فارس، ۱۰ سال از ماجرای بینالمللی شدن برنامه هستهای ایران میگذرد و در این میان آنچه به طور مکرر و بدون وقفه از طرف غربی شنیده میشود لزوم "اعتمادسازی" از سوی ایران است؛ درخواستی که در همان سالهای ابتدایی با موافقت سیاستمداران دولت وقت روبرو شد. آنها برای جلب اعتماد غربیها دست به کار شدند و علاوه بر پذیرش تعلیق همه فعالیتهای مربوط به غنیسازی در ایران، به امضا و تصویب پروتکل الحاقی نیز رضایت دادند. در ازای اقدامات ایران، سه کشور اروپایی نیز متعهد شدند حق ایران را برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای برابر با پیمان منع اشاعه هستهای (انپیتی) به رسمیت بشناسند و در برههای متذکر شدند در صورت رفع نگرانیهای بینالمللی درباره ماهیت برنامه هستهای ایران علاوه بر بررسی عضویت تهران در سازمان تجارت جهانی، دسترسی ایران به فناوریهای مدرن را فراهم کنند.
در اینباره چند نکته گفتنی است؛ نخست اینکه رفع نگرانیهای بینالمللی و 3 کشور اروپایی هیچ معیار خاصی نداشت و میتوانست بدون محدودیت زمانی به طول انجامد. شاید نگرانی آنها هیچ وقت رفع نمیشد، چنانکه دیدیم چنین شد. نکته ظریف این است که این کشورها حتی حاضر نشدند اظهار کنند که ایران پس از تحقق شرایط مزبور میتواند فناوری چرخه سوخت را اعمال کند، بلکه به طور ابهامآمیزی تنها سخن از فناوریهای مدرن و دیگر اقلام به میان آوردند. این مطلب به وضوح نشان میدهد این کشورها از همان ابتدای مذاکرات با ایران، کنار گذاشتن چرخه سوخت بومی در ایران را مدنظر داشتند و در این مسیر مذاکره میکردند.
از این رو بود که ماحصل بیانیه تهران، موافقتنامه بروکسل و موافقتنامه پاریس چیزی جز طولانی شدن روند مذاکرات و توقف برنامه غنی سازی اورانیوم در ایران نبود. همین موضوع موجب خدشه دار شدن اعتماد تهران به طرف غربی شد. در نتیجه ایران تابستان سال 83 نامه آغاز فعالیت تاسیسات یوسیاف اصفهان را به آژانس تحویل دهد و به مرور فعالیتهای هستهای خود را یکی پس از دیگری از حالت تعلیق خارج کند. با توجه به همین سابقه است که دیپلماتهای ارشد کشورمان در حوزه هستهای همواره بر لزوم اقدام غرب برای اعتمادسازی تاکید میکنند چراکه به باور آنها ایران حسن نیت خود را در این زمینه نشان داده و اکنون توپ در زمین غرب است.
دومین عاملی که ایران را از انجام اقدامات اعتمادسازی بینیاز میسازد، عضویت آن در پیمان منع اشاعه هستهای یعنی انپیتی است. طبق این پیمان ایران حق غنی سازی اورانیوم برای فعالیتهای صلح آمیز را داراست. به علاوه، آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکنون هیچ مدرکی درباره ماهیت نظامی برنامه هستهای ایران به دست نیاورده است.
اما نکته دیگری که در این میان قابل تامل است؛ یکی تعیین پیش شرط برای گفتگو با ایران است و دیگری برگزاری مذاکره با تهران همزمان با اعمال تحریمها به عنوان اهرم فشار بر ایران؛ اقدامی که به کل فلسفه وجودی مذاکرات را زیر سوال میبرد.
مجموع این عوامل نشان میدهد غرب برای مقابله با چالشهای پیشروی خود نظیر بحران اقتصادی، نیاز دارد گامهای اعتمادسازی اتخاذ کند تا به این طریق نخستین روزنههای حل موضوع هستهای ایران بروز کند.