کد خبر: ۵۷۷۰۸
زمان انتشار: ۱۴:۱۷     ۰۹ خرداد ۱۳۹۱
ژنرال پاکستانی در ذکر ناگفته‌هایی از زندگی اسامه بن لادن و عملیات مخفی کشتن وی در ابیت‌آباد، گفت که القاعده در سال 2003 میلادی تصمیم به بازنشسته کردن رهبر خود گرفته بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در اسلام‌آباد، ژنرال بازنشسته "شوکت قادر" یک فرمانده سابق ارتش پاکستان و تحلیلگر مسائل نظامی به تازگی نتایج یافته‌ها و تحقیقات خود را در مورد زندگی اسامه بن لادن و عملیات ابیت‌آباد منتشر کرده است.

روزنامه اردو زبان "امت" در حال انتشار پژوهش‌های صورت گرفته توسط ژنرال قادر در این زمینه است که هر هفته یک شماره از آن را منتشر می‌کند.

متن کامل نخستین شماره از این نوشتار در زیر تقدیم می‌شود: 

من 2 می 2011 میلادی در اسلام‌آباد بودم. صبح بود که یکی از دوستانم در تماس تلفنی با من درباره عملیات نظامی در منطقه ابیت‌آباد از من سوأل کرد. من اظهار بی‌اطلاعی کردم اما بلافاصله با یکی از دوستانم که در ابیت‌آباد زندگی می‌کرد تماس گرفتم و سعی کردم اطلاعات بیشتری درباره این ماجرا بدست آورم.

وی در پاسخ به سئوال من گفت: به طور قطع رویداد بزرگی در حال اتفاق افتادن است زیرا شب گذشته صدای چند انفجار شنیده شد و حرکت سربازان در منطقه غیر عادی است فقط همین قدر می‌توانم بگویم سعی شده نحوه عملیات مخفی نگاه داشته شود.

بعد از گذشت چند ساعت و سخنرانی اوباما رئیس جمهور آمریکا درباره کشته شدن بن لادن در پاکستان خبرهای زیادی در این زمینه منتشر شد.

مردم نیز سردرگم بودند و تصور می‌کردند که موضوع مهمی از آنان مخفی شده است، این در حالی است که بیشتر مردم نسبت به ارتش و سرویس اطلاعاتی پاکستان ناامید شدند.

آمریکا با بیان این مطلب که در جریان گذاشتن پاکستان در زمینه این عملیات ریسک بزرگی بود و آمریکا نمی‌توانست متحمل این ریسک شود کار خود را توجیه و به پاکستانی‌ها توهین کرد.

فرمانده ارتش و رئیس سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی.اس.آی) نیز به شدت مورد سرزنش قرار گرفتند.

من هم مانند بقیه مردم اخبار مربوط به عملیات ابیت‌آباد را با دقت پیگیری می‌کردم.

پس از این حادثه، بلافاصله خبرهای ضد و نقیضی درباره عملیات ابیت‌آباد منتشر شد و در واقع کسی از واقعیت خبر نداشت و خبرها براساس حدس و گمان و نظریه‌های مختلف منتشر می‌شد.

در حالی که مردم پاکستان و آمریکا نسبت به ادعای دولتمردان خود درباره کشته شدن بن لادن بی اعتماد شدند و پاکستانی‌ها نیز ارتش را مقصر می‌دانستند با این وجود اصل ماجرا برای مردم 2 کشور مشخص نبود.

من در این زمینه با بیشتر افسران عالی رتبه ارتش و آی.اس.آی گفت‌وگو کرده و مطالبی در این زمینه جمع‌‌آوری کرده بودم. تمام کسانی که با آنان صحبت کردم اطمینان دادند که هر آنچه را درباره این عملیات می‌دانستند در اختیارم گذاشته‌اند و چیز بیشتری برای گفتن ندارند.

