خبرهای ویژه کیهان:
دون كيشوت فراري برجك جريان نفاق و سران فتنه را پراند (خبر ويژه)
اكبر گنجي با سخنان اخير خود درباره آشفتگي هويتي و تشكيلاتي جنبش سبز و
تاكيد بر اينكه رأي موسوي در نظرسنجي هاي انتخاباتي از احمدي نژاد كمتر
بود، آب به لانه اپوزيسيون گرفت.
وي هفته گذشته طي سخناني تصريح كرده بود جنبش سبز فاقد تشكيلات، هويت و
هدايت مشخص است و به اين معنا اساساً «جنبش اجتماعي» نيست و اگر بخواهد
تعريف شود، نيروهاي باقي مانده آن هم دچار ريزش مي شوند. اين ضد انقلاب
فراري همچنين به استناد نظرسنجي هاي انجام گرفته - از جمله موسسه نظرسنجي
وابسته به حسين قاضيان از عناصر نزديك به حزب مشاركت- تاكيد كرده بود رأي
موسوي در سراسر كشور از احمدي نژاد پايين تر بود و او فقط در تهران و در 10
روز آخر از احمدي نژاد پيش افتاد.
اين سخنان كه به معناي دروغ و بي پايه بودن تحركات يك سال گذشته فتنه گران
بود، با اعتراض ها و واكنش هاي تند در محافل انقلاب مواجه شد. چندان كه علي
كشتگر از سران گروهك منحله فدائيان خلق كه اكنون ژست ليبرال-دموكراسي به
خود گرفته، در سايت گويانيوز گنجي را متهم به تفرقه افكني در ميان
اپوزيسيون كرد.
كشتگر نوشت: جنبش سبز جبهه اي از عناصر مردد و مسئله دار نظام و نيز كساني
كه هنوز در توهم اصلاح جمهوري اسلامي هستند شروع مي شود و تا طرفداران
جدايي دين از سياست و سكولاريسم امتداد مي يابد. اين جنبش در اعتراض به
تقلب بود و معلوم نيست در اين شرايط چرا آقاي گنجي اين شبهه را القا مي كند
كه آراي احمدي نژاد بيش از موسوي بوده است.
وي با عصبانيت مي افزايد: طبق تحليل گنجي، آنها كه به خيابان آمدند و گفتند
رأي من كو، بيهوده و به غلط احساس غبن و خيانت مي كردند و براي حمايت از
نامزدي كه در سراسر ايران كمتر از احمدي نژاد رأي آورده بود، به خيابان
آمدند. وقتي مخالفان، مسئله تقلب را مهم ترين ادعاي خود كرده اند، منظور
گنجي از اين حرف ها چيست؟... حالا 16 ماه پس از آن اتفاقات، كشف مي شود كه
رأي احمدي نژاد از موسوي بيشتر بوده است. گويي همان گونه كه روزنامه كيهان
بارها نوشته، موسوي كه در ساعات پاياني رأي گيري خود را برنده قطعي
انتخابات اعلام كرد، دچار توهم شده بود و تحت تاثير آمار و اطلاعات دروغيني
كه از منابع مشكوك به او مي رسيد، قرار داشت.
اين گروهكي ورشكسته با اذعان به اينكه «ما طرفدار تحريم انتخابات بوديم اما
مردم به طور گسترده در انتخابات شركت كردند» مي نويسد: بايد به نقد تحليل
هاي خود بنشينيم نه آن كه يكي به نعل و يكي به ميخ بزنيم. اينكه موسوي بيش
از احمدي نژاد رأي داشته و حكومت آراي وي را به حساب احمدي نژاد گذاشته،
مهم ترين بخش از ادعانامه جنبش بود. چرا آقاي گنجي اين ادعا را زير سوال مي
برد؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟»!
يادآور مي شود موسوي و فتنه گران همسو با وي در روز رأي گيري (22 خرداد 88)
مدعي شده بودند براساس آراي ريخته شده در صندوق ها قريب 30 ميليون رأي به
دست آورده اند اما هنگامي كه قرار شد براي رسيدگي به ادعاي تقلب، 10 درصد
صندوق ها به طور تصادفي بازشماري شود، همين حضرات با علم به اينكه واقعيت
انتخاب مردم چيست - و براساس پروژه از پيش طراحي شده آشوب و به هم زده
قواعد دموكراسي- اعلام كردند حاضر به پذيرش بازشماري نيستند و اردوكشي
خياباني و گردن كلفتي و ديكتاتوري را با حمايت آمريكا و برخي دولت هاي
اروپا جايگزين تسليم در برابر جمهوريت و قانون كردند.
پيش از اين محمدعلي ابطحي معاون خاتمي تصريح كرده بود كه تقلب، صرفاً اسم
رمز آشوب بود و تقلب معنا نداشت. همچنين ويدئويي از تاج زاده در اينترنت
منتشر شده كه او خطاب به صفايي فراهاني و رمضان زاده مي گويد «براي بنده كه
تجربه انتخابات رو دارم، مي دونم كه تقلب نشده. ممكنه يكي دو ميليون عقب
جلو بشه ولي ما نتيجه انتخابات رو باختيم. حالا به جاي 25 ميليون و 14
ميليون، شده باشه 24 ميليون و 15 ميليون مثلاً. ما انتخابات رو باختيم».
سابقه نداشت كشور كوچك لبنان ضربه اي سخت به آمريكا بزند (خبر ويژه)
سفر تاريخي رئيس جمهور اسلامي ايران به لبنان همچنان در كانون توجه رسانه هاي بيگانه و ضدانقلاب قرار دارد.
سايت ضد انقلابي جرس وابسته به حلقه لندن، در تحليلي به قلم رمي خوري مدير
گروه انستيتو روابط بين الملل در دانشگاه آمريكايي بيروت و در حالي كه مي
كوشيد سفر مذكور را هياهو براي هيچ وانمود كند، اذعان كرد: ديدار احمدي
نژاد از لبنان، لحظه اي نمادين از نبرد ايدئولوژيك در خاورميانه بود.
اسرائيل پس از آن كه نتوانست در سال 2006، حزب الله را از ميدان به در كند
يا قابليت تسليحاتي آن را به حداقل برساند، سرگردان است. اين مسئله جنبش
مقاومت شيعي لبنان را به اولين دشمن ترسناك اسرائيل تبديل كرده كه نه با
حمله نظامي توانسته آن را از ميان بردارد و نه با نفوذ بر سياست خارجه
آمريكا، قادر به مغلوب كردن آن بوده است. آمريكا و قدرت هاي غربي از ارتباط
ايران و حزب الله ناخرسندند چرا كه اين دو، شكلي پيشرفته از مقاومت بومي
را در برابر تهديدهاي غرب و تحريم ها به نمايش مي گذارند. قدرت هاي بزرگ
غربي عادت ندارند كه شاهد باشند كشورها و جنبش هاي كوچك خاورميانه به راحتي
دستورها و تهديدهاي صادره از واشنگتن يا لندن يا هر پايتخت ديگر غرب را
ناديده بگيرند.
رمي خوري در سايت ايجنس گلوبال تاكيد مي كند: لبنان آزمون مهم آمريكاست كه
مي خواست حزب الله را به آن مسير دلخواه خود هدايت كند و ديدار احمدي نژاد
از بيروت، ضربه سخت به استراتژي آمريكاست.
در همين حال خبرنگار بي بي سي در بيروت (مهرداد فرهمند) و خبرنگار راديو
فردا در اسرائيل (ميترا فرهمند) تحليل ها و گزارش هاي جالبي از سفر رئيس
جمهور اسلامي ايران به بيروت و استقبال صورت گرفته و بازتاب هاي آن منتشر
كردند. خبرنگار بي بي سي در بيروت مي نويسد: سفر احمدي نژاد به لبنان و
استقبالي كه از او صورت گرفت، رويدادي تاريخي در اين كشور رقم زد. تاكنون
از هيچ مقام خارجي در اين كشور چنين استقبالي نشده بود. انبوهي از
خبرنگاران رسانه هاي مختلف جهان به اين سفر پوشش دادند، شبكه هاي مهم
تلويزيوني منطقه اي و جهاني مراحل مختلف ديدار محمود احمدي نژاد از لبنان و
سخنرانيهاي او را به صورت زنده پخش كردند.
خبرنگار بي بي سي با اشاره به ناراحتي گسترده گروه هاي اپوزيسيون جمهوري
اسلامي از استقبال چشمگير مردم لبنان نوشت: توجه به واقعيت هاي موجود در
جامعه لبنان به درك زمينه هاي اين استقبال بي سابقه كمك مي كند. اين
استقبال از كسي بود كه انقلاب اسلامي و 30 سال پشتيباني از مقاومت را
نمايندگي مي كند. حمايت جمهوري اسلامي، شيعيان را از طبقه اي فرو دست كه
نقش چنداني در سياست لبنان نداشت به جايگاهي كه عامل تعيين كننده در صحنه
سياسي اين كشور است ارتقا داده است. آنها اكنون ياراي ايستادگي در برابر
اسرائيل را دارند. همچنين بخشي از محبوبيت احمدي نژاد در لبنان كه به
استقبال بي سابقه از وي منجر شد، به مواضع ضداسرائيلي و ضد آمريكايي وي
بازمي گردد كه در مذاق مردم لبنان و فلسطين شيرين است. او از نابودي
اسرائيل براي مردماني سخن گفت كه طعم زندگي تحت اشغال اسرائيل را چشيده
اند، حملات اسرائيل خانه آنها را ويران و خودشان را آواره كرده و دوستان و
اعضاي خانواده شان را از آنها گرفته است.
بي بي سي در پايان تحليل خود اذعان كرد: استقبالي كه از محمود احمدي نژاد
به عمل آمد، فضايي را بر لبنان حاكم كرد كه صداهاي مخالف در آن گم شد، حتي
سرسخت ترين مخالفان ايران به ديدار رئيس جمهور اسلامي رفتند و انتقادات تند
رسانه هاي آنها جاي خود را به تحليل هاي مثبت داد.
از سوي ديگر خبرنگار راديو فردا در فلسطين اشغالي ضمن گزارشي تصريح كرد كه
پس لرزه هاي سفر احمدي نژاد در اسرائيل همچنان ادامه دارد و از جمله
نتانياهو نخست وزير، سفر احمدي نژاد را تازه ترين تراژدي توصيف كرده است.
راديو فردا تاكيد مي كند: سال 2000 هنگامي كه باراك نخست وزير وقت اسرائيل
زير فشار سنگين مادران سربازان كشته شده اسرائيلي دستور عقب نشيني از لبنان
را صادر كرد، نصرالله در سخنراني خود در ورزشگاه بيروت همانند يك قهرمان
ملي ظاهر شد.
در همين حال نشريه آمريكايي نيويورك پست در تحليل سفر احمدي نژاد نوشت: اين
سفر برتري ايران مقابل آمريكا را در لبنان نشان داد و باعث شد سياستمداران
اين كشور براي احترام به رئيس جمهور ايران همگي در كاخ رياست جمهوري اين
كشور جمع شدند. اين مسئله موقعيت جغرافياي سياسي ايران را در خاورميانه
بهبود مي بخشد.
پايگاه اينترنتي آنتي وار نيز معتقد است: با وجود فشارهاي آمريكا، ايران
حركتي نرم و آرام را در جهت ارتقاي روابط با كشورهاي عربي آغاز كرده است.
در ماه هاي اخير، سفر هيئت هاي ديپلماتيك ايراني به كشورهاي عربي افزايش
داشته اند و در اين بين توافق هاي زيادي در زمينه هاي امنيتي تا نفتي صورت
گرفته است. بيانيه منتشر شده از سوي هيلاري كلينتون در محكوميت سفر احمدي
نژاد در واقع شكست نبرد تبليغاتي واشنگتن با ايران و ناتواني آمريكا براي
بي اثرسازي نفوذ ايران در منطقه را نشان مي دهد. همچنين نفوذ ايران در
كشورهاي عربي هم از جنبه سياسي و هم مذهبي ميسر شده است.
وقتي خاتمي خائن و موسوي خيالاتي است زنده باد رقيب آراي باطله!(خبر ويژه)
روزنامه نگاران زنجيره اي تندرو با لحن تمسخر و تخطئه و از موضع بالا با
فتنه گراني چون موسوي و خاتمي برخورد مي كنند. اين طيف تندرو با وجود سرويس
هاي گسترده اي كه از موسوي و خاتمي گرفته اند، آنان را بي كفايت و بي عرضه
معرفي مي كنند.
در همين زمينه سايت ضد انقلابي روزنت كاريكاتوري را از موسوي كشيد كه با
چهره اي متحير و سردرگم پاي اينترنت نشسته و يكي از نقاشي هاي بي معنا و
مفهوم وي نيز بر ديوار نصب است. در اين كاريكاتور موسوي به زهرا رهنورد مي
گويد «همه ميگن يه كاري بكنيم» و او در پاسخ مي گويد «خب يه مصاحبه ديگه با
خودت بكن... يه بيانيه ديگه بده بيرون... از همين جور كارها ديگه...»!
روزنت كه توسط تيم مشتركي از سلطنت طلبان فراري و روزنامه نگاران زنجيره اي
وابسته به حزب مشاركت اداره مي شود، در مطلب ديگري درباره محمد خاتمي نوشت
«حكايت خاتمي مثل آن است كه قرار است درباره معشوقي بنويسي كه به او علاقه
داشتي اما درست سر بزنگاه به تو خيانت كرده است. چه مي توان گفت از آن
لحظه لحظه خاطرات خوب كه سايه اي از خيانت را برخود دارد؟ تمام آنچه خاتمي
ساخت و كاشت، بر عليه خود وي قيام كرد و يا به كل از معنا خارج شد؛ اكثريت
قريب به اتفاق احزاب برآمده از دوم خرداد تنها به كاريكاتوري از حزب شبيه
اند كه تعداد اعضاي آنها با تعداد اعضاي شوراي مركزي حزب يكي است»(!)
نويسنده خوش نشين خارج كشور ضمن مظلوم نمايي اضافه مي كند: با هر حركت
خاتمي عده اي از صف ياران او جدا شدند. اين گونه شد كه در تقسيم غنايم،
«جام مي» به سياسيون حامي وي رسيد و «خون دل»]!؟[ نصيب روزنامه نگاران و
روشنفكراني شد كه «تندروي» كردند. انتخابات مجلس هفتم را خاتمي برگزار كرد و
باز در زمان وي بود كه از معين تا هاشمي رفسنجاني نسبت به سلامت انتخابات
تشكيك كردند و بعد از شكست اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري نهم، از
تقلب ناليدند. خاتمي بود كه دانشجويان را تندرو و مقصر خواند و اهداي جايزه
نوبل به شيرين عبادي را حركتي سياسي توصيف كرد. كار خاتمي آن چنان بالا
گرفت كه برخي از «خوديها» نظير عبدي وي را خادم بي مزد و منت اقتدارگريان
دانستند.
«آرش-ب» نويسنده فراري و خارج نشين روزنت در پايان مي نويسد: اكنون هم راه
انتقاد بسته است. انتقاد از خاتمي از چهار سو و 6 جهت با واكنش مواجه مي
شود. گفته مي شود منتقد نه در پي تقويت جنبش سبز، كه دنبال منافع شخصي است،
اگر متهم به همكاري با نهادهاي امنيتي نشود. گويا خاتمي هنوز متوجه نشده
كودك اصلاحات بزرگ شده و ديگر نيازي به «پدر خوانده» ندارد.
نكته جالب در ميان اين تحليل ها آن است كه افراطيون ضدانقلاب- عناصري كه پس
از خودكشي سياسي از كشور گريختند- كروبي را از انتقادها استثنا كرده اند و
رفتارهاي انتحاري و جنون آميز وي را بيشتر مي پسندند. كروبي اخيراً در
مصاحبه با نشريه نيويوركر آمريكا درباره حمايت واشنگتن از سران فتنه و
اينكه «سياست آمريكا درباره اين جنبش چگونه بايد باشد»، گفته بود «نگاه ما
به مردم و كشور و منافع خودمان است. ما تلاش مي كنيم از هرگونه وابستگي يا
تعيين استراتژي براي كشورهاي ديگر دوري كنيم. ما از ملت ها و دولت هاي ديگر
انتظاري نداريم كه براي ما كاري بكنند ولي اگر آنها از روي انسان دوستي
احساس وظيفه مي كنند كه از ما حمايت كنند آن مسئله جدايي است»!!
وي توضيح نداد كه ركوردداران جنايت و نسل كشي و نقض حقوق بشر در جهان چگونه
مي توانند از روي انسان دوستي و احساس وظيفه، از فتنه گران و آشوب طلبان
در ايران حمايت كنند؟!
انتقاد هاشمي رفسنجاني از جفاي اطرافيان منتظري به حاج سيداحمد خميني(ره) (خبر ويژه)
هاشمي رفسنجاني ضمن انتشار خاطرات خود، مقصر جلوه دادن حاج سيداحمد
خميني(ره) در زمينه ناراحتي حضرت امام از آقاي منتظري را «جفاكاري» توصيف
كرد. به تازگي احمد منتظري- به روال ديگر اعضاي باند مهدي هاشمي- ادعا كرده
بود حاج سيداحمد خميني باعث به هم خوردن اين رابطه شده است.
هاشمي رفسنجاني در ذكر خاطرات مربوط به 22 مهر ماه 1365مي نويسد: مقصر جلوه
دادن حاج احمد آقا در تلخي روابط امام و آقاي منتظري جفاكاري است... آقاي ]
مرتضي[ بني فضل تلفني از قم مسئله آقاي منتظري، قطع ملاقات ها و پخش خبر و
ناراحتي طلبه ها را گفت و از من براي حل مشكل استمداد كرد. احمد آقا از
اينكه بعضي ها او را مقصر معرفي كرده اند و به دروغ مانع ملاقات آقاي
منتظري با امام معرفي كرده اند و... اظهار ناراحتي كرد، حق دارد، چون
بيشترين تلاش را براي اعتبار آقاي منتظري دارد. ساعت 3 بعدازظهر به طرف قم
حركت كردم. نزديك غروب به منزل آقاي منتظري رسيديم. كمي پشت در معطل شديم.
ظاهر اين بود كه ايشان مصمم بوده كسي را نپذيرد ولي در مقابل حضور من،
ناچار پذيرفتند. گفتند آقاي ] ابراهيم[ اميني را نپذيرفته اند. تا ساعت 9
شب با ايشان بودم. پس از صرف شام به تهران برگشتم. آقاي سيدهادي ] هاشمي[
هم در مذاكرات شركت داشت. ايشان از دستور امام در خصوص تعقيب گروه سيدمهدي
هاشمي رنجيده اند و دستور امام به اينكه ديگر عفو زندانيان با آقاي منتظري
نباشد، كار را بدتر كرده و مخصوصاً شيوه ابلاغ كه به واسطه افرادي مثل آقاي
محمدي گيلاني و ] سيدمحمد[ ابطحي و شوراي عالي قضائي كه براي ايشان قابل
توجيه نيست.
هاشمي مي افزايد: «آقاي منتظري به خط 3 خيلي بدبين بودند و به خصوص از احمد
آقا گله مي كردند. من شرحي از اقدامات و مذاكراتمان را با امام براي تعديل
قضيه گفتم. از احمدآقا دفاع كردم. از خود من هم گله داشتند كه كمك لازم را
نكرده ام. بالاخره مسئله حل نشد.»
يادآور مي شود باند مهدي هاشمي به خاطر ترور و قتل چند تن از مخالفان فكري
خود كه حتي بعضاً در حد «آيت الله» بودند، و همچنين اختلاف افكني ميان
مسئولين، نفوذ دادن گروهك ها و منافقين به بيت آقاي منتظري و انتشار شب
نامه عليه مسئولان به دستور امام تحت تعقيب قرار گرفتند. مهدي هاشمي در
زمان شاه و در زندان جذب ساواك شده بود.