فارس، در نخستین ساعات بامداد امروز آیتالله خمینی توسط ماموران حکومت بازداشت شد. ماموران نظامی در ساعت 30/2 بامداد به دور از چشم مردم و بدون سر و صدا از دیوار منزل آیتالله خمینی بالا رفته و وارد منزل شدندآنها برای یافتن ایشان همه حیاط، اتاقها و زیرزمینها را جستجو کردند ولی آیتالله خمینی را نیافتند. از اینرو به ضرب و شتم تنی چند از خدمه منزل- که همانند شبهای قبل در حیاط بیتوته کرده بودند- برآمدند تا مخفیگاه آیتالله خمینی را نشان دهند! آیتالله خمینی از آغاز ماه محرم تا آن شب به دلیل برگزاری مجلس روضه در منزل خود و کثرت رفت و آمد مردم، شبها را در منزل فرزندش سید مصطفی که مقابل منزل خود بود میخوابید. در همان هنگام که ایشان برای ادای نماز شب از خواب برخاسته بود سرو صدای ماموران را شنید. بلافاضله لباس پوشید و از در منزل خارج شد و خطاب به ماموران فریاد کرد: «روحالله خمینی منم! چرا اینها را می زنید؟ اینچه رفتار وحشیانهای است؟ چرا مانند دزدان از دیوار به پایین میپرید؟»
ماموران چون به خوبی میدانستند در صورتی که مردم از جریان امر مطلع شوند اجازه نخواهند داد آیتالله خمینی دستگیر شود، با مخفی کاری تمام عمل کردند، لباس مشکی بر تن نمودند و برای اینکه صدای ماشین، همسایهها را بیدار نکند ماشین را از در منزل تا سر خیابان هل دادند.
ماموران از بیم اطلاع مردم و احتمال درگیری با آنان به اندازهای هراسان بوده و عجله داشتند که حتی اجازه ندادند تا امام در میان راه وضو گرفته و نماز بخواند، از این رو ایشان مجبور گردید تا تیمم کرده و در ماشین و در حال حرکت نماز صبح را بجا آورد. امام را مستقیماً به سلولی انفرادی در باشگاه افسران تهران برده و در غروب همان روز به پادگان قصر منتقل کردند.
اولین کسی که پس از دستگیری امام در قم فریاد زد که «مردم خمینی را گرفتند» سید مصطفی خمینی بود. در کمترین فرصت گروههای معترض مردمی شهر در مقابل منزل آیتالله خمینی اجتماع کرده و از حال و احوال و چگونگی دستگیری ایشان از یکدیگر پرس و جو میکردند. مصطفی خمینی با جمعیت همراه از منزل خارج شد و در بین مردم معترض قرار گرفت و ضمن ابراز همدردی با مردم به سمت حرم حضرت معصومه (س) حرکت کرد. هنگامی که به چهارراه بیمارستان رسیدند، با دستهای پلیس روبهرو شدند که با بلندگو از مردم میخواستند که اجتماع نکنند و متفرّق شوند! اما با عکسالعمل شخص سید مصطفی و مردم خشمگین و ناراحت روبهرو شدند.
مردم به پیشگامی سید مصطفی از خیابان ارم و میدان آستانه گذشتند و وارد صحن حضرت معصومه(س) شدند. گروه های دیگر مردمی نیز به محض اطلاع از بازداشت آیتالله خمینی از محلههای مختلف قم و اطراف آن دسته دسته وارد صحن می شدند فرزند ارشد آیتالله خمینی به منبر رفت تا در سخنرانی کوتاهی شرح حادثه را برای مردم بازگو کنداما برق قطع شده بود و نمیتوانستند بلندگوها را وصل کنند. چند نفری رفتند و باتری آوردند.آیتالله نجفی نیز به میان تظاهرکنندگان در صحن رفت و این اقدام رژیم را شدیداً محکوم کرد.
علمای طراز اول قم در منزل آیتالله حاج سیداحمد زنجانی جلسه مشورتی تشکیل دادند تا تصمیمی هماهنگ بگیرند. آنها تصمیم گرفتند در صحن حرم حضرت معصومه (س) به مردم ملحق شوند. ابتدا آیتالله گلپایگانی و شریعتمداری به حرم رفتند و کمی بعد سایر علما از جمله آیتالله محقق داماد، علامه طباطبایی، آیتالله مرتضی حائری و آیتالله آملی به طرف حرم حرکت کردند. روحانیون و مردم نیز پشت سر آنها حرکت کردند. علما سعی داشتند مردم را در صحن نگه دارند تا از مقابله شدید نیروهای رژیم در امان بمانند، ولی مردم آهنگ خروج کرده بودند.
مردم با شعار «یا مرگ یا خمینی» فریاد اعتراض سردادند و ضمن درگیری با نیروهای نظامی و انتظامی، کلانتری منطقه سه قم را محاصره کردند تظاهر کنندگان پس از خروج از صحن با رگبار مسلسل نظامیان مواجه شدند. در برخی از خیابانهای اصلی و کوچهها مردم قتل عام شدند. برخی از مردم که به چوب و اسلحه سرد مجهز بودند به نظامیان حمله بردند.
هنگامیکه اولین جنازه بر روی دست مردم، به صحن مطهر آورده شد؛ جمعیت از در جنوبی صحن خارج و از پل آهنچی گذشتند. آنها میخواستند به طرف تهران حرکت کنند اما در سمت غرب رودخانه و روبروی مدرسه فیضیه و نیز چهارراه شاه با ارتش و پلیس درگیر شده و به زد و خورد پرداختند حدود 100 هزار نفر اطراف مقر ژاندارمری قم در انتهای جاده تهران ـ قم، نزدیک پمپ بنزین اجتماع کردند. خیابانهای اصلی شهر منتهی به حرم حضرت معصومه (س) نیز مملو از جمعیت بود. رگبار گلوله به سوی جمعیت شلیک میشد. این درگیری خونین با به جا نهادن 27 کشته، حدود چهل دقیقه ادامه یافت.
درگیری و تیراندازی در شهر قم تا ساعت 5 بعدازظهر آن روز ادامه داشت و بر اثر آن صدها نفر از مردم کشته و یا مجروح شدند. هواپیماهای نظامی رژیم نیز برای ارعاب بیشتر مردم بر آسمان قم پرواز کرده و دیوار صوتی را شکستند.
بلافاصله پس از آغاز قیام مردم قم، خبر دستگیری آیتالله خمینی به تهران رسید. دقایقی بعد بازار تعطیل شد و مردم به خیابان ها ریختند. پلیس برای پراکنده ساختن مردم ابتدا به تیراندازی هوایی پرداخت . مردم با پلیس درگیر شدند و در همان دقایق نخست، معاون شهربانی را به قتل رساندند؛ چند دستگاه خودروی شهربانی به آتش کشیده شد و خروش جمعیت می رفت که ماموران انتظامی را با شکست مواجه کند. حضور پر تعداد اهالی تهران ماموران را به واهمه انداخته بود از این رو ارتش نیز به میدان آمد و تیراندازی مستقیم به سوی مردم شروع شد. عده ای از تظاهر کنندگان خشمگین در این درگیری کشته شدند.
دانشجویان دانشگاه تهران نیز کلاسها را تعطیل کرده و به تظاهرات خیابانی پیوستند. بارفروشان تهران از مرکز شهر به حرکت در آمدند و همراه با سیل جمعیت که هر لحظه افزوده میشد به سمت کاخ مرمر، اداره رادیو واقع در میدان ارک، اداره تسلیحات ارتش در میدان توپخانه، و... حرکت کردند. هر لحظه این گمان وجود داشت که شهر به تصرف حامیان آیتالله خمینی در آمده است. تجمع مردم در هر محلی با آتش گلوله و رگبار مسلح نظامیان که در میادین و نقاط حساس مرکزی شهر مستقر بودند روبه رو می شد. مردم در حالی که آماج حملات نظامیان قرار گرفته بودند به ساختمانهای دولتی، پاسگاههای پلیس و اتومبیلهای نظامی نیز حمله می بردند. شعار اصلی تظاهر کنندگان « مرگ بر شاه»، «یا مرگ یا خمینی» و «مرگ بر دیکتاتور» بود.