کیهان: ديروز 18ماه انتظار در مصر به
سرآمد و اين كشور شاهد با شكوهترين انتخابات دهها سال اخير خود بود. در
طول اين 18ماه رقابت بسيار سرسختانه اي ميان دو جريان اسلام گرا و غيراسلام
گرا به وجود آمد. اسلام گراها بطور كلي شامل دو طيف اخوان المسلمين و
احزابي كه درست و غلط سلفي خوانده شده اند و غيراسلام گراها شامل عوامل
رژيم سابق، غرب گراها، چپ گراها و ناصريست ها (ناسيوناليست ها) مي شوند و
از اين رو رقابت در اين انتخابات حول محور آري يا نه به اسلام شكل گرفت در
عين حال «نه به اسلام» قالب صريحي نداشت و عمدتا با واژه هايي نظير
دمكراسي، مليت، پيشرفت و... بيان مي شد. اما در مورد مسايل مختلف اين
انتخابات، نكات مهمي وجود دارد، كه به بعضي از آن ها اشاره مي كنيم:
1-
بدون شك اخوان المسلمين و كانديداهايي كه رسمي يا غيررسمي به اين گروه تعلق
دارند حداكثر آراء را بدست آورده اند و اين موضوعي عجيب هم نيست چرا كه
جرياني قدرتمند تر و فراگيرتر از آن در مصر وجود ندارد. اخوان المسلمين تا
حدود شش ماه پيش روي عدم معرفي نامزد از سوي خود تاكيد مي كرد ولي تغيير
نظر داد و چهره شاخص خود خيرت شاطر را معرفي كرد كه حدود دو ماه پيش
صلاحيت او در كميسيون عالي برگزاري انتخابات رد شد و اخوان به ناچار محمد
المرسي رئيس فراكسيون پارلماني خود را جايگزين كرد. همه شواهد و قرائن
حكايت از اين دارد كه المرسي، اگرچه اكثريت مطلق آراء را ندارد اما در
ميان 12 كانديدا از بيشترين ميزان رأي برخوردار است. در عين حال دو عضو
سابق اخوان-عبدالمنعم ابوالفتوح و عبدالله الاشعل- هم كانديدا شده اند كه
بخصوص ابوالفتوح آراءبخش بزرگي از جريان اسلام گرا - از جمله آن هايي كه
روش اخوان المسلمين را نمي پسندند- كسب كرده است. در مجموع بنظر مي آيد
اسلام گراها در انتخابات ديروز و امروز حداقل صاحب70 درصد از آراء بوده و
به عبارت ديگر پيروزي بزرگ پارلماني خود را در رياست جمهوري تكرار مي
كنند.
2- گروههايي در مصر سلفي خوانده شده اند كه دو حزب جديد التاسيس
النور و الوسط از جمله آن ها مي باشند. اين دو گروه ابتدا با معرفي «حازم
ابواسماعيل» وارد ميدان انتخابات شدند و پس از رد صلاحيت او، «عبدالمنعم
ابوالفتوح» عضو سابق مكتب ارشاد اخوان- كه مرجع عزل و نصب مقامات اخوان مي
باشد- را بعنوان كانديداي خود معرفي كرده و با جديت به تبليغ او پرداخته
اند. ورود اين جريان به انتخابات نشان مي دهد كه اولا آنان در لزوم تغيير
اساسي نظام سياسي با ديگر اسلام گراها همداستانند و ثانيا مسير فعاليت
اجتماعي خود را بر «پذيرش مردمي» و آراء شهروندان قرار داده اند كه در اين
خصوص نيز با اخواني ها اشتراك نظر دارند از ديگر سو ورود آنان به صحنه
خدمات اجتماعي هم نشان داد كه آنان فقط يك گروه فكري نيستند بلكه براي خود
مسئوليت اجتماعي هم قائلند. رجوع آنان به كانديدايي از جنس اخوان المسلمين
كه ضمنا شديدا هوادار جمهوري اسلامي ايران و مقاومت منطقه هم هست، نشان داد
كه اين گروههاي موسوم به سلفي به همكاري با ساير گروههاي اسلام گرا در
داخل و ديده شدن در امتداد جبهه مقاومت در خارج مي انديشند. از اين رو بايد
به «فهمي هويدي» محقق و انديشمند سرشناس مصري حق داد كه دو روز پيش در
مقاله اي نوشت: «روندي كه بصورت رسانه اي هم به آنها تعميم داده شده، ظلم
زيادي به آن ها كرده و وجهه افراد معتدل و عقلا از ميان آنها را نيز در پي
اصرار متهم كردن آنان به افراط گرايي تخريب كرده است». واقعيت اين است كه
ميان انديشه هاي سلفي دهه هاي 1340 و 1350 و گروههاي نظير «التكفير
والهجره» با احزاب النور و الوسط تفاوت هاي زيادي وجود دارد. انديشه وحدت
ميان جهان اسلام كه در آراء شناخته شده سلفي مورد بي مهري بود، امروزه با
جديت از سوي النور و الوسط و احزابي از اين دست دنبال مي شود. كما اينكه
موضوع تشكيل نظام مبتني بر مردم سالاري ديني هم ميان اخوان و احزاب النور
و... مشترك مي باشد. اين نكته را هم بايد اضافه كرد كه «سلفيت» كه به اهل
سنت اختصاص ندارد يك روند گونه گون بوده و در امتداد خطي از صفر، تا صد
قرار دارد. در اين ميان اكثريت سلفي ها نه با تشيع مشكل جدي دارند و نه
مخالف جمهوري اسلامي مي باشند. مع الوصف در جامعه مصر و با توجه به طبع
آرام مصري ها و ريشه دار بودن فرهنگ تقديرگرايي در ميان آنان، اساسا
انديشه سلفي اگر ميل به استبداد و خشونت پيدا كند، به انزوا مي رود و در يك
دوره نه چندان طولاني محو مي شود كما اينكه امروزه از انديشه رهبران
التكفير و الهجره در جامعه مصر خبر چنداني نيست. اما غربي ها و وابستگان
آنان در مصر همواره سلفي ها را يك تهديد عمده عليه اسلام گراهاي ديگر و
حتي گاهي يك فرصت براي غرب و رژيم سعودي، وهابي ها و القاعده معرفي كرده
اند.
3- سرنوشت كانديداهايي نظير عمروموسي و احمد شفيق از قبل هم معلوم
بود انتخابات آذر و دي ماه سال گذشته مجلس مصر و آراء 80 درصدي اسلام گراها
نشان داد كه اين ها عليرغم برخوردار بودن از پوشش سنگين حمايت هاي رسمي و
غيررسمي غرب و رژيم هاي وابسته عرب و تلاش شوراي نظامي حاكم بر مصر از
اقبال مردمي چنداني بهره مند نيستند.
ديروز دربار عربستان اعلام كرد كه
يك ميليارد دلار كمك در اختيار مصر قرار مي دهد و محمد فوزي يكي از
كانديداهاي غرب گرا دو روز پيش به نفع عمروموسي استعفا داد ولي بيانيه
ديروز شوراي عالي نظامي نشان داد كه اين ترفندها تأثير عمده اي به جاي
نگذاشته است. شوراي نظامي در بيانيه اي با صراحت اعلام كرد كه «بايد نتيجه
انتخابات را به هر صورتي كه بود، بپذيريم» اين در حالي است كه تا چند روز
پيش شوراي نظامي از احتمال اعمال ماده 28 قانون انتخابات كه به كميسيون
عالي انتخابات اجازه مي دهد آراء نفر اول را باطل كرده و انتخابات جديد را
با حضور نفرات دوم و سوم برگزار نمايد، سخن مي گفت. با اين وصف مي توان گفت
انقلاب مصر از ديروز وارد مرحله تازه اي شده است. هر چند بدون ترديد توطئه
غرب با بهره گيري از مهره هاي وابسته اي نظير آل سعود عليه مردم و انقلاب
مصر ادامه مي يابد.
4- اولين واكنش ها به انتخابات مصر در غرب با ابراز
شگفتي و اذعان به آغاز مرحله اي تازه در مصر همراه بود. رسانه هاي آلماني
نوشتند: «اين اولين انتخابات مصر بود كه بطور حقيقي برگزار شد.» شبكه بي بي
سي گفت: «اين اولين انتخابات آزاد در تاريخ چند هزار ساله مصر است»
خبرگزاري فرانسه آن را اولين انتخابات رقابتي معرفي كرد و اگرچه تا چند روز
قبل از آن عمروموسي را اولين شانس انتخابات مي خواند، ديروز نوشت «نتايج
غيرقابل پيش بيني است.» كما اينكه رسانه هاي آمريكايي كه تا چند روز پيش با
استناد به گزارش «پيو» - مؤسسه نظرسنجي آمريكايي- آراء عمروموسي را نزديك
به آراء محمدالمرسي معرفي و با تكيه بر توزيع آراء اسلام گرايي ميان سه حزب
آزادي و عدالت (اخوان)، النور و الوسط القا كردند كه عمروموسي شانس اصلي
رياست جمهوري مصر است، اما ديروز درباره نتايج احتمالي سكوت كردند. به نظر
مي آيد تا ديروز سياست غرب و رژيم هاي عربي روي به قدرت رساندن عمروموسي
تمركز داشت و حتي بعضي از خبرها بيانگر آن بود كه با توصيه غرب احمد شفيق و
حسام خيراله در نهايت به نفع موسي كنار مي روند. اما از زماني كه شكست اين
تلاش ها آشكار شد، رويه آنان تغيير كرد. آمريكا، عربستان و اروپا از ديروز
تلاش كردند تا خود را در كنار مردم و پذيراي آراء آنان معرفي نمايند و
دقيقاً در تبعيت از همين رويه، ديروز شوراي عالي نظامي از يك سو اعلام كرد،
كه همه بايد به نتيجه انتخابات تمكين كنند و از سوي ديگر با صراحت گفت كه
قدرت را در روز 30 ژوئن (10 تير آينده) به رئيس جمهور منتخب تحويل مي دهد و
حال آنكه تا چند روز پيش همواره از شروط و اما و اگرها حرف مي زد. با اين
وصف مي توانيم بگوئيم مردم بر اراده و ارابه نظاميان وابسته به غرب فايق
آمده اند و اين ضربه بسيار سنگيني بر غرب و وابستگان آن بود چرا كه همه مي
دانستند اين انتخابات براي آنان حكم مرگ و زندگي دارد.
5- مشاركت مردم
در انتخابات مصر «گسترده» بوده است و مسلماً بيش از 50 درصد از حدود 51
ميليون واجد شرايط راي به پاي صندوق ها رفته اند. از چند روز پيش روزنامه
الاهرام كه به عمروموسي وابسته است با تمركز روي حضور 90 درصدي شهروندان
تلاش كرد تا از يك سو هيجاني به نفع عمروموسي به وجود آورد و از سوي ديگر
پيشاپيش پيروزي انتخاباتي اسلام گراها را كم رمق معرفي نمايد و حال آنكه
انتخابات در كشوري كه تازه انقلاب كرده و چارچوب هاي جديد حقوقي و مدني آن
شكل نگرفته و چشم انداز آن نيز چندان براي توده ها روشن نيست، معمولاً با
عددي بيش از 60 درصد مواجه نمي شود. مشاركت مصري ها در انتخابات بنا به
آنچه رژيم مبارك ادعا و حتماً درباره آن زياده گويي مي كرد بين 18 تا 25
درصد بوده است. در اين ميان اسلام گراها حق دارند از سكولارها كه در طول
دهه هاي گذشته بر مصر حاكم بوده اند، بپرسند كه چرا عليرغم آن همه هزينه
نتوانسته اند حتي به اندازه نيمي از اسلام گراها شهروندان را به پاي صندوق
آورده و اعتماد آنان را جلب كنند.
6- انتخابات در مصر احتمالاً دو مرحله
اي شده و به نظر مي آيد كه دو كانديداي اسلام گرا- محمدالمرسي و
عبدالمنعم ابوالفتوح- به دور دوم راه پيدا كرده اند و در نهايت يكي از اين
دو كه قاعدتاً شانس كانديداي رسمي اخوان بيشتر است، به رياست جمهوري مي
رسد. اما مصر مسلماً دوره حساسي را پيش رو دارد و به زماني نياز دارد تا به
سلامتي از اين مرحله عبور كند. در اين بين يكي از تاكتيك ها براي عقيم
گذاشتن حركت اسلام گراها اين است كه مطالبات فراوان و پيچيده اي در عرصه
سياست هاي داخلي و خارجي روي دوش آنان قرار بگيرد. ماندگاري اسلام گرايي در
عرصه حكومت داري به ميزان زيادي بستگي به نشان دادن چهره اي موفق در دوره
يك تا دوساله گذار دارد. اين فرصتي است كه بايد به ساختار جديد مصر داده
شود.
سعدالله زارعي