کد خبر: ۵۶۷۴۹
زمان انتشار: ۱۱:۳۸     ۰۴ خرداد ۱۳۹۱
یك شب گرسنه نخوابیدم. هیچ نقشی در انقلاب ندارم. فقط یك معلم هستم. اینقدر آدم هست، تركش در بدنش است. اینقدر آدم هست. كتك‌هایش را دیگران خوردند، بنده هم به پلوهایش رسیدم.
برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در سلسله جلسات درسهایی از قرآن با عنوان «مراسم جشن و سوگواری در اسلام» در قسمتی از صحبت‌های خود گفت:مسأله‌ یاد عزیز یك چیز فطری است. من كشورهای كمونیست هم زیاد رفتم. رهبر كمونیست‌ها فلكه دارد، مجسمه دارد. خوب كمونیست كه معتقد به قیامت نیست. یعنی وقتی مرد، هیچی! خوب اگر واقعاً ماركس مُرد و پوک شد، یعنی اسم فلكه پوك، این مجسمه یعنی مجسمه‌ی پوك. الآن در هر كشور كمونیستی در قبرستان بروی، لگد به قبر رهبرش بزنی تو را می‌گیرند. می‌گوییم بابا مگر نمی‌گویید آدم كه مرد پوک می‌شود؟ من به پوک لگد زدم. می‌گوید: نه تو به خودش لگد زدی.

یكی از درس‌های استعماری همین است كه ما مفاخر خودمان را فراموش كنیم. الآن بچه‌های دبیرستانی، بچه‌های دانشجوی ما، دختر و پسر ما، اصلاً می‌دانند فیض كاشانی چه كسی بوده است؟ می‌دانند علامه امینی چه كسی بوده است؟ می‌دانند صاحب جواهر چه كسی بوده است؟ قصه‌ای كه اخیراً یعنی دو سه هفته پیش یاد گرفتم برایتان بگویم.

مرجع و عالم و آیت الله زیاد داریم. اما آن كسی كه یك دور فقه نوشته باشد، نمی‌دانم به عدد انگشتان دست هست یا نیست. صاحب جواهر یك دور فقه نوشته است. حالا می‌گوییم در تاریخ چند تایی نوشته‌اند. صاحب جواهر 43 جلد كتاب نوشته، هر كتابی هم حدود 500، 600 صفحه یك دور فقه نوشته است. از امام بگویم. امام فرمود: كتاب جواهر كار صد تا مجتهد است، نه كار یك نفر.

توفیقی داشتیم نجف رفتیم، سر قبر صاحب جواهر، نوه‌اش مجتهد جوانی است آنجا پیش نماز بود در همان مسجدی كه مقبره‌اش بود. پشت حرم حضرت امیر. به نوه‌اش گفتیم حالا كه توفیقی بوده سر قبر صاحب جواهر هستیم یك خاطره بگو. البته صاحب جواهر برای صد سال پیش است و خیلی هم دور نیست. آقازاده‌ای كه دانشمند و مُلا بود می‌گفت: جدّم دارد حرم می‌رود، یك صدایی می‌شنود. یا جواهر یا فرزند! فرزند جوانی داشت مجتهد بود، گفتند:پسرت را می‌خواهیم بگیریم. حالا یا فقه را از تو می‌گیریم، یا پسرت را. انتخاب كن. گفت: مثلاً حالا اگر بنا باشد دل بكنم، از چه كسی دل بكنم؟ گفت: پسرم را بگیر، من این فقه را بنویسم.

 آمد خانه و پسرش از دنیا رفت و برای اینكه مردم جمع شوند، گفتند: جنازه باشد فردا صبح كه اطلاع بدهیم. مردم جمع شوند. جنازه را در خانه گذاشتند. پدر كنار جنازه‌ پسرش، همان مقداری كه هر شب مثلاً اگر سه ساعت كار می‌‌كرده، همان شب كنار جنازه‌ی پسرش هم سه ساعت نوشت. خیلی مهم است، یك چیزی آدم می‌شنود. ما كفشمان تا به تا می‌شود، دیگر مسجد نمی‌رویم. ما یک چیز جزئی پیش بیاید از خیلی از چیزها دست می‌كشیم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود ادامه داد:بحث ما چیست؟ شب شهادت امام هادی (ع)  است.بحث ما این است كه آیا این مراسم تعطیلات، جشن‌ها، سوگواری‌ها ریشه دارد یا نه؟ یك ریشه‌ فطری دارد. یعنی چه؟ یعنی همان كسانی هم كه می‌گویند قیامت نیست، اگر قبرستان بروی، لگد به قبر پدرش بزنی، ناراحت می‌شود. اگر واقعاً نیست، پس بگذار به نیست یك لگد بزنم. می‌گوید نه، این هست. یعنی در درون معتقد هستند ولو به زبان می‌گویند نه. یک شب ما پاریس بودیم، سفیر گفت: بلند شو ببرم تو را بگردانم. ما را در ماشین نشاند و گفت: اینجا چیه؟ گفتم: تو بگو چیه، من كه زبان انگلیسی و فرانسوی بلد نیستم. من دكترای زبان كاشانی دارم! من چه می‌دانم چیه. گفتم: تو برای من بخوان. گفت: اینجا فلان دانشمند یك شب را خوابیده است. یعنی اگر در یك خانه، یك دانشمند فرانسوی یك شب بخوابد، فوری با سنگ مرمر می‌نویسند، اینجا فلانی یك شب، خوابیده است. اینكه می‌گویم فطری است. آنكه دیگر نه شیعه است نه سنی، نه وهابی و نه غیر وهابی.

حجت اسلام قرائتی همچنین در بخش دیگری از صحبت هایش در زمینه«تجلیل از نیكوكاران، عامل گسترش نیكی‌ها» بیان کرد:در سال 90 چند گوشه‌ ایران برای بنده تجلیل گرفتند؛ در حالی كه بنده نه یك سیلی برای اسلام خوردم، یك شب بی‌متكا نخوابیدم. یك شب گرسنه نخوابیدم. هیچ نقشی در انقلاب ندارم. فقط یك معلم هستم. اینقدر آدم هست، تركش در بدنش است. اینقدر آدم هست. كتك‌هایش را دیگران خوردند، بنده هم به پلوهایش رسیدم.

من می‌خواستم به آنهایی كه تجلیل می‌كنند، بگویم نكنید، این كار را نكنید. آخرش اصرار كردند، دیدم كه یك چیزی گفت، من گفتم خوب اگر این است هیچی. اگر این است بگویید. گفتند: چیه؟ گفتم: طلبه‌ها می‌گویند: یا باید مرجع شویم یا خاك ما بر سر است. ما می‌خواهیم بگوییم: نه، می‌شود آدم مرجع تقلید نشود، اما در همین تفسیر و حدیث هم كار بكند از او تجلیل می‌شود. فكر نكنید كه یا مرجع بیست، یا صفر، اینجا نمره‌ی 5 و 6 هم هست. شما یك دور بحار را بخوان از شما تجلیل می‌شود. یك دور تفسیر بنویس و بگو از شما تجلیل می‌شود.

می‌خواهیم طلبه‌ها را به این سمت سوق بدهیم. كه اگر مجتهد شدند، چه بهتر. فقه یك ارزش بسیار بالاست. اگر مجتهد نشدند فكر نكنند دیگر خاك بر سر هستند. نه! شما به جای روزنامه‌ها و بولتن‌ها و بسیاری از فیلم‌ها و بسیاری از ملاقات‌ها و یك خرده از این چیزها كم كن و یك دور تفسیر مطالعه كن. شما اگر یك دور تفسیر مطالعه كردی، مثلاً یك چنین بزرگداشتی برایت می‌گیریم. یك چنین جایزه‌ای به شما می‌دهیم. با این تجلیل‌ها معروف زیاد می‌شود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها