اوایل سال گذشته بود که در شبکه ی اجتماعی فیس بوک صفحه ای به نام "کمپین
یادآوری امام نقی به شیعیان" ایجاد شد. نام و اثری از ایجادکنندگان صفحه
وجود نداشت ولی در جایی نوشته بودند: "کاری است از جوانان ایرانی گمنام اما
خلاق در سراسر دنیا و دیگر هیچ"
در مرامنامه ی خودشان هم نوشته بودند:
"ما نه به سفارتخانههای خارجی وابسته هستیم و نه در پایگاه اشرف زندگی
میکنیم. نه از اسرائیل و عربستان پول میگیریم و نه آمریکا برای ما
امکانات فراهم کرده است."
با این که معلوم نبود چه کسانی بودند ولی رک و
روراست قسمتی از هدفشان را گفته بودند: "هدف شکستن تابوی تقدس دروغین دین
اسلام است با زبان طنز."
کارشان را شروع کرده بودند. دهن کجی و توهین
های زننده ای که خشم هر انسان دیندار و یا آزاده ای را بر می انگیخت.
خودشان هم نوشته بودند: "این صفحه به مبارزه با خرافه پرستی در ایران
اختصاص دارد. اگر شما شیعه ی متعصب هستید ممکن است مطالب این صفحه شما را
آزار دهد."
عصاره ی بسیاری از شبهاتی که در زمینه ی اسلام به گوش هر
مسلمانی خورده بود را در طنزهایشان آوردند. جسارت کردند و با تمسخر نوشتند:
" قال امام نقی: هیچ کس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که نتوان با آن شوخی
کرد."
این هتاکی ها همچنان ادامه دارد...
در ابتدا شاید این اقدام به
"شیطنت یک مشت آدم ضد مذهب" تعبیر شود ولی با عمیق شدن و دقت در موضوع به
یک طراحی هوشمندانه و زیرکانه می رسیم که در بستر خاصی از زمان اهداف
فراوانی را پی گرفته است.
در ذیل، ضمن پاسخ به چند سوال این اهداف را مورد بررسی قرار می دهیم.
۱- چرا باید به اعتقادات و مقدسات مسلمانان توهین شود؟
پس
از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و به دنبال شکست تفکر مارکسیسم، قطب
ایدئولوژیک دیگری با نام اسلام ناب محمدی در مقابل لیبرالیسم غرب سر
برآورد. پس از به وجود آمدن این دوقطبی ایدئولوژیک، دنیای غرب (غرب
ایدئولوژیک و نه غرب جغرافیایی) با شیوه های بسیار گوناگون به تقابل با
تفکر اسلام راستین پرداخت تا مگر بتواند این ایدئولوژی را منزوی ساخته و از
صحنه ی رقابت خارج کند و مانند دهه های پیش با کمترین مزاحمت به استعمار،
ظلم و زیاده خواهی خود در سطح جهان ادامه دهد. اما به لطف خداوند روز به
روز به طرفداران اندیشه ی اسلام راستین افزوده شد و اکنون می بینیم که این
تفکر تقریبا بر تمام جهان اسلام حاکم شده است و مسلمانان در کشورهای مختلف
اسلامی علیه ظلم و ستم، قیام کرده اند. هم اکنون دنیای غرب که سقوط یک به
یک پایگاههایش را در کشورهای اسلامی مشاهده می کند، خود را قربانی و زخم
خورده ی این مکتب دانسته و تهاجم خود به این اعتقاد و اندیشه را گسترده تر
از پیش ادامه می دهد. دستگاه گسترده ی ناتوی فرهنگی که روزی کاریکاتورهای
موهن پیامبر اکرم (ص) را در دانمارک کشید، اکنون کاری کم خرج تر و پر
درآمدتر را پیش گرفته است و برای این دستگاه چه چیز بهتر از این که مسلمان
ها! با ادبیات دینی خودشان، به اعتقادات خود توهین کرده و ارزش های آن را
زیر سوال ببرند؟ وبه راستی اگر کتاب آیات شیطانی نوشته ی فردی غیر مسلمان
بود آیا از حیز انتفاع ساقط نمی شد؟!
دشمن در این قسمت از برنامه اش تضعیف اعتقاداتی که منجر به استقامت ملت های مسلمان شده است را دنبال می کند.
جهان
استکبار با تجربه به این نتیجه رسیده است که به عنوان راه حلّ مساله ی
اسلام، باید به هر طریق که شده "ربناالله" و "استقاموا" را از هم جدا کند!
چرا که اگر این دو با هم جمع شدند، دیگر نمی توان انسان را ترساند و به
زیر یوغ ستم کشید.
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»(۱)
از
منظر دنیای غرب، مسلمانانی که اهل استقامت نیستند - مثلا سران شیخ نشین
های خاورمیانه- موجوداتی به شدت دوست داشتنی هستند! و از طرف دیگر کسانی که
از ایدئولوژی اسلام بی بهره اند ولی استقامت می ورزند – مثلا ژاپنی های
جنگ جهانی دوم – اگر چه گاهی شیطنت می کنند ولی باز قابل تحمل هستند و می
توان تادیبشان کرد! ولی مسلمان معتقد، به خصوص شیعه و ایرانی جماعت را باید
کشت تا آدم شود، تازه کشته های اینها هم خطرهای خاص خودشان را دارند...
۲- از میان مسلمانان چرا باید به مقدسات شیعیان توهین شود؟
لااقل به ۲ دلیل شیعیان مقدمند:
۱-
با رجوع به فقه اهل سنّت می بینیم که فقهای اهل سنّت، جهاد ابتدایی
را در صورت وجود مصلحت اسلام و مسلمانان در آن ــ كه حاكم، چه
عادل چه فاسق، آن را تشخیص میدهد ــ واجب دانستهاند.(۲) پر واضح
است که اهل تسنن ستم دیده؛ بر خلاف مبانی فقهی مزبور، علیه حاکمان فاسق خود
- که جایگاه دادن حکم جهاد را داشته اند - قیام کرده اند. این مساله همراه
با تجربه ی موفق انقلاب اسلامی ایران، زمینه را برای تاسی اهل سنت به یک
حاکم اسلامی و وحدت ایشان حول محور شخصیتی کاریزما، سیاستمدار و همسو با
انقلاب ها فراهم آورده است. این از عمده مسائلی است که جهان سلطه از به
فرجام رسیدن آن به شدت بیم دارد.