البته من اطمینان داشتم همانطور که تحقیق درباره یک موضوع با ملاک قرار دادن صحبت‌های یک جاسوس نتیجه‌ای جز رسیدن به سراب ندارد، نمی‌توان بیش از حد به صحبت افسران ارتش و سازمان اطلاعات اعتماد کرد.

بنابراین تصمیم گرفتم تحقیقات جامعی در این زمینه انجام دهم و از بخشی از صحبت‌های افسران ارتش برای تکمیل تحقیقات خود استفاده کنم.

آی.اس.آی آنطور که ادعا می‌کرد با من همکاری نکرد؛ به طور مثال من اجازه نداشتم با دکتر آفریدی (شخصی که با اجرای برنامه واکسیناسیون قلابی، به سیا در یافتن محل اختفای بن لادن کمک کرد) و نیز با کسانی که از این عملیات جان سالم به در برده‌اند ملاقات کنم.

طبق تحقیقات من، ماجرای بن لادن در اگوست سال 2003 میلادی از روستای کوچکی واقع در "گندمک" از توابع ولایت "ننگرهار" افغانستان آغاز می‌شود.

وضعیت جسمانی اسامه بن لادن چندان مساعد نبود و "ایمن الظواهری" نفر دوم القاعده اوضاع را مدیریت کرده و بر نحوه تقسیم سلاح، دریافت کمک‌های مالی و کنترل بازار مواد مخدر نظارت داشت.

اسامه بن لادن تمام امور را به ایمن الظواهری سپرده و خیالش از بابت همه چیز راحت بود.

با این حال زمانی که القاعده تصمیم به انجام یک عملیات بزرگ و مهم می‌گرفت بن لادن نظر خود را درباره نحوه انجام این عملیات اعمال می‌کرد.

القاعده چند بار به علت نقشه‌های بن لادن که در عمل قابل اجرا نبود شکست خورد و به نظر می‌رسید وی از نظر ذهنی دچار مشکل شده و دیگر قدرت تصمیم‌گیری ندارد. آخرین فکری که از ذهن بن لادن تراوش کرد حمله به تأسیسات هسته‌ای پاکستان و تصرف آن به نفع القاعده بود.

الظواهری از کوه‌های "تورا بورا" برای اعضای القاعده دستور صادر می‌کرد و این در حالی بود که اسامه بن لادن در وزیرستان جنوبی واقع در مناطق قبایلی پاکستان مخفی شده بود.

ایمن‌الظواهری برای مشاوره با بن‌لادن مجبور بود بارها از خط مرزی "دیورند" عبور کند؛ از طرفی این سفر‌های مکرر خسته‌کننده و طاقت‌فرسا بودند و از سوی دیگر مشاوره با بن لادن چندان سودی در پی نداشت.

اسامه بن لادن به قدری ضعیف شده بود که برای انتقال از یک خانه به خانه دیگر یا باید سوار بر اسب می‌شد یا شخصی مجبور می‌شد وی را بر پشت خود حمل کند.

من از مدت‌ها قبل دوستان خوبی در مناطق قبایلی داشتم و با اینکه ارتباطم با آنان کمتر شده بود اما خبر‌های مربوط به بن لادن را از آنان دریافت می‌کردم.

تا سال 2003 میلادی خبرهای ضد و نقیضی درباره زنده یا زنده نبودن بن‌لادن دریافت می‌کردم. البته برخی از مردم مناطق قبایلی که اطمینان داشتند بن لادن زنده است و معتقد بودند که ارتباط وی با القاعده قطع شده است چون وی بیمار است و نمی‌تواند به امور مهم رسیدگی کند.

تمام خبر‌ها حاکی از آن بود که ایمن‌الظواهری رهبری القاعده را به دست گرفته است.

اگرچه طبق نظر شورای مرکزی القاعده وقت آن رسیده بود که اسامه بن لادن بازنشسته شود اما هیچ یک از اعضای این شورا خواهان مرگ بن لادن و کشته شدن وی نبودند چون خانواده‌های ثروتمند عربی به خاطر بن لادن مبلغ زیادی کمک مالی برای القاعده فراهم می‌کردند و از طرفی وی در گذشته رهبر القاعده بوده است.

ایوب العراقی که بود؟

شورای القاعده نتوانست درباره بازنشسته کردن بن لادن و اطلاع دادن به وی در این زمینه به توافق برسد. چند ماه به همین منوال گذشت و هیچ کس جرأت نداشت به بن لادن بگوید که وی بازنشسته شده است.

تا اینکه اعضای شورا به توافق رسیدند با "ایوب العراقی" ارتباط برقرار کنند؛ العراقی کسی بود که بن لادن را ترغیب به تشکیل القاعده کرد و در واقع وی رهبر فکری و معنوی بن لادن بود.

مشکل اینجا بود که دسترسی به العراقی بسیار مشکل بود و فقط خود اسامه بن لادن می‌توانست با وی ارتباط برقرار کند.

العراقی شخصیت جالبی به نظر می‌رسد. اگرچه برخی کارشناسان معتقدند شخصیتی به نام العراقی وجود ندارد اما طبق شواهدی که از القاعده در دست است نمی‌توان وجود العراقی را رد کرد.

از نام وی پیداست که اهل عراق بوده است. بیشتر کارشناسان بر این باورند که وی یک عالم برجسته علوم دینی است و برخی دیگر نیز العراقی را پزشکی حاذق در زمینه داروهای گیاهی و یا روانشناسی با تجربه می‌دانند.

با اینکه هیچ عکسی از العراقی وجود ندارد و محل دقیق سکونت وی مشخص نیست اما وی شخصیتی برجسته بین اعضای القاعده دارد و نظریات فکری این گروه زاده فکر العراقی است.

العراقی در سال‌های ابتدای تشکیل القاعده بن لادن را همراهی می‌کرد. وی در سال 1980میلادی به همراه اسامه بن لادن سفری به شهر "پیشاور" پاکستان داشت اما بعد از اینکه در سال 1986 اسامه بن لادن به یک گروه جهادی فلسطینی به نام "مکتب الخدمت" علاقه‌مند شد و تحت تاثیر "عبدالله یوسف عظام" یکی از رهبران فلسطینی قرار گرفت العراقی به صورت شخص گمنامی خود را ناپدید کرد.

در سال 1989 میلادی یوسف عظام به قتل رسید و همین موضوع سبب شد که بن لادن بار دیگر به العراقی فکر کند.

العراقی از مشاوره‌های خود به بن لادن دریغ نمی‌کرد اما دوست داشت گمنام باقی بماند و فقط از راه دور با اسامه بن لادن ارتباط داشته باشد.

سازمان سیا یا اف.بی.ای نیز هیچ‌گاه نام العراقی را وارد لیست تروریست‌ها نکردند.

نقشه شورای القاعده برای برکناری بن لادن

سر انجام شورای القاعده تصمیم گرفت با طرح یک نقشه ساختگی برای حمله به تأسیسات هسته‌ای پاکستان در منطقه "کهوته" نظر اسامه بن لادن را جلب و از وی درخواست کنند که نظر العراقی را نیز در این زمینه بپرسد تا اطمینان بیشتری حاصل شود.

بن لادن خوشحال شد و نامه‌ای به العراقی ارسال کرد. البته وی از این ماجرا بی خبر بود که ایمن الظواهری نیز نامه‌ای لابه‌لای نامه او مخفی کرده که وضعیت جسمانی بن لادن را برای العراقی تشریح می‌کرد و از وی تقاضا شده بود که بن لادن را مجاب کند از رهبری القاعده دست بردارد.

در دسامبر سال 2003 پاسخ نامه بن لادن به دستش رسید. العراقی پیشنهاد کرده بود که اسامه بن لادن به جای امنی انتقال یابد و از آنجا به مشاوره خود با القاعده ادامه دهد و در این بین ایمن الظواهری زمام تمام امور را به دست بگیرد.

همه اعضای القاعده از اینکه بن لادن پیشنهاد العراقی را پذیرفته بود خوشحال بودند. بدون شک ایمن الظواهری برای برکناری بن لادن تلاش‌ زیادی کرد.

این تلاش از سال 2003 آغاز شده بود و الظواهری به کمک "مصطفی‌ ابو‌یزید المصری" تبعه مصر که در آن زمان فرمانده عملیاتی القاعده بود در صدد برکناری بن لادن بر‌آمد.

ابو‌یزید المصری در حمله پهپادهای آمریکایی در سال 2010 کشته شد و "عطیه عبدالرحمان" اهل لیبی جای وی را گرفت.

با اینکه سازمان سیا ادعا کرد که عبدالرحمان در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در ماه اکتبر سال 2010 کشته شده است اما این موضوع حقیقت نداشت و آمریکا بار دیگر ادعا کرد که عطیه عبدالرحمان در حمله پهپادهای این کشور در آگوست سال 2011 کشته شده است.

"عثمان" یکی از دوستان من در مناطق قبایلی هنوز درباره کشته شدن عطیه عبدالرحمان مشکوک است اما به هر حال این موضوع قطعی است که ایمن الظواهری جای عطیه عبدالرحمان را نخواهد گرفت. پس جانشین وی چه کسی خواهد بود؟

عثمان حاضر نبود، در این زمینه اظهار نظر کند شاید خود وی هم از جانشین عطیه عبدالرحمان خبر نداشت. عثمان موضوع تازه‌ای مطرح کرد وی گفت: ایمن الظواهری برای بهتر شدن تیم عملیاتی تصمیم گرفت شورای پنج نفره‌ای تشکیل دهد که در این شورا فرماندهانی مانند عطیه عبدالرحمان و المصری که کشته شده بودند حضور خواهند داشت.

در واقع این شورا رهبری القاعده را به عهده دارد. هدف از معرفی کردن ایمن الظواهری به عنوان رهبر القاعده مخفی نگاه داشتن نام رهبران اصلی القاعده است.

تا کنون رهبران مشهور القاعده به شیوه‌های مختلف کشته شده‌اند و بنابراین این گروه برای حفظ جان رهبران خود در صدد مخفی نگاه داشتن نام و محل اختفای رهبران فعلی القاعده است.

عثمان تصریح کرد که کاهش نیروهای القاعده در افغانستان و پاکستان کاهش یافته است و این گروه سعی دارد دامنه فعالیت‌های خود را در آفریقا گسترش داده و دوباره در عربستان سعودی فعال شود.

طبق تحقیقات من صحبت‌های عثمان درست است زیرا از 2 سال پیش تا کنون الظواهری در این منطقه دیده نشده است.

سرانجام القاعده تصمیم گرفت اسامه بن لادن را به پاکستان انتقال دهد و وی با خانواده‌اش زندگی بی‌دغدغه و آرامی در این کشور داشته باشد.

تصمیم بر این بود که محافظان مسلح همراه بن لادن نباشند تا زندگی وی شک برانگیز نباشد و از همه مهمتر اینکه بن لادن باید در منطقه‌ای از پاکستان ساکن شود که به راحتی بتوان با وی ارتباط برقرار کرد.

پیشنهاد انتقال بن لادن به شهر کویته پاکستان به سبب حضور شورای کویته در این شهر رد شد.

"مصطفی العزتی" تبعه لیبی و نفر سوم القاعده که به "ابوفراج الیبی" معروف است، شهر "مردان" در مناطق قبایلی پاکستان که تحت تسلط پشتون‌ها می‌باشد را برای زندگی بن لادن پیشنهاد کرد.

مردان فاصله کمی با پیشاور مرکز ایالت "خیبر پختونخواه" پاکستان داشت و این خود یک مزیت بود.

اعضای شورای القاعده مأموریت انتقال بن لادن به منطقه‌ای امن در پاکستان را به ابوفراج الیبی سپردند.

با توجه به اینکه بن‌لادن وضعیت جسمانی خوبی نداشت، وزیرستان جنوبی به علت صعب العبور بودن محل مناسبی برای زندگی بن‌لادن نبود.

بن‌لادن به دلایل امنیتی مدام از خانه‌ای به خانه دیگر انتقال می‌یافت که این اقدام علاوه بر اینکه مشکلات زیادی برای القاعده پدید می‌آورد برای خود بن لادن نیز دشوار بود.

بن‌لادن حاضر بود به یک مکان امن انتقال یابد اما انتظار داشت چند تن از اعضای خانواده‌اش نیز وی را همراهی کنند که این امکان پذیر نبود زیرا توجه دیگران را جلب می‌کرد.

قرار شد هر یک از اعضای خانواده بن لادن جداگانه سفر کنند و در نهایت در یک نقطه به هم بپیوندند.

2 همسر بن‌لادن از جمله "امل عبدالفتاح" با 3 فرزندش و "شریحه سهام" به همراه 3 فرزند خود از جمله "خالد" که 24 سال سن داشت قبل از بن لادن به منطقه‌ای که برای اسکان موقت بن لادن در نظر گرفته بود انتقال یافتند. آنان بدون هیچ مشکلی به مقصد رسیدند زیرا سازمان اطلاعات پاکستان با چهره هیچ یک از این افراد آشنا نبود اما انتقال بن‌لادن به منطقه مورد نظر کار ساده‌ای نبود زیرا همه از جمله نیروهای آی.اس.آی به خوبی با چهره وی آشنایی داشتند.

چند هفته بعد اسامه بن‌لادن در منطقه "شانگله" از توابع "سوات" با خانواده‌اش ملاقات کرد.

بعد از این ملاقات مختصر دوباره خانواده بن‌لادن زودتر از وی به محل قرار بعدی انتقال یافتند.

رسانه‌های غربی داستان‌های زیادی درباره علاقه بن‌لادن به خانواده‌اش منتشر کردند. گفته می‌شود که وی همیشه پنج نفر از نوه‌هایش را به خاطر اینکه مادر خود را از دست داده بودند همه جا با خود همراه می‌برد.

خالد 24 ساله که فرزند سهام بود یک متخصص کامپیوتر بود. اسامه بن‌لادن دوست داشت امل و 3 فرزندش را همیشه در کنار خود داشته باشد زیرا وی تنها همسر بن لادن بود که روابط عاطفی خود را با وی حفظ کرده بود.

سهام همسر دیگر بن‌لادن لیسانس زبان عربی بود و قبل از ازدواج با بن‌لادن معلم بود. حضور وی در کنار بن لادن برای این ضرورت داشت می‌توانست نقش مثبتی برای آموزش فرزندان بن لادن ایفا کند.

همسر بعدی بن‌لادن "خیریه صحابه" بود اما به "خیری" یا "ام حمزه" شهرت پیدا کرده بود. این همسر بن‌لادن نیز دارای مدرک لیسانس بود و در اوایل سال 2011 به بن لادن پیوست.

ابتدا شمال دره سوات برای اسکان موقتی بن‌لادن در نظر گرفته شد اما ابوفراج الیبی منطقه "شانگله" را که منطقه‌ای دور‌افتاده در سوات بود برای بن‌لادن در نظر گرفت زیرا فکر می‌کرد وی در کنار "نعیم الدین" پدر همسرش محفوظ‌تر است.

القاعده مجبور بودند برای انتقال بن‌‌لادن از وزیرستان جنوبی به منطقه شانگله از روستاهای پر جمعیت عبور کنند. علاوه بر آن، این منطقه بسیار خطرناک بود اما القاعده ارتباط خوبی با قبیله "زدران" که در نوار مرزی دیورند تا وزیرستان‌جنوبی سکنی گزیده‌اند داشت.

در حال حاضر نیز قبیله زدران بزرگ‌ترین قبیله پشتون با نفوذ در مرز افغانستان و پاکستان است. این قبیله نفوذ خوبی در ولایات "پکتیکا"، "پکتیا"، "ننگرهار" و "کنر" افغانستان دارد و این در حالی است که نمی‌توان نفوذ قبیله زدران در ولایت "خوست" را نیز نادیده گرفت.

مناطقی که نام آنها ذکر شد مرکز فعالیت شبکه حقانی نیز محسوب می‌شود. برای اینکه کسی به بن‌لادن مشکوک نشود چهره وی را به بهانه اینکه به بیماری خطرناکی مبتلا است از قوم پشتون پوشانده بودند.

بن لادن قرار بود با عبور از کوه‌های "هندوکش" و عبور از ولایت کنر وارد منطقه باجور در پاکستان شود و بعد هم به شمال سرزمین زیبای سوات و در نهایت به شانگله انتقال یابد.

این سفر طولانی برای بن لادن که به شدت بیمار بود بسیار دشوار به نظر می‌رسید. "عبدالرحیم افغانی" عضو ارشد "حزب اسلامی افغانستان" این سفر بن لادن را تأیید می‌کند.

عبد الرحیم افغانی که در سال 2006 توسط آی.اس.آی دستگیر شد در اظهارات خود عنوان کرد که بن لادن در سفری که پیش رو داشت در ولایت کنر با "گلبدین حکمتیار" ملاقات کرده است.

در مارس سال 2004 اسامه بن لادن از افغانستان به شمال سوات واقع در پاکستان انتقال یافت.

هیچ کس به درستی نمی‌‌داند که سفر بن لادن به پاکستان چقدر طول کشیده است اما من حدس می‌زنم با توجه به وضعیتی که بن لادن داشت این سفر به منزلگاه‌های مختلف تقسیم شد و به احتمال زیاد این سفر 4 تا 6 هفته طول کشیده باشد.

قرار بود بن لادن فصل گرما را در سوات سپری کند و به محض شروع فصل سرما به منطقه دیگری انتقال یابد.

بن لادن ابتدا به روستای "هری پور" که بین ابیت‌آباد و اسلام‌آباد واقع شده است انتقال یافت و سرانجام در ماه می سال 2005 بعد از مدت کوتاهی به ابیت‌آباد منتقل شد.

طبق معمول امل و سهام 2 همسر بن لادن قبل از وی به ابیت‌آباد انتقال یافته بودند. خانه‌ای که در روستای هری‌پور توسط بن‌لادن اجاره شد دارای 4 اتاق خواب بود و به فردی تعلق داشت که در هری‌پور زندگی نمی‌کرد.

خانه‌ای که بن لادن در هری‌پور اجاره کرده بود دقیقاً در چهارراه سوات محله "نسیم تاون" هری‌پور قرار دارد.

در حال حاضر خانه مورد نظر توسط یکی از افراد محلی اجاره شده و تبدیل به خوابگاه برای دانشجویان شده است.

با اینکه ابو فراج الیبی ابتدا منطقه مردان را برای زندگی بن لادن در نظر گرفته بود اما سر انجام تصمیم گرفت وی را به ابیت‌آباد که نزدیک یک مرکز نظامی پاکستان قرار داشت انتقال دهد چون تصور می‌کرد زندگی نزدیک یک مرکز نظامی امنیت بن‌لادن را تضمین خواهد کرد.

منطقه مردان که پشتون نشین است زیر نظر سازمان اطلاعات پاکستان قرار داشت و به همین علت زندگی بن لادن در این منطقه خطرناک بود.

"ارشد خان" یکی از اعضای مهم القاعده بود که رسیدگی به امور بن لادن در ابیت‌آباد را به عهده داشت. وی از قوم پشتون بود اما در کویت به دنیا آمده بود و به زبان‌های عربی، اردو و پشتو مسلط بود.

آی.اس.آی و سازمان سیا، ارشد خان را با نام "ابواحمدالکویتی" می‌شناختند.

با اینکه بن‌لادن و ابو فراج الیبی اعتماد زیادی به ارشد خان داشتند اما هیچ کس وی را درست نمی‌شناخت و فقط بعضی از افراد از به دنیا آمدن وی در کویت خبر داشتند. ارشد خان از مردم منطقه کوهات است اما خانواده‌اش در منطقه مردان زندگی می‌کردند.

در سال 2002 زمانی که اسامه بن‌لادن بیمار شد در خانه ارشد خان اقامت گزید.

امل همسر بن‌لادن در اعترافات خود به سازمان اطلاعات پاکستان عنوان کرد: زمانی که بن‌لادن در خانه ارشد خان حضور داشت با "خالد شیخ محمد" (شخصی که در حادثه 11 سپتامبر دست داشته است) ملاقات کرد.

خالد شیخ محمد توسط سازمان اطلاعات پاکستان دستگیر شد و در اعترافات خود گفت که ارشد خان یک پشتون است و اطلاع بیشتری درباره وی ندارد.

با توجه به اعترافات امل همسر بن لادن که ملاقات خالد شیخ محمد با بن لادن در سال 2011 را فاش ساخته بود معلوم شد که ارشد خان یا همان احمد الکویتی یک پشتون می‌باشد.

ابیت‌آباد منطقه‌ای خوش آب و هوا است که در 90 کیلومتری اسلام‌آباد و 120 کیلومتری پیشاور قرار دارد بلندی این شهر از سطح دریا چهار هزار فوت می‌باشد. بسیاری از کارشناسان معتقدند با حضور نیروهای ارتش پاکستان نزدیک ابیت‌آباد امکان نداشت بن لادن بتواند در این شهر مخفی شود.

3 مرکز آموزش ارتش در منطقه "کاکول" واقع در 6 کیلومتری ابیت‌آباد قرار دارد اما نیروهای ارتش فقط در مواقع اضطراری به منطقه اعزام می‌شوند.

اگرچه سازمان اطلاعات پاکستان پایگاه دائمی در این منطقه ندارد اما با این حال "عمر بائیک" معروف به "جعفر علوی" در فوریه سال 2011 در ابیت‌آباد دستگیر شد.

دستگیری این تروریست سبب افزایش فعالیت آی.اس.آی در ابیت‌آباد شد و ابو فراج الیبی به همراه ارشد خان یا همان احمد الکویتی برای بررسی اوضاع ابیت‌آباد به این منطقه سفر کردند.

ابوفراج الیبی در منطقه "نوان شهر" که نزدیک "بلال تاون" محل زندگی بن لادن در ابیت آباد قرار داشت سکنی گزید اما نیروهای اطلاعاتی پاکستان به محل اختفای وی پی بردند.

با این وجود الیبی چند دقیقه قبل از عملیات نیروهای اطلاعاتی، موفق به فرار شد.

اسامه بن‌لادن از ابوفراج‌الیبی درخواست کرد که به جای اجاره خانه، زمینی خریده و خانه‌ای به میل خود احداث کند.

بن لادن حتی نقشه‌ای نیز برای خانه خود کشیده بود که این نقشه به دست نیروهای اطلاعاتی پاکستان افتاده است.

ابوفراج الیبی در سال 2005 به پاکستان بازگشت و در منطقه مردان دستگیر شد و پیش بینی ارشد خان یا همان احمد الکویتی درست در آمد زیرا وی معتقد بود مردان زیر نظر نیروهای اطلاعاتی پاکستان قرار داد و نمی‌توان مدت زیادی در این منطقه مخفی شد.

ادامه دارد ....

اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها