ورود فیزیکی عربستان سعودی به
ناآرامیهای بحرین ظاهرا زمینه را برای عملیاتی کردن یک طرح قدیمی از سوی
مسئولان این کشور مهیا کرده است تا عربستان سعودی به بهانه حمایت از حکومت
آل خلیفه و با مطرح کردن الحاق بحرین به عربستان، طرح تشکیل امپراطوری عربی
به محوریت ریاض در منطقه خیلج فارس را کلید بزند.
به گزارش رجانیوز با شدت گرفتن
اعتراضات در کشور بحرین به نظام حاکم در این کشور، عربستان و آل خلیفه طرح
الحاق بحرین به سعودی و به دنبال آن طرح ایجاد اتحادیه کشورهای خیلج فارس
را مطرح کردهاند تا این امر زمینه را برای گسترش پادشاهی سعودی به کل
کشورهای منطقه خلیج فارس به بهانه مقابله با تهدید ایران فراهم کند. امری
که در ابتدای کار و در نشست هفته گذشته شورای همکاری خلیج فارس در ریاض با
مخالفت کشورهای عضو در این شورا از جمله عمان، قطر و کویت با شکست مواجه
شد.
این در حالی است که مطرح شدن این طرح
اعتراضات زیادی را در کشور بحرین، عربستان و ایران نیز به دنبال داشته است
به نحوی که برخی از محافل پارلمانی در ایران از به جریان افتادن بررسی طرح
بزگرای رفراندوم برای الحاق مجدد بحرین به خاک ایران خبر دادهاند. با این
حال به نظر میرسد پیگیری این طرح از سوی عربستان به زودی اعتراضات رسمی و
مخالفتهای جدی بیشتری را از سوی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به
دنبال داشته باشد.
در همین زمینه سعدالله زارعی تحلیلگر مسائل خاورمیانه در یادداشتی با عنوان " آل سعود روي ميدان مين " در روزنامه کیهان نوشت:
الحاق بحرين به عربستان بخشي از يك طرح
بزرگتر است كه تحت عنوان «اتحاد كامل كشورهاي خليج فارس» مطرح گرديد و حتي
بعدا با پيش كشيدن بحث اضافه كردن مراكش و اردن به جمع اعضاي شوراي همكاري
خليج فارس «فدراسيون پادشاهي عرب» مد نظر قرار گرفت بنابراين مي توان گفت
از منظر آل سعود، الحاق بحرين- به دليل وابستگي آل خليفه به رياض- ممكن
ترين و اولين گام در راه شكل گيري فدراسيون عربي با محوريت عربستان است اما
البته در اين طرح خطاهاي استراتژيكي هم وجود دارد كه آن را در اولين گام
ها با چالش مواجه مي كند در اينجا ضمن بحث از ماهيت طرح عربستان به بعضي از
اين خطاها هم اشاره مي كنيم:
1- سعودي كردن شبه جزيره عربستان- كه
از هفت كشور تشكيل شده- يك طرح 70 ساله است كه به تعبير معاون دبيركل شوراي
همكاري از سال 2001 شدت گرفته و در طول اين مدت عربستان به طرق مختلف سعي
در تحقق آن داشته است. كه از جمله بايد به اشغال سه استان عسير، نجران و
جيزان يمن و تلاش براي سيطره بر يمن از طريق خاندان الاحمر طي 12سال گذشته،
درگيري با قطر براي تصاحب خليج سلوا و خورالعديد، درگيري با امارات بر سر
تهديد مرزهاي دريايي، درگيري با كويت بر سر مرزهاي دريايي و جزاير ام
المرادم و قارو و درگيري با عمان بر سر خطوط مرزي اشاره كرد.
در طول اين دوره 70 ساله حكام آل سعود
تلاش كرده اند تا با استفاده از دلارهاي نفتي و پشتيباني انگليس و آمريكا،
بر كل شبه جزيره سيطره پيدا كنند. عربستان در اين ميان توانست تا حدي سيطره
خود را بر يمن توسعه دهد و مشكلات مرزي خود را بطور موقت با امارات و كويت
حل و فصل نمايد اما بيداري اسلامي در كشورهاي عربي به عربستان نشان داد كه
اين توافقات مي تواند يك روزه از بين برود و به ضد خود تبديل شود. از اين
رو حدود شش ماه پيش پادشاه عربستان طرحي مبني بر «اتحاد كامل كشورهاي خليج»
كه كاركردي فراتر از اتحاديه عرب داشت را به سران شوراي همكاري ارائه كرد و
در كنار آن محافل سعودي از طرح بزرگتري مبني بر عضويت مراكش و امارات در
شوراي همكاري خليج فارس سخن گفتند كه در واقع به معناي تشكيل فدراسيون يا
اتحاديه پادشاهي هاي عرب بود.
2- در بحث تشكيل فدراسيون يا اتحاديه
عربي، عربستان در درجه اول با مخالفت هاي داخلي كشورهاي مورد اشاره مواجه
است. كويت، عمان و قطر در همان موقع كه پادشاه عربستان از اتحاد كامل
كشورهاي خليج فارس سخن گفت با آن مخالفت و استدلال كردند كه اين طرح هويت
ضد ايراني دارد و به مناقشات منطقه اي دامن مي زند و با منافع ملي اعضا
مغايرت دارد. در اين ميان در آذرماه سال گذشته حتي «احمد سعدون» رئيس
پارلمان كويت به طعنه گفت: «اتحاد ما با كشورهايي كه زندان هايشان پر از
كساني است كه تنها جرمشان ابراز عقيده مي باشد، سخت است» و شيخ صباح الخالد
الصباح وزير خارجه كويت در موضعي تندتر گفت: «كويت به هيچ وجه تصميم ندارد
كه در اين زمينه تصميمي بگيرد.» علاوه بر اين سه كشور، حتي در مورد موافقت
امارات هم ترديدهاي جدي وجود دارد يكي از روزنامه هاي وابسته به آل نهيان
سه هفته پيش در سرمقاله خود نوشت: «امارات و كويت از ايده اتحاد سياسي،
اقتصادي و نظامي با عربستان استقبال نمي كنند.»
از نظر كشورهاي كوچك تر شبه جزيره،
تبديل شوراي همكاري به اتحاديه يا فدراسيون از يك طرف به سيطره عربستان بر
كل منطقه و از بين رفتن استقلال اين كشورها منجر مي شود و از سوي ديگر
مناقشه سعودي- ايراني را به مناقشه اي عربي- ايراني تبديل مي كند و به
امنيت و همكاري منطقه اي آسيب مي زند و آنگاه بيش از همه كشورهاي كوچك تر
منطقه آسيب مي بينند. در اين بين هفته گذشته شبكه انگليسي قطر در مقدمه يك
ميزگرد تلويزيوني كه براي بررسي طرح عربستان برگزار كرد گفت: «فصل مشترك
طرح هاي عربستان از جمله طرح اتحاديه عربي كينه ورزي نسبت به ايران است كه
كشورهاي جنوب خليج آن را به صلاح خود نمي دانند.»
3- آنچه كه عربستان دنبال آن است- با
يا بدون لحاظ كردن عضويت مراكش و اردن- يك فدراسيون عربي با محوريت رياض
است. فدراسيون در تعريف حقوقي به اتحاد چند كشور يا چند ايالت مي گويند كه
واحدهاي آن تنها در امور داخلي خود- با مشخص كردن ابعاد آن توسط فدراسيون-
حق خودگرداني و خودمختاري را دارند و در چهار مسئله اصلي- سياست هاي پولي،
امور خارجي و ديپلماسي، امور نظامي و امور امنيتي- تابع فدراسيون هستند. در
فدراسيون، سازمان مركزي بر تمامي واحدهاي متشكله فدراسيون نظارت و
فرمانروايي دارد.» (فرهنگ ترسيم ايسم ها، محمد حاجي زاده ص 150)
با اين وصف كاملا پيداست كه عربستان
سيطره بر كل شبه جزيره را در سر مي پروراند. اين امر حتما نيازمند تصويب
ملي در هفت كشور شبه جزيره است چرا كه براساس حقوق بين الملل و قوانين
اساسي اين كشورها هرگونه تغييري كه هويت و استقلال كشور را در يك يا چند
موضوع زير سؤال مي برد، به تصويب سه پنجم و در بعضي از كشورها به تصويب
چهار پنجم مردم كشور مربوطه نياز دارد. اين در حالي است كه در بعضي از
قوانين اساسي حتي پا را از اين فراتر گذاشته و هرگونه اقدام مغاير استقلال و
تماميت ارضي را ممنوع و باطل دانسته است. مع الوصف بدون هيچ ترديدي اگر در
كشورها- حتي در كشور عربستان- همه پرسي برگزار شود، مردم با سيطره آل سعود
مخالف هستند و در شش كشور يمن، كويت، قطر، بحرين، امارات و عمان مردم با
مخدوش شدن تماميت ارضي كشورشان مخالف خواهند بود.
4- وحدت كشورهاي عربي اگر بر مبناي
اصول و منافع عربي-اسلامي باشد بسيار خوب است و كشورهاي اسلامي -حتي غير
عرب- هم بايد به اندازه توان خود به آن كمك نمايند اما واقعيت اين است كه
سران عربستان سعودي كه - براساس اسناد قطعي و انكار نشده- در جنگ 33 روزه و
22 روزه- و در ساير صحنه ها- به جاي اينكه در كنار مردم مظلوم و مورد
تهاجم لبنان و فلسطين قرار بگيرند، هزينه دو جنگ را پيشاپيش به جنايتكاران
صهيونيست داده بودند، نمي توانند داعيه دار وحدت عربي و مصالح اعراب باشند.
مصالح اعراب و مصالح مسلمين دو تا نيستند كه رژيم عربستان همواره سعي كرده
از ظرفيت بخشي از جهان اسلام عليه بخش ديگري از جهان اسلام كه بر مقاومت
در برابر غرب و رژيم صهيونيستي اصرار دارند، استفاده كنند.
در عين حال دلايل زيادي وجود دارد كه
نشان مي دهد موضوع وحدت عربي كه سابقه اي 60 ساله دارد با عناصر وابسته
هيچگاه محقق نمي شود به دليل پرده پوشي روي نيت واقعي- يعني سيطره يك بخش
عرب بر بقيه بخش ها- اين وحدت حتي در زماني كه موضوع حساس اشغال فلسطين
توسط رژيم صهيونيستي در ميان بود، محقق نشد. وحدت مصر و سوريه (1337)، سه
سال بيشتر دوام نياورد وحدت مصر و ليبي (1350) يك سال بيشتر دوام پيدا
نكرد، وحدت مصر و يمن (1339) يك سال بيشتر ادامه نيافت و فدراسيون عراق و
اردن هم به سه سال نكشيد. الان شرايط وحدت سخت تر از قبل است.
از اين ها گذشته وحدت و يا شكل گيري
فدراسيون منطق خاص خود را داشته و در يك فرايند زمان بر -آنهم احيانا- تحقق
مي يابد و تحت شرايط و الزامات خاصي از حوزه تجاري و اقتصادي شروع مي شود و
احيانا به وحدت سياسي مي رسد. به عبارت ديگر تشكيل فدراسيون و يا اتحاديه
تابع اراده سران يك يا حتي چند كشور نيست. اين نشان مي دهد كه بحث فدراسيون
عربي يا اتحاديه عربي يا اتحاديه پادشاهان عرب يك طرح سياسي است كه در
مواجهه با بعضي از مشكلات مهم طرح و دنبال مي شود و بي ترديد در آشپزخانه
اي خارج از كشورهاي عربي پخت و پز شده است. بر همين اساس كم نيستند تحليل
گراني كه معتقدند اين طرح بخشي از يك ماموريت اسرائيلي است كه براي تخريب
وجهه سياسي ايران بر دوش عربستان گذاشته شده است. كما اينكه نخست وزير
بحرين - خليفه بن سلمان- در گفت وگو با روزنامه سعودي الرياض هدف از اين
طرح را « مقابله با مسايلي چون بهار عرب و مديريت اختلافات با ايران» اعلام
كرد.
5- اما اين طرح در درجه اول بحرين را
تحت تاثير قرار مي دهد. انقلاب بحرين در بهمن ماه 1389 آغاز شد، يك ماه
بعد، آل خليفه از رژيم سعودي درخواست مداخله نظامي در بحرين نمود و متعاقب
آن نيروهاي نظامي عربستان و امارات به كشور بحرين سرازير شدند. نيروهاي
نظامي سعودي حدود 14ماه از همه ظرفيت خود براي سركوب مردم استفاده كردند
ولي تظاهرات هر روز گسترده تر مي شد و دامنه آن به عربستان و بخصوص شهرهاي
عربستاني همجوار بحرين- احساء، عواميه و قطيف - كشيده شد و نشانه هايي از
آن حتي در مراكز دانشگاهي رياض بروز كرد در اين ميان آمريكايي ها و سعودي
ها كه از مخمصه قيام در بحرين و عربستان بشدت نگران هستند و وضعيت كنوني را
مقدمه اي براي انقلاب عمومي در شبه جزيره و بخصوص در عربستان مي دانند از
همه ظرفيت هاي خود براي خاموش كردن شعله انقلاب بحرين استفاده كرده اند.
حدود يك ماه پيش يك مقام بحريني به
دمشق رفت و از نظام سياسي سوريه حمايت كرد. اين يك علامت آمريكايي- سعودي و
مخاطب آن هم ايران بود، در واقع آنان مي خواستند كه ايران در قبال آرام
شدن سوريه، بحريني ها را به سكوت فرا بخواند كما اينكه در بيستم
آذرماه سال گذشته وليعهد سعودي در جريان ملاقات با وزير اطلاعات ايران در
رياض به رهبرمعظم انقلاب اسلامي پيغام داده بودند كه از نفوذ خود - بعنوان
مرجع تقليد بحريني ها- استفاده كند و آنان را به آرامش فرا بخواند.
بر اين اساس مي توان اين احتمال را مطرح كرد كه آل سعود و آل خليفه مردم
بحرين را بر سر دو راهي قرار داده اند؛ «حفظ استقلال و در عين حال تحمل
رژيم آل خليفه» و يا «از بين رفتن استقلال و تماميت ارضي بحرين» و به گمان
سعودي ها مردم در نهايت اولي را انتخاب مي نمايند و خاموش مي شوند با خاموش
شدن آنان علاوه بر آل خليفه، حيات رژيم عربستان نيز حداقل تا چندين سال
تضمين مي شود.
اما البته در عين حال اين ماجرا در يك
چارچوب بزرگتر تحت عنوان اتحاديه عربي مطرح شده تا گمان شود از پشتوانه
حمايت منطقه اي هم برخوردار است. واكنش شديد مردم بحرين و اضافه شدن اكثر
25 درصد جمعيت سني شبه جزيره به اعتراضات نشان داد كه مردم اگر تاكنون فقط
براي اسقاط آل خليفه به ميدان آمده بودند حالا براي حفظ استقلال خود نيز
جداگانه انگيزه داشته و آل خليفه را مهمترين دشمن استقلال و تماميت ارضي
بحرين مي دانند. كما اينكه از اسفندماه 89 كه آل خليفه پاي نظاميان سعودي
را به بحرين باز كرد، مشكل اين رژيم دو چندان شد چرا كه دعوت به مداخله
نظامي عليه مردم خود يك اتفاق عجيب و بي سابقه در تاريخ بود.
6- در واقع آل سعود در اين ماجرا به
روي ميدان ميني رفته كه هيچ وسيله اي براي خنثي كردن آن در اختيار ندارد
مردم در اين منطقه بشدت به ايران علاقه دارند. دو روز پيش روزنامه انگليسي
گاردين با استناد به يك نظرسنجي نوشت:«عرب هاي منطقه، در انقلاب ايران اميد
به آزادي و تغيير را يافتند». جالب تر اين است كه براساس نظرسنجي دانشگاه
مريلند آمريكا در مهرماه سال 1390 (اكتبر 2011) 85 درصد مردم عربستان از
ايران در مناقشه هسته اي اش با غرب حمايت مي كنند. حكام عربستان چگونه و با
چه ابزاري مي توانند بر اين گرايش غلبه كنند همين گزارش گاردين مي گويد
مردم عرب از رژيم عربستان به دليل حمايت آن از رژيم تل آويو در جريان
جنگهاي 33 و 22 روزه نفرت دارند.