(اهانت در صفحه ی این کمپین به رهبر
معظم انقلاب، شخصیت های انقلابی و معتقد، و ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی و
همچنین به تمسخر گرفتن بیداری اسلامی در صفحه ی این کمپین با نام بیداری
نقوی؛ در این راستا تفسیر می شوند)
۲- اعتقاد به مهدویت و ظهور منجی به
صورت تمام عیار در میان شیعیان وجود دارد و پس از انقلاب اسلامی به شدت
رشد کرده است. این عقیده که بین تمام مسلمانان و دیگر ادیان الهی مشترک است
نه تنها می تواند تمام انقلاب های اخیر را به هم متصل کند و به زیر یک
پرچم ببرد؛ بلکه چه بسا جنبش فتح وال استریت را هم ...
آری دنیای غرب به این نتیجه رسیده است که :
الف:
اعتقاد به ظهور منجی کلید اتصال انقلاب ها و خیزش مردم ستمدیده ی دنیاست
که در یک شب می تواند جهان استکبار را به زیر بکشد.(۳)
بر این ب: ایران به عنوان یک ابرقدرت سیاسی و ایدئولوژیک، تنها کشوری است که قابلیت صدور این اندیشه را دارد.
(توهین
به امام زمان (عج)، به زیر سوال بردن وجود ایشان و به تمسخر گرفتن غیبت و
ظهور حضرت، با کنایه هایی نظیر "نقی موعود آمد" و "ظهور نقی"؛ در این راستا
تفسیر می شود. در ضمن توهین اخیر خواننده ی رپ (شاهین نجفی) به امام هادی
(ع) و همچنین امام زمان (عج) نیز بر این تحلیل صحه می گذارد.(۴))
• آهنگ
موهن نقی به خوانندگی شاهین نجفی مرتد، همزمان با سالروز ایجاد این کمپین
خوانده شده است و هم اکنون عکسی از این فرد در بالای صفحه ی این کمپین قرار
گرفته، که پیوستگی نجفی با کمپین مزبور را نشان داده و مشخص می کند که
این پروژه ی صهیونیستی قرار است در قالب های گوناگون ادامه داشته باشد.
۳- به چه قشری از جامعه ی ما امید بسته اند؟
خودشان
در مرامنامه ی کمپین گفته اند: " ما اعضاي كمپين به نقش بسيار مهم
روشنفكران و دانشگاهيان در پيشبرد آرمانهاي خود معتقديم و نقش اصلي اين
روند را بر دوش دانشگاهيان ميدانيم"
به راستی آیا جا ندارد از خودمان بپرسیم "در دانشگاه های ما چه خبر است که دشمن اینگونه به دانشگاهیان ما امید بسته است؟"
در مجموع آنچه اظهر من الشمس است، تمرکز ویژه ی دشمن بر روی جوانان ما است.
۴- چرا امام هادی (ع) را انتخاب کرده اند؟
الف:
برای راه اندازی یک سلسله توهین، ابتدا باید کمترین حساسیت را بر انگیخت
تا بتوان فرصتی برای تنفس گرفت، فضا را سنجید و کار را ادامه داد. حالا اگر
نعوذ بالله من و شما بخواهیم از میان امامان معصوم یکی را برای این موضوع
انتخاب کنیم، کدام یک را بر می گزینیم؟
یکی از اعضای این کمپین با زبان
طنز، نادانسته از گوشه ای از دلایل این انتخاب هوشمندانه رمزگشایی کرده
است. " آخه خدا وکیلی این امام نقی چه گناهی کرده ؟ نه باباش امام رضا
بوده؛ نه پسرش امام زمان هست ... مونده اون وسط هیچ کس هم ازش یاد نمیکنه! "
ب:
برای تامین هدف تضعیف اعتقاد شیعیان به مهدویت باید درمیان ائمه، امامی را
انتخاب کرد که از لحاظ تاریخی کمترین میزان اطلاع از او در دسترس باشد و
به زمان حیات امام زمان (عج) نزدیک باشد تا از این طریق بتوان به مخاطب
اینگونه القا کرد که وقتی وجود و اهمیت این امام، زیر سوال است آیا اعتقاد
به امامی که بیش از هزار سال سن دارد و قرار است بیاید و جهان را پر از عدل
و داد کند زیر سوال نیست؟!
ج: دلیل دیگری که محتمل است!
بحث در مورد این دلیل را با گفتار و مثالی پندآموز، از عارف واصل، حاج میرزا اسماعیل دولابی آغاز می کنیم.
"زنی
که شوهرش مرده بود و از او پسربچه ای داشت، دیگر ازدواج نکرد؛ به این امید
که پسرش بزرگ می شود و حامی او خواهد بود. اما متوجه شد که آن پسربچه
بسیار نحیف و ضعیف است و از بچه های کم سن و سال تر از خودش در کوچه زمین
می خورد. فهمید که بچه های دیگر پدر را بالای سرشان می بینند و به اتکای او
احساس قدرت می کنند و این بچه چون پدری بالای سرش نمی بیند، اینگونه رنجور
و نحیف مانده است. برای حل مشکل نزد نقاشی رفت و به او گفت تصویر یک
پهلوان قدرتمند را بکشد و بازوبند پهلوانی را روی بازویش ترسیم کند. تابلو
را گرفت و در اتاق نصب کرد و پرده ای روی آن کشید و پسرش را صدا زد و گفت:
می خواهی پدرت را ببینی؟ پسر با اشتیاق گفت: بلی. مادر کم کم پرده را از
روی آن شمایل کنار زد و به تعریف زور بازو و قدرت پهلوانی پدر مشغول شد. هر
چه عکس آن پهلوان بیشتر نمودار می شد، استخوان های درهم فرورفته ی پسر از
هم باز می شد و در خود احساس قدرت می کرد. وقتی تصویر کاملا از پشت پرده
بیرون آمد، بچه چنان نیرویی گرفت که از آن پس، بچه های بزرگتر از خود را هم
به راحتی به زمین می زد. شیعه هم در دوران غیبت مثل آن بچه است که پدر را
بالای سر خود نمی بیند. اگر کسی پیدا شود که بتواند در توصیف امام حق مطلب
را ادا کند، شیعه چنان زنده می شود و قدرت می گیرد که هیچ کس در عالم نمی
تواند در برابر او بایستد."
باید گفت همانگونه که خطبه های توحیدی امام
علی (ع) در قله ی معارف توحیدی است، بی شک می توان زیارت جامعه ی کبیره که
از امام هادی (ع) نقل شده است را در قله ی معارف ولایی به شمار آورد که
ائمه ی معصومین علیهم السلام تبیین نموده اند.
امام هادی (ع) در زیارت
جامعه ی کبیره با تبیین جایگاه والا و همچنین عظمت و شکوه بی کرانه ی ائمه ی
معصومین علیهم السلام؛ به زیباترین صورت به توصیف ائمه ی معصومین علیهم
السلام پرداخته اند. توجه به این معارف می تواند قدرت عظیم و استقامت بی
نهایتی را در شیعیان جهان به وجود بیاورد و احتمالا همین موضوع است که
دشمنان را متوجه این امام همام کرده است.
اکنون در سه قسمت به فرازهایی
از این زیارت اشاره می کنیم و تامل در تاثیر این فرازها بر شیعیان را به
شما خواننده ی محترم وا می گذاریم:
اوصاف امام هادی(ع) در مورد جایگاه والای ائمه ی معصومین (ع):
- وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وگنجینه داران دانش
- وَ قادَهَ الاُْمَمِ، و پیشوایان ملّتها
- وَ کَهْفِ الْوَرى، و پناهگاه مردمان
- وَرَضِیَکُمْ خُلَفآءَ فى اَرْضِهِ، (خداوند) شما را براى جانشینى در زمینش پسندید.
- وَاسْتَرْعاکُمْ اَمْرَ خَلْقِهِ، (خداوند) سرپرستى کار خلق خود را به شما واگذارده.
- وَبِمُوالاتِکُمْ ...وَائْتَلَفَتِ الْفُرْقَهُ، و بوسیله شما جدایى و اختلاف مبدّل به الفت و اتحاد گردید.
-
وَالْحَقُّ مَعَکُمْ وَ فیکُمْ وَ مِنْکُمْ وَاِلَیْکُمْ، وَاَنْتُمْ
اَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، و حق همراه شما و در میان شما خاندان و از جانب
شماست و بسوى شما بازگردد و شمایید اهل حق ومعدن آن.
- اِنْ ذُکِرَ
الْخَیْرُ کُنْتُمْ اَوَّلَهُ، وَاَصْلَهُ وَفَرْعَهُ، وَمَعْدِنَهُ
وَمَاْویهُ وَمُنْتَهاهُ، اگر از خیر و خوبى ذکرى به میان آید آغاز و ریشه و
شاخه و مرکز و جایگاه و پایانش شمایید.
- مَنْ والاکُمْ فَقَدْ والَى
اللهَ، وَ مَنْ عاداکُمْ فَقَدْ عادَ اللهَ، وَ مَنْ اَحَبَّکُمْ فَقَدْ
اَحَبَّ اللهَ، وَمَنْ اَبْغَضَکُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللهَ، وَ مَنِ
اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللهِ، هر که شما را دوست دارد خداى
را دوست داشته و هر که شما را دشمن دارد، خداى را دشمن داشته و هرکس به شما
محبّت داشته باشد به خدا محبّت داشته و هرکس با شما کینه توزد با خدا کینه
توزى کرده و هرکه به شما چنگ زند به خدا چنگ زده.
- وَبِکُمْ یُنَزِّلُ
الْغَیْثَ، وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ
اِلاَّ بِاِذْنِهِ، و بخاطر شما باران را فرو ریزد و بخاطر شماست که نگه
دارد آسمان را از این که بر زمین افتد مگر به اذن او.
- وَاَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِکُمْ، و زمین به پرتو نور شما روشن شد.
- آتاکُمُ اللهُ ما لَمْ یُؤْتِ اَحَداً مِنَ الْعالَمینَ، به شما داده است خداوند آنچه را به هیچ یک از مردم جهانیان نداده.
آنچه شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام در این زیارت می گویند:
- مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ، به بازگشتتان ایمان دارم.
- مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، و رجعت شما را تصدیق دارم.
- وَ قَلْبى لَکُمْ مُسَلِّمٌ، وَ رَاْیى لَکُمْ تَبَعٌ، و دلم نیز تسلیم شماست و رأى من نیز تابع (راى) شماست.
- فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ غَیْرِکُمْ پس با شما باشم با شما نه با غیر شما.
- آرزو و دعای شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام در این زیارت:
-
وَ جَعَلَنى مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثارَکُمْ، وَ یَسْلُکُ سَبیلَکُمْ،
وَیَهْتَدى بِهُدیکُمْ، وَ یُحْشَرُ فى زُمْرَتِکُمْ، وَ یُکَرُّ فى
رَجْعَتِکُمْ، وَیُمَلَّکُ فى دَوْلَتِکُمْ، وَیُشَرَّفُ فى عافِیَتِکُمْ،
وَ یُمَکَّنُ فى اَیّامِکُمْ، و (خداوند) بگرداند مرا از کسانى که پیروى
کند از آثار شما و مى رود به راه شما و راهنمایى جوید به راهنمایى شما و
محشور گردد در گروه شما و بازگردد در دوران رجعت و بازگشت شما و به
فرمانروایى رسد در دوران حکومت شما و مفتخر گردد به عافیت (و حسن عاقبت) از
شما و مقتدر گردد در روزهاى (حکومت) شما.
البته گفتیم این دلیل محتمل است و امیدواریم که دشمنان ما اینقدر فهیم نباشند!!!
۵- چرا زبان طنز را برگزیده اند؟
در
فضایی که عقلانیت و منطق حاکم باشد بی شک حق و حقیقت آشکار می شود. حال
اگر صاحبان یک ایدئولوژی ببینند که در حال مقهور شدن در مقابل یک ایدئولوژی
برتر هستند، باید برای تن ندادن به این شکست؛ فضای رقابت را از عقلانیت و
منطق تهی کنند. مثل تماشاگران طرفدار یک تیم فوتبال که وقتی می بینند
تیمشان ده تا گل خورده است و گلی نزده است، در دقایق پایانی بازی از نرده
های ورزشگاه بالا می روند و می ریزند داخل زمین بازی و یک فصل مفصل داور و
بازیکنان تیم پیروز را کتک می زنند!!! این دقیقا کاری است که صاحبان
ایدئولوژی لیبرالیسم در مقابل ایدئولوژی اسلام راستین می کنند.
البته
ناگفته نماند که آثار طنز سخیف و ضد ارزشی که به صورت مداوم و روزانه در
کشور تولید می شوند و در عرصه ی مجازی و موبایل ها و ... دست به دست می
چرخند؛ به فرماندهان کاردان ناتوی فرهنگی که بر خلاف مسئولین فرهنگی ما،
اوضاع فرهنگی کشورمان را به بهترین وجه رصد می کنند، این پیام را ارسال
کرده است: بیایید در عرصه ی طنز سرمایه گزاری کنید! هم با آن می توان تمام
ارزش هایی که موجب مقاومت این ملت در مقابل فرهنگ استکبار شده است را به
سخره گرفت و تضعیف کرد و هم الی ماشاء الله مشتریش زیاد است!
بهره گیری از تاکتیک طنز و تمسخر، امری با قدمت زیاد است:
«يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون» (۵)
•
(شاید ابتدا ی امر، این آیه در ذهن ما گروهی را مجسم کند که کنار خیابان
ایستاده اند و برای تفریح و سرگرمی به پیامبران متلک می اندازند و قاه قاه
می خندند؛ ولی اگر در مقابل پیامبران، دشمنان حق و حقیقت را در نظر داشته
باشیم؛ متوجه خواهیم شد که موضوع تمسخر، هرگز بی حساب و کتاب نبوده است و
بی شک قسمت مهمی از برنامه ی مقابله با پیامبران الهی بوده است تا از گرایش
مردم به ایشان جلوگیری شده و منافع طاغوتیان حفظ شود)
۶- در مجموع دشمن به دنبال چه اهدافی بوده است؟
-
هدف کوتاه مدت: ایجاد اپوزیسیون خط شکن ضد مذهب در داخل کشور، که با بی
پروایی اعتقادات و مقدسات مردم را مورد هجمه قرار دهد. این هدف را می توان
در لابلای سطرهایی از مرامنامه که شباهت زیادی به آموزش انقلاب های مخملی
دارند یافت: "تشكيل حلقههاي روشنفكري در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي
ميتواند پيشرفت اين روند را بسيار سرعت ببخشد." "ما معتقديم كه وظيفهي
دانشگاهها و مراكز روشنفكري، در درجهي اول، مبارزه با خرافات، ناداني و
تعصب است."
"ما اعضاي كمپين بر نقش تبليغات در پيشبرد هدف خود بسيار
تأكيد داريم. اين تبليغات بايد هم در دنياي مجازي و هم در دنياي واقعي و با
تكيه بر اخلاق عقلمحور و گفتمان انجام شود."
"معتقديم كه هر چه تعداد
اعضاي كمپين بيشتر شود، تأثيرگذاري آن نيز افزايش خواهد يافت و هر عضو جديد
ميتواند نمايندهي كمپين در ميان افراد پيرامون خود باشد"
- هدف بلند
مدت: تضعیف اعتقادات اسلامی عموم مردم به خصوص آن دسته از اعتقادات که سبب
پایداری ایشان در مقابل نظام جهانی سلطه شده است. (تمرکز دشمنان بر توهین
به ساحت والای اباعبدا... الحسین علیه السلام و عزاداری ایشان، همچنین به
تمسخر گرفتن مستمر فرهنگ ایثار و شهادت و موضوعات حیا، حجاب و عفاف از این
دست اعتقادات هستند که تضعیف آنها در اولویت کاری دشمن در این کمپین قرار
گرفته است)
این هدف - تضعیف اعتقادات اسلامی عموم مردم - به وضوح در
مرامنامه ی این کمپین مورد اشاره قرار گرفته است که غرض براندازانه ی آنها
را نیز مورد تایید قرار می دهد: " ما اعضاي اين كمپين قوياً اعتقاد داريم
كه مبارزات مردم ايران! با حكومت فعلي خود تا زماني كه تحولي اساسي در
نگرشها و باورهاي مذهبي آنها روي ندهد، بيفايده خواهد بود و حتي اگر
حاكميت فعلي ايران سقوط كند، حاكميتي همانند آن جايگزين خواهد شد كه شايد
حتي هزينههاي بسيار بيشتري بر مردم و اين سرزمين تحميل كند"
• (شاید
تصور شود که به دلیل دسترسی نداشتن عموم مردم به فیس بوک این هدف محقق
نخواهد شد ولی باید بدانیم که متاسفانه، هم اکنون یک سری از مطالب این صفحه
به صورت پیامک وارد عرصه ی رسانه ای مردم شده است و در آنها صحبت های
نامربوطی به امام هادی (ع) منتسب شده است و از طرف دیگر توفیق دشمن در هدف
کوتاه مدت که قرین با تاثیرات اجتماعی خواهد بود، راه را برای نیل به این
مقصود هموار خواهد کرد)
۷- چه کسانی این کمپین را ایجاد کرده اند و چه کسانی عضو آن هستند؟
به
عقیده ی بنده پایه ریز این طرح یک اتاق فکر خبره در خارج از کشور بوده
است که با فراخواندن افراد گوناگون به خصوص گروهک های مخالف جمهوری اسلامی؛
ایشان را اجیر ساخته و یک تیم حرفه ای از طنزنویسان، گرافیست ها و... را
تشکیل داده است و با دادن خوراک فکری به آنها، از این جماعت قلم به مزد کار
می کشد.
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ
عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ
لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ» (۶)
در این میان رد پای بهاییت خبیث و حمایت اربابان اسرائیلیش، بیش از گروه های دیگر مشهود است.
(تصویر بالا عکس پروفایل یکی از اعضای کمپین است که گویا نتوانسته است عشقش را پنهان کند!)
و
اما در مورد این که چه کسانی عضو این کمپین هستند باید گفت: با رجوع به
وبلاگ های این جماعت متوجه می شویم که تعداد زیادی از این اعضا، متعلق به
گروهک های مخالف جمهوری اسلامی هستند که پس از شکست مفتضحانه ی فتنه ی ۸۸
فرصتی برای عقده گشایی یافته اند.
(تصاویربالا عکس پروفایل چهار تن از اعضای این کمپین است)
البته مابقی اعضای این جنبش، جوانان این مرز و بوم هستند که بیشتر مورد بحث ما قرار خواهند گرفت.
اگر هنوز کسی...
•
با این توصیفات اگر هنوز کسی این اقدام را "شیطنت یک مشت آدم ضد مذهب" می
داند، باید لااقل به این سوال پاسخ بدهد که: آیا می شود این حجم انبوه
کارهای گرافیکی، نوشته های حرفه ای طنز و کلیپ تصویری که در این صفحه به
کار رفته است و مستمر و مداوم به روز می شود، به صورت خلق الساعه و بی هیچ
حمایت و سرمایه گزاری به وجود آمده باشد؟
• اگر هنوز کسی اهداف تشکیل
این کمپین و البته انجام دیگر کارهای مشابه را آنقدرها بلند نمی داند که
ربطی به بیداری اسلامی و مشکلات فراروی جهان سلطه داشته باشد، به این قسمت
از مرامنامه ی این گروه توجه کند: " ما اعضاي كمپين خواهان گسترش مأموريت
اين كمپين به تمام مناطق جهان و ايجاد همگرايي بينالمللي هستيم. اگر چه
اين كمپين به زبان پارسي است و به موضوعات مطرح در ايران ميپردازد، اما
يقينا قابليت آن را دارد تا با جنبشهاي بينالمللي همگرايي و اتحاد پيدا
كند"
آری به نظر می رسد، این برنامه از ایران به عنوان "قلب تپنده ی
نهضت جهانی ضد سلطه" آغاز شده است و اهداف بلندی را در سرتاسر جهان دنبال
خواهد کرد.
۸- چه اموری باعث شده که تعدادی از جوانان میهنمان با پیوستن به این کمپین، به هتاکی های بی شرمانه علیه مقدسات اسلام بپردازند؟
بحث
را با مطرح کردن این سوال آغاز می کنیم: چرا هیچ یک از همین جوانان، راضی
نمی شود پدر و یا مادر خود را حتی پس از مرگشان به تمسخر گرفته، مورد توهین
قرار دهد؟ پاسخ روشن است. زیرا همه به تاثیر و جایگاه والدین، زحمات و
دلسوزی هایشان و حقی که بر گردنشان دارند، آگاه هستند.
به عقیده ی بنده
اساس این توهین ها بر این موضوع استوار است که این جوانان نتوانسته اند به
این سوال پاسخ بدهند: امام هادی (ع) به چه درد زندگی ما می خورد و بود و یا
نبود اعتقاد به ایشان در زندگی ما چه تاثیری دارد؟ همین نتوانستن باعث شده
به قضاوت بنشینند و اساس مسئله را به تمسخر بگیرند.
در اینجا لااقل دو
ایراد به ما وارد است: ۱- تبیین نکردن مباحث ریشه ای در زمینه ی امامت به
خصوص؛ نقش، اهمیت و جایگاه امام معصوم در زندگی مردم: به راستی زمانی که
چیزی جز حوادث تاریخی و حکایات زندگی ائمه علیهم السلام به دانش آموز و
دانشجویمان یاد نداده ایم چه توقعی است که او بتواند از پس این سوال بر
بیاید؟
۲- نیاموختن نحوه ی اندیشیدن و تنها روخوانی کردن اندیشه ها برای
فرزندان این مرز و بوم: طیف تقریبا گسترده ای از جوانان ما تنها میراثبر
اندیشه ها بوده اند و اگر اندیشه ای را هم پذیرفته اند با تعقل همراه نبوده
است. با این اوصاف باید حق داد که جوانی که پشتوانه ی استوار عقلی برای
اعتقاداتش نمی بیند؛ در مقابل سیل عظیم شبهه افکنی دشمنان تسلیم شود و
اعتقاداتش را دو دستی به شیاطین تحویل دهد. متاسفانه ما نتوانسته ایم حتی
ایشان را از "لاشیء" به "لا ادری" برسانیم. (۷) اینجاست که آدم منظور سخنان
اندیشمندانه ی رهبر معظم انقلاب در مورد موضوع آموزش فلسفه به کودکان را
در می یابد.(۸)
چند تقصیر دیگر که در این قضیه دخیل بوده است را به صورت گذرا مورد بررسی قرار می دهیم:
- ما نتوانسته ایم به جوانانمان بفهمانیم که نباید مشکلات و ایرادهایی که در میهن عزیزمان وجود دارد را به پای اسلام بگذارند.
-
ما راه را برای ابراز انتقادات این قشر نسبت به مسائل پیرامونشان هموار
نکرده ایم و نحوه ی صحیح انتقاد و امر به معروف و نهی از منکر را به آنها
آموزش نداده ایم. به راستی آیا آموزش امر به معروف و نهی از منکر در آموزش و
پرورش و آموزش عالی ما جایگاهی دارد؟ اگر کسی از دوستان و آشنایان ما در
مقابل ما لطیفه ای بگوید که در آن ارزش ها و مقدساتمان به تمسخر گرفته شوند
ما باید چه کار کنیم؟
- غفلت از ترویج طنز اخلاق مدار در جامعه: تبیین
این موضوع مجال بیشتری می طلبد ولی در اینجا خوب است برای پی بردن به گوشه
ای از برکات و فواید طنز به پاسخ رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالی) به
نامهى مرحوم كيومرث صابرى، مدير مسئول مجلهى گلآقا؛ اشاره کنیم که ایشان
با اشاره به خلأ فرهنگى و هنرى در زمینه ی طنز می فرمایند:
"طنز صادق و
دلسوزانه بايد همهى نقاط معيوب، بخصوص آنها را كه كمتر به چشم مىآيند و
آنها كه بيشتر به علم و اطلاع همگان از آن نياز هست، هنرمندانه ببيند و
بنماياند. امروز جامعه و نظام انقلابى ما با دشمنانى روبهروست كه همهى
ابزارهاى محسوس و نامحسوس را براى ضربه زدن و جريحهدار كردن مردم و نظام و
انقلاب به كار مىبرند. براى آگاه كردن ذهن مردم از خدعهى دشمن، چه
وسيلهاى از طنز هنرمندانه و شيرين و زيركانه، بهتر و كارىتر؟"(نامه به
تاریخ ۱۳۷۰/۰۴/۲۷)
شاید بد نباشد مسئولینی که هنوز به ظرفیت ها و
قابلیت های فراوان طنز پی نبرده اند و باز قرار است تمام همّ خود را مصروف
ساخت "خنده بازار"ها کنند؛ اندکی در این چند سطر از مرامنامه ی کمپین تامل
کنند: "روش خاصي كه كمپين در پيش گرفته، استفاده از زبان طنز (طنز جدي، طنز
تلخ) است. به نظر ما زبان طنز بهترین شیوه برای بیان حقایق است. در واقع،
اين كمپين به قصد خنده و تفريح صرف و به قصد هزل و تمسخر بيمحتوا تشكيل
نشده است. شايد اصليترين ويژگي اين كمپين در "جديت” آن باشد، چرا كه اين
مبارزه و تلاش، رويكردي كاملاً جدي و راسخ را ميطلبد"
- تبیین و ترویج
نکردن اخلاق و عرفان اسلامی در جامعه: وقتی جامعه (لااقل جامعه ی فضای
مجازی) به بد اخلاقی مفرط مبتلا شد؛ وقوع اینگونه مسائل نباید برای ما
آنچنان غیرمترقبه باشد. وقتی گروه زیادی از جوانان ما به سمت کتاب ها و
رسانه های مبلغ عرفان های کاذب و انحرافی کشیده می شوند تا مگر فطرت خداجوی
خود را تسکین دهند، آیا خیلی عجیب خواهد بود که جوان در خود نیازی به ائمه
علیهم السلام احساس نکند؟
به راستی چرا ما در میهن اسلامیمان تقریبا
چیزی به عنوان فقه انحرافی نداریم ولی از آن طرف تا دلتان بخواهد مکاتب
اخلاقی منحرف و عرفان های نوظهور و انحرافی داریم؟
آیا حوزه های علمیه و دیگر مراکز دینی ما، حق اخلاق و عرفان اسلامی را آنگونه که باید ادا کرده اند؟
حوزه های علمیه که لبریزند از متخصصین طراز اول فقه، چه کارنامه ای در زمینه ی تربیت معلمین و متخصصین اخلاق و عرفان دارند؟
•
(باید حواسمان باشد که: "دین اسلام منظومه و سیستمی است که نپرداختن و بی
توجهی به یک بخش آن می تواند منطق بخش های دیگر آن را زیر سوال ببرد.")
-
بهره نبردن از لعن و تبری دشمنان اهل بیت (ع): هرچند به نظر می آید هر دو
اصل تولی و تبری آنگونه که باید در جامعه ی ما مورد توجه قرار نگرفته اند
ولی باید گفت آنچه که بیشتر مورد غفلت قرار گرفته است، اهمیت و جایگاه فوق
العاده ی لعن و تبری دشمنان اهل بیت (ع) در خودسازی و تزکیه ی نفس است.
متاسفانه
امروزه گروهی تحت عنوان تکثر گرایی، تساهل و تسامح و یا عرفان مآبی و تصوف
گرایی، به نفی لعن و تبری و دعوت به صلح کل بودن پرداخته اند که نتیجه ی
طبیعی آن چیزی جزغیرت گریزی دینی در جوانان ما نبوده است و بی شک این موضوع
سبب شده است تا دشمن عرصه را باز دیده و در اهانت به مقدسات ما جری تر
گردد.
- تنی و ناتنی کردن ائمه (ع): به راستی آیا در تبیین شخصیت والای
ائمه تبعیض قائل نشده ایم؟ کودک و پیر و جوان ما چقدر از نقش والا و
بزرگواری های امام هادی (ع) با خبرند؟(۹)
- مسخره شدن روزمره ی نام ائمه
علیهم السلام در جامعه: باب شدن اسم ها و ترکیباتی مانند جواد، غضنفر، حسن
کچل، علی چپ و ... که به فراوانی در گفتار روزمره و رسانه های ما وجود
دارند، بی شک در ایجاد این مساله موثر بوده است.
- شیوع بی دردی مزمن در
مردم: واقعیت این است که ما از بس در قبال مشکلات فرهنگی اطراف خود – چه
برسد به فضای مجازی- سکوت کرده ایم که عرصه برای هرگونه بی مبالاتی و
هنجارشکنی فراهم آمده است. این ماجرا در طنز تلخ روزگار کار را به جایی
کشانده که قشر مذهبی به عنوان اکثریت مردم، از جایگاه مدعی به جایگاه متهم
تنزل یافته است. به عنوان مثال وقتی در جایگاه مدعی نپرسیدیم چرا برخی
مردان جامعه، ناموس خود را وقف عام کرده اند تا هر کس از خلق ا... که اراده
کرد از دیدار چهره و اندامشان محضوض گشته، حالَش را ببرد، آنگاه دیدیم که
در جایگاه متهم محکوم شدیم و همین جماعت برای ناموس چادریمان شعر گفتند،
حجابش را به تمسخر گرفتند، او را کلاغ، خاله سوسکه، نجمه آر پی جی و فاطی
کماندو خطاب کردند.
ما هم نشستیم و تماشا کردیم و ای کاش لااقل نفس
لوامه ای بود که گاهی از درون به ما بگوید: ای مردان بکوشید یا جامه ی زنان
بپوشید! (۱۰)
نشستیم و گفتیم باید با اینها به روش احسن مجادله کنیم در
حالی که این جماعت ظلم کرده بودند و طبق آیه ی قرآن مشمول جدال احسن نمی
شدند. (۱۱)
و حالا هم نشسته ایم، فرصت ها را یک به یک از دست می دهیم و حواسمان نیست که: اگر گل نزنی، گل می خوری!!!
خلاصه ی کلام این که:
ما مردم، گمشده ای داریم که به چند نام خوانده می شود: خشم انقلابی، غیرت دینی، بغض فی الله
(هر کس گمشده ی ما را یافت آن را تحویل داده، مژدگانی دریافت نماید!!!)
نوبت به راه حل رسید.
۹- حال چه باید کرد؟
در
این مساله شکی نیست که ما از یک طرف باید ضمن برطرف نمودن ایرادهای مطرح
شده، این هتاکی ها را به بهترین شیوه پاسخ بدهیم و عرصه را بر هتاکان تنگ
نماییم. ولی از طرف دیگر دلیلی وجود ندارد که برای مقابله با این جریان
حتما در میدانی بازی بکنیم که دشمن آن را طراحی کرده و خودش هم برای آن
قانون نوشته؛ (۱۲) بلکه می توان با تشکیل منبرهای الکترونیک و بهره جستن از
ابزارهای اطلاعاتی (مانند کاری که سایت هتاکین در برملا کردن تدریجی نام و
اطلاعات شخصی اعضای این کمپین انجام داده است) به هدایت، ارشاد و پراکنده
ساختن این جمع پرداخت و در عوض با خروج از این رویکرد منفعلانه در عرصه ی
فرهنگ - که هرگز با شرایط بدر و خیبر ما همخوانی ندارد - مدام جبهه های
فرهنگی جدیدی را پیشاروی دشمن گشود و با این جریان به مبارزه برخاست.
درتوضیح منبر الکترونیک به این توضیح بسنده می کنم که: روحانیت محترم وقتی
می بیند این قشر از جوانان نه به مسجد می آیند که پای منبرش بنشینند و نه
صدا و سیمای مملکت را قبول دارند تا از آن طریق بشنوند، باید دست به کار
شوند، بسم الله گفته، ادبیات این قشر را فرا بگیرند (۱۳) و به صورت حرفه ای
وارد رسانه های مورد استفاده و وثوق این قشر شده و به پاسخگویی شبهات و
مسائل این جوانان بپردازند. آری زمانی که امیرالمومنین علی علیه السلام دید
مردم به درِ خانه اش نیامدند، چهل شب همراه با بانوی پهلوشکسته به در خانه
ی مردم رفت، تا آنان را به هدایت و رحمت الهی بکشاند و نجاتشان دهد.
(البته
نباید زحمات روحانیت گرانقدر به خصوص در سامانه های پاسخگویی به سوالات و
شبهات دینی را از یاد برد که اگر پای صحبت این بزرگواران هم بنشینیم دلی پر
درد دارند)
سخن آخر
در عرصه ی مجازی به حرکت جهادی نیاز داریم. باید
به خود آمده و دست به کار شویم. چرا که در عدالت حضرتش تردید است، اگر
فردای قیامت تنها از آنچه کرده ایم بپرسد و نپرسد از آنچه می توانستیم و
نکردیم.
یقین کنیم که اگر تمام روزها عاشورا و تمام زمین کربلاست بی شک هر روز این صدا در تمام زمین می پیچد که:
هَلْ مِنْ ذابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّه
هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخافُ اللّه فينا،
هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللّهَ فِى اِغاثَتِنا
هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو ما عِنْدَاللّه فِى اِعانَتِنا
«آيا
مدافعی هست كه از حريم رسول خدا دفاع كند؟ آيا يكتاپرستي هست كه از خدا
بترسد و ما را ياري دهد؟ آيا فريادرسي هست كه به خاطر خدا ما را ياري
رساند؟ آيا كسي هست كه به خاطر روضه و رضوان الهي به نصرت ما بشتابد؟»
«والسلام»
حسین مروتی شریف آبادی
پا ورقی ها
۱- "به راستي آنان كه گفتند پروردگار ما الله است و در پاي اين گفته خود استقامت ورزيدند؛ نه ترسي دارند و نه اندوهگين ميشوند"
سوره ی احقاف آیه ی ۱۳
۲-
رجوع کنید به جصاص، ج ۳، ص ۱۵۴؛ شمسالائمه سرخسی، ۱۹۷۱، ج ۱، ص
۱۵۶ـ ۱۵۷؛ ابنقدامه، ج۱۰، ص ۳۷۱؛ شوكانی، ج ۷، ص ۲۴۲ـ ۲۴۳
(این اختلاف بارز تئوری و عمل ، خود دلیلی روشن بر الگو گرفتن جهان اسلام از انقلاب اسلامی ایران می باشد)
۳-
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «المهدي منّا اهلالبيت يصلح الله
له امره في ليلة»؛ "مهدي از ما اهلبيت است و خداوند امرش را در يك شب درست
ميكند" (كمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۱۸۴، باب۶، ح۴)
۴- در آهنگ اخیر شاهین نجفی، این قسمت از شعر به صورت ترجیع بند تکرار می شود:
آی نقی حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم آی نقی
تو ظهور کن که ما آماده تو کفنیم آی نقی
۵- "دریغا بر بندگان! که هیچ فرستاده ای بر آنها نمی آمد مگر این که پیوسته او را استهزاء می کردند" سوره ی یاسین آیه ی ۳۰
۶-
"و از مردم کسانی هستند که سخنان لهو و بیهوده را می خرند تا جاهلانه (
مردم را ) از راه خداوند گمراه سازند و آن را به مسخره گیرند آنها عذابی
خوارکننده خواهند داشت" سوره ی لقمان آیه ی ۶
۷-
نقل شده است که فردی از مادیون ملحد نزد امام صادق (ع) آمد و به ایشان
گفت: من به وجود خدا ایمان ندارم و معتقدم که این سخنان واقعی نیست.
امام (ع) از او پرسیدند: چرا به وجود خدا ایمان نداری؟
آن شخص گفت: چون او را مانند بت ها ندیده ام. لمس نکرده ام و هیچ جا هم او را مشاهده نکرده ام.
امام
(ع) با بردباری و تبسم فرمودند: شما خوب همه جا را گشته اید؟ شاید خداوند
در زیر زمین و یا یکی از غارهای بزرگ کوه ها باشد. شاید در روی ماه یا یکی
از ستاره ها باشد!
آن شخص که از این سخن غافلگیر شده بود، گفت: خب همه جا را که نگشته ام.
امام (ع) فرمودند: پس از کجا می دانی که نیست؟ تو باید بگویی نمی دانم هست یا نیست. نه این که بگویی نیست.
آن شخص گفت: خب دقیقا یقین ندارم.
امام (ع) فرمودند:حال که از "لا شیء" به "لا ادری" رسیدی بیا و بنشین تا برای تو ثابت کنم که خداوند وجود دارد.
۸-
"امروز در دنيا به زبان كودكى به كودكان فلسفه مىآموزند؛ يعنى چيزى كه از
نظر بعضى از طراحان كشور ما بىمعنى است؛ فكر مىكنند فلسفه مخصوص آدمهاى
ريش و سبيلدار و كسانى است كه يك سنى از آنها گذشته باشد. نگاه مدرن به
مسائل حيات، امروز پيشروان علمى دنيا را به اينجا رسانده كه بايد فلسفه را
از دورهى دبستان به كودكان تعليم داد؛ البته با زبان كودكى" ۱۲/۲/۱۳۸۵
۹-
یکی از کارمندان دانشکده ی مهندسی هسته ای دانشگاه شهید بهشتی در مورد
شهید گرانقدر استاد مجید شهریاری نقل کرده است: "حساس بود در ولادت همه ی
ائمه شیرینی پخش کنند. اگر نمی کردند ناراحت می شد. می گفت: مگر امام تنی و
ناتنی داریم که برای ولادت امام علی (ع) از دو روز قبل شیرینی می گذارید
ولی برای ولادت امام هادی (ع) ... اگر نگرفته بودند خودش شیرینی می گرفت و
در دانشکده پخش می کرد" (کتاب دانشمند عاشورایی صفحه ی ۱۵)
۱۰-
"آوردهاند که سپاه دشمن بسیار بود و اینان اندک جماعتی. آهنگ گریز کردند.
پسر نعره زد و گفت: ای مردان بکوشید یا جامه زنان بپوشید! سواران را به
گفتن او تهور زیادت گشت و به یک بار حمله آوردند. شنیدم که هم در آن روز بر
دشمن ظفر یافتند. ملک سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و هر روز نظر بیش
کرد تا ولیعهد خویش کرد
"گلستان سعدی، باب اول در سیرت پادشاهان، حکایت شمارهٔ ۳
۱۱- «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ ...»
"و شما مسلمانان با اهل کتاب جز به نیکوترین طریق بحث و مجادله مکنید مگر با ستمکاران از آنها" (سوره عنكبوت آيه ۴۶)
۱۲-
جالب این که مدیران این صفحه به شدت نوشته ها را گزینش می کنند و فضای
سانسور شدیدی در این صفحه حاکم است چنان که یکی از فعالین کمپین در این
صفحه چنین می نویسد: "دوستان این آخرین پست من در این کمپین خواهد بود چون
متاسفانه به دلایلی که ذکر میکنم دیگر تاب حضور در این کمپین را ندارم:
۱. عدم استقبال از کمپین به دلیل انحراف از هدف اصلی و ترویج فرهنگ تمسخر به جای نقد منصفانه
۲. سانسور گسترده ادمین و برخورد تبعیض آمیز وی در انتخاب راویان برای استتوس ها"
۱۳-
لازم به ذکر است جماعتی که در این کمپین به تمسخر ارزش ها می پردازند سبک
بیان احادیث و روایات را با مهارت تقلید می کنند و به خوبی به ادبیات فقهی و
حتی در مواردی به ادبیات عرب و تاریخ زمان ائمه علیهم السلام واقف هستند.
حال
اگر دشمن برای کارش لازم دیده ادبیات دینی ما را یاد بگیرد، آیا روحانیت
محترم نباید به منظور هدایت مستضعفین فریب خورده در فضای مجازی، ادبیات این
جماعت را فرا بگیرد؟