كيهان:چاه وين و چاله مسكو !
«چاه وين و چاله مسكو !»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد:شايد در نگاه اول، باور كردني نباشد و شايد هم برداشت مورد اشاره اين يادداشت، «ادعاي خلاف» و يا «سخن گزاف» تلقي شود! ولي توضيح مستندي كه در پي خواهد آمد از چاهي حكايت مي كند كه آژانس بين المللي انرژي اتمي به زعم خود و غافل از هوشمندي مثال زدني تيم هسته اي ايران در مذاكرات روز جمعه وين -19خرداد/ 8ژوئن- پيش پاي نمايندگان كشورمان حفر كرده و با پوشش نازكي از «قانون نمايي»! سعي در استتار دهانه آن دارد! آژانس به بهانه اطمينان از صلح آميز بودن برنامه هسته اي ايران و در ادامه چالش غيرقانوني و باج خواهانه نزديك به 10 سال گذشته، اين بار پروژه جديدي را با عنوان من درآوردي -تأكيد مي شود من درآوردي- «رهيافت سازمان يافته» -STRUCTURE APPROACH- و در قالب يك فرمول و چارچوب -MODALITY- براي ادامه مذاكرات طراحي كرده و به ميدان آورده است.
در اين به اصطلاح مداليته، يك دوره بررسي و بازرسي -INVESTIGATION- از تمامي تاسيسات هسته اي، مراكز نظامي، بخش هاي صنعتي و همه-دست اندركاران فعاليت هسته اي كشورمان درخواست شده است كه انجام آن در كمتر از 200 سال امكان پذير نخواهد بود!! باور نمي كنيد؟! بخوانيد؛
1- بعدازظهر روز دوشنبه -15خرداد/4ژوئن- يوكيا آمانو مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي كه در جمع 35 عضو شوراي حكام سخن مي گفت، ابتدا به انجام دور جديد مذاكرات ايران و آژانس در وين- جمعه 19خرداد/8ژوئن- اشاره كرد و هدف از اين مذاكرات را رسيدن به توافقي براي انجام بازرسي از تاسيسات هسته اي ايران اعلام كرد و سپس گفت؛ من از ايران دعوت مي كنم اين «توافقنامه را كه گامي به جلوست هرچه سريعتر امضاء و اجرا كند و اجازه دسترسي به سايت پارچين را نيز صادر كند و به تمامي تعهدات بين المللي خود نيز عمل كند» منظور آمانو از تعهدات بين المللي، قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران است كه در تمامي آنها بر توقف غني سازي اورانيوم و فعاليت هاي هسته اي مربوط به آن تاكيد شده است. تا اينجا جناب آمانو، زيرآب مذاكرات ايران با 1+5 در مسكو را زده است، چرا كه اگر آنگونه كه آقاي آمانو مي گويد، قرار بر توقف غني سازي اورانيوم - در همه سطوح و با هر درجه از غلظت- در ميان باشد، به آساني مي توان نتيجه گرفت كه كف مذاكرات مسكو، سقف انتظارات باج خواهانه آمريكا و متحدانش است!
مذاكرات مسكو اگرچه موضوع يادداشت پيش روي نيست و به نوشته جداگانه اي نياز دارد ولي همين جا بايد از هوشمندي دكتر جليلي مسئول تيم مذاكره كننده كشورمان تقدير كرد كه بعد از بي پاسخ ماندن درخواست ايران براي برگزاري جلسات كارشناسي معاونان- پيش از اجلاس مسكو- به ترفند احتمالي حريف پي برده و در اولين اقدام براي خنثي كردن اين ترفند احتمالي، ماجراي درخواست ياد شده و بي پاسخ ماندن آن را رسانه اي كرد و ديروز طي نامه اي خطاب به خانم كاترين اشتون نوشت «تعلل 1+5 در برگزاري جلسه معاونين، مذاكرات مسكو را دچار ابهام مي كند».
دوباره به موضوع اين وجيزه بازمي گرديم و منظور مديركل آژانس از «توافقنامه» مورد اشاره را پي مي گيريم.
2- آژانس با لغو مداليته اي كه پيش از اين به امضا و تصويب هر دو طرف ايران و آژانس بين المللي انرژي اتمي رسيده بود، توافقنامه جديدي را با عنوان كش دار، بدون مرز و فاقد تعريف مشخص «رهيافت سازمان يافته» تهيه كرده و در پوشش فرمول و چارچوب -مداليته- جديد براي ادامه مذاكرات به ايران پيشنهاد كرده است.
براساس اين طرح؛
الف: ايران بايد پروتكل الحاقي را بپذيرد. برپايه اين پروتكل بازرسان آژانس مي توانند از هر نقطه ايران، در هر زماني كه بخواهند به صورت «سرزده» و بدون اطلاع قبلي بازرسي كنند. البته پروتكل الحاقي اجازه بازرسي از مراكز غيرهسته اي را نمي دهد ولي بازرسان آژانس مي توانند با اين ادعا كه در فلان مركز غيرهسته اي فعاليت هسته اي صورت مي گيرد، خواستار بازرسي از آن مركز شوند. ادعايي كه تاكنون با تكيه بر آن، دو بار از مركز نظامي پارچين بازديد و بازرسي كرده اند!
براساس مفاد پروتكل الحاقي، بازرسان آژانس براي كسب اجازه بازرسي از مراكز غيرهسته اي كه در آن به زعم آژانس فعاليت هسته اي انجام مي شود، بايستي «سند» ارائه دهند اما، آژانس با تكيه بر پذيرش منابع باز -OPEN SOURCE- اين بخش را نيز- در دوراني كه ايران پروتكل الحاقي را داوطلبانه اجرا مي كرد- زير پا گذاشته بود.
گفتني است كه آمريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي و برخي از كشورهاي آسيايي، از پذيرش پروتكل الحاقي خودداري كرده اند و در حالي كه پرونده اين كشورها در شوراي حكام با عنوان «خاكستري» يعني غيرشفاف مطرح است، آژانس هيچگونه اقدامي براي شفاف سازي فعاليت هسته اي كشورهاي ياد شده انجام نداده است.
ب: آژانس بين المللي انرژي اتمي- بخوانيد نهاد تحت قيموميت آمريكا و متحدانش- براي عبور از موانع پروتكل الحاقي، بخش من درآوردي تازه اي- باز هم تاكيد مي شود كه من درآوردي و تعريف نشده در اسناد و قوانين آژانس- ابداع كرده و با عنوان «بازديدهاي شفاف كننده»! -TRANSPARENT VISITS- در مداليته جديد جاي داده اند.
اين بخش از مداليته جديد كه آقاي يوكيا آمانو بر پذيرش آن از سوي ايران اسلامي اصرار دارد به بازرسان آژانس اجازه مي دهد از تمامي تاسيسات هسته اي، مراكز نظامي، بخش هاي صنعتي و هر نقطه ايران كه مورد نظر آژانس باشد بازرسي كنند و به تمامي اسناد و مدارك عادي و سرّي و طبقه بندي شده كشورمان اعم از هسته اي، نظامي و يا هر سند ديگري دسترسي پيدا كنند و با هر يك از دست اندركاران برنامه هسته اي يا نظامي ايران اعم از دانشمندان و ساير كاركنان اجازه ملاقات و گفت وگو - بخوانيد بازجويي- داشته باشند! و... آيا اين مداليته و اصرار آژانس و 1+5 بر پذيرش آن از سوي ايران اسلامي، شما را به ياد قرارداد ننگين «تركمانچاي» نمي اندازد؟! و آيا با توجه به هوشمندي بارها آزمون شده تيم هسته اي كشورمان و صلابت مثال زدني جمهوري اسلامي ايران، ارائه مداليته مورد اشاره نشانه آن نيست كه چالش هسته اي با ايران براي آمريكا و متحدانش فقط يك بهانه است و به قول حضرت آقا؛ آنچه دشمن از آن وحشت دارد، ايران اسلامي است، نه ايران هسته اي؟
ج: اكنون جاي اين سؤال است كه بر فرض محال- تاكيد مي شود بر فرض محال- اگر جمهوري اسلامي ايران مداليته جديد را بپذيرد!! آيا چالش درباره پرونده هسته اي ايران پايان خواهد يافت؟ پاسخ آن است كه هرگز!! چرا...؟! بخوانيد؛
مسئولان هسته اي كشورمان در مذاكرات خود با مديركل و ساير مقامات آژانس از آنها پرسيده اند؛ بر فرض صدور اجازه بازرسي از مراكز مورد نظر، مثلا بعد از صدور اجازه بازرسي از پارچين و اثبات آن كه در اين مركز هيچگونه فعاليت هسته اي صورت نمي پذيرد آيا آژانس ادعاي خود را پس مي گيرد و فقدان فعاليت هسته اي در مركز بازرسي شده را به عنوان نتيجه نهايي بازرسي ها- CONCLUSION- اعلام مي كند؟ پاسخ آقاي آمانو به اين پرسش منفي بوده است و رسماً اعلام داشته است؛ از كجا معلوم كه فعاليت هسته اي غيرصلح آميز در مراكز نظامي يا مراكز هسته اي اظهار نشده و يا مراكز و تاسيسات غيرنظامي ديگر در حال انجام نباشد؟! اين نگاه باج خواهانه و غيرحقوقي مانند آن است كه مثلا راننده اي به تصادف منجر به مرگ يا جراحت يك عابر متهم شود و بعد از تحقيقات و بررسي ها كمترين ترديدي باقي نماند كه اين اتهام بي اساس بوده است ولي قاضي- منظور قاضي بلخ است- اعلام كند كه اين راننده بايد همچنان تحت نظر بوده و از برخي حقوق اجتماعي محروم باشد! و در پاسخ به اين سؤال كه چرا؟! گفته شود از كجا معلوم بعداً مرتكب تصادف منجر به مرگ يا جراحت يك عابر فرضي نشود؟!
د: گفتني است كه مجلس شوراي اسلامي در ماده 4 از مصوبه 29/4/89 خود آورده است: دولت مكلف است صرفاً در چارچوب «توافقنامه پادمان» معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي با آژانس بين المللي انرژي اتمي همكاري نمايد و اجابت درخواست هاي فراتر از توافقنامه پادمان توسط دولت ممنوع است.
بنابراين آژانس و 1+5 بايد آرزوي پذيرش مداليته جديد از سوي ايران را براي هميشه برباد رفته تلقي كنند.
3- اكنون به نقطه آغازين اين نوشته بازمي گرديم. آنجا كه زمان لازم براي اجراي خواسته پيشنهادي آژانس را چندصد سال! دانسته بوديم ابتدا اين پرسش را پيش مي كشيم كه آيا آمريكا و متحدانش در پي پايان دادن به چالش هسته اي با ايران هستند؟ پاسخ اين سؤال به استناد دلايل و شواهد ذكر شده، منفي است و نشانه هاي غيرقابل انكار از تلاش حريف براي كش دادن چالش ياد شده حكايت مي كند. حالا فرض كنيد- فرض محال كه محال نيست!- جمهوري اسلامي ايران با مداليته پيشنهادي آژانس موافقت كند و اجازه بازرسي ها و دسترسي به تمامي مراكز و اشخاص و اسناد مورد درخواست آژانس را صادر كند. خب! مگر نه اين كه در مداليته پيشنهادي تصريح شده است كه آژانس بعد از هيچيك از بازرسي ها و دسترسي ها و با وجود اطمينان از فقدان فعاليت هسته اي غيرصلح آميز در مراكز مورد بازرسي، حاضر به تائيد نهايي صلح آميز بودن برنامه هسته اي كشورمان نيست و بازرسي و دسترسي به نقاط ديگر را نيز ضروري مي داند؟! بنابراين مي تواند و اجازه خواهد داشت كه براي تائيد نهايي- CONCLUSION- تمامي يك ميليون و ششصد هزار كيلومتر خاك ايران اسلامي را وجب به وجب در پي فعاليت هسته اي غيرصلح آميز جستجو كند! و اين جستجو به تنهايي حداقل 200 سال به طول خواهد انجاميد و تازه آژانس مي تواند ادعا كند كه ايران در فاصله اين 200 سال در فلان مركز كه قبلا تحت بازرسي قرار گرفته بود، دست به فعاليت هسته اي نظامي زده است! و... اين قافله تا به حشر، لنگ خواهد بود!
4- آمريكا و متحدانش به خوبي دريافته اند كه ايران اسلامي نه فقط اهل باج دادن نيست، بلكه به حريف اجازه باج خواهي از ديگران را نيز نمي دهد كه دخالت ما در جنگ 33 روزه و 22 روزه لبنان و غزه و الگو شدنمان براي انقلاب هاي اسلامي منطقه، تسخير عقبه هاي استراتژيك آمريكا و متحدانش در بسياري از نقاط دنيا و... فقط بخشي از اين نمونه هاست و به قول دكتر جليلي در اجلاس بغداد، ايران اسلامي در آن سال هاي اوليه علي رغم هجوم تمامي كشورها و قدرت هاي شرق و غرب و در اوج تنهايي در برابر دشمن سر تسليم فرود نياورد چه رسد به امروز كه به قول حضرت آقا در اوج قدرت و درخشان ترين دوران خود هستيم و آمريكا و اسرائيل و متحدان اروپايي و منطقه اي آنها به اعتراف خود روي قوس نزولي قدرت با شتاب در حركتند. بنابراين به آساني مي توان نتيجه گرفت كه فرصت سوزي حريف فقط به فقط با هدف درگير كردن بخشي از ظرفيت جمهوري اسلامي به چالش هسته اي و پيشگيري از به كارگيري اين ظرفيت در مديريت و الگودهي به تحولات منطقه و ممانعت از پي گيري پيشرفت هاي پرشتاب علمي و فني و تكنولوژيك ايران اسلامي است و حال آن كه جمهوري اسلامي ايران بي اعتناء به تهديدها، تحريم ها و قطعنامه هاي بي خاصيت شوراي حكام آژانس و يا شوراي امنيت سازمان ملل به فعاليت همه جانبه خود مشغول است و از سوي ديگر به هوشمندي و توان مثال زدني تيم مذاكره كننده هسته اي خود اعتماد و اطمينان كامل دارد. بنابراين هرجا كه ادامه اين بازي را به مصلحت ندانيم در توقف آن كمترين ترديدي روا نخواهيم داشت و از هم اكنون به ضعف و دست خالي 1+5 در مذاكرات پيش روي پي برده ايم و مي دانيم كه «چاه وين» براي عبور حريف از «چاله مسكو» حفر شده است و... در اين باره باز هم گفتني هايي هست كه مجال ديگري مي طلبد.
خراسان:آقايان مسئول، بنگاه داران و صاحب خانه ها ،خدايي هم هست
«آقايان مسئول، بنگاه داران و صاحب خانه ها ،خدايي هم هست»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن ميخوانيد؛وقتي که قيمت سکه و ارز دچار آن جهش هاي ناگهاني شد گر چه فضاي رواني و تا حدي اقتصادي جامعه را تحت تأثير قرار داد اما با خود مي گفتيم که اين نوسانات بر زندگي تمامي مردم و در همه شئون تأثير مخرب ندارد بلکه تبعات آن برخي مسائل کلي اقتصادي و بعضا مسائل جاري اقتصاد جامعه را تحت تأثير قرار مي دهد. اما همه آحاد جامعه را به صورت جدي تحت تأثير تبعات خود قرار نمي دهد علاوه بر اين به اين مسئله نيز دلخوش کرديم که بالاخره اين گونه مسائل از مسائل حاکم بر اقتصاد جهاني، تحريم ها، رشد بي رويه نقدينگي، بالا رفتن هزينه توليد و سرازير شدن سرمايه هاي سرگردان به بازارهاي اينچنيني و... تأثير مي پذيرد و البته دولت تمهيداتي هم براي مهار جهش قيمت ارز و سکه انجام داد اما در اين مقاله بحث سکه و ارز نيست که پرداختن به اين مقوله نيازمند مجالي گسترده است ولي وقتي کار به افزايش و بلکه جهش قيمت مايحتاج و ارزاق عمومي مردم مي رسد ماجرا کاملا متفاوت است مردم در اين چند ماه اخير متأسفانه شاهد افزايش قيمت بسياري از کالاهاي مورد نياز خود بوده اند بعضي کالاها در همين چند ماهه چند بار افزايش قيمت داشته است ولي متأسفانه براي ثبات و آرامش و مهار افزايش قيمت ها نه دولت و نه مجلس هيچ کار چشمگير و موثري انجام نداده اند اين در حالي است که مسائل اقتصادي از آن جا که تابع فرمول هاي حاکم بر علم اقتصاد است براي مسئولان قابل پيش بيني بوده است حال چرا اقدامات لازم و موثر براي جلوگيري از افزايش بي رويه و جهش قيمت ها انجام نشده سوالي است که بايد مسئولان به آن با صداقت و شفافيت پاسخ بدهند. آن چه که فهميده مي شود اين است که دستگاه هاي نظارتي نه تنها در مرحله توليد کالاها بلکه حتي در مرحله عرضه کالا و خدمات، نظارت شايسته و موثري ندارند. اين افزايش قيمت هاي بي رويه و جهش هاي قيمتي به نفع هيچکس نيست نه تنها در دراز مدت توليد کننده ها و ارائه دهندگان خدمات از اين گراني ها سود نخواهند برد - هر چند ممکن است در کوتاه مدت درآمدهاي آنچناني را نيز به کيسه برخي سرازير کند - بلکه مسئولان و دولت نيز جزو ضرر کنندگان اصلي تورم لجام گسيخته و گراني ها هستند و از همه زيان ديده تر آحاد مردم خصوصا طبقات کم درآمد از جمله کارگران، کارمندان، بازنشستگان و کسبه جزء و خلاصه دهک هاي پايين جامعه هستند که فشار اصلي گراني و تورم بر شانه هاي آنان سنگيني مي کند. البته نمي توانيم و نبايد سهم و نقش شرايط حاکم بر اقتصاد جهان، مخالفاني که قصد ضربه زدن به اقتصاد کشور و نظام را دارند، سياسي کاراني که با اظهارات و مواضع خود قصد تخريب دارند، سودجوياني که جز به منافع خود به هيچ چيز نمي انديشند، رانت هاي اطلاعاتي و اقتصادي که آشکارا در اختيار عده اي است را در اين ماجراها ناديده بگيريم اما آن چه مسلم است اين که بايد براي مهار تورم و گراني و ايجاد ثبات نسبي در بازار با تکيه بر عزم ملي، مسئولان چاره اي اساسي بينديشند چرا که اين مردم بزرگوار در تمامي صحنه هاي دفاع از دين، ميهن، انقلاب و نظام نشان داده اند که از بهترين هاي مردم جهان هستند و حق نيست که مردم و خصوصا توده هاي کم درآمد بيش از اين تحت فشارهاي اقتصادي که بيشتر آن ها با اتخاذ راه کارهاي اساسي قابل حل هست قرار داشته باشند آن چه بيش از هر چيز ديگري دل توده هاي مردم را مي آزارد وجود شکاف و فاصله زياد طبقاتي است وگرنه اين مردم ثابت کرده اند براي اعتلاي کشورشان هر هزينه اي را متقبل مي شوند. جانفشاني هاي فرزندان غيور اين ملت را در هشت سال دفاع مقدس هيچ کس و هيچ تاريخي فراموش نمي کند تحمل فشارهاي اقتصادي که در مقابل آن جانفشاني ها و ايثارها چيزي نيست اما صحبت در اين است که بسياري از اين مشکلات اقتصادي خصوصا آن چيزهايي که به مسائل و مايحتاج عمومي مردم سر و کار دارد مي تواند با مديريت و نظارت موثر حل شود. قصد کشاندن بحث به اين مقوله ها را نداشتم اما نوشتم که باز هم اداي دين و وظيفه کرده باشم. آن چه که در اين نوشته قصد پرداختن به آن را داشتم مشکل اجاره خانه ها بود که گويي به ديو و هيولايي بد سگال براي اجاره نشين ها که کم هم نيستند تبديل شده است وقتي قيمت ميوه ها گران شد گفتيم با کمتر ميوه خوردن ضرري چشمگير به مردم نمي رسد، وقتي که با افزايش و جهش چند باره قيمت مرغ و گوشت اين مواد پروتئيني و لازم از سفره برخي از مردم پر کشيد گفتيم باز هم صرفه جويي و کمتر خوردن مرغ و گوشت لااقل در کوتاه مدت ضرر آشکاري که به چشم بيايد براي مردم نخواهد داشت (گر چه سوء تغذيه در دراز مدت عوارض بيشماري بر سلامت جسم و روان فرد و جامعه مي گذارد و هزينه هاي بسياري بر اقتصاد و سلامت فرد و جامعه تحميل خواهد کرد)، وقتي قيمت انواع پوشاک و کفش نجومي شد گفتيم با نگهداري بهتر از کفش و لباس مي توان بر عمر آن ها افزود البته به شرط اين که به جاي خريد کالاهاي بعضا مرغوب ايراني پول هايمان را به جيب چشم بادامي هاي چيني نريخته باشيم. از همه اين ها که بگذريم وقتي کار به محل زندگي و اجاره يک چهارديواري مي رسد، اوضاع را آن قدر اسف بار مي يابيم که فقط مسئولاني مي توانند اين اوضاع را حس و درک کنند که تنها يک روز سري به چند بنگاه معاملات املاک بزنند و از قيمت اجاره خانه باخبر شوند و الا هر چه بگوييم و بنويسيم گمان نمي کنم اثر چنداني داشته باشد آن ها که صابون اجاره نشيني به تنشان خورده است و رنج خانه به دوشي را سال ها با عمق وجودشان حس کرده اند فقط مي توانند درک کنند که استرس و غم و رنج خانه به دوشي و هر سال افزايش قيمت اجاره خانه ها چه ها که با وجود انسان نمي کند. پيش تر از اين ها نيز اجاره خانه ها معمولا اندکي اضافه مي شد اما در اين چند سال اخير گويي برخي صاحب خانه ها و بنگاه دارها مي خواهند براي رسيدن به رکورد جهاني از همديگر سبقت بگيرند اين درست که هزينه ساخت و نگهداري خانه ها، قيمت زمين، قيمت مصالح ساختماني، هزينه هاي اخذ پروانه هاي ساختماني و... افزايش پيدا کرده است، اين درست که هر صاحب خانه اي مبالغ هنگفتي براي هر طبقه آپارتمان و يا خانه سرمايه گذاري کرده است اما اين هم قطعا حرف درستي است که انصاف و مروت نيز جايگاهي بس شايسته و بايسته بايد در مرام همه آدم ها از جمله بنگاه دارها و موجرها داشته باشد. البته کم نيستند در ميان مردم شريف ما صاحب خانه هايي که حتي چيزي بر مبلغ اجاره سال گذشته خود نمي افزايند و اگر لازم باشد گاه در موقع نياز دست مستأجر خود که هموطن و همچو خود او انسان و بني آدم و اعضاي يک پيکرند را مي گيرد و البته هستند برخي بنگاه دارهايي که بر افزايش اجاره خانه ها دامن نمي زنند اما متأسفانه تعداد املاکي هايي که بيرحمانه بر طبل گراني اجاره ها مي کوبند و در گوش صاحب خانه ها غيرواقعيت هايي را مي خوانند نيز کم نيستند و مگر خدا رحمي به دل برخي از اين بنگاه دارها بيندازد که تا اين حد بر تنور داغ اجاره خانه ها ندمند. آيا شما سراغ نداريد برخي بنگاه دارهايي که زنگ در خانه بعضي صاحب خانه ها را مي زنند و يا تلفني به آن ها مي گويند که مستأجر فعليتان يک يا دو ماه ديگر قراردادش تمام مي شود ما الان مشتري داريم که دو برابر اين مستأجر خانه شما را اجاره مي کند!؟ من و همکارانم سراغ داريم. آيا سراغ نداريد برخي بنگاه دارها را که براي افزايش اجاره بها با يکديگر رقابت مي کنند؟ آيا سراغ نداريد بنگاه دارهايي که براي افزايش ميزان کميسيون خود به افزايش اجاره خانه ها دامن مي زنند؟ آيا...
و البته همان طور که خدايي هست که در روز جزا نه تنها از روي عدل بلکه از روي فضل به حساب اهل مدارا و اهل انصاف برسد و پاداشي نيکوتر از آن چه کرده اند بدان ها عنايت فرمايد، صد البته خدايي هست که در آن روز که به وعده قرآن و تمام انبيا و خصوصا پيامبر اعظم حضرت محمد مصطفي(ص) برپايي آن روز دور و دير نيست، يقه همه بي مروت ها و بي انصاف ها را در هر لباس، صنف، گروه و طبقه و طايفه اي بگيرد و خدا کند هيچ يک از ما جزو آن بي مروتان و بي انصافان نباشيم. اما صحبت از ماجراي تلخ و گزنده اجاره بها بود گفتيم که مايحتاج گران شد کمتر و کمتر مي خوريم، بعضي از ماها هم اصلا بعضي از چيزها را نمي خوريم. گفتيم کفش و پوشاک و ديگر چيزها گران شد بيشتر مراعات مي کنيم. گفتيم شير و ماست و کشک و دوغ گران شد ما بيشتر از برخي توليد کنندگان به آن ها آب مي بنديم. گفتيم... اما گفتيم اجاره خانه ها سر به فلک کشيد با اين مشکل اساسي چه کنيم؟ آيا مي توان رفت و در گوشه اي از شهر دست زن و بچه را گرفت و زير چادر زندگي کرد؟ تازه اگر کسي بخواهد و مجبور به چنين کاري شود شهرداري ها بر اساس قانون چادرشان را جمع و ضبط خواهند کرد آخر براي اين که خانواده اي چهارديواري حداقل اجاره اي براي زندگي کردن داشته باشند که بتوانند از پس اجاره آن برآيند که ديگر خواسته اي دور و دراز و گزاف و زياده خواهي نيست بلکه اين حداقل ترين و کمترين حق يک انسان و خانواده اوست بنابراين آقايان مسئول، گرچه اين مشکل سخت و رنج آور و جانگداز يک شبه به وجود نيامده اما شما را به همتتان قسم گردهم آييد و براي حل اين مشکل واقعي و اساسي مردم کاري بکنيد، طرحي بدهيد و چاره اي بينديشيد و اين درد مردم را لااقل کمي تسکين دهيد. خبرگان و متخصصان در اين امور بي گمان طرح هاي اجرايي قابل قبولي در انديشه خود دارند از هر کس در اين زمينه ادعايي دارد کمک بگيريد و اين مشکل را چاره کنيد مشکلي که آقازاده ها، وزرا، وکلا، رؤسا و بسياري از مديران و عده اي از مردم که صاحب خانه اند با آن درگير و دست به يقه نيستند اين مشکل کارگران زحمتکش، کارمندان، متأسفانه حتي برخي بازنشستگان بعد از سي سال خدمت، کسبه جزء و اکثريت دهک هاي پايين جامعه است که به زحمت با درآمدهاي اندک چرخ زندگي خود را لنگان لنگان مي چرخانند و صورت هاي خود را با سيلي سرخ نگه مي دارند. آيا مشکل اين عزيزان را حداقل در بحث اجاره بهاي مسکن نبايد چاره کرد؟ آن هم در کشوري که از سرمايه ها و منابع طبيعي خدادادي فراواني برخوردار است، آن هم براي مردمي که همه گونه پاي کشور و نظامشان ايستاده اند، آن هم براي مردمي که کار بزرگ هدفمندسازي يارانه ها را جوانمردانه همراهي کرده اند و مي کنند. اما سخني کوتاه با برخي بنگاه دارها و موجرها اي عزيزان گر چه رحم و مروت و انصاف جايگاهي بس شايسته در نظام هستي دارد اما بدانيد و بدانيم غير از اين، مائده الهي ديگري نيز در زندگي افراد منصف و کساني که به قول سعدي شيرازي بني آدم را اعضاي يک پيکر مي دانند وجود دارد و آن مائده الهي و آسماني نام شريفش «برکت» است.
رسالت:لوازم واگرايي همگرايانه
«لوازم واگرايي همگرايانه»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن ميخوانيد؛واگرايي همگرايانه ريل ثبات قطار رقابت هاي سياسي در دهه چهارم انقلاب اسلامي است. همگرايي در زير بنا و مواضع بنيادين و واگرايي در برنامه ها و سلايق مديريتي براي اداره کشور نقشه راه پيشرفت فرهنگ سياسي در ايران است. اين واگرايي در خدمت همگرايي است. تضارب انديشه ها و تعاطي برنامه ها حول محور و ريسماني واحد، مسير پيشرفت کشور را هموار مي کند. 33 سال از پيروزي انقلاب اسلامي
مي گذرد و مشغله سازي ها و مسئله سازي ها فعالان سياسي ما را از اصل پيشرفت غافل کرده است. انقلاب از جنس تغيير و حرکت براي رسيدن به پيشرفت است اما اين حرکت تنها بر ريل ثبات در رقابت هاي سياسي ممکن است. در کشوري که مرتب عده اي در هر انتخابات حاشيه را بر متن فائق مي کنند چگونه مي توان انتظار داشت راي دهندگان در
گزينش هاي انتخاباتي خود رو به عقلانيت بياورند. راي دهندگان نمي خواهند عده اي روي شاخه هاي نظام اسلامي بنشينند و تيشه سکولاريسم را بردارند و به ريشه و تنه اين درخت بزنند. توافق عمومي برهويت نظام سياسي، نقطه عزيمت پيشرفت در هر کشور است. يعني تا زماني که تضادهاي معرفتي درباره هويت سيستم هاي سياسي حل نشده باشد و مناقشات فلسفي در ديالوگهاي نخبگي حرف اول را بزند، اميد بستن به حيات پوياي يک نظام سياسي کار بيهوده اي است. مردم نمي خواهند رقابت هاي سياسي در دهه چهارم عمر جمهوري اسلامي بين انقلاب و ضد انقلاب باشد. مردم نمي خواهند اصول وجه المصالحه رقابت هاي سياسي شود. راي دهندگان در عين حال که نمي خواهند به انقلاب اسلامي کوچکترين آسيبي برسد نمي توانند تحمل کنند هر روز عده اي به نام خلوص گرايي عده اي ديگر را از کشتي انقلاب پياده کنند. مردم نمي خواهند عده اي تماميت خواه با اثبات اصولگرايي خود نفي ماعدا بکنند و ...حرکت مبتني بر اين نقشه راه طبيعتا لوازمي
مي طلبد. کوله باري بايد تدارک ديد و لوازمي مهيا کرد.
سياسيون براي رسيدن به اهداف و مقاصد نقشه بايد کوله پشتي خود را پر از عقلانيت کنند. سرپل عقلانيت سياسي را بايد بين نخبگان يک جامعه جستجو کرد . رشد اين نوع از رفتار سياسي بيش از آنکه يک فرايند باشد نوعي تصميم نخبگي است. کساني که همگرايي را پاي واگرايي ذبح مي کنند و يا به بهانه همگرايي منکر تکثر
ايده ها و سلايق مختلف در کشور داري هستند شناسايي و از گردونه
رقابت ها کنار گذاشته شوند.در اين کوله پشتي بايد به مقدار کافي
جمع باوري نيز تدارک ديد. مصمم بودن براي پلزدن بين منافع مختلف و
جمع باوري در حل مشکلات کشور خطکش مدرجي به دست ميدهد که ميتوان اندازه عقلاني شدن سياست در يک جامعه را سنجيد.شدت و حدت رقابت هاي سياسي بايد تعريف شده باشد و مرزهاي قانوني و اخلاقي آن مورد بازتعريف قرار گيرد.در کوله پشتي سياسيون بايد سازو کاري براي همگرايي و توافق نهايي در مواضع اصولي وجود داشته باشد. مثلا مي توان کميسيوني مرکب از اجماع روساي فراکسيون ها در مجلس شوراي اسلامي تشکيل داد.
ساز وکار هاي نظارت در شوراي نگهبان و وزارت کشور و يا کميسيون ماده 10 احزاب ماموريت خود را محدود به ايام انتخابات ندانند و با بداخلاقي ها، کژ رفتاري هاي سياسي پيش از مرحله انتخابات به طور صريح برخورد کنند. کنترل سياسيون مطمئنا از کنترل فوتباليست ها و هوادارانشان در زمين بازي سخت تر نيست. يک کميته انضباطي با ضمانت هاي اجرايي لازم مي تواند ضمن تبيين قواعد بازي مانع از هر گونه کنش ساختار شکنانه و غير قانوني شود.
***
يک برداشت از واگرايي همگرايانه
انتخابات هيئت رئيسه و رئيس مجلس شوراي اسلامي و کانديداتوري مجدد دکتر حداد عادل نشان داد که رقابت دو فراکسيون اکثريت و اقليت کاملا جدي و ريشه دار است.
دوگانه لاريجاني، باهنر، مصباحي مقدم و بيش از 170 نماينده ديگر به عنوان اکثريت مجلس در برابر تيم حداد عادل، زاکاني، توکلي و اعضاي پايداري دو قطب اصلي مجلس نهم را صورت مي دهند که کف راي دو طرف يک سوم و دو سوم است.
اين دوگانه مستظهر به رقابت دو گفتمان در مجلس شوراي اسلامي است. که بخشي از اين دو گفتمان در انتخابات مجلس شوراي اسلامي در ادبيات رقابت جبهه متحد و پايداري ظهور کرد. گفتمان ها خاصيت زايندگي و پيشروي دارند. اين دوگفتمان امروز در مجلس در حال يارگيري و سرباز گيري هستند. به زودي راهبرد مجلس نهم تدوين خواهد شد. مطمئنا استراتژي مجلس نهم محصول تضارب اين دو گفتمان خواهد بود. هر دو نامزد براي رياست مجلس در يک فضاي کاملا اخلاقي و دموکراتيک رقابت کردند و ضمن پايبندي به قواعد بازي خطوط اکثريت و اقليت را ترسيم کردند.
آفرينش:ديپلماسي هسته اي از چين تا وين
«ديپلماسي هسته اي از چين تا وين»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد؛دوميدان ديپلماسي، پيش از مذاکرات مسکو براي ايران و غرب به وجود آمده که يکي اجلاس شانگهاي و ديدار روساي جمهور ايران، روسيه و چين به عنوان مهره هاي اصلي و تعيين کننده در مذاکرات هسته اي مي باشد و دومي نشست روزجمعه ايران و آژانس دروين و مذاکره پيرامون توافقنامه ساختاري درزمينه فعاليت هاي هسته اي خواهد بود.
با افزايش يافتن تنش ها بر سر برنامه هاي هسته اي ، ايران تلاش خواهد کرد تا در نشست سران سازمان همکاري شانگهاي ، از حمايت روسيه و چين اطمينان حاصل کند تا با يک پشتوانه قوي به مذاکرات مسکو وارد شود. روابط اقتصادي و استراتژيک نزديک روسيه و چين با ايران در مذاکرات هسته اي آتي بسيار تعيين کننده خواهد بود، به گونه اي که ايران به دنبال حامياني در مقابل فشار فزاينده آمريکا و اروپا بر سر اهداف هسته اي اش است و روسيه وچين هم به دنبال کسب وجهه بين المللي درمقابل غرب و تامين منافع اقتصادي مي باشند.
از سوي ديگر، با توجه به تاکيد غرب بر افزايش تحريم هاي غريب الوقوع نفتي ، ايران به درآمد حاصل از فروش نفت به چين و همچنين حمايت استراتژيک اين کشور نيازمبرم دارد و به عبارتي چين شاه کليد گذرگاه هاي اقتصادي ايران تلقي مي شود. نگراني ايران آنجاست که چين درچندماه اخير واردات نفت خود از ايران را کاهش داده و اين احتمال مي رود بر اثر افزايش هزينه تحريم ها و فشارها از سوي غرب به فکر جايگزين کردن نفت ايران باشد. ضمن اينکه بعد از مذاکرات بغداد نيز در بيانيه هاي رسمي از ايران خواسته تا با انعطاف بيشتري با آژانس همکاري داشته باشد. درحال حاضر شکاف ميان غرب با روسيه و چين نقطه اميد ايران مي باشد لذا بايد از فرصت هاي به وجود آمده نهايت استفاده را برد. چون تجربه نشان داده که غربي ها پتانيسل جلب رضايت اين دوکشور را دارند و آن وقت اجماع جهاني برعليه ما شکل خواهد گرفت.
ميدان ديگر ديپلماسي، نشست آتي آژانس با تيم ايراني مي باشد که دروين برگزار خواهد شد. توافقاتي که دراين نشست حاصل شود قطعاً محور گفتگوهاي مذاکرات مسکو و پيش زمينه اي براي تمايل همکاري غرب با ايران خواهد بود. از جمله مهمترين مسائلي که در اين نشست مورد بحث قرارخواهد گرفت، يک توافقنامه ساختاري است که براساس آن آژانس بازديد از سايت پارچين و نظارت بر روند غني سازي اورانيوم درفردو را دردستور کار قرار خواهد داد. درچند وقت گذشته مقامات آژانس ادعا کرده اند بر اساس تصاوير ماهواره اي شاهد تخريب ها و پاکسازي هايي در سايت پارچين بوده اند که ايران تمامي اين ادعاها را بي اساس و کذب دانسته است. به هرحال تمامي مانور فعلي غرب بروي غني سازي اورانيوم و سايت پارچين مي باشد و اين شاعبه را به وجود آورده اند که اگر ايران خلافي در فعاليت هاي هسته اي خود ندارد چرا اجازه بازديد از اين مکان هارا صادر نمي کند.
اين ميادين ديپلماتيک بيش از غرب براي ما اهميت دارد و بايد تمام نيروي خود را به کارگيريم و از شکاف به وجود آمده ميان غرب با روسيه و چين به نفع خود استفاده کنيم و از يک سو با تدابير لازم آژانس را مجاب کنيم که تخلفي در فعاليت هاي هسته اي ما وجود ندارد. هرچند بهانه گيري هاي غرب عليه کشورمان جنبه سياسي دارد و حکايت بيدارکردن کسي است که خود را به خواب زده، اما به هر حال نمي توان ميدان را خالي کرد ومنتظر حوادث بود.
درحال حاضر رسانه هاي غربي اينطور القا کرده اند که مذاکرات مسکو بي نتيجه خواهد بود و درصدد آماده سازي افکار عمومي براي افزايش فشارها برايران مي باشند. آنچه ايران مي تواند از آن به عنوان ميانبري در حل اين معضلات و فرار از آسيب تحريم ها استفاده کند، تمرکز فعاليت هاي ديپلماتيک خود در آژانس مي باشد. به طوري که اگر ما بتوانيم با همکاري با آژانس ابهامات به وجود آمده را ازبين ببريم، قطعاً غرب در مواضع خود مجبور به عقب نشيني خواهد شد.
شرق:توليد ملي و رقابتپذيري
«توليد ملي و رقابتپذيري»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم سيدحميد حسيني است كه در آن ميخوانيد؛
كارشناسان اعتقاد دارند رونق توليد ملي بايد در چارچوب افزايش قدرت رقابتپذيري اقتصاد ايران محقق شود و انتظار ميرود با سياستگذاري صحيح و بهبود فضاي كسب و كار اقتصاد ايران از رتبه 63 رقابتپذيري كه در سال 2011 توسط مجمع جهاني اقتصاد و با همكاري اتاق بازرگاني ايران محاسبه شده است به رتبه 50 ارتقا يابد و اقتصاد ايران با توجه به منابع غني انرژي و نيروي انساني شايستگي رسيدن به رتبه پايينتر از 20 را در اقتصاد جهان دارد اما افزايش مداوم قيمتهاي ناشي از تورم دو رقمي اقتصاد كشور، موقعيت ايران را در رقابتپذيري تضعيف ميكند، بانك مركزي تورم اسفندماه را 5/4 درصد اعلام كرد و اخيرا گزارش فروردين 90 تا 91 كه توسط همين بانك منتشر شده حاكي از افزايش 4/32 درصدي شاخص بهاي توليد شده است و متاسفانه شاخص صنعت نيز حكايت از افزايش 6/49 درصدي شاخص هزينهها دارد و اين موضوع با سياستهاي اقتصادی دولت در زمينه ارز و قيمتگذاري كالاهاي توليدي، شرايط نامطلوبي را براي اقتصاد كشور فراهم كرده است. در رابطه با علل افزايش هزينههاي بخش توليد و صنعت ميتوان به آثار هدفمندسازي يارانهها، افزايش قيمت تمامشده مواد اوليه وارداتي و داخلي، تورم وارداتي و افزايش شديد نقدينگي اشاره كرد. در صورتي كه هدف حفظ قدرت رقابتپذيري اقتصاد ملي و جلوگيري از آسیبپذیری توليد ملي توسط واردات و قاچاق وجود داشته باشد، دولت بايد در سياست تثبيت و كنترل نرخ ارز تجدیدنظر کرده و اجازه دهد نرخ ارز نيز مانند ساير كالاها افزايش يابد تا قدرت رقابتپذيري اقتصاد ملي كاهش نيابد ولي اصرار دولت بر پايين نگه داشتن قيمت ارز و از طرف ديگر قيمتگذاري كالاي توليدي داخلي بدون توجه به افزايش هزينهها و تورم ميتواند پیامدهای زير را به همراه داشته باشد:
1- كاهش و توقف توليد توسط بعضي از واحدهايتوليدي
2- كاهش كيفيت محصولات توليدي به منظور رعايت قيمتها
3- ورشكستگي واحدهاي توليدي داخلي و صادراتي و كاهش اشتغال
مطالعات اتاق تهران در رابطه با اجراي هدفمندسازي يارانهها حاكي از ضرورت اصلاح نرخ ارز و سياستهاي اقتصادي بود كه متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت. اميد است دولت در اين سال از سياستهاي كنترل و قيمتگذاري در رابطه با كالاها و ارز اجتناب كرده و تلاش كند با بهبود فضاي كسب و كار و اجراي صحيح برنامه پنجم، قدرت رقابتپذيري اقتصاد ايران را افزايش دهد.