کد خبر: ۵۸۷۰۸
زمان انتشار: ۱۲:۱۵     ۱۶ خرداد ۱۳۹۱
مرکز مطالعات استراتژیک الشرق بررسی کرد:
یک مرکز مطالعاتی مصری، جهت گیری های اجتماعی، طبقاتی و منطقه ای حاکم بر دور اول انتخابات ریاست جمهوری مصر را به عنوان یک عامل تاثیر گذار در دور دوم مورد تحلیل و تجزیه قرار داد.
فارس به نقل از السفیر لبنان، "مصطفی لباد" و "فؤاد سعید" دو تن از تحلیلگران مسایل منطقه ای در مقاله ای که برای مرکز مطالعات منطقه ای و استراتژیک الشرق در قاهره نوشته اند، تاکید کردند که دور دوم انتخابات مصر در حالی برگزار خواهد شد که حمایت طرفداران حمدین صباحی و عبدالمنعم ابوالفتوح از هر کدام از دو کاندید پیروز یعنی محمد مرسی نامزد اخوان المسلمون و احمد شفیق نامزد رژیم سابق، نقش تعیین کننده ای در سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری مصر خواهد داشت.

انتخابات مصر و انبوه نتایج غیر منتظره

نتایج دور اول انتخابات ریاست جمهوری مصر، هیچ سنخیتی با آمار مراکز نظرسنجی و تبلیغات رسانه های مصری نداشت؛ این امر نشان می دهد که یک سری عوامل عینی، نقش خود را در حصول این نتایج بازی کرده است.

نتایج به دست آمده در برخی موارد، غیر قابل پیش بینی و نیازمند بررسی است که از آن جمله می توان به راهیابی احمد شفیق به دور دوم و کاهش آرای نامزد اخوان المسلمون نسبت به پیش بینی ها اشاره کرد. مسأله تنها به اینجا ختم نمی شود چرا که دو کاندیدای برتر انتخابات از دید رسانه های مصری یعنی عمرو موسی و عبدالمنعم ابوالفتوح چهارم و پنجم شدند. از همه مهمتر آرای حمدین صباحی بود که مراکز نظرسنجی هیچ شانسی برای او قائل نبودند، اما موفق شد رتبه سوم آرا را به خود اختصاص دهد. این نتایج غیرمنتظره، سؤالاتی را پیرامون عوامل آن در ذهن ایجاد می کند و در این گزارش تلاش می کنیم پاسخی برای سؤالات مذکور پیدا کنیم.

علل کاهش حضور مردم در انتخابات

با وجود اهمیت تاریخی این انتخابات در سطح مصر و کشورهای عربی، تنها 46 درصد از رأی دهندگان به پای صندوقهای رأی رفتند که خود سؤال برانگیز است. در واقع، یک سری عوامل موجب پایین آمدن شرکت مردم در انتخابات شد که مهمترین آنها سوء مدیریت مرحله انتقالی بود، این سوء مدیریت، به نوعی کشمکش سیاسی میان شورای نظامی و پارلمان غالباً اسلامگرای مصر از یک سو و تضاد اسلامگرایان و جریانات سکولار از سوی دیگر منجر شد. بحرانهای پی در پی اقتصادی و امنیتی و کمبود خدمات نیز نقش گسترده ای در انصراف پنجاه درصد مردم از شرکت در این انتخابات سرنوشت ساز ایفا کرد.

مردم شناختی گروه های هوادار نامزدها

این مقاله در ادامه به بررسی هواداران هر کدام از نامزدهای انتخابات پرداخته و خواستگاه آراء آنها را نشان می دهد:

احمد شفیق: طبقه مرفه و مرتبط با سیستم اقتصادی انحصاری حاکم بر کشور، دستگاه اداری حکومت، بازنشستگان پلیس و ارتش و خانواده های کسانی که همچنان در این دو نهاد خدمت می کنند، ثروتمندان روستایی، دهیاران، خاندانهای بزرگ و مالکان اراضی، قبطی ها، طرفداران ثبات و نیز کسانی که از اوج گیری اخوان المسلمون بعد از انقلاب، در هراسند.

عمرو موسی: بخشی از دستگاه اداری حکومت، گروههای اجتماعی طرفدار شفیق البته با شور و اشتیاقی بیشتر برای اصلاح حکومت از درون، قبائل عربی جنوب سیناء.

محمد مرسی: روستاییان و شهرنشینان حومه نشین با سطح تحصیلی متوسط، تجاری که در زمینه پروژه های کوچک و متوسط فعالیت می کنند.

عبدالمنعم ابوالفتوح: همان گروههای حامی اخوان المسلمون که دارای سطح سواد بالا و گرایش موسوم به اعتدال گرا هستند.

حمدین صباحی: جوانان، صیادان شهرهای ساحلی، کشاورزان شمال مصر ( به خاطر رسوخ فرهنگ سنتی و قبیله ای در صعید مصر، البته صباحی نتوانست در این منطقه توفیقی حاصل کند)، فقرای شهرهای بزرگ و برخی گروههای طبقه متوسط و دارای سطح سواد بالا، درصد پایینی از جوانان قبطی که سطح سواد نسبتاً بالایی دارند.

جریانات سیاسی حامی نامزدها:

 

محمد مرسی: اخوان المسلمون، حزب آزادی و عدالت و جریانات گوناگون سلفی و اسلامی.

عبدالمنعم ابوالفتوح: برخی اعضای سابق اخوان المسلمون به ویژه جوانان، حزب الوسط، حزب سلفی النور، احزاب گوناگون سلفی و اسلامی و بخشی از جریان لیبرال و روشنفکران.

احمد شفیق: بازماندگان حزب ملی سابق.

عمرو موسی: بازماندگان حزب ملی سابق، حزب الوفد و بخشی از حزب دموکراتیک اجتماعی.

حمدین صباحی: حزب الکرامه، بخشی از حزب دموکراتیک اجتماعی، ناصری ها، بخش اعظم چپها، ائتلاف جوانان انقلاب، بخشی از جریان لیبرال و روشنفکران.

 

بررسی تحلیلی نتایج انتخابات

 

1- اکثر کاندیداها در استانهای محل تولد خود حائز اکثریت آرا شدند و این امر نشان می دهد که جهت گیری منطقه ای همچنان در رفتار انتخاباتی مصریان تداوم دارد.

 

2- مقایسه آرای سه نامزد نخست با سطح توسعه انسانی استانها – بر اساس گزارش توسعه انسانی مصر در سال 2010 – نشان می دهد که صباحی در استانهای توسعه یافته تر، آرای بیشتر و در استانهای کمتر توسعه یافته آرای کمتری به دست آورده است. صباحی در استانهای توسعه یافته یعنی پورسعید، سوئز، قاهره، اسکندریه و دمیاط رتبه اول یا دوم را کسب کرده است اما در استانهای کمتر توسعه یافته یعنی فیوم، اسیوط، منیا، بنی سویف، سوهاج و قنا در جایگاه چهارم یا پنجم قرار گرفته است.

 

3- محمد مرسی و احمد شفیق درست به عکس صباحی، در استانهای کمتر توسعه یافته حائز رتبه های اول و دوم و در استانهای توسعه یافته تر حائز رتبه های پایین تر شده اند.

 

4- صباحی در شهرهای بزرگ تابعه استانهای سه گانه قاهره بزرگ یعنی قاهره، الجیزه و قلیوبیه و نیز استان اسکندریه، حائز رتبه اول شده است؛ این استانها به خاطر سیستم مرکزیت سیاسی که وجه مشخصه جامعه مصر است، کاملاً با مسائل سیاسی آشنایی دارند.

 

5- صباحی در استانهای کانال سوئز مانند پورسعید، سوئز و اسماعیلیه که از گذشته دارای تاریخی ملّی گرایانه و اعتراض آمیز بوده اند، رتبه اول یا دوم را به خود اختصاص داده است. جرقه انقلاب از سوئز آغاز شد و پورسعید نیز که از سیاستهای اقتصادی مبارک و حذف منطقه آزاد در این دیار، زیان بوده اند به همراه سوئزی ها انقلاب را آغاز کردند، شایان ذکر است که کشتار استادیوم فوتبال پورسعید نیز اخیرا در همین استان رخ داد و نیروهای امنیتی به دست داشتن در آن متهم شدند.

 

6- صباحی توانست آرای بخش دیگری از طرفداران انقلاب را نیز به خود اختصاص دهد و نماینده آرمانهای آنها باشد؛ این حقیقت زمانی روشن می شود که میزان آرای صباحی در انتخابات ریاست جمهوری را با سطح مشارکت پایین لیست « انقلاب ادامه دارد » در آخرین انتخابات پارلمانی که از 2/7 کل آرا فراتر نمی رفت، مقایسه کنیم.

 

7- اخوان المسلمون توانست نقش مهمی در بسیج مردم به نفع محمد مرسی ایفا نمایند، زیرا موفق شد در اکثر استانهای جنوب مصر و برخی استانهای دورافتاده مانند شمال سینا و الوادی الجدید، رأی دهندگان را به نفع خود به صحنه بیاورند.

