فارس، در کتاب آسمانی ما مسلمانها آمده است که باید از گذشته ها درس گرفت. در مدرسه یاد گرفته ایم که باید تاریخ را بخوانیم تا درس عبرتی برای آینده باشد اما هر آنکه در این ورزش باشد می داند که این درس ها فقط برای مدرسه بوده و بس و در دنیای ورزش گویی ورزشیها تنها چیزی که اهمیت نمی دهند درس از گذشته است.
به راستی چه می شود که ورزش ما پیشرفت لازم را حاصل نمی کند؟ قدرت طلبی، دستور دادن، استفاده از دوستان و آشنایان و سفارش پذیری سال هاست که در این ورزش رخنه کرده است. تنها چیزی که مورد توجه قرار نمی گیرد هوادار و علاقمند به ورزش است.
به تازگی در ورزش مد شده اگر کسی بخواهد دیگری را تخریب کند و منتی هم بگذارد از واژه" هواداران میلیونی" استفاده کند.
شاید در چند روز اخیر نقطه حساس ورزش ما در آستانه المپیک تغییرات چند رئیس فدراسیون باشد. اینکه چرا و چگونه است که وزارت ورزش به این نتیجه می رسد باید این تغییرات صورت گیرد چندان در این مقوله نمی گنجد و حوصله هم کاسه صبرش به سر آمده.
حوصله نداریم چون حوصله شنیدن توجیهات را نداریم. اینکه در جواب بشنویم در جام جهانی فوتبال هم یک تیم مربی اش راتغییر داد به قدری برایمان دردناک است که نمی دانیم چطور این ناراحتی را نشان دهیم. اینکه کل ورزش باید با تصمیمات همیشه پر ایراد فدراسیون عربستان مقایسه شود به اندازه کافی خنده دار و البته ناراحت کننده هست که نخواهیم بیش از این بابت این تغییرات ناگهانی ورق را سیاه کنیم و دست های خود را برای نوشتن خسته کنیم.
چرا نباید مهم باشد؟ مگر نه اینکه احمد رسولی نژاد رئیس هئیت مدیره این باشگاه که اتفاقا معاون وزیر ورزش هم هست در مصاحبه هایش می گوید استقلال متعلق به شخص نیست و متعلق به هواداران میلیونی اش است؟ پس ما هم طبق رسالت خود این حق را به خود می دهیم نگران استقلال و تصمیماتی که می خواهند برای این تیم بگیرند هستیم و خواهیم بود حتی اگر رئیس هیئت مدیره استقلال پاسخی به سؤالات و ابهامات ندهد و وقتی نامی از خبرگزاری می شنود، بدون انکه عرف اجتماعی را حفظ کند تلفن را قطع میکند و از پاسخگویی طفره رود.
آری، قطع تلفن به روی خبرنگار چیزی جز طفره رفتن نیست. ما حق داشتیم بدانیم در جلسه روز گذشته استقلال چه شد که نام افرادی مثل شهریاری، صلاحی، کرد نوری به عنوان گزینه های مدیرعاملی نام برده می شود.
*معیار انتخاب مدیرعامل چیست؟
روی صحبت ما با اعضای هیئت مدیره استقلال است. نگارنده در این نوشته به هیچ وجه قصد حمایت از علی فتح الله زاده را ندارد. مدیرعامل استقلال بارها در همین خبرگزاری فارس به دلیل برخی تصمیمات گرفته شده در استقلال به نقد کشیده شد. انتقال فرهاد مجیدی به الغرافه، عدم برخورد صحیح با مجتبی جباری، فسخ قرارداد با جاسم کرار، شرایط مدیریت در آکادمی استقلال و تخلفات روی داده در آن و موراد دیگر از جمله مصداق هایی است که نشان می دهد بدون طرفداری از مدیر عامل فعلی ابهامی در ذهنمان است که چه می شود که اکنون فتح الله زاده فرد مناسبی برای ادامه کار از سوی هیئت مدیره تشخیص داده نمی شود؟ معیار یک مدیرعامل خوب چیست و معیار اینکه اعضا مسائل شخصی خود را در تصمیم گیری برای یک باشگاه مردمی دخیل نکنند چیست؟
اصلا مگر قرار نبود دیروز در مورد مدیریت باشگاه بحثی نشود؟ پس چطور می شود نام 5 نفر به عنوان گزینه مدیرعاملی مطرح می شود؟ وقتی فتح الله زاده در جلسه نبوده و همراه با عباسی وزیر ورزش به ترکیه رفته بود، چطور این بحث ها مطرح می شود؟ تمامی اسامی مطرح شده محترم و شناخته شده هستند اما آنهایی که در این نشست خود را آگاه تر و اعلم تر از هر کسی می دانند کاش توضیح دهند کارنامه افراد نام برده شده در چند سال اخیر چه بوده است؟
نگرانیم. نگران اینکه نکند سفارشی در کار باشد و تماس تلفنی همراه با سفارش نام برخی را در لیست گزینه های مدیرعاملی جای داده باشد. حق بدهید نگران باشیم. در استقلال سابقه دارد که بازیکن سفارشی به تیم اضافه شود پس مار گزیده باید از ریسمان سیاه و سفید هم بترسد و ما می ترسیم.
ما از حرف های ضد و نقیضی که روز گذشته اعضای هیئت مدیره استقلال به زبان آوردند، با ترسید و نگران وضعیت آبی ها بود.
از این فرصت سوزی ها، از این زمان از دست دادن ها. دیگر به چه زبانی بگوییم که استقلال هر گاه این طور فرصت را از دست داده در واقع یک فصل را از دست داده است.
مگر استقلال چه نتیجه فاجعه آمیزی گرفته که باید اکنون که با آرامش در نقل و انتقالات بازیکن صید کند و برنامه تمرینی را هماهنگ کند این چنین وارد بحران مدیریتی شود؟ غیر از این است که استقلال یک جام قهرمانی کسب کرد و سوم لیگ شد؟ برخی از مسئولان استقلال به استناد مصاحبه هایی که کرده اند توقع قهرمانی تیم در لیگ را داشتند اما آیا همین عزیزان سوزنی به خود زدند که چطور در اواخر لیگ با صحبت های خام و بی موقع تیم را به حاشیه کشاندند و عاملی شدند که آبی ها در بهترین شرایط دست به خودزنی زده و از رسیدن به جام های بزرگ تر محروم شدند.
این وسط تنها هواداران سوختند و بس. همین هوادارانی که اکنون دست آویز خوبی برای به رخ کشیدن مدیران عزیز استقلال شده اند. مدیرانی که خود را بهتر از دیگری می دانند و برای حل یک فرمول ساده چنان پیچیده شده اند که با دندان هم نمی شود این گره را باز کرد.
دیروز حتی اسم " خاویر کلمنته" را هم شنیدیم. اینکه چطور و چگونه نام او مطرح شده و کدام یک از گزینه های مدیرعاملی وعده حضور کلمنته را در استقلال داده نمی دانیم اما خوب به یاد داریم کلمنته در همان روزهایی که نامش برای سرمربیگری ایران مطرح بود با اولین سفر به ایران و مشاهده امکانات فوتبالی عطای کار را به لقایش بخشید و به بهانه دوری از نوه اش حاضر نشد با ایران همکاری کند.
از این مسئله گذشته آخرین تلاش کلمنته سقوط تیم اسپورتینگ خیخون در لیگ اسپانیا به دسته دوم بوده است و همین چندی قبل به دلیل این ناکامی از سمتش اخراج شد.
از یک سو هم برخی از اعضا به دنبال امیر قلعه نویی و گذاشتن جلسات پنهانی با وی هستند اما از سوی دیگر پرویز مظلومی به جلسه هیئت مدیره دعوت می شود و برنامه های او بررسی می شود. این دیگر چه نمایشی است نمی دانیم! به نظر همه ما سرکاریم.
وزیر ورزش از ترکیه برگشته و باید منتظر باشیم تا تصمیم نهایی را خود عباسی بگیرد. به نظر همه راه ها به خود او ختم می شود. بارها ثابت کرده ایم به ما تصمیمات جمعی نیامده است. تصمیم جمعی چیزی جز تحمیل و تحلیل رفتن نبوده و بس.
در شرایطی که حمید سجادی دیگر معاون ورزشی که در این چند روز گذشته مورد انتقاد شدید رسانه ها بابت تغییرات صورت گرفته در فدراسیون ها بوده در مصاحبه اخیر خود اعلام کرده اکنون موقع تثبیت ورزش است اما حتما باشگاه استقلال جزو ورزش نیست که می خواهند در آن تغییراتی ایجاد کنند که این تغییرات مثل هندوانه سربسته است.
کاش یکی به معنای واقعی دلش برای هواداران استقلال بسوزد. تیمی که می توانست حتی در لیگ قهرمانان آسیا بهترین نتایج را بگیرد اکنون به روزی افتاده که هوادارانش باید دست به دعا بردارند بتوانند در نقل و انتقالات از تیم های دیگر عقب نیفتند و در لیگ نتایج آبرومندی کسب کنند.