سخن
ديگر آيه "يا حسرت العباد ما ياتيهم من الرسول الا كانوا به يستهزون" آن است كه نه تنها بايد در مقابل تمسخر مقاوم باشيد و حق را
تقليل ندهيد بلكه ميفرمايد تنها راه و آخرين حربه دشمنان شما تمسخر است. وقتي دشمن ميبيند نميتواند با منطق، مقدسات ديني، عقلانيت و
معنويت ديني مبارزه كند مجبور ميشود آن را به تمسخر بگيرد و اين علامت
ضعف دشمن و علامت قدرت ماست.
اينكه امام راحل مقابل سلمان رشدي آنچنان ايستادند به عنوان يكي از نمادهاي تمسخر رسول خدا (ص) آنچنان با او مقابله كردند و هيچ ملاحظه بينالمللي را برنتافتند ميخواستند جريان فتنهگري عليه مقدسات ديني را در سرچشمه نابود كنند و البته موفق شدند وگرنه امروزه بايد تمسخر دانه درشتترها را ملاحظه ميكرديد و در مصلحتهاي بزرگ جهاني گير ميكرديد و نميتوانستيد از خود دفاعي كنيد.
بايد به اين نكته توجه كنيم كه آيا اين تمسخرها از اسم امام شروع شد و آيا تلفظ اين نام بهانهاي براي تمسخر شده است؟ اگر اينچنين است قبل از اين هم چنين بهانههايي كم نبوده است و در طول تاريخ اسلام تا كنون موجبات تمسخرات فراوان شده است.
نبايد اهانت اين فرد پليد را محدود به نام مقدس امام كرد زيرا اهانت او در اين كار به وجود مقدس امام زمان (عج) كمتر از آن نيست اما چرا امام هادي (ع) را نشانه گرفتند؟ ممكن است خيلي ساده بگوييم به اين دليل كه ميتوانستند با اين اسم به نوعي بازي كنند اما دليل عميقتري هم ميتواند داشته باشد. اين جريان درباره اعتقاد ما به امامت و ولايت ميگويد ساخته شده دست شيعه صفوي است و قبل از آن اين مقدار اعتقاد جازم نسبت به ويژگيهاي امام معصوم نبوده است.
اين جريان با كلمه شيعه صفوي به مبارزه با اعتقادات اصيل شيعه ميپردازند. اين جريان كه از يك سو وهابيت آنها را پشتيباني ميكند و در بقيع با تازيانه شيعه صفوي بر سر شما ميكوبند و زيارت را ناپسند ميشمارند، آن جرياني است كه ميخواهد امامت را از اوج اعتقادات شيعه بيندازد. اين جريان علاقهمند است روايتي كه در باب معارف شيعي است، همه يا جعلي باشند يا با سندهاي ناپيدايي در زمان صفويه در كتابها داشته باشند.
ما از مدتها قبل با اين جريان كه اعتقادات ناب شيعي را به دستساز صفويه متهم ميكند مواجه هستيم و البته در اين راه كشته داديم و تمسخر شديم. سند بسيار محكم زيارت جامعه كبيره و كلام بسيار بلند امام هادي (ع) در اين زيارت درباره امامت و ولايت، پاياننامهاي براي معارف شيعي است كه ادعاي واهي دشمنان را كه اين اعتقادات دستساز دوران صفويه است بر ملا ميكند.
نميدانم اصلا دشمنان ما عقلشان رسيده كه چه كسي را بايد بزنند؟ چرا كه ما قبل از زيارت جامعه به اين عمق، جامعيت و زيبايي، سندي در زمينه اعتقادات شيعه نداريم. آنها نميدانند ما فرقي بين امامانمان قائل نيستيم. مگر ميشود با شيعه اين بازيها را كرد؟ اميدوارم برخيها را جدا كنند. كما اينكه در طول تاريخ برخي از امام رضا (ع) جدا شدند و گفتند ما هفت امام بيشتر نداريم. شيعه اين امتحانها را پس داده و عبور كرده. بايد تاسف خورد به دشمن كه ميخواهد ما را به چالشهايي برگرداند. دشمن چه اميدي دارد؟
دوستان امام هادي (ع)! شما قدمهاي مبارك خود را به جاي قدم نوراني حضرت امام (ره) بگذاريد كه هر روز زيارت جامعه ميخواندند و در قلب خود منبع تغديه معرفتي قرار ميدادند. حداقل هفتهيي يك روز زيارت جامعه را بخوانيد.
چرا شما مردم غرب را بيدارتر نميكنيد و نشان نميدهيد در چه منجلابي فرو رفتهاند؟ چرا دست روي دست گذاشتهايد؟ سينماي ما 30 سال است در انتقال انقلاب اسلامي به جهان بيكار و تعطيل است. مستندسازان ما مغازهاي باز نكردهاند كه بخواهند كركرهاش را بالا بكشند. چرا شما ولايت را به همه مردم جهان بيان نكرديد؟ چرا در خط مقدم نميجنگيد؟ چه ميكنيد؟ ماندهايد بعد از توهين به امام هادي (ع) سوگواري كنيد؟
ما كوتاهي كردهايم. ولايت را به جهانيان نشناساندهايم. همه ما كوتاهي كردهايم و سوگمندانه در محضر خداوند استغفار ميكنيم. امام هادي (ع) مال ما نيست، براي تمام دنياست. همه مردم عالم تشنه معارف امام هادي هستند. شما چه ميكنيد؟ تقصير ماست. از حوزههاي علميه تا دانشگاهيان متعهد. حتي نبايد در نزاع عقلي، فكري و اعتقادي بين شيعه و سني متوقف شويم. بايد اين معارف را براي همه جهانيان معرفي كنيم.
ولايت فقيه تنها مساله شيعي نيست. من و تو در دفاع از حق به كليات ميپردازيم و ميترسيم از اينكه مبادا به ما بگويند او خيلي حزباللهي است. حاضريم از قرآن و اخلاق و حسين (ع) سخن بگوييم اما از ولايت و به طور مشخص از ولايت فقيه صحبت نكنيم. در حالي كه اشك براي امام حسين (ع) با ولايت فقيه رونق پيدا كرد.