 

8- محمد مرسی در بسیاری استانهای صعید مصر مثل فیوم، المنیا، بنی سویف، اسیوط، سوهاج، قنا و اسوان رتبه نخست را به خود اختصاص داد که این امر را می توان ناشی از رسوخ فرهنگ اسلامی در استانهای صعید مصر دانست.

 

9- مرسی 25 درصد آرا را از آن خود کرد که بخشی از آن به جریان سلفی بازمی گردد. این درصد آرا نشان از کاهش آشکار آرای اخوان المسلمون در مقایسه با انتخابات اخیر پارلمانی دارد چرا که این گروه توانسته بود در آن انتخابات 4/37 درصد را از آن خود کند. این امر را می توان ناشی از رأی اعتراضی بخشهایی از مردم علیه عملکرد پارلمانی اخوان المسلمون و تلاش این گروه برای کنار زدن مخالفان سیاسی و انحصار قدرت دانست.

 

10- سیستم انتخاباتی حکومت مصر موفق شد قدرت سیاسی گذشته خود را احیا کند. درصد بالای آرای احمد شفیق ( 24 درصد ) که دوبرابر آرای کل احزاب وابسته به رژیم سابق مصر در انتخابات اخیر پارلمانی است، گواه خوبی بر این امر محسوب می شود.

 

11- احمد شفیق توانست بخش اعظم آرای مسیحیانِ نگران از قدرت گرفتن اسلام را شکار کند حال آنکه حمدین صباحی و عمرو موسی توفیق چندانی در جذب مسیحیان نداشتند.

 

12- ابوالفتوح نتوانست توازن درونی گفتمان سیاسی خود را حفظ کند، چرا که برای محافظت از ائتلاف بزرگ انتخاباتی خود مجبور بود گاه شعارهای اسلامی و گاه شعارهای مدنی را مطرح کند. مشکل دیگر این بود که سلفی ها وعده داده بودند آرای زیادی برای او جمع کنند اما به وعده خود عمل نکردند ( رتبه ابوالفتوح در اسکندریه به عنوان یکی از پایگاههای سلفی ها مثال روشنی در این زمینه است ) این در حالی بود که برخی جریانات سکولار و معتدل به خاطر ائتلاف ابوالفتوح با سلفی ها از گرد او پراکنده شدند.

 

13- عمرو موسی از یک سو انقلاب را مورد حمایت قرار می داد و از سوی دیگر به تعریف و تمجید از رژیم سابق می پرداخت، به این علت نتوانست حمایت هیچیک از دو طرف را بدست آورد بلکه این احمد شفیق بود که توانست حمایت حکومت را از آن خود کند. عمرو موسی که حمایت حکومت را از دست داده بود نتوانست انقلابیون را به سمت خود بکشد و همچنان به عنوان یکی از طرفداران رژیم سابق مطرح بود.

 

14- وضعیت ابوالفتوح و عمرو موسی نشان می دهد که مصریها در حال حاضر به گفتمانهای واضح سیاسی که گزینه های اجتماعی و سیاسی خود را با قاطعیت بیان می کند، تمایل بیشتری دارند.

 

15- تشابه ایدئولوژی کاندیداها نقش عمده ای در پراکندگی آرای مردم داشت، زیرا احمد شفیق و عمرو موسی بر سر کسب آرای بازماندگان رژیم سابق و حمایت دستگاه اداری حکومت، با هم رقابت می کردند که در نتیجه شفیق موفق شد این حمایت را کسب کند؛ همچنین تشابه مذکور موجب شد آرای اسلامگرایان میان محمد مرسی نامزد اخوان المسلمون و عبدالمنعم ابوالفتوح از رهبران سابق اخوان المسلمون و صباحی تقسیم شود. همین عامل در مورد دو نامزد انقلابی یعنی حمدین صباحی و ابوالفتوح نیز صدق می کند.

 

16- تبلیغات دولتی و غیر دولتی با هدف کم کردن آرای فراوان اخوان المسلمون، شهروندان مصری را به شرکت گسترده در انتخابات فرا خواند، به همین خاطر حکومت ساعات رأی گیری را تمدید و دو روز انتخابات را تعطیل رسمی اعلام کرد زیرا بر این باور بود که هر چه مشارکت کمتر باشد شانس پیروزی اخوان المسلمون بیشتر است.

دور اول انتخابات ریاست جمهوری، سه جناح عمده را به منصه ظهور رساند: جناح حکومتی، جناح اسلام سیاسی که در دور دوم نامزد دارند، و جناح انقلابیون که اکثریت آرا ( 40 درصد شامل آرای صباحی و ابوالفتوح ) را به دست آورده و معلوم نیست در دور دوم طرفدار کدامیک از دو نامزد پیروز باشد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها