فردا پیوست و به حوزه مربوط به خودش یعنی موسیقی رفت.

پیام رضی در حال حاضر مدیر بخش موسیقی رادیو فردا است و به اتفاق یک گروه 5 نفره، هدایت بخش موسیقی رادیو را به عهده می گیرد.از جمله اعضای این گروه آتوسا عزیزی، فرشید منافی و فردی به نام Pecha است.

اکنون و پس از 7 سال خروج وی از کشور، پیام رضی انگیزه سابق برای کار در رادیو فردا را ندارد و روزمرگی روحیه او را افسرده کرده است. به همین دلیل درصدد خروج از این رسانه ضد انقلاب و ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس در کشور آلمان یا فرانسه را دارد. البته او نیویورک را هم به عنوان یکی از شهرهای مورد علاقه خود می داند و زندگی در این شهر را هم می پسندد.

به هرحال هر چه زمان بیشتر بگذرد، سرنوشت پیام رضی هم مشخص خواهد کرد که کجای دنیا را می تواند به جای وطنش برای زندگی انتخاب کند.

ایرج گرگین از اعضای سازمان جوانان حزب توده بود، که پس از کودتای 28 مرداد با یک چرخش کامل درخدمت رژیم پهلوی قرار گرفت و به عنوان گوینده به رادیو راه یافت.وی به دلیل گرایش های روشنفکرانه اش از فعالترین برنامه سازان برنامه دوم رادیو تهران شد و سلسله مصاحبه هایی با اهل شعر و هنر انجام داد که معروفترین آن مصاحبه با فروغ فرخزاد بود.زمانی که «رضا قطبی» مامور تاسیس تلویزیون ملی ایران شد،ایرج گرگین در شمار 12 نفر اولیه ای بود که به وی پیوست و مسئولیت گروه اخبار را به عهده گرفت.

وی با جلب اعتماد رضا قطبی،مدیرکل روابط عمومی تلویزیون و پس از ان مدیر مجله تماشا و اندکی بعد مدیر تولید تلویزیون که مهمترین مقام در تهیه و تدوین سریالها و برنامه های تلویزیون بود،شد.او آنچنان مورد اعتماد رژیم پهلوی بود که به عناون گزارشگر ویژه به همراه شاه به سراسر دنیا می رفت.گرگین پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آمریکا رفت و همراه با «هما سرشار»(خبرنگار یهودی و صهیونیست) رادیو امید ایران را تاسیس کرد.زمانی که آمریکا تصمیم به تشکیل رادیوآزادی زیرمجموعه سازمان سیا در کشور چکسلواکی گرفت،گرگین را به عنوان مدیر گروه خبری و گزارش این رادیو منصوب کرد.

«ایرج گرگین مسئولیت رادیو فردا را در حالی پذیرفت که قرار بود این رادیو به دست اعضای گروه تروریستی مسعود رجوی بیفتد ».

این خبر را داریوش سجادی از نویسندگان سابق نشریات زنجیره ای، به بهانه مرگ ایرج گرگین منتشر کرد. گرگین چندی پیش در سن 77 سالگی در ویرجینای شمالی مرد. وی از تأسیس کنندگان رادیو آزادی (وابسته به سازمان سیا) بود که بعدها به رادیو فردا تغییر نام یافت .

سجادی به بهانه مرگ گرگین نوشت: آخرین بار ایرج گرگین را بالغ بر 3 سال پیش و بصورت کاملاً اتفاقی ملاقات کردم. در آن تاریخ ضمن درج دو مقاله (پروژه شکست خورده VOA- گول تان می زنند) تلویزیون دولتی صدای آمریکا را مورد نقد خود قرار داده بودم از قضا شبی که به اتفاق ژاپه یوسفی (بنیان گذار تلویزیون هما) در رستورانی در شهر اسکاتسدیل ایالت آریزونا به صرف شام حاضر بودیم ناگهان دست گرمی را برشانه خود حس کردم که گفت؛ این روزها خوب به صدای آمریکا می تازید! گرگین بود و برخلاف تصورم در مجموع ضمن همدلی با انتقاداتم نسبت به صدای آمریکا بشدت معترض شیوه مدیریتی حاکم بر آن بود.

وی می افزاید: گرگین قبل از پیوستن به رادیو فردا، توسط مدیریت تلویزیون هما از این کار برحذر داشته شده بود اما او در پاسخ استدلالی آورد که تا حدودی می شد با آن موافق بود. به گفته گرگین قبل از آنکه وی مسئولیت رادیو فردا را بپذیرد، اعضای تیم گروهک تروریستی مسعود رجوی برای ربایش این رسانه خیز برداشته بودند و او می دید اگر شانه خالی کند آن رسانه در اختیار کسانی قرار خواهد گرفت که کمترین شناخت و تسلطی برکار رسانه نداشته و عملاً رادیو فردا را مبدل به یک ارگان سیاسی خواهند کرد. هر چند شخصاً رادیو فردای فعلی را نیز در قد و قواره ابزار پروپاگاندای دولت آمریکا می دانم. یادآور می شود هم اکنون نیز گردانندگان رادیو فردا نسبت به گروهک تروریستی منافقین سمپاتی دارند و همچنین از شیوه های فاشیستی آنها در دروغ پراکنی، ترور شخصیت، اغراق و بلوف استفاده می کنند.

گرگین دو سال بعد از پیروزی انقلاب به کالیفرنیا رفت و رادیو ضدانقلابی امید را راه اندازی کرد. وی در سال 1997 در تاسیس رادیو آزادی در پراگ که بعداً به رادیو فردا تغییرنام داد، مشارکت داشت و از سردبیران این رادیو- سایت بود.

محمد ضرغامی که اخیراً به دلیل تعطیل شدن برنامه نگاه تازه ، اثاث خود را جمع کرده و به برنامه صبحانه خبر در رادیو فردا رفته است، اساساً فردی گوشه گیر و تنهاست در رادیو نیز ارتباط اجتماعی قابل توجهی ندارد.دایره دوستان او به «امیر مصدق کاتوزیان» ، « فرد پتروسیان» ، «هوشنگ جیرانی»و «محمد رضا کاظمی» محدود است که کاظمی هم رادیو فردا را ترک کرد. ضرغامی به واسطه اختلافاتی که در سال 2011 و بابت اهدای جوایز سالانه رادیو پیش آمد با بسیاری از کارمندان رادیو فردا از جمله «آرمند مستوفی» (مدیر رادیو) قطع ارتباط کرده است. وی که معتقد بود اگر قرار است کسی جایزه بهترین کارمند و خبرنگار رادیو را بگیرد خودش است ، از این که «نیوشا بقراطی» و «روزبه بوالهری» از طرف مدیریت به عنوان افراد شایسته رادیو فردا انتخاب شده اند به شدت عصبانی شده و همه آنها را به باند بازی و ایجاد رابطه های غیر حرفه ای متهم کرده است. به همین دلیل او که شش سال است با سگ محبوبش گودی خان! زندگی می کند ، پیوند خود را با سگش قوی تر کرده و نیاز چندانی به معاشرت با بقیه مردم و کارمندان رادیو نمی بیند.

گودی خان! همسرش ، دخترش ، پسرش و خلاصه همه چیز ضرغامی است و بسیاری از مشکلات روحی خود را با سگش در میان می گذارد.مهم این است که ضرغامی و سگش حرف همدیگر را بهتر می فهمند!

او که در شیفت شب رادیو فردا کار می کنداز ساعت 12 شب در رادیو مشغول به کار است و تا ساعت 4 صبح برنامه های خود را تنظیم می کند و ساعت 4:30 بامداد(7 صبح به وقت تهران) برنامه های خود را اجرا کند. ساعت 7 صبح به منزل می رودو از ساعت 8 صبح به خواب فرو می رود تا ساعت 4 بعد از ظهر.

از این به بعد دیگر نوبت گودی خان است که عرض اندام کند!گودی خان از ساعت 5 بعد از ظهر به مدت یک ساعت در پارک نزدیک منزل با ضرغامی پیاده روی می کنند.این کار هر روزه او و گودی خان! است.البته نا گفته نماند ضرغامی تقریباً هر روز یک بار پتو و ملحفه های گودی خان را شستشو می دهد. آن هم به خاطر این که اخیراً سگ محبوبش خرابکاری!!! زیادی دارد و منزل را با بیرون اشتباه می گیرد.

خلاصه این که این همه برنامه های محمد ضرغامی است و در واقع همه رویای او از خروج از کشور. او حال و هوای خوشی ندارد و گوشه گیری و دوری از اجتماع او را بیمار کرده است. او دیگر علاقه ای به کارش ندارد. همه چیز برایش تکراری است. جایی برای پیشرفتش نمی بیندو با اختلافاتی که اخیراً در رادیو پیش آمده و خروج برخی از دوستانش از رادیو فردا، ترغیب شده تا از رادیو خارج شود. او رادیو فردا را مانع اصلی پیشرفتش می داند. رادیو مانع از ادامه تحصیلش شده است و شاید اگر او می توانست درسش را ادامه دهد وضعیتش خیلی بهتر از این بود.و این سرنوشتی است که بسیاری از کارمندان رادیو فردا دیر یا زود به آن مبتلا می شوند و برای هیچ کدام از آنها گریزی نیست.

وحید پور استاد متولد 30/06/1354 شهر سبزوار است. او به دلیل مشکل بینایی از سربازی معاف شد.

او که در رشته حقوق تحصیل کرده بود از ابتدا و در سال 74 به روزنامه سلام رفت و دبیر سرویس حقوقی این روزنامه شد و پس از تعطیلی روزنامه سلام به ترتیب در روزنامه های آفتاب امروز، آزاد، نوروز، یاس نو، وقایع اتفاقیه، اقبال، سایت میراث فرهنگی، سرمایه، اعتماد ملی و نهایتاً روزنامه فرهیختگان بود.در همین حین که سودای پیوستن به رادیو فردا در سرش افتاد و مراحل استخدام در رادیو فردا را طی کرد.پور استاد در حین انجام مراحل استخدام ، به همراه همسرش به دوبی رفت و آنجا ادامه مراحل استخدام خود را طی کرد و پس از بازگشت به کشور، توسط ماموران امنیتی ایران بازداشت شد.

گفتنی است وی که در عرصه تحرکات ضد نظام فعالیت قابل توجهی داشت، در سال 82 نیز در روزنامه یاس نو دستگیر شد و به مدت 11 روز در بازداشت بود.

اما در بازداشت اخیرش در بهمن ماه 1388 تا مدتی از او خبری نشد تا این که پس از آزادی از زندان، به طور غیر قانونی از کشور گریخت.

وحید پور استاد سرانجام پس از خروج غیر قانونی از کشور ، با ذلت و خاری به مدت 9 ماه در ترکیه سرگردان بود تا مراحل خروج وی از کشور ترکیه به اتمام رسیده و به جمع سایر کارمندان رادیو فردا بپیوندد. نکته جالب توجه این است که همسر وی (که او هم در زمینه قلم فرسایی دستی بر آتش داشت) مستقیماً به جمهوری چک رفت و 9 ماه بدون همسرش در پراگ و به همراه سایر همکاران رادیو فردا ماند.

و سر انجام وحید پوراستاد و همسرش به قافله ایرانی های گریزان از وطن و آواره های جمهوری چک پیوستند تا با نانی که از سفره آمریکا ارتزاق می کنند روزگار خود را بگذرانند.

یعقوب پندار ( علیرضاطاهری ) یکی ازاعضای قدیمی حزب توده می باشد _ نامبرده دردهه شصت دستگیر وپس از تحمل سه سال زندان ازایران خارج و به اسرائیل سفر می کند _ پندار دراسرائیل ودرسازمان موساد دوره های تبلیغی جنگ راوانی رسانه ای را گذرانده وبوسیله این سازمان دررادیو فردا مشغول بکار می گردد _ یعقوب پندار گزارشات دروغ وجعلی خود درباره ایران را مستقیما از موساد دریافت و منتشر می نماید _ یعقوب پندار شوهر خواهر مناشه امیر است.

نیوشا ( مهدی ) بقراطی سالها پیش بعنوان یک دوجنسیتی وارد هلند گردید _ او مدتی بعنوان راننده تاکسی درشهر روتردام مشغول بوده تا درتور سازمان اطلاعاتی اسرائیل درهلند می افتد وسپس بوسیله این سازمان اطلاعاتی به رادیو فردا معرفی می گردد _ بقراطی درسال 2010 به امریکا سفر وباهزینه دولت اسرائیل تغییرجنسیت داده ونام نیوشا رابرای خود برمی گزیند

نیوشا بقراطی بیسواد و بی تجربه وناآگاه است وهیچ نگرش سیاسی ندارد و انجام ماموریت برای موساد شرکت درشوهای تبلیغی وجنگ روانی اسرائیل علیه ایران تنها وظیفه این مزدور موساد وCIA ازجمله تلاش های این مزدور می باشد.

با توجه به انتشار اخباردروغ وجعلی وساختگی ویکجانبه طی یک سال اخیردررادیو فردا وباتوجه به وجود افراد بالا دراین رسانه بخوبی درمی یابیم که رادیو فردا درراستای جنگ کثیف تبلیغی اسرائیل وامریکا علیه ایران از یک رسانه حرفهای به محل تجمع فرزندان خلف صدام و محل جولان ورشکستگان سیاسی برون مرزی مبدل گردیده است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها