معروف
است که عربستان سعودی و قطر هزینه فعالیت احزاب وهابی و جریان های آن را
در سراسر جهان تأمین میکنند و اموال زیادی را به این احزاب اختصاص می دهند
تا رؤسای آنها را به ریاست و رهبری کادرها و سازمان های مذهبی و آموزشی و
پزشکی کشورهای مختلف مسلمان جهان برسند و در رهبری میلیون ها مسلمان از
جمله مسلمانان فقیر و مستمند را به دست گیرند و آنها را به شرط به فرقه
وهابیت درآمدن و اثبات وفاداری اشان در گفتار و کردار به وهابیت تحت انواع
حمایت ها قرار دهند.
ترويج وهابيت در ديگرکشورهاي عربياین
موضوعی است که عملاً در مصر شاهد آن بودیم که وهابیها با نفوذ در جریان
سلفی این کشور و پس از حصول اطمینان از سرسپردگی آنها، اقدام به حمایت مالی
بیوقفه از این جریان کردند تا سلفیهای مصر پس از جماعت اخوانالمسلمون،
بزرگترین جایگاه سیاسی را در مصر احراز کنند و موفقیتهای بزرگی را در
انتخابات پارلمانی این کشور به دست آورند.
وهابيت در یمن طي قرون
اخير تنها چند مسجد داشت اما هماکنون دارای میلیونها پیرو است و در حال
حاضر شهرهایی در یمن وجود دارند که تمام ساکنان آن را وهابیون تشکیل
میدهند و فراتر از آن حتی استانهایی وجود دارند که نه تنها ساکنان آن
وهابی هستند و حتي وهابیها در این استانها دارای گروههای مسلح هم هستند.
اما
نفوذ وهابیت تنها به مصر و یمن ختم نمیشود بلکه سالهاست "افغانستان" نیز
به عرصه تاخت و تاز وهابیت تبديل شده است. نفوذ وهابیت در افغانستان به
زمان حضور مبارزان احزاب اهلسنت علیه اشغال این کشور توسط اتحاد شوروی
سابق بازمیگردد. در آن زمان وهابیها به بهانه مبارزه با اشغالگران
کمونیست و بعد از آن به بهانه مبارزه با اشغالگران آمريکايي و اروپايي،
طالبان وهابی را روی کار آوردند و با حمایت مالی و نظامی از تفکر
طالبانيستي، در ابتدا موفق شدند اشغالگران شوروی را از افغانستان بیرون
کنند. بدين ترتيت تا زمان تصرف افغانستان توسط آمریکاییها طالبان یکهتاز
عرصه این کشور بود و هماکنون نیز آمریکایی ها از طریق میانجیگران قطری و
سعودی در حال مذاکره با طالبان هستند تا پس از خروج نظامیان آمریکایی از
این کشور بار دیگر افغانستان را به آنها تحویل دهند.
در الجزایر هم
مشاهده میکنیم که اکثر مناطق روستایی آن بین اهلسنت و وهابی ها تقسیم شده
و در این بین کفه وهابیها بر اهل سنت سنگینی میکند.
وضعیت در
عراق نیز آن چنان واضح و آشکار است که نیاز چندانی به تبیین آن نیست اما
برای تأکید باید گفت که وهابیت پس از اشغال عراق توسط نظامیان آمریکایی در
سال 2003 ميلادي به شکل گسترده وارد این کشور شد و توانست در میان اهلسنت
این کشور نفوذ قابل توجهی پیدا کند و دست به اقدامات و حملات تروریستی
بزند. وهابیها به بهانه مبارزه با اشغالگران وارد عراق شدند، اما به جای
قتل عام و کشتار اشغالگران دست به قتل عام و کشتار مردم این کشور از اهل
سنت و شیعه زدند که اين کشتارها و ترورها همچنان ادامه دارد.
خطر دوچندان وهابيت براي کشور سوريهاهل
سنت سوريه همچنان از خطری که وهابیت برای آنها دارد غافل هستند، چون بيشتر
آنان خيال ميکنند وهابیت يکي از مذاهب اسلامي است و همین توهم، موجب شده
تا یک و نیم میلیون روستایی در إدلب، دمشق، درعا و حماة به فرقه وهابیت
بگروند و اين در حالي است که بحران امنیتی که سوریه اکنون با آن مواجه است
مورد حمایت مالی و نظامی گسترده سعودیها با هدف نشر و گسترش اين فرقه در
سراسر سوریه است.
به اعتقاد برنامهریزان و تئوریسینهای آمریکایی ـ
صهیونیستی يعني همپیمانان اصلی سعودیها در جنگشان علیه سوریه، هیچ چیز
غیرممکنی وجود ندارد؛ آنها در قرن هفدهم، ایده از بین بردن تبعیض علیه
یهودیان در اروپا را مطرح کردند و اگرچه در آن زمان موفق نشدند طرح خود را
جامه عمل بپوشانند اما دو قرن بعد، سرانجام آن را محقق کردند. همچنین آنها
با اینکه موفق نشدند، در سال 1891 ميلادي پس از ارائه طرح تشکیل دولت یهود
در فلسطین آن را محقق کرده و چنین دولتی را در فلسطین تشکیل دهند، با این
حال در سال 1948 ميلادي به خواسته خود دست یافتند.
هماکنون نیز به
نظر میرسد که وهابیهای سعودی در صدد تحقق این خواسته خود هستند و تلاش
دارند تا ساکنان سرزمین شام را به پيروي فرقه وهابیت بکشانند و جامعه متمدن
و روشنانديش و مقاوم سوریه را به جامعهای شبيه نمونه وهابی عربستانی و
طالبانی و سلفي تبدیل کنند و تعامل خود با سوريهاي ساکن استانهاي مختلف
اين کشور را بر این پایه و اساس بنا کنند که یا بايد به فرقه وهابیت بگروند
یا تکفیر میشوند.
اصل تکفير و خشونت و جنايت، اصل ثابت و حاکم بر
تاریخ فرقه وهابیت است. تاریخ وهابیت مملو از نمونههایی است که
اثباتکننده این مدعاست و در این ارتباط فقط کافی است به تاریخ مراجعه کرده
و نحوه اشغال مکه، مدینه، طائف، کویت، عراق و سرزمین شام را بهطور گذرا
مطالعه کنیم تا ببینیم وهابیها بین سالهای 1792 تا 1810 ميلادي در حمص و
دمشق مرتکب چه جنایاتی شدند و چه کشتارها و قتلعامهایی را در این دو شهر
در حق پیروان دیگر مذاهب اهلسنت و جماعت به بهانه عدم ایمان آنها به فرقه
"محمد بن عبدالوهاب" روا داشتند، فرقهاي که پایههای اصلی و اساسی آن را
خشونت و تکفیر و تحریم "تسامح و تساهل و زندگی مسالمتآمیز" و تعمیق
دشمنیها و خصومتها و کینهها فراگرفته است.
در
تاريخ ثبت و ضبط است که وهابیها چگونه با انگلیسی ها در قرن 17 و 18
ميلادي برای جنگ با امپراتوری عثمانی متحد شدند تا پس از آن در قرن بیستم
با آمریکاییها برای کشتار شيعيان و اهل سنت در عراق، فلسطین، لبنان،
بحرين، سوريه و يمن همپیمان شوند، بهویژه در فلسطین که مهمترین قضیه
جهان اسلام است اما سعودیها علیه این قضیه با صهیونیستها و انگلیسیها
متحد شدند تا رژیم صهیونیستی در فلسطین پای گیرد و در تمام جنایات آنها از
جمله محاصره و حتي به گرسنگی کشاندن ملت فلسطین از هیچ اقدامی فرو
نگذاشتند.
بهرغم گذشت 15 سال از تشديد فعالیت سازمانهای تروریستی
وهابی و بهرغم آنچه سران وهابيت آن را با هدف انحراف اذهان عمومي در جهان
اسلام، "جنگ با آمریکا" نامیدهاند، تاکنون فلسطینیان حتی یک وهابی را هم
ندیدهاند که یک تیر به سوی صهیونیستهای اسرائیلی یا منافع آنها در سراسر
جهان شلیک کرده باشد بلکه بالعکس آنها بهشدت با همراهان مقاومت فلسطین در
سراسر جهان از جمله در ايران، لبنان، سوریه و جهان عرب دشمن هستند.
دیدگاه علمای جهان اسلام و علمای الأزهر درباره وهابيت علمای
الازهر و صاحبنظران و پژوهشگران جنبش های اسلامی تأکید میکنند که وهابیت
خطرناکترین اندیشه و فکر و دشمن نهتنها برای جهان اسلام و بلکه برای غیر
اسلام است و خطر آن کمتر از خطر صهیونیسم نیست و افکار و اندیشهها و
کردار آنها تشویق کنند و ترویج کننده خشونت و تروریسم و نفرت و تکفیر تمام
کسانی است که برخلاف آنها فکر و عمل کنند و با رفتار و عملکرد و تعامل آنها
بود که چهره مقاومت اسلامی در فلسطین و عراق اندکی تحریف شد و از این حیث
این فریضه و واجبی شرعی است که در برابر این مکتب و پیروانش به هر طریق
مجاز و ممکن مقاومت کرد.
بهتازگي همايشي اسلامی در قاهره برگزار شد
با عنوان "وهابیت: خطری علیه اسلام و جهان" بود که در آن اندیشمندان و
علمای بزرگ جهان اسلام حضور داشتند.
این همايش در بیانیه پاياني خود پیشنهادها و توصیههایی به اين شرح ارائه کرده است:یک:
کارشناسان و صاحبنظران و علمای جهان اسلام طی هفت پژوهشی که بهتازگي
درباره وهابیت انجام دادند و بر سر این فرقه بحث و مناقشه کردند، به این
نتیجه رسیدند که وهابیت برپایه نفی و تکفیر دیگران استوار است و امنیت و
صلح تمام کشورهای جهان اسلام را تهدید میکند و مهمترین و بارزترین نماد
این مکتب "سازمان القاعده" است و در این میان بیتردید اگر اموال و
داراییهای سعودی و فتنهانگیزی آمریکا نبود وهابیت هیچگاه نه رشد میکرد
و نه توسعه و گسترش مييافت و نه اتهاماتی به اسلام و مسلمانان در جهان
وارد ميشد و چهره اسلام در سطح جهان زیر سؤال نمیرفت.
دو:
شرکتکنندگان در همايش تأکید کردند که وهابیت دیدگاهی منفی نسبت به
موضوعاتي مثل زنان، دانش، هنر، اديان، مذاهب اسلامی از جمله تشیع و غیره
داشته و در واقع آن را باید دعوتی به جاهلیت و خصم خونین حقایق حاکم بر
جهان و عقلگرایی برشمرد، به همین دلیل بسیاری آن را دینی غیر از دین اسلام
میدانند، چون با تمام اصول و مبادی اسلامی در تعارض مطلق است.
سه:
شرکتکنندگان در همايش بر ضرورت تهیه و تدوین راهبرد اسلامی و جهانی در
حوزههاي فرهنگی و سیاسی براي مقابله با وهابیت تأکيد کردند و در این میان
الازهر باید نقش بسیار مهمی را در این راه ایفا کند و به برملا کردن ماهیت
واقعی این فرقه بپردازد.