فارس، در اولین شهادتی که در نوع خود بیسابقه است، یک خانم از اهالی منطقه الحوله سوریه که خواست نام و هویتش فاش نشود، در گفتوگو با شبکه تلویزیونی ANNA news روسیه، اتفاقات تلخ روز جمعه 25 می 2012 در منطقه الحوله را روایت کرد.
این خانم اهل تلدو، مرکز منطقه الحوله است که تعدادی منطقه مسکونی را در خود جای داده است.
این خانم به شبکه ایانان روسیه گفت: ماجرای آن روز از بعد از نماز جمعه شروع شد. وقتی که گروهکی تروریستی مسلحی به ریاست فردی به نام نضال بکو به ایست بازرسی ارتش در بالای تپه مشرف به منطقه حمله کرد تا آن را برای کنترل بیشتر بر منطقه اشغال کند. بکور درخواست کمک کرد اما وقتی کمک رسید، 25 نفر از آنان کشته شده بودند.
جا زدن کشتههای تروریستها به جای مردم معترض کشته شده
این خانم فاش کرد که اولین کسی که حمله با خمپاره را آغاز کرد، سعید طلحه العکش، تروریستی است که الان زخمی است و بازداشت شده است. اما افراد مسلح اجساد همدستان خود را جمع کردند و مقابل ناظران قرار دادند و گفتند که اینها مردم معترض هستند و ارتش سوریه آنان را کشته است.
سر بریدن سرباز سنی ارتش
این خانم افزود که ساعت 15 و 30 دقیقه سرانجام افراد مسلح بر ایست بازرسی ارتش در بالای تپه سیطره پیدا کردند. آنجا سر یکی از سربازان ارتش را بریدند و از طبقه سوم به پایین انداختند. این سرباز قبل از آنکه او را سر ببرند گفته بود: من بچهی کفربطنا هستم در ریف دمشق... من هم مثل خودتان سنی هستم.. اما در پاسخ به او گفتند که الان یادت آمده است که سنی هستی؟
این زن گفت، بعد از آن هم دو سرباز دیگر را که یکی نامش عبدالله از البدو بود گرفتند و زنده آتشش زدند. حدود ساعت شش عصر بود. نمیدانم با سرباز دیگر چه کردند. از یکیشان شنیدم که فردی بود به نام اکرم الصالح که میگفت، نمیخواهیم بکشیمش. تصویر او را ضبط میکنیم و فردا اعلام میکنیم که از ارتش جدا شده و به ما پیوسته است. مقابل همین منطقه بود که کشتار رخ داد. همه کودکان آلالسید را کشتند. سه خانواده و 20 کودک بودند. همچنین 10 نفر دیگر را از آل عبدالرزاق کشتند. چون هوادار دولت بودند. آنها برادر عبدالله المشلب عضو پارلمان را کشتند. همه خانوادهاش را حتی کودکان و همسرش را.
پوشیدن لباس ارتش توسط تروریستها برای وانمود کردن فرار از ارتش
ساعت 7 شب گردان الفاروق به ریاست عبدالرزاق طلاس که بیش از 250 فرد مسلح بودند، از رستن رسیدند. یک گروه دیگر هم به ریاست یحیی الیوسف از القبو از راه رسید. گروهی هم از روستای فله آمد. زمان حمله، نضال بکور به نزدیکی مسجد آمد و از آنان خواست که سه آرپیجی به طرف نیروهای ارتش شلیک کنند. ارتش هم از خودرو بیتیآر به آنان پاسخ داد و بخشی از مسجد آسیب دید. پس از آنکه افراد مسلح به ایست بازرسی کنترل پیدا کردند اجساد افراد مسلح و اجساد مردمی که کشته بودند، آوردند. ساعت 8 شب بود. روز بعد ساعت 11 صبح ناظران بینالملی به منطقه آمدند. ارتش هم از فرصت استفاده کرد و تعدادی از خانههای نزدیک نقطه ایست بازرسی را تخلیه و افراد آن را به منطقه امنی انتقال داد.
این شاهد افزود: پس از این، فرماندهان افراد مسلح از آنان خواستند که به هنگام تماس با شبکه الجزیره اقدام به شلیک کنند. شب آتشبس شد. روز بعد شنیدیم که تعدادی از افراد مسلح لباس ارتش را پوشیدهاند تا بگویند از ارتش جدا شدهاند. از بخشی دیگر از افراد مسلح خواسته شد تا لباس عادی بر تن کنند و به مسجد بیایند و جلوی ناظران حاضر شوند و علیه دولت سخن بگویند. قبل از این هم افراد مسلح چندین مزرعه و خانه را آتش زده بودند تا ارتش را به آن متهم کنند. زمانیکه ناظران آمدند از دور دیدم که تعدادی از افراد مسلح لباس ارتش را پوشیده بودند و دور ناظران را گرفتند.
قبل از آمدن ناظران تعدادی خانه را تخلیه کردند و به اهل آن گفتند که منطقه نظامی است. نزدیکان خود را به جای صاحبان آن خانهها در آنجا ساکن کردند تا زمانیکه ناظران آمدند بگویند آنان ساکن این خانهها هستند و چیزهایی را بگویند که افراد مسلح از قبل به آنان تلقین کرده بودند.
تزریق نفت کوره به مردم
این خانم همچنین به این شبکه روسی، جزئیات حیرتآوری از اقدامات وحشیانه افراد مسلح گفت که قبل از کشتار مرتکب شدند از جمله کشتار، تجاوز به خانمی لبنانی (که شوهرش از این منطقه بود) که عامل هم مبتلا به ایدز بود و این ویروس از طریق شیر به بچه شیرخوارهاش هم منتقل شد. همچنین برخی محلات را آتش زدند و اموال بیمارستان را از جمله خونهای موجود را سرقت کردند تا آن را روی مردم بریزند و وانمود کنند که ارتش مردم را کشته است و سپس از آن تصویربرداری کنند.
همچنین این افراد مخالفان خود را میگرفتند و با سرنگهای ربوده شده از بیمارستان به آنان نفت کوره تزریق میکردند. این کار، جنایتی است که تاکنون سابقه نداشت است. این کار امضای آنان در این جنایت است.