فارس، آیا این آخرین باری است که شاهد توهین به مقدسات هستیم؟ آیا این حرمتشکنیها اتفاقی است؟ یا که نه!! زنجیرهای متصل به هم است؟ چرا ائمه معصومین (ع) آماج حملات و حرمتشکنی هستند؟ چه رابطهای میان حریمشکنان و کانونهای فاسد زر و زور وجود دارد؟ اینها سئوالاتی است که ذهنم را درمینوردد.
این حریمشکنیها و هتّاکیها ابتدا از کجا آغاز شد؟ و اساساً چرا حرمتشکنی در دستور کار مشرکین قرار گرفته است؟ آیا این موضوعی جدید است؟ یا ریشه در تاریخ دارد؟
آیا هتّاکی و حرمتشکنی تأثیری در برآوردها یا جامعه مخاطب دارد؟ و اگر اثرگذار است، چه نوع تأثیری را میتوان متصور بود؟ به این پرسشها و دهها عنوان دیگر که ذهن هر مسلمانی را مشغول میسازد، در ادامه پاسخ خواهیم گفت.
* حرمتشکنی؛ شیوهای شیطانی برای قبحزدایی
حرمتشکنی، شیوهای شیطانی برای قبحزدایی است. به عبارتی، آغاز آن بسیار مشکل است، اما بسان ویروسی بیماریزا در جامعه رواج یافته و دلمردگان را در پیگیری و ادامه حرمتشکنی، تهییج میکند.
اثر دیگر حرمتشکنی، بیتفاوتی و کنترل احساسات دینی و ملی جامعه مخاطب است. به عبارتی ممکن است واکنشها در ابتدای حوادثی این چنین بسیار شدید باشد، اما به مرور و پس از تکرار حوادث مشابه، رکود میکند و به سردی میگراید. به این فرآیند، "عرفی شدن" میگویند.
برای مثال، چند نفر از ما انسانها تحمل بریدن سر یک گوسفند را داریم؟ بسیاری تحمل نگاه کردن به این صحنه را هم ندارند، حال باید پرسید چند نفر میتوانند به یک انسان آسیب رسانده و او را مجروح کنند؟ اگر بنا باشد که کودکی یا زنی را کشت، چه وضعیتی خواهیم داشت؟ روشن است که پاسخ بسیاری به این سئوالات، توأم با تعجب و اضطراب خواهد بود.
بارها پیش آمده که از خواندن یک خبر حادثهای منجر به قتل و تجاوز، به خود لرزیدهایم و به عبارتی، بدحال شدهایم.
اما با کمی دقت درمییابیم، آنچنان که در این نوشتهها ذکر شد، با این مسائل بیگانه نبوده و بخشی از این رویدادها را به عنوان حقایق رایج پذیرفتهایم.
غالباً ساعت 14 یا 21 بر سر سفره نهار یا شام به اتفاق خانواده حاضریم. همراه با اهالی منزل، تلویزیون هم روشن است و در حال پخش اخبار. همه گوش میدهیم، میبینیم و میخوریم.
در همین حین، خبرنگار یا گوینده خبر در حال نقل خبری حادثهای نظیر انفجار انتحاری است و میگوید که در این حادثه 100 زن و کودک کشته شدند؛ حتی تصاویر کشتهشدگان و مجروحان هم در سیما پخش میشود.
و ما همچنان در حال خوردن هستیم و اگر خیلی دلگیر شویم، با تکان سری از کنار آن میگذریم. اما توجه کنید: 100 نفر کشته شدهاند و ما هرگز دچار غلیان احساس نمیشویم.
در این حالت ما عرفی شدهایم و این واقعه به عنوان یک حقیقت موجود برای همه ما قابل درک است. بزرگی و وحشت این حادثه در این مواقع برایمان قابل درک نیست، چرا؟
به دلیل اینکه، به "تکرار" این حوادث عادت کردهایم، چون بارها و بارها این حوادث، بیمحابا در رسانهها طرح شده است.
ما واکسینه شدهایم، سازگاری پیدا کردهایم و احساساتمان فروکش کرده، در حالی که به یاد داریم در برخی مواقع، از شدت حادثه نمیتوانستیم غذا بخوریم و راحت بخوابیم.
در موضوع حرمتشکنی دقیقاً همین امر دنبال میشود، چنانچه در توهین مستمر و زنجیرهای به ساحت پیامبر اعظم(ص) این موارد را دریافت کردیم و دشمن به نام "آزادی بیان" به عزیزترین مقدساتمان حمله کرد و هرچند شور مسلمین جهان در محکومیت این قبیل رفتارها مشاهده شد، دشمن در نقطهای دیگر از جهان، به ادامه این روند میپرداخت.
تنها در یک صورت ممکن است در سر سفره و هنگام مشاهده این جنایات، قاشق را زمین گذاشته و تفکری کنیم.
اگر تمرکز رسانه بر رفتار متخاصمان و ارائه وضعیت موجود مدتی به صورت مداوم صورت پذیرد، آن هنگام از حوزهی عادات به حوزه احساسات و عقلانیت ورود میکنیم.
فارغ از اینکه چه شخصی و با چه ابزاری این اقدام را انجام میدهد، باید باور داشت که این اقدامات با پوشش حادثه و اتفاق مقطعی رخ میدهد و زنجیرهای است که به صورت مداوم روی داده و در تکرار مستمر، مخاطب را دچار بیتفاوتی کرده و به قبول این حقیقت سوق میدهد.
* تقدسزدایی از ائمه معصومین؛ کمترین اثر تهاجم مستمر
در واقع، کمترین اثر این تهاجم مستمر، تقدسزدایی از ائمه معصومین است. تاکتیک تقدسزدایی و تنزل جایگاه، یکی از روشهای جاری در "عملیات روانی" و بهتر بگوییم "جنگ نرم" است.
با اینکه میتوان اثر تهاجم سخیف، دشمنان ادیان الهی را در جامعه مشاهده کرد و تعدّی و تجاوز علنی به ساحت ائمه اطهار(ع) و مقدسات را در برخی موارد میتوان دید، اما باید به این نکته توجه کرد که بین مقدسات الهی و مادی تفاوت است.
به عبارت دیگر، ما با تهاجم بیوقفه علیه مقدسات دینی به خصوص مقدسات شیعه بیگانه نیستیم. اوج حرمتشکنیها را میتوان در هجوم بنیامیّه به شیعه، حادثه عاشورا، تخریب حرم امام حسین(ع) توسط متوکل عباسی، تخریب کربلا و نجف و غارت آن توسط وهابیون، تخریب قبور ائمه مطهر در بقیع، بمبگذاری در کاظمین و تخریب حرم امامین عسکریین و بسیاری از حوادث انتحاری و کشتار شیعیان مشاهده کرد.
اما همچنان، حسین(ع) زنده است و کشتی نجات ائمه راه خود را میپیماید. دشمنان آب در هاون میکوبند و با این اقدامات، بر استحکام شجره طیبه شیعه و مقدسات آن میافزایند.
* اهمیت رفتار مبلغان اصیل شیعه
گذشته از برکت الهی و ماندگاری اسلام اصیل و ائمه معصومین(ع)، باید به رفتار مبلغان اصیل شیعه پرداخته شود.
تلاش و مجاهدت و خون دل خوردنهای علمای اصیل اسلام کارساز بوده، رسانه شیعه عملکرد مطلوبی داشته، با اینکه در فشار و خفقان و در تنهایی به کار و تبلیغ پرداخته است، اما متبرک به انفاس قدسی، جامعه را متأثر کرده و از خطر انحرافات مصون نگه داشته است.
رسانه شیعه و کارگزاران آن با تکیه بر مفاهیم قرآنی و متأثر از شیوه ائمه معصومین، منطقی و مستدل و البته توأم با عشق درونی، جامعه را در اطراف نور الهی مقدسات مجذوب کرده است.
رسانه شیعه و علمای آن با پرهیز از شتابزدگی و با سلاح بصیرتافزایی و روشنگری منطقی، با انحرافات و ظلمات مبارزه کرده و هرچند مشقات بسیاری متحمل شده، اما دائماً پیروز از این میدان بیرون آمده است.
البته این پیروزی مؤلفههایی دارد که ولایتپذیری، ایمان مخلصانه، عمل بههنگام و تمرکز عالمانه همراه با بصیرتافزایی، شیوههای مورد توجه و بهکارگیری شده توسط علما و جامعه است.
* منقلبیم اما تمرکز خود را از دست نمیدهیم
ما از توهین به امام هادی(ع) به شدت منقلبیم، اما تمرکز خود را از دست نمیدهیم و با اشاره علمای راستین و با توسعه بصیرت دینی در خود و جامعه، از این تهاجم سخیف فرصت ساخته و با تبیین سیره ائمه معصومین(ع)، به خصوص امام هادی(ع) در این مسیر گام خواهیم برداشت.
دشمن با این حرکات جنونآمیز بر ساحت شیعه چنگ میزند، اما باید بداند که ما جان میدهیم، اما دست از مقدسات نخواهیم برداشت.
و بازیخوردگانی نظیر "شاهین نجفی" بدانند، آنها "خسر الدنیا و والآخره" هستند و ما آنها را به مثابه ویروسی از جامعه طرد خواهیم کرد و بر سنت پیامبران، این "گوسالههای سامری" را آتش خواهیم زد.
و چه بد عاقبتی دارند این روسیاهان بد ذات و سادهلوح . . .