پس از اتمام گفت وگوهای هیئت مذاکره کننده هسته ای ایران با اعضای گروه 1+5 در بغداد و موکول شدن ادامه گفت وگوها در 29 و 30 ماه جاری در مسکو، برای برخی این پرسش مطرح شد که آیا مذاکرات بغداد به شکست منجر شد یا خیر؟ این پرسش در گروه پرسش هایی است که پاسخ بلی و یا خیر برای آن کفایت نمی کند و باید موضوع پرسش برانگیز را تحلیل کرد. طرف غربی در پایان نشست استانبول 2 حداقل در ظاهر اعلام رضایت کرد و سه نکته مهم را پذیرفت که عبارت بود از: 1- به رسمیت شناختن حق برخورداری ایران از انرژی هسته ای. 2- مبنا قرار گرفتن معاهده «ان پی تی» برای ادامه مذاکرات 3- عملکرد متقابل و گام به گام.
در پایان نشست استانبول 2 قرار شد نشست بغداد با در نظر گرفتن این سه محور برگزار شود، اما رفتار طرف غربی غیر از این را نشان داد. برخلاف ایران که با خودش بسته پیشنهادی به نشست بغداد برده بود، طرف مقابل به غیر از چند پیشنهاد دم دستی و بی ارزش چیزی به همراه نداشت و این موضوعی پرسش برانگیز بود. به نظر می رسد این برخورد طرف غربی سه علت اساسی داشت:
1- زمان پنج هفته ای از استانبول 2 تا نشست بغداد برای بررسی مسائل در بین شش کشور طرف مذاکره با ایران کم بود و با توجه به اختلافات موجود، آنها نمی توانستند به جمع بندی واحدی برسند، به ویژه اینکه توافقات سه گانه نشست استانبول 2 برای آنها محدودیت ایجاد کرده بود و این محدودیت به سبب دارا بودن حد و حدود مشخص اجازه هرگونه پیشنهاد و تصمیم گیری دلخواه و بی قاعده را می گرفت و خود عامل اختلاف شده بود.
2- طرف غربی به سبب اینکه دستش خالی است و توقعش بالا و در رابطه با توافقات سه گانه نشست استانبول 2 چیز قابل توجهی که نظر ایران را جلب کند و خودشان هم از آن خشنود باشند، نداشتند، در این باره جدی عمل نکردند و بیشتر به دنبال آن بودند تا ببینند طرف ایرانی که دستش پر است در ارتباط با توافقات استانبول2 چه پیشنهادهایی دارد تا پس از آشنایی و سنجش آن به تعیین حدود درخواست های شان بپردازند.
3- غربی ها و به ویژه آمریکایی ها که در پشت صحنه هدایت گروه غربی را به عهده دارند، مایل به توافق و پایان دادن به گفت وگوها نبودند، زیرا طرف آمریکایی به نفس گفت وگوها برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آبان ماه نیاز دارند. برای همین به نحوی گفت وگوهای بغداد را پایان دادند که موج خاصی در افکار جهانی ایجاد نشد و امید به توافق را در گفت وگوهای آتی حفظ کردند.
در کل، طرف ایرانی و طرف غربی نحوه انعکاس محتوای نشست را به گونه ای مدیریت کردند که جنجال آفرین ترین رسانه ها هم نتوانستند، هوچی گری کنند. در این میان، نقش رژیم صهیونیستی بسیار مهم است، زیرا از مدت ها پیش سران این رژیم نامشروع تمام توان شان را برای فشار به غربی ها به کار گرفته اند که به کمتر از توقف همه فعالیت های هسته ای ایران رضایت ندهند.
به نظر می رسد تکرار مذاکرات در آخر خرداد ماه برای کاهش فشار صهیونیست ها موثر باشد. پس از اعلام پایان مذاکرات، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا درباره نشست بغداد گفت: هنوز اختلافات قابل توجهی در مورد برنامه هسته ای ایران باقی است.وی همچنین گفت: در فرایند ادامه مذاکرات و به عنوان بخشی از سیاست دو خطی آمریکا، این کشور به فشار بر ایران ادامه خواهد داد و طی این مدت تمام تحریم ها بر سر جای خود باقی خواهد بود و ایران باید با عمل به تعهداتش، جهان را نسبت به نیات خود مطمئن سازد.
ویلیام هیگ، وزیر خارجه انگلیس نیز با ادامه ادبیات ملال آور و بی خاصیت شده کلینتون، خواهان برداشتن قدم های فوری و محکم ایران برای حل و فصل نگرانی های بین المللی درباره برنامه هسته ای ایران شد و به گزارش روزنامه «تلگراف» به ایران هشدار داده در صورت عدم پاسخ جدی به فرایند گام به گام، با تحریم های شدیدتری مواجه خواهد شد.
از زمانی که دانش هسته ای ایران در ابعاد مختلف رشد و گسترش پیدا کرد و دارای جنبه عملی علمی و تأیید شده مراکز معتبر جهانی مانند آژانس بین المللی انرژی اتمی شد، با اعتبار ناخواسته ای که نصیب ایران گشت، دیپلماسی هسته ای ایران به میزان شگفت آوری تقویت شد و در نتیجه آن سطح گفت وگوهای هسته ای ایران با 1+5 افزایش پیدا کرد. این رشد آنچنان چشمگیر، قاطع و تعیین کننده بود که طرف غربی مانند گذشته نمی تواند خواسته های غیرقانونی و زورمدارانه اش را ابراز کند و اگر هم بعضاً از آن سخن می گوید، دیگر آن غلظت و جدیت را ندارد و گویا بیشتر بر اساس عادت آن را تکرار می کند.
از این رو می توان گفت اظهاراتی مانند سخنان کلینتون و هیگ بیش از اینکه متوجه ایران باشد، متوجه رژیم صهیونیستی است تا به آنها بباورانند ما تلاش و تهدید می کنیم، اما طرف ایرانی بی اعتنایی می کند و سرسختی به خرج می دهد و روز به روز بیش از گذشته بر حقش اصرار می ورزد و در هر دوره ای هم دستش پر تر از دوره پیش است. در وضعیت حاضر با در نظر گرفتن داشته های ایران هر تأخیر در گفت وگو باعث بالاتر رفتن سطح گفت وگوها و تقویت بیشتر موضع ایران می شود و این همانی است که غربی ها ناگزیر از آنند و صهیونیست ها عصبانی از آن.
جواد رضایی