کد خبر: ۵۹۶۴۲
زمان انتشار: ۱۸:۱۲     ۲۰ خرداد ۱۳۹۱

بولتن نیوز: حسین باستانی، تحلیلگر بی بی سی فارسی و از حلقه لندن نشینان، در ماه های اخیر با سیاه نمایی های پی در پی در مورد مسائل ایران و نظام جمهوری اسلامی، تلاش دارد تا به عنوان تحلیلگر پرکار بی بی سی فارسی، ذهن مخاطبان را به دلسردی و ناامیدی و بحرانی جلوه دادن شرایط کشور سوق دهد

تحلیل های وی از بررسی نتایج الگوهای مختلف حمله به ایران و موفقیت یا ناموفق بودن حمله به ایران، تانقد مسوولان بلندپایه نظام گرفته و وضعیت سران جنبش سبز، هاشمی رفسنجانی تا مسائل  اجتماعی و... را شامل می شود و در اکثر این تحلیل ها، تلاش دارد که وضعیت ایران را در بن بست، بحران جدی و سرنوشت محتوم نشان دهد.  



وی با سیاه نمایی های مستمر مسائل کشور و با زیر سوال بردن مسوولان نظام، تلاش می کند به مخاطب القا کند که شرایط ایران بدون حضور نیروهای خارجی، آمریکا و انگلیس و ... بهبود نخواهد یافت و تحلیل های خود را به گونه ای ارائه می دهد که مسوولان نظام قادر به حل مشکلات کشور نیستند.

حسین باستانی قبل از پیوستن به بی بی سی فارسی، مدیرعامل شرکت رسانه ای ایران گویا و مدیر سایت ضد انقلابی روز آن لاین بود.

باستانی در دوران موسوم به اصلاحات، در تعدادی از روزنامه های توقیف شده و اصلاح طلب و سیاسی نویس کار کرد و به خاطر نوشته های خود، در تیرماه ۱۳۸۳ دستگیر و زندانی شد.

 او در سال ۱۳۸۴، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بود.

وی هم اکنون تهیه کننده سایت و رادیوی بی‌بی‌سی فارسی و تحلیلگر سیاسی تلویزیون بی بی سی فارسی است.

حسین باستانی به دنبال چند اتفاق تجاوز گروهی در شهرهای کشور، بلوای رسانه ای ایجاد کرد و تا توانست به سیاه نمایی پرداخت.

حسین باستانی به تحلیلگر سیاسی بی بی سی تبدیل شده و به قول خودش، بی بی سی اجازه نمی دهد که به کار دیگری بپردازد و آنقدر سرش شلوغ است که امکان این که در پاریس زندگی کند و به کار دیگری جز بی بی سی مشغول باشد، ندارد . در نتیجه مجبور شده که به لندن برود و در آنجا اقامت کند.

هدف بی بی سی و افرادی مانند حسین باستانی، ایجاد سیاه نمایی  در فضای خبری و تحلیلی کشور و سوق دادن مردم به سمت بی‌تفاوت‌سازی است. روندی كه در راستای سرد كردن تنور انتخاباتی مجلس نهم سرعت گرفت و پس از گرم شدن فضای انتخاباتی به ناچار تغییر رویکرد داد و به تلاشی برای مصادره فضای سیاسی کشور تبدیل شد. روشی که بعد از فتنه 88 دیگر در ایران کارساز نشد! چرا که مردم ما از سیاستگذاران و برنامه نویسان و استراتژیست های بی بی سی باهوش ترند و این بار بی بی سی بود که بازی خورد.

در جریان حوادث بعد از انتخابات، بی بی سی و حسین باستانی تمام قد از جنبش سبز و جریانات بعد از انتخابات، حمایت کردند و تلاش داشتند که به هر شکل شده، بر آتش تحولات آن روزها بیفزایند.




حسین باستانی با همراهی صادق صبا، مسعود بهنود، برزگر، عطا مهاجرانی، اکبر گنجی و... حلقه لندن نشینان را تشکیل داده اند و دائم در حال تحلیل مسائل ایران و روابط بین المللی آن هستند.
در گفتار و رفتار حسین باستانی، نوعی عصبیت و پریشانی دیده می شود و نشان می دهد که خود او از این همه داستان سرایی و منفی بافی و جملات تکراری که در هر تحلیلی آنها را بیان می کند، خسته شده است.

او را مامور کرده اند که تحلیل گر سیاسی بی بی سی باشد اما گاهی در تحلیل های خود، به ته دیگ می رسد و حرف تازه ای برای گفتن ندارد.

باستانی و افرادی مانند او که از تحولات مورد انتظار خود در ایران ناامید شده اند، و نسبت به آینده مورد دلخواه دلسرد شده و نه راه پیش دارند و نه راه پس، دیگر قادر به جذب مخاطبان خود نیستند و در بسیاری موارد ترجیح می دهند که بدون تحلیل، اخبار را بخوانند و گذر کنند.

وقتی خبری در مورد مسائل هسته ای، بازگو می شود تصور می کنند که خوراک تازه ای پیدا کرده اند اما چون حرفی برای گفتن ندارند به بی نتیجه بودن و شکست خوردن مذاکرات بسنده می کنند.

در اکثر سوژه های سایت بی بی سی و تلویزیون بی بی سی، بوی بیات بودن مطالب و تکراری بودن آن و عدم جذب مخاطب به چشم می خورد و بی خبری، حوصله امثال باستانی را سر برده است.

در نتیجه بخشی از توان خود را بر گفته های رسانه های داخلی و مسائلی که در اروپا و آمریکا اتفاق افتاده متمرکز کرده اند و کم کم از مسائل ایران فاصله گرفته اند زیرا نبود خوراک مناسب، عدم جذب مخاطب و همچنین تکراری بودن و کیفیت پایین تحلیل های باستانی و دیگران، موجب شده که تا حدودی در برنامه های خود تغییر ایجاد نمایند.

باستانی گاهی تحلیل های خود را حول محور رهبری جمهوری اسلامی، حمله نظامی به ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متمرکز می کند و وقتی نتیجه دلخواه را نمی گیرد، به تدریج به سمت سوژه های پیش پا افتاده و عامه پسند می رود و سعی می کند آنها را به وضعیت کلان سیاسی و اجتماعی ربط دهد. به عنوان مثال تلاش بسیاری صورت می گیرد که چند تجاوز دسته جمعی یا بزهکاری های مختلف، پرونده اختلاس بزرگ مالی و... را به مسائل کلان و مدیریت سیاسی کشور ربط دهند.

باستانی در تحلیل بی بی سی به موضوع احتمال حمله نظامی به ایران پرداخته و به  مرور چند الگوی "موفق” عملیات نظامی غرب در سالیان اخیر و مقایسه شرایط هر یک از آنها با وضعیت موجود ایران پرداخته و پنج الگوی حمله نظامی به ایران را بررسی کرده  و نتیجه گرفته که مروری بر تجربیات حاصل از عملیات نظامی غرب در کشورهای مختلف و مقایسه شرایط انجام آنها با وضعیت احتمالی طرفین درگیری در صورت حمله نظامی به ایران، دارای درس های مهمی برای تحلیلگران مسائل نظامی و امنیتی خواهد بود.

البته، وضعیت ایران ممکن است در آینده دستخوش تحولاتی شود که متغیرهای جدیدی را در محاسبه نتیجه احتمالی حمله به این کشور دخیل کند. اما اگر قرار باشد گمانه زنی در مورد نتیجه حمله به ایران را بر مبنای شرایط موجود ایران انجام دهیم، به این جمع بندی می رسیم که تبعات این حمله، احتمالا به کلی متفاوت با نتایج عملیات "موفقی” خواهد بود که در گذشته، در مناطق مختلف جهان – از صربستان تا لیبی – صورت گرفته است.

"در الگوی لیبی، عملیات نظامی علیه کشور هدف برای تقویت اپوزیسیون مسلح و کمک به سقوط حکومت انجام می شود

"
در الگوی عراق (جنگ اول خلیج فارس)، ترکیبی از تحریم های بین المللی و حمله نظامی، باعث تن دادن کشور هدف به همکاری موثر با نهادهای بین المللی می شود

"در الگوی صربستان، یک عملیات نظامی حساب شده و محدود، باعث شکسته شدن اقتدار حکومت و تشجیع اپوزیسیون برای براندازی آن می شود

"در الگوی ضربه به ایران (در آخرین سال جنگ هشت ساله)، عملیات نظامی محدود باعث بالا رفتن هزینه های کشور هدف می شود و حاکمان را به تجدید نظر در رفتار خود ترغیب می‌کند

هر حمله محدود علیه ایران، می تواند زنجیره ای از اقدامات نظامی متقابل و تلافی جویانه ‏را از دو طرف در پیش داشته باشد و به یک درگیری گسترده بینجامد. ‏

چنین تحلیل هایی نشان می دهد که امثال حسین باستانی، نگران شکست حملات نظامی آمریکا و اسرائیل علیه ایران هستند و در آرزوهای خود دچار توهماتی شده اند
